کد خبر: 6121
تاریخ انتشار: 14 اردیبهشت 1396 - 16:40
معرفی کتاب
"استوا" دومین مجموعه شعر آزاده فراهانی میباشد که توسط نشر نصیرا چاپ و در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.

فراتاب - گروه ادبی: "استوا" دومين مجموعه شعر آزاده فراهاني است مجموعه اي خواندني و تازه نفس كه با در برگرفتنِ پانزده شعرناب، قابل تأمُّل است. سراينده كه در مجموعه ي نخست خود هم با زباني كه متاثر از ساختاري آركائيك بود توانست رواني شعر و خلق معاني و تصاوير بكرش را به رخ بكشد در مجموعه ي دوم خود "استوا" توانسته به پختگي بيشتري دست يابد. لطافت تركيب هاي شاعر چنان چشم گير است كه كاربردِ تلميح و تضمين و ضرب المثل و ... بيش از آنكه در سطرهاي شعر او به عنوان آرايه به كار رود بخشي از زبانِ روانِ شاعر مي شود، به طور مثال: "زیر شاخه های انجیر و رنگ های پریده ای از شفق در الحان عربی، فارسی خوان "لَن تَرانی" شدیم که خورشید را در خواب دیدم" لن تراني ديگر صرفا آرايه نيست. اين رواني بخشي از ويژگي هاي شعر او ست و شامل كاربردِ فنون بينامتني است چنانچه در به كارگيري تشخيص هم او وقتي از قدم هاي تهران حرف مي زند، باز رويكردِ معنابر كاربرد فنون شعري غلبه دارد "شاید تو بخوانی در قدم های تهران و باد بنویسم از رمز از این دو حرف"
زبان شعري او تا به حال بارها نشان داده كه از اِلمان هاي تاريخي و فرهنگي نيز به خوبي در ساخت معاني تازه بهره مي برد مانند "نفس می کشد چشمی زیر پتو خیره به سنگ به فیروزه که از خاک کاشمر عقربه اش ایستاد" اين سليس بودن تركيب حتي در استفاده از مفاهيم روز هم باز در ساختارِ زباني او شكلي استوار به خود مي گيرد "در تنگه باد وزید و از میدان تقسیم کودتا تکثیر شد" تركيب هاي تازه نفسِ شاعر ذهن مخاطب را به خلاقيت فرا مي خواند "حراج شده ای استوا! از دکمه های هوا که پاره می شود در پیراهنت" مانند همنشيني دكمه و حراج و پيراهن كه تركيبش با استوا ساختاري نوساخته است. فراهاني دغدغه هاي زيست محيطي خود را تبديل به مفهومي جديد در اشعارش كرده است وقتي مي گويد "بیابان را تکان دادی و حفر به نقب های زمین رسید به آب -يا- و ... زن كه از قنات مركزي عميق تر است آب را ملي كند" شاهد تلفيقي از زبانِ زنانه ي شاعر با دغدغه هاي او، هستيم. سراينده ي زبان بلدِ "استوا" از شخصيت هاي ملي، مذهبي، نيز بي هيچ تكلفي بهره مي برد، رابعه، فرانك، فريدون و ... در شعر او كاراكتري از شعر شده اند مانند"فرانک شدیم و عشق از میانمان گذشت و فریدون در شراب، کهنه تر می شد از نصف النهار زمین" سراينده از مترادف هاي معنايي هم هوشمندانه بهره مي برد به طور مثال، تركيب اذا زلزلت در كنار گسل هاي بي قرار" آن شب اذا زُلزِلَت بی نهایت بود. آن شب كه گسل هاي بي قرار ضربت مي شدند "همين بازي زباني زيبا در "ما خواهر خوانده ی کدام زمین کدام هوا کدام عصر که لفی خسرتر است از باد که بادیه آورد و خاک." و بسياري از سطرهاي ديگرش بازبه چشم مي خورد. حقيقتا شعر او فريادي ست در حال انتشار با تعريفي شاعرانه چنانچه خود مي نويسد"شعر و پارسی صدا می زند دلتنگی های ایوان صدا می زند و من می پراکنم از استوا تا میانه ی خاور" اين خلاقيت ها توانسته تازگي روح بخشي به واژه ها بدهد طوريكه نه تنها داستان و عبارات كهن شكل نومي گيرند بلكه ساختار كلاسيك را به نوعي دوباره احيا مي كند مانند "نیشابور پی در پی از جانب دستار هلهله می بست" يا "یوسف را با چاه قورت داده" زبان طنز و شلاق تركيب ها در سطرهايي چون" در همه ی این شهر یک خانه که در من تمام می شود در تخمک رها شده از فصل های ناتمام" يا "شکل گرگ بر پوستم خال شو بیرون بیا از من ای گرگ بي قرارم" همواره بكر و رهاست. اينها بخش كوچكي ست از توانمندي زباني شاعري خلاق و دغدغه مند كه دوباره با مجموعه اي آبرومند فرصت خواندنِ سطرهايي ناب را كه به حق شعرند و حاصل شعوري كه از پسِ سال ها كشف و شهود برآمده را در اختيارمان قرارداده است.

 

 

نویسنده: دکتر لیلا درخش عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار