شب برزخی زندگی | فراتاب
کد خبر: 6251
تاریخ انتشار: 15 خرداد 1396 - 14:41
مهدی سبز
شب ظلمانی یلدا رمانی از «رضا جولایی» است که دو کلان روایت را توسط روایت‌های خرد و متعدد به یکدیگر پیوند می‌زند. کلان روایت صباغ و دخترک مسیحی که داستانک‌های فروانی در کنارشان روایت می‌شود.

 

فراتاب - گروه اندیشه: شب ظلمانی یلدا رمانی از «رضا جولایی» است که دو کلان روایت را توسط روایت‌های خرد و متعدد به یکدیگر پیوند می‌زند. کلان روایت صباغ و دخترک مسیحی که داستانک‌های فروانی در کنارشان روایت می‌شود. جولایی زمان روایتش را تا تاریخ قاجار به عقب می‌برد و مکان روایت را از اصفهان تا جایی حوالی گرجستان برمی‌کشد. داستان دارای سه فصل است که هر فصل با آیه‌ای از کتاب مقدس شروع می‌شود. فصل اول آیه‌ای از قرآن را بر پیشانی خود دارد و دو فصل دیگر آیاتی برگرفته از کتاب ایوبند. در واقع هر فصل تفسیر همان آیات است که در ابتدا مشاهده می‌شود. فصل اول چون از زبان سرباز مجروحی که مسلمان است روایت می‌شود، به آیه‌ای از قرآن ارجاع می‌دهد که با چارچوب کلی فصل و ارتباط نزدیکش با داستان رستم و سهراب مربوط است. به هلاکت رسیدن فرزند توسط پدر مضمون این فصل است که تمثیلی نزدیک از یک فرایند تکراریست. سرباز به عمد اسمی ندارد تا خواننده بتواند با تعمیم دادن روایتش به هر زمان و مکانی، تأثیر مخرب نسلی سرگشته و مرگ‌اندیش را بر نسل‌های پس از خود پیش چشم آورد. سرباز دو بار از ناحیه‌ی پهلو زخمی می‌شود بار اول وقتی است که فرزند خود را نادانسته با تیر می‌کشد. فرزند سرباز که از زنی مسیحیست، پس از جدا شدن و کوچ مادر به سرزمینی دیگر، در قالب سربازی روسی در مقابل پدر که سربازیست ایرانی قرار می‌گیرد. زخمی شدن پدر از ناحیه‌ی پهلو عکس داستان رستم و سهراب است که رستم نادانسته پهلوی پسرش سهراب را می‌درد. پدر پس از کشتن پسر دچار جراحتی جزئی در پهلو می‌شود تا نویسنده با طنزی کنایه‌آمیز واژوگونگی اسطوره در عصر نکبت را بازگو کند. مضمون اصلی این فصل از کتاب مرگ است چرا که سرباز همه جا مرگ را ناظر بر اعمال و رفتارش می‌بیند.

فصل دوم که با آیه‌ای از باب هفتم کتاب ایوب آغاز می‌شود داستان سرگشتگی و زندگی پر محنت و بدون امید سداست. مفهوم اصلی کتاب ایوب رنج است. این کتاب شاعرانه‌ترین و خیال‌انگیزترین بیان در عهد عتیق را داراست و از نخستین تلاش‌ها برای هماهنگ جلوه دادن عقیده شر و عقیده به خدا به شمار می‌رود. شخصیت شیطان که در نوشته‌های قدیم‌تر عهد عتیق نامی از او نیست، در  این کتاب برای نخستین بار آمده است. از همین‌رو مشخص می‌شود که مضمون اصلی این فصل گناه است.

فصل سوم با آیه‌ای از باب بیست و هشتم کتاب ایوب آغاز می‌شود که به سایه‌ی موت ختم می‌شود. این آیه بر خلاف دو آیه‌ی دیگر امری انتزاعی را سامان می‌دهد تا برای فصلی که مضمون خیال دارد راهگشا باشد. داستان در یک روند خطی با مفهوم مرگ آغاز می‌شود تا با عبور از مفهوم گناه به خیال منتهی شود. این خط سیر روایی کلان روایت‌های داستان است اما خرده روایت‌های داستان جوری چیده شده‌اند تا مفاهیمی متضاد با کلان روایت‌ها را بازگو کند. به همین ترتیب اگر داستان سرباز یکسره مرگ اندیشانه است، داستان سرباز یک پا روایتی یکسر در شوق زندگیست. طنز جولایی در اینجا چهره عیان می‌کند که سربازی علیل و ناتوان معنای زندگی در آن سرزمین است. کلان روایت سدا که گناه رو چونان تابوتی همیشگی بر گرده‌ی خود حمل می‌کند با خرده روایت داستان کومیتاس مقابله می‌شود که معنایی دیگر از گناه نزدیک به ثواب را به تصویر می کشد. خیال و واقعیت نیز در کل اثر قابل پیگیریست. کتاب با هذیان‌های سرباز مجروح آغاز می‌شود و تا فصل انتهایی که به کل فصلی خیالین و مالیخولیاییست ادامه می‌یابد میان آن آغاز و این پایان روایت‌های واقعی و خطی شخصیت‌ها تصویر می‌شوند تا داستان در میانه‌ی وهم و واقعیت سیر کند. حتی اسم کتاب خود دارای پارادوکس است؛ کلمه‌ی ظلمانی که به واژه‌ی شب یلدا افزوده شده نشان دهنده‌ی یک فرایند معکوس در یک آگاهی از پیش اندیشیده است.

به عقیده‌ی کلود لوی اشتراوس اسطوره‌ها در قالب‌های دوگانه به فهم درمی‌آیند. در کتاب جولایی دوگانه‌های مرگ/زندگی، گناه/ثواب و خیال/واقعیت در یک بستر سیاسی و تاریخی به فهم درمی‌آیند اما در یک دوگانه‌سازی مفهومی به وحدت در انجام می‌رسند. به زعم جولایی تمام دوگانه‌سازی‌ها چون در یک بستر نامناسب به وقوع می‌پیوندد در واقع بی اثرند. سرباز و مرد یک پا، سدا و کومیتاس و تمام شخصیت‌های دیگر کتاب با تمام اختلاف عقاید و سبک متقاوت زندگی و حتی دین و آیین‌های متفاوت چون در یک بستر نامناسب سیاسی و اجتماعی زیست می‌کنند، همه در مرگ و نکبت به اشتراک می‌رسند. در کتاب جولایی دو کلان روایت و خرده روایت‌ها همه اسیر یک کلان روایت ناگفته‌اند و آن تقدیر است. جولایی به این نکته نمی‌پردازد که چگونه می‌توان با تقدیر ستیز کرد یا تسلیمش شد، کار جولایی تصویرسازی در زمانه‌ایست که تقدیر بی‌رحم بر انتخاب آدمیان چیره است. کار او در این اثر تصویر نوستالژی مرگ است در پس پشت آدم‌هایی که تقدیرشان دردیده شدن پهلو در واقعیت است و تنها امیدشان پناه بردن به خیال برای همزیستی مسالمت‌آمیز.

 

مهدی سبز، کارشناس ارشد علوم سیاسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار