او همه چیز را خراب می کند | فراتاب
کد خبر: 6254
تاریخ انتشار: 15 خرداد 1396 - 21:24
فرانسیس فوکویاما در خصوص ترامپ تشریح کرد:
فرانسیس فوکویاما نظریه پرداز پایان تاریخ در اقدامی نادر، طی مصاحبه با یک روزنامه ایتالیایی در مورد دونالد ترامپ می گوید: ترامپ یک پدیدۀ گذرا و خاص است و نمایندۀ جامعۀ آمریکا نیست. متأسفانه روابط میان آمریکا و اروپا به ندرت تا این حد سرد بوده و این امر کلا

فراتاب؛ محمدرضا ستاری- جهان به کدام سو می رود؟ این سوالی است که هر پژوهشگر روابط بین الملل این روزها بارها از خود می پرسد. جامعه جهانی پس از جنگ جهانی دوم به این سو، علاوه بر افزوده شدن به پیچیدگی هایش، دو نظم بین المللی را نیز از سر گذرانده و اکنون در حال تلاش برای استقرار نظمی نوین است. نظمی که امروز نه تنها گنگ و مبهم است، بلکه آنطور که از شواهد آن بر می آید، برای استقرارش نیاز به زایمانی دردناک دارد.
پس از پیروزی متفقین بر ارتش نازی ها و تقسیم بندی جهان به دو بلوک شرق و غرب به رهبری آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، اکنون نزدیک به 17 سال است که پس فروپاشی اردوگاه کمونیستی نظمی آشفته بر نظام بین الملل حکم فرماست. پس از پایان جنگ سرد در اوایل دهه 90 میلادی، نظمی سلسله مراتبی با قدرت هژمون آمریکا بر جهان حاکم شد، اما رفته رفته با پیچیده تر شدن قواعد بازی، قدرت گیری سازمان و اتحادیه های بین المللی که سر آمد آنها سازمان ملل و اتحادیه اروپا بود و همچنین سرعت گرفتن شدید اطلاعات که شکل دهی، هدایت و به نتیجه رساندن یک راهبرد را به تنهایی برای هر بازیگری ناممکن می سازد، این قدرت هژمون علاوه بر افزوده شدن به هزینه هایش، از سوی جامعه بین المللی به چالش کشیده می شود.
در این میان ملات تشکیل دهنده این قواعد و چالش ها، عوامل مختلفی را شامل می شود که سبب شده تا هیچ نظریه ای به طور کامل توان پوشش و تحلیل آن را به تنهایی نداشته باشد.
اکنون تنها یکی از این مبانی، رهبران جهان نوین هستند.بگذارید یک مقایسه کلی در این ارتباط داشته باشیم. دهه 1940 میلادی را در نظر بگیرید. از هیتلر در آلمان، چرچیل در بریتانیا، موسیلینی در ایتالیا، دوگل در فرانسه، روزولت در آمریکا، استالین در شوروی و مائو در چین، اکنون در جهان با این میزان معادلات پیچیده به سمت رهبرانی از قبیل برلوسکونی در ایتالیا، سارکوزی و اولاند در فرانسه، دوترته در فیلیپین، مورالس در بولیوی، مادورو در ونزوئلا، کیم جونگ اون در کره شمالی، اشترآخه در اتریش و ویلدرز در هلند رفته است.
اما در این میان سرآمد تمام این رهبران غیرعادی، دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکاست. وی که با غافلگیری و بهت جامعه جهانی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی رسید، از همان مبارزات انتخاباتی تا امروز که بیش از 3 ماه از دوره زمامداریش در کاخ سفید نگذشته، شخصیتی ناشناخته، عجیب و حتی در مواردی مزحک را به نمایش گذاشته است.
از موضع گیری های غیر عرف در خصوص چین و توافق هسته ای گرفته تا کشیدن دیوار در سراسر مرز مکزیک، حمله و توهین به اصحاب رسانه ای آمریکا، حبس خبرنگاران در زیرزمین، کنار گذاشتن کادر دیپلماتیک وزارت خارجه، عزل غیر منتظره رییس FBI، بی اعتنایی به توافق نامه آب و هوایی پاریس، موضع گیری علیه سازمان ملل و ناتو، منع ورود اتباع 5 کشور مسلمان به خاک آمریکا، گمانه زنی ها در خصوص ارتباط با روسیه و درز اطلاعات فوق محرمانه به وزیر خارجه این کشور تنها گوشه ای از اقدامات وی را در طول ماه های گذشته شامل می شود.

گاف جدید ترامپ
فارغ از این مباحث اقدام اخیر ترامپ که بسیار جالب توجه بوده، پیام توئیتری اخیرش با مزمونی کاملاً گنگ و بی معنی است. وی با نوشتن جمله (Despite the constant negative free covfefe) قصد داشته رسانه ها را به پوشش منفی اخبار خود متهم کند. نکته جالب توجه واژه covfefe که معنی آن نامشخص بوده و برخی آن را اشتباه تایپی coverage به معنای پوشش دانسته و برخی دیگر آن را به شوخی کد سلاح های اتمی آمریکا دانسته اند.
هر چند این توئیت بی سابقه از صفحه ترامپ حذف شد و وی برای اصلاح آن توئیت دیگری با مزمون چه کسی قادر است معنی درست covfefe بداند؟ منتشر کرد، اما گفته می شود که این اقدام با واکنش وسیع رسانه ها و افکار عمومی مواجه شده به طوریکه حتی چندین شرکت و برند نیز تاکنون به این نام ثبت شده است.

فاجعه ای در روابط آمریکا و اروپا
هر چند بسیاری از تحلیل گران روابط بین الملل معتقدند که سیستم حاکم آمریکا از آنچنان نظمی برخوردار است که یک شخص توان بر هم زدن این نظم را نداشته و همه چیز بر پایه منافع بلند مدت برنامه ریزی و راهبری می شود، اما مهمترین اتفاقی که با روی کار آمدن ترامپ رخ داده و از دید بسیاری از کارشناسان نیز تاکنون مغفول مانده است، شکافی است که ترامپ در روابط آمریکا و اروپا ایجاد کرده است.
آمریکا و اروپا به واسطه فرهنگ لیبرال- مسیحی که به طور کلی به نام غرب معروف است به جز مسائل ملی و منافع کوتاه مدت اقتصادی در استراتژی های کلان و بلندمدت تا کنون در بسیاری از موارد هم گام و همسو حرکت کرده و رهبری هژمون آمریکا را بر نظام جهانی پذیرفته اند، اما اکنون پس از روی کار آمدن ترامپ در تقابلی جدی قرار گرفته و در حال فاصله گرفتن هستند.
کشورهای اروپایی پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و کلید خوردن روند واگرایی در این اتحادیه اکنون با وجود ترامپ، شاهد مقابله با حاکمیت قانونی اروپا هستند که آرام آرام در حال شکل گرفتن است. امروز به نظر می رسد که اروپایی ها آسوده خاطر نیستند. یکی از مقامات اتحادیه پس از دیدار هفته گذشته ترامپ با اعضای شورای ناتو می گوید که ما هیچ نظری راجع به موضوعات مطرح شده از سوی آمریکا نداریم.
نشست جی 7 نیز اوج مقابله با رهبران اروپا با دونالد ترامپ را به نمایش گذاشت. امانوئل ماکرون رییس جمهوری جدید فرانسه با رفتاری که خود آن را بی غرض ندانسته در رو در رویی با ترامپ بسیار سرد و واکنشی عمل کرد. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز علاوه بر شرکت نکردن در نشست خبری اجلاس جی 7 به نشانه اعتراض به ترامپ، در تقابلی بی سابقه با ترامپ قرار گرفته است. در همین رابطه روزنامه آتلانتیک آمریکا در خصوص نخستین سفر ترامپ به اروپا نوشت: این سفر فاجعه ای در روابط آمریکا و اروپاست و همزمانی این اتفاق با بریگزیت بر دامنه این فاجعه می افزاید.
اکنون سوالی که در این میان مطرح می شود، این است که ترامپ واقعاً کیست و به دنبال چیست؟ برخی تحلیل گران معتقدند که پدیده ترامپ ابزار تولد نظم جدید جهانی با رویکرد همگرایی غرب است و وی طبق نظریه بازیگر دیوانه هنری کسینجر، وظیفه ایفای نقش دیوانه را برعهده خواهد داشت.
از سوی دیگر برخی دیگر معتقدند که آمریکا و اروپا به واسطه عوامل گوناگون، همسویی سابق را نداشته و تاکید می کنند که ترامپ عامل انسجام اروپای واحد و جدایی آنها از نظام سلسله مراتبی آمریکا است.

نگران کننده ترین وضعیت برای آینده غرب
در همین رابطه فرانسیس فوکویاما فیلسوف مشهور آمریکایی و نظریه پرداز پایان تاریخ که در آن تاکید کرده نظام لیبرال دموکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده‌است که همه کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند، در اقدامی نادر با روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا در خصوص ترامپ، گفت و گو کرده است که مشروح آن به شرح زیر است.

آینده غرب را بد می بینیم

آمریکا و اتحادیۀ اروپا به ندرت روابطی به این میزان سردی داشته اند. رئیس جمهوری مشکلاتی جدی در رابطه با دمکراسی و ارزش هایش دارد. لیکن گفتگو باید ادامه داشته باشد؟
بله متأسفانه روابط میان آمریکا و اروپا به ندرت تا این حد سرد بوده اند. این امر کلاً تقصیر دونالد ترامپ است. ما در اجلاس گروه هفت که ایتالیا برگزار شد، شاهدش بوده ایم. رئیس جمهوری آمریکا یک فرد بی صلاحیت و خطرناک است که ثابت کرده که مشکلاتی جدی با دنیای دمکرات و متعاقباً با اروپایی که تنها به حال خود رها شده، داشته است. این نگران کننده ترین مسأله برای آیندۀ غرب به شمار می آید.

به چه علت اجلاس گروه هفت تائورمینا چنین وضعیت اسفباری داشت؟ چرا این اجلاس شکافی این چنین عمیق میان آمریکا و اروپا ایجاد کرده است؟
به این دلیل که شاهد فاجعۀ سیاست خارجی آمریکا بوده ایم. هیچ یک از روسای جمهوری آمریکا درگذشته با رهبران دمکرات اروپایی به سبک دیکتاتور رفتار نکرده بودند. لیکن ترامپ این کار را انجام داد. زیرا نمی داند که دیپلماسی چیست و قادر نیست با رهبران لیبرال اروپایی ارتباط برقرار کند. برعکس در عربستان سعودی دین سالار احساس خوبی دارد همچنین در رابطه با پوتین یا السیسی مصری.

اکنون چه پیامدهایی متوجه غرب و ناتو خواهد بود؟
ما در غرب یک جامعۀ دمکراتیک داشته ایم که حتی بعد از جنگ سرد نیز به بقای خود ادامه داد. ترامپ ممکن است همه چیز را خراب کند زیرا دیگر با آن ارزش های مشترک تاریخی موافق نیست. آنچه از همه چیز نگران کننده تر است این است. در اجلاس گروه هفت در خصوص دمکراسی، حقوق بشر، مشکلات غربی چیزی نگفت. این فقط راهبردی در گفتگوی با شرکا نیست. ترامپ صرفاً شکاف های بسیار عمیقی در ارزش های دمکراتیک و در سنت آمریکا با اروپاییان دارد.

بنابراین اکنون اروپایی ها چکار باید بکنند؟ به تنهایی به این موضوع بپردازند؟
«خیر. آنها باید به مذاکره ادامه دهند حتی با فردی همچون ترامپ. آنها باید تصور این را بکنند که ترامپ قادر نخواهد بود وعده های بسیاری را عملی سازد زیرا این وعده ها غیرواقع گرایانه می باشند، به این دلیل که توسط دولت خود وی تضعیف خواهند شد یا به این دلیل که نظام (نظارت و کنترل میان قوای آمریکا) در مقابل ترامپ نیز مقاومت خواهد کرد که این تا حدودی شکست به شمار خواهد رفت. سیاست خارجی آمریکا در درازمدت تفاوت چندانی نسبت به گذشته نخواهد کرد به ویژه در رابطه با موضوع تروریسم.

ولی مرکل، صدراعظم آلمان به طرز جنجال آمیزی گفت که آمریکا دیگر قابل اعتماد نیست و اینکه اروپا باید کم کم به فکر خود باشد.
اروپایی ها محکم بایستند تا اتحادمان را حفظ نماییم. ترامپ یک پدیدۀ گذرا و خاص است و نمایندۀ جامعۀ آمریکا نیست. پدیده ای که کاملاً در جهت دیگری حرکت می کند. من اعتقادی به استیضاح ندارم. لیکن به نظرم تحقیق اخیر «راشاگیت» اف بی آی در خصوص کوشنر، داماد و مشاور وی بسیار جدی تر از تحقیقات قبلی می آید. اقتصاد آمریکا تاکنون خوب پیش رفته است لیکن ممکن است به زودی اولین نشانه های شکست از خود بروز دهد و چنانچه معلوم گردد که ترامپ ناکارآمد و آسیب رسان است همان گونه که تاکنون مشاهده کرده ایم. پایگاه جمهوریخواه ممکن است کم کم تحلیل برود و این حزب در انتخابات میان دوره ای سال ٢٠١٨ شکست بخورد و بنابراین متحمل ضربه ای جدی علیه ریاست جمهوری اش گردد.

آیندۀ غرب را چگونه می بینید؟
«بد. من معتقدم که به دنیایی چندقطبی باز خواهیم گشت. دنیایی که به اواخر قرن نوزدهم شباهت خواهد داشت با وجود آمریکایی که به تک تازی خواهد پرداخت و بنابراین در سطح ژئوپلیتیک شکاف هایی ایجاد خواهد کرد. اجلاس گروه هفت پیش از آن در سطح ژئوپلیتیک اهمیت فراوانی را از دست داده بود لیکن ترامپ در ایتالیا مکثی کرد. حتی اگر آمریکا مدار دمکراسی و ارزش های غربی را رها سازد، برگزاری یک چنین اجلاسی چه معنایی خواهد داشت؟

در این صورت چه پیامدهایی در انتظار خواهند بود؟
چنانچه آمریکا دیگر اعتقادی به اصول خود نداشته باشد، این امر بر کل جهان تأثیر خواهد داشت و نه فقط بر غرب به ویژه در حیطۀ قدرت نرم ( یعنی توانایی در سیاست خارجی برای کسب نتیجه نه با استفاده از زور بلکه با دیپلماسی و سایر حربه ها مانند فرهنگ، سیاست و ارزش ها). کشورهایی که قبلاً به غرب و آمریکا به عنوان الگو می نگریستند، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ روسیه همان گونه که دیده ایم، تا کنون از این بحران از آمریکا و تا حدودی از اروپا سوءاستفاده کرده است. به طور قطع برای آیندۀ غرب نمی توان خوش بین بود.

 

محمدرضا ستاری: روزنامه نگار و عضو هیات تحریریه فراتاب.

انتشار این مطلب با ذکر منبع فراتاب بلا مانع است.

نظرات
آخرین اخبار