واکاوی پیام مرکل به ترامپ؛ بازتعربف روابط فراآتلانتیکی اروپا | فراتاب
کد خبر: 6243
تاریخ انتشار: 14 خرداد 1396 - 23:50
محمد زارعی
موضع سرسختانه مرکل در مقابل ترامپ نقطه عطفی است در گفتمان سیاسی این دو کشور. پس از چندین ملاقات در حاشیه نشست های مهم سران ناتو و گروه جی 7 وغیره مرکل به آلمان بازگشت و در سخنرانی بی سابقه ای خط قرمز جدیدی در روابط فراآتلانتیکی آلمان و اروپا ترسیم کرد.

 

فراتاب - گروه بین الملل: موضع سرسختانه مرکل در مقابل ترامپ نقطه عطفی است در گفتمان سیاسی این دو کشور. پس از چندین ملاقات پیاپی در حاشیه نشست های مهم سران ناتو و گروه جی 7 وغیره مرکل به آلمان بازگشت و در سخنرانی بی سابقه ای خط قرمز جدیدی در روابط فراآتلانتیکی آلمان و اروپا ترسیم کرد. "امریکا دیگر مانند گذشته کاملا قابل اعتماد نیست و اروپا باید خودش سرنوشت خود را در دست گیرد." سخنان مرکل ذهن بسیاری از تحلیل گران را به خود درگیر کرد. اما چند سوال در این مورد وجود دارد که آیا این موضع تنها موضع آلمان است یا اروپا؟ جنبه ی داخلی داشته و یا با هدف تأثیر بر سیاست امریکا عنوان شده و در آخر اینکه این موضع گیری به معنی جدایی کامل از سیاست های مشترک است و یا آغازی است در روابط جدید بین آلمان، اروپا و امریکا؟ در ادامه به این چند سوال پاسخ داده می شود.

 

بُعد داخلی

نکته ای که در مورد سخنان مرکل در اغلب تحلیل ها نادیده گرفته شد، بُعد داخلی سخنان اوست. صدراعظم آلمان بلافاصله پس از برگزاری اجلاس سران جی 7 به آلمان عزیمت کرد و در گردهمایی اعضای حزب خواهر و موتلفه خود، سوسیال مسیحی CSU، حاضر شد. وی در این جمع اظهار داشت که دیگر نمی توان مانند سابق به متحدان تکیه کرد و باید از این پس در مورد سرنوشت اروپا خودمان تصمیم گیری کنیم. این اظهارت در میان اعضای حزب سوسیال مسیحی اهمیت فراوانی دارد. قبل از هر چیز باید اشاره داشت که مرکل در تلاش است تا روز 24 سپتامبر برای چهارمین بار پیاپی به عنوان صدراعظم آلمان انتخاب شود. او برای رسیدن به این هدف به حمایت قاطع حزب سوسیال مسیحی و حزب خود یعنی دموکرات مسیحی CDU احتیاج دارد. علاوه براین رفتار مرکل در این چند ماه باقی مانده تا انتخابات قطعا طوری خواهد بود که نه تنها منافع او را در میان حزب خود تأمین کند، بلکه باید بتواند حزب رقیب خود، یعنی سوسیال دموکرات SPD را از میان بردارد. طی دو سال اخیر گاهی شکاف هایی میان مرکل و حزب خواهر آن پیش آمد. شکاف هایی که تا حد زیادی اتحاد آنها را تضعیف نمود. در ایامی که این دو حزب خواهر با یکدیگر در نزاع بودند، حزب رقیب (سوسیال دموکرات ها) بیشترین بهره را برد و در نظرسنجی ها فاصله خود را به حداقل رساند. اما دوباره طی چند شکست در انتخابات ایالتی جایگاه خود را از دست دادند. علی رغم آن این خطر از سوی مرکل حس می شود که اگر بر اساس شرایط موجود رفتار نکند، ممکن است جایگاه خود را از دست دهد. تقابل مرکل با ترامپ از یک سو حس اطمینان و اعتماد را به دو حزب محافظه کار و خواهر(دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی) خواهد داد، از این طریق که مرکل از سیاست های غیرعقلانی ترامپ فاصله می گیرد و هورست زهوفر (رئیس حزب سوسیال مسیحی) را با خود همراه می کند و از سوی دیگر و مهم تر اینکه گفتمان سیاسی ضد ترامپ از سوی حزب رقیب (سوسیال دموکرات ها) را خنثی می کند. گفتمانی که از قبل در بین این حزب مرسوم بود و سوسیال دموکرات ها همیشه در قبال حزب مرکل آن را برگ برنده ای برای خود می دانستند.

اما با این موضع گیری مرکل انحراف آرای خود به سمت رقیب را کاهش داد و بازی نابخردانه ترامپ را به سوی خود و حزب خود تمام کرد. از این گذشته مکانی که مرکل سخنرانی کرد و این موضع را اعلام نمود، نباید نادیده گرفته شود. ایالت بایرن منطقه ای است که برتری درصدی آرای مرکل و پیروزی او را در انتخابات مجلس فدرال تضمین می کند. این ایالت در دو سال اخیر به نقطه ی شکننده ی مرکل تبدیل شده بود. اما مرکل از انتقادهایی که به وی می شد و امتحاناتی که در مقابل داشت، سربلند بیرون آمد. او نه تنها بر بحران پناهجویان و ریسک بزرگی که می توانست منجر به سقوط وی شود، فائق آمد، بلکه در مقابل اردوغان ایستادگی کرد و امنیت داخلی آلمان را نیز تا اندازه زیادی به ثبات رساند. بنابراین از منظر زمانی نیز این گونه موضع گیری در حضور منتقدان سیاست داخلی منطقی به نظر می رسد. اکنون مرکل بر مشکلات داخلی غلبه کرده و می تواند با پشتوانه اعتمادی که در سیاست داخلی حس می کند، قدمی فراتر برداشته و برای تصمیمات بزرگ اقدامات جدی انجام دهد.

 

آیا خط قرمز مرکل، خط قرمز اروپا نیز هست؟

پس از غلبه بر بحران پناهجویان و حفظ ثبات نسبی در اروپا، بسیاری مرکل را جانشین اوباما در رأس رهبری غرب می دانستند. هر چند این جایگاه توسط راست گرایان در اروپا تهدید می شد، اما با انتخاب امانوئل ماکرون در فرانسه، انتخاب حزب سبزها دراتریش و شکست راست گرایان در هلند تا حدود زیادی در جای خود ثابت ماند. اگرچه ماکرون هنوز شروع به کار نکرده، اما به نظر می رسد هماهنگی های لازم بین دو موتور اصلی اتحادیه اروپا (آلمان و فرانسه) وجود خواهد داشت. در اولین دیدار خود با نزدیک ترین شریک سیاسی، تجاری و ایدئولوژیک، آلمان و فرانسه با ترامپی روبرو شدند که آنها را دشمن اقتصادی کشور خود نامید. استقبال ترامپ به عنوان مهمترین عضو پیمان آتلانتیک شمالی از شرکای خود چندان گرم و امیدوارکننده نبود. در ادامه نیز ترامپ نتوانست به شرکای اروپایی اطمینان کافی را برای همکاری در آینده دهد. رئیس جمهور امریکا در اجلاس سران جی 7 روی یکی از خطوط قرمز متحدان اروپایی خود دست گذاشت و سپس از آن فراتر رفت. امریکا از توافق پاریس (مقابله با تغییرات آب و هوایی) خارج شد. علاوه بر این سیاست های غیر قابل تحمل و افتضاح های سیاسی که ترامپ در سفر خود به خاورمیانه داشت، احساس عدم اطمینان بین شرکای اروپایی وی را بیشتر می کند. در حال حاضر خطوط قرمزی وجود دارند که اروپایی ها برای حفظ آن یا به دست آوردن آن مخاطره های زیادی داشته و دارند. یکی از این خطوط سیاست ضد ایرانی و حمایت از سعودی هاست که ترامپ در پیش گرفته است.

امروز خاورمیانه همسایگی اروپا محسوب می شود. منطقه ای که در ازای راهبردهای ناصحیح امریکایی، هزینه های اقتصادی و امنیتی سنگینی را بر دوش متحدان اروپایی امریکا گذاشته است. در ایامی که ترامپ از افراطی ترین بازیگر منطقه (سعودی ها) حمایت می کرد، در ایران انتخابات بزرگی انجام شد که برای جامعه جهانی پیام بسیار مهمی را به همراه داشت. مشارکت بالای مردم ایران در انتخابات، اروپایی ها را قانع می کند تا از موضوعاتی مانند برجام نیز دفاع کنند. موضوعی که ترامپ رفته رفته بیشتر مورد انتقاد قرار می دهد. بنابراین این بیم از سوی اروپایی ها نیز وجود دارد که با تقویت تسلیحاتی عربستان و سیاست های ضد ایرانی ترامپ، مسیر رسیدن به صلح در منطقه طولانی شود و هزینه های آن برای آلمان(مرکل) و اروپا افزایش یابد. از این رو متحدان اروپایی براین خواهند شد تا در مقابل سیاست های ترامپ بایستند و هزینه های خود را کاهش دهند.

 

جدایی کامل و یا بازتعریف روابط؟

با توجه به نکات فوق به نظر می رسد، که کشورهای اروپایی با شرط حفظ ثبات در درون خود، با چالشی مشترک به نام ترامپ روبرو هستند. برای حل این چالش دو راه حل وجود دارد. مطمئنا همراهی با سیاست های ترامپ هزینه هایی را در بر خواهد داشت. به نظر می رسد آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و شرکای او قصد همراهی با ترامپ را نداشته باشند و مرکل با این موضع گیری خواهان تغییراتی در روابط بین آلمان و اروپا با امریکا بوده است. یکی از راه حل هایی که تقریبا عملی نیست و برای رسیدن به واقعیت راه طولانی و هزینه و امکانات زیادی را می طلبد، جدایی سیاست های آلمان و اروپا از امریکاست. این موضوع برای بسیاری از سیاستمداران اروپایی روشن است که آینده آنها بدون امریکا قابل تصور نیست. به همین دلیل این راه مشترک را باید با امریکا طی کنند. ترامپ رئیس جمهور امریکاست و آلمان و اروپا باید با این واقعیت به سمت جلو حرکت کنند. آنگلا مرکل در جملات دیگری از سخنان خود تأکید داشت که ما برای آینده خود در کنار امریکا و در کمال دوستی با امریکا تصمیم خواهیم گرفت. بنابراین این موضع مرکل که در طول این دوازده سال از صدراعظمی او بی سابقه بوده است، تنها به نوعی بازتعریف در روابط فراآتلانتیکی آلمان و اروپا اشاره دارد و انتظار نمی رود که در بخش های مهمی مانند سیاست امنیتی اروپا و آتلانتیک تغییراتی صورت گیرد. اما ممکن است این تغییرات در حوزه اقتصاد، محیط زیست، مهاجرت و پناهندگی و حقوق بشر تا حدی دیده شود.

 

محمد زارعی, پژوهشگر مطالعات آلمان و اروپا

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار