کد خبر: 6236
تاریخ انتشار: 10 خرداد 1396 - 03:04
نوید کلهرودی
اگر در گذشته آرمان گرایی و قدم زدن روی آسمان ها ملاک مردان سیاست در ایران بود اما امروز راه عوض شده است امر قدسی در اثر اصرار بر پمپاژ نگاه حداکثری به دین و پس زده شدن آن از سوی جامعه هر لحظه بیش از گذشته زمینی می شود.


فراتاب - گروه سیاسی: به چهار دهه قبل بازگردیم به رفراندوم آری یا نه به نظامی پیشنهادی با نام جمهوری اسلامی. برگه رای های آشکار در دست مردم و پاسخ آری اکثریت ایرانیان انقلابی به جمهوری اسلامی. به آرشیوها سری بزنیم و مصاحبه های نامزدها را تا همین چند سال پیش چه برای انتخابات مجلس چه شوراها و چه ریاست جمهوری بخوانیم همه از کلید واژه هایی چون تکلیف و وظیفه شرعی و دینی استفاده می کنند. مناظره های سال ۱۳۹۶ اما ناظران و کارشناسان سیاسی را با پدیده هایی متفاوت مواجه کرد. نامزدهایی که همه برآمده از نهادهای استخوان دار جمهوری اسلامی هستند اما کمترین مواضع ایدئولوژیک را در گفتار و کارزار انتخاباتی شان به کار می گیرند. این نوشته از چند جنبه مدعی است نه تنها انتخابات بلکه امر سیاسی در جمهوری اسلامی هر چه می گذرد بیشتر از حالت قدسی خارج شده و به حالت عرفی نزدیک می گردد:


اول)ما و دموکراسی و جمهوری خواهی: اگر تجربه ی مشروطه خواهی ژاپنی را به کنار بگذاریم می توان گفت در منطقه ی آسیا این ایرانیان بودند که زودتر از همه به سوی مشروطه خواهی، قانون گرایی و حکومت حرکت نمودند و البته سرنوشت تلخ آزادی خواهی در این ملک آنان را هنوز که هنوز است به سر منزل مقصود نرسانیده است. با نگاهی به مفاهیم دموکراسی و اساسا مفاهیم سیاسی در اندیشه سیاسی جهان امروزین ما متوجه چند نکته اصلی می گردیم . در درجه ی اول و در جهان مدرن از امر قدسی، قدسی زدایی می گردد. در این جهان امروزین ما دیگر هیچ چیز چون گذشته در هاله ای از تقدس و نور قرار ندارد. بشر مدرن با تکیه بر دیدگاه های اومانیستی و تکیه بر آنچه عقل و خرد محض کانتی می نامد مدعی است که این خود اوست که می تواند راه خیر و شر را تشخیص بدهد. اما پیامدهای چنین نگاهی به انسان در عرصه ی سیاست چه خواهد بود؟ در درجه ی اول دیگر پادشاه یا حاکمی نمی تواند ادعا کند که چون گذشته از طرف خداوند منصوب گردیده است، به عبارت دیگر وقتی آدمیان حکومت انسان ها بر انسان ها را می پذیرند بر این نکته واقف اند که هیچ قدرت فرا زمینی ای در کار نیست بل این انسان ها هستند که هر کدام با ساز و کاری متفاوت به قدرت دست می یابند. از همین روست که نظریه پردازی در باب چگونگی شکل گیری حکومت ها عموما از دوران نیکولو ماکیاوللی آغاز می گردد و با طرح نظریاتی در دوران تامس هابز، جان لاک و ... ادامه می یابد. در این نگاه و از آنجا که این بشر زمینی است که باید حکومت کند و این بشر زمینی هیچ گونه قداست و معصومیتی ندارد و ممکن است طمع و حرص قدرت داشته باشد پس لازم است تا نهاد یا نهادهایی قدرت او را محدود کنند. این محدودیت قدرت معمولا به دو شکل انجام می گردد. در حالت اول قدرت مطلقه ای که در گذشته در اختیار پادشاه قرار داشت میان سه قوه ی مجریه، قضائیه و مقننه تقسیم می گردد و در حالت دوم عمر رئیس جمهور، ‌پادشاه یا سلطان به دوره هایی از ۵ تا ۱۲ سال کاهش پیدا می کند و در هر دوره این مردم هستند که باید حاکمی جدید را برای خود برگزینند.در این میان جمهوری اسلامی اما نظامی خاص است. گره زدن دو عنصر مهم و ریشه دار در جهان یعنی مفهوم جمهوری خواهی و اسلامیت با یکدیگر کاری بس شگفت بود که شاید همچنان در جهان امروزین ما استثنا باشد. ترکیب نگاه اسلامی با مفاهیم دموکراسی و جمهوری خواهی همیشه دغدغه ای بوده است که از دوران مشروطه تا پس از آن و حتی امروز دغدغه و دلمشغولی مردان اندیشه و سیاست بوده است.

دوم)وقتی امر قدسی زمینی می شود:
شکی نیست که یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده حکومت ها ایدئولوژی های شکل دهنده و مقوم آن نظام ها هستند. در علوم سیاسی عموما از تقسیم بندی ماکس وبر در توضیف مشروعیت های مختلف نظام های سیاسی استفاده می شود. وبر معتقد است برخی نظام ها مشروعیت کاریزماتیک دارند و این خصوصیات فردی رهبر آن نظام است که موجب شکل گیری نظام شده است. نوع دیگر مشروعیت از نظر وبر مشروعیت سنتی است که همانگونه که مشخص است برآمده از سنت هاست و در نهایت مشروعیت برآمده از قانون که هیچ کدام از دو عنصر پیشین در آن حضور ندارند. جمهوری اسلامی با کمی تساهل هر کدام از این ۳ نوع مشروعیت را در مقاطعی دردرون خود داشته است اما نکته ی مهم تر این است که حکومت ها بیش از آن و پیش از آن که وظیفه ی پمپاژ نوعی خاص از تفکر را در درون اذهان مردم داشته باشند موظف هستند تا امور روزانه ی مردم را اداره کنند. دولت ها باید مایحتاج اولیه زندگی مردم را تامین نمایند، امنیت را برقرار نمایند و ثبات را به وجود بیاورند و سپس به فکر آزادی ها و مطالبات مردم باشند. در مناظره های اردیبهشت ۹۶ هیچ کدام از نامزدها از آرمان ها و ارزش ها سخن نگفت. نامزدهای جناح راست تندرو یعنی «ابراهیم رئیسی» و «محمد باقر قالیباف» لحظه ای بر عناصری که عموم مردم با آنان اصولگرایان را می شناسند تاکید نکردند و راه دیگری را پیش گرفتند. آنها کاملا روی زمین قدیم زدند نه از امر قدسی سخن گفتند و نه از آرمان ها بل از مسکن و آب و نان حرف زدند. اگر در گذشته آرمان گرایی و قدم زدن روی آسمان ها ملاک مردان سیاست در ایران بود اما امروز راه عوض شده است امر قدسی در اثر اصرار بر پمپاژ نگاه دین حداکثری و پس زده شدن آن از سوی جامعه هر لحظه بیش از گذشته زمینی می شود. در حقیقت زمینی می شود تا بماند که اگر نه تنها به عنوان عنصری شیک و نوستالژیک خواهد بود که دیگر توانی برای عرض اندام نخواهد داشت.

 

نوید کلهرودی, کارشناس علوم سیاسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار