فراتاب – گروه بین الملل: شاید کمتر کسی باشد که کتاب ثمثیلی «جورج اورول» به نام «قلعه (مزرعه) حیوانات» را نخوانده باشد. کتابی که در مورد انقلاب روسیه و انحراف در آن است. این کتاب جاودانه را می توان اکنون در مورد خیلی از کشورهای استبدادی به کار برد. ترکیه مثال بسیار خوب و ملمومسی در این مورد است. در واقع «رجب طیب اردوغان» که از سال 2002 با شعار اصلاح و رشد اقتصادی خود را به مقام نخست وزیری رساند شباهت بسیار زیادی به فرمانروای قلعه حیوانات یعنی «ناپلئون» دارد. در مزرعه حیوانات، پس از اخراج مالک مزرعه، «اسنوبال» و «ناپلئون» رهبری مزرعه را به دست می گیرند. اما رفته رفته «ناپلئون» مقدمات برکناری «اسنوبال» را فراهم می کند و در آخر نیز وی را از مزرعه فراری می دهد و خود همه کاره مزرعه می شود. «ناپلئون» به تدریج اصول اولیه انقلاب را تغییر و آنها را منطبق با میلِ خود بازنویسی می کند و حکومتی توتالیتر را حکمفرما می کند. مخالفان «ناپلئون» توسط محافظان وی به شدت سرکوب و نابود می شوند. و در نهایت «ناپلئون» خود را تبدیل به دیکتاتوری بی رحم می کند.
در ترکیه نیز دقیقا اوضاع بدین منوال در حال سپری شدن است. اردوغان با برکناری رقبا و یاران دیروز خود (فتح الله گولن، عبدالله گل و در نهایت داوود اوغلو) قدرت برتر در ترکیه را به دست گرفت. اما میل وی به قدرت پایان ناپذیر بود و به دنبال کودتای نافرجام و البته مشکوک تابستان گذشته وی همه مخالفان را سرکوب کرد. صلاح الدین دمیرتاش رهبر جوان و محبوب کردها را زندانی کرد، صدها روزنامه و رسانه را تعطیل کرد و با ایجاد جو امنیتی تنها گزینه پیشرفت و امنیت کشور را پیروزی دیکتاتوری خود اعلام کرد. هما نطور که در قلعه حیوانات هرزمان اعضای مزرعه نسبت به دیکتاتوری «ناپلئون» اعتراض می کردند مشاوران وی، همه را تهدید به بازگشت مالک مزرعه می کردند. در واقع در قلعه حیوانات با ترسیم نقشه ای هوشمندانه همه را در برابر دو گزینه قرار داده بودند: دیکتاتوری «ناپلئون» و یا بازگشت مالک مزرعه. طبیعتا همه دیکتاتوری «ناپلئون» را ترجیح می دادند چرا که از بازگشت مالک مزرعه به شدت هراسناک بودند در صورتی که اصلا بازگشتی در کار نبود و این تنها نقشه ناپلئون برای ادامه دیکتاتوری خود بود.
اردوغان نیز در ترکیه بی آنکه خود بداند از رمان «جورج ارول» الهام گرفته است و مردم ترکیه را در چند ماه گذشته در برابر دو گزینه قرار داده بود: دیکتاتوری و یا ناامنی. در صورتی که دیکتاتوری اردوغان خود بزرگترین عامل ناامنی است. اردوغان برای این منظور با حاکم کردن جو خفقان و از بین بردن آزادی بیان «تک صدایی» را در جامعه ترکیه حاکم کرد و از این طریق مردم ترکیه تنها صدایی که می توانستند بشنوند صدای اردوغان و حامیان وی بود. به همین دلیل در همه پرسی روز یکشنبه وی توانست با اختلاف بسیار اندک پیروز شود. پیروزی شکننده ای که بدون شک دو قطبی بسیار بزرگی را بر جامعه ترکیه حکمفرما خواهد کرد.
کمیته انتخاباتی ترکیه رای «آری» را در این همه پرسی 37/51 درصد و رای «نه» را 63/48 درصد اعلام کرد. نزدیک به 49 درصد مخالفت با قانون اساسی در یک کشور را نمی توان «فاجعه» نامید اما می تواند گویای وضعیت بسیار متشنج و دوقطبی بسیار عمیق باشد. قانون اساسی باید مورد پذیرش حداقل 80 درصد مردم کشور باشد، چرا که دستورالعمل اداره کشور برای همیشه است. در واقع اردوغان حتی با تمام محدودیت ها علیه مخالفان نتوانست پیروزی قاطعی را کسب کند. برگزاری همه پرسی در وضعیت فوق العاده خود با هزاران پرسش و شک و تردید مواجه است. (ترکیه از مرداد ماه سال 95 تا امروز (حدود 9 ماه) در وضعیت فوقالعاده به سر میبرد. درپی این امر نزدیک به 50 هزار نفر بخاطر دست داشتن یا به هر نحوی مرتبط بودن با کودتا بازداشت شده و نزدیک به 100 هزار نفر از مشاغل دولتی و رسمی اخراج شدند.) بنابراین این همه پرسی در وضعیت و شرایط کاملا امنیتی و پلیسی برگزار شد و همین می تواند یکی از دلایل برای حمله به این همه پرسی باشد.
اردوغان با این همه پرسی اختیارات ویژه ای به دست آورد و از امروز وی را باید «اردوغان پاشا» نامید، لقبی که سال ها است وی برای کسب آن تلاش می کند و تنها باید منتظر تاج گذاری وی در کاخ «آک سارای» بود.
مهمترین اثر این تغییر، باز شدن راه برای ادامه ریاستجمهوری اردوغان تا سال ۲۰۲۹ و حتی فراتر از آن است. مهمترین تغییراتی که مردم ترکیه روز یکشنبه به آن رای مثبت دادند:
-نظام سیاسی ترکیه از پارلمانی به ریاستی تبدیل میشود.
-با تعریف دو دوره پنج ساله برای حضور رئیسجمهور در قدرت، راه برای ریاستجمهوری اردوغان تا سال ۲۰۲۹ باز میشود.
-سمت نخستوزیری حذف شده و رئیسجمهور اعضای کابینه را معرفی میکند.
-رئیسجمهور میتواند بدون اخذ مجوز از پارلمان، سمتها یا وزارتخانههای جدیدی ایجاد یا آنها را اصلاح کند.
-رئیسجمهور میتواند بدون دریافت تاییدیه از کابینه، وضعیت اضطراری اعلام کند.
-اختیار تدوین بودجه از پارلمان به ریاستجمهوری منتقل میشود.
-هیئت نظارت دولتی که تحت نظر رئیسجمهور است، میتواند مستقل از قوه قضائیه، در مورد افراد پرونده باز کند.
-دیوان قانون اساسی، اختیار محاکمه رئیسجمهور را خواهد داشت. اما ۱۲ نفر از اعضای این دیوان را رئیسجمهور و سه نفر را هم پارلمان تعیین میکند.
-رئیسجمهور اختیار انحلال پارلمان را دارد، اما انحلال پارلمان به برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری منجر میشود.
-هرچند حداکثر حضور یک فرد در سمت ریاستجمهوری دو دوره پنج ساله تعیین شده، اما بر اساس یک تبصره، اگر پارلمان در دوره دوم یک رئیسجمهور تصمیم به برگزاری انتخابات زودهنگام بگیرد، رئیسجمهور مستقر میتواند در انتخابات شرکت کند. این تبصره راه را برای ادامه ریاستجمهوری اردوغان حتی فراتر از سال ۲۰۲۹ باز میکند.
این تغییرات در قانون اساسی اردوغان را تبدیل به دیکتاتوری خواهد کرد که هیچ گاه قدرت را رها نخواهد کرد. در واقع اردوغان را باید «پادشاه همیشگی ترکیه» خطاب کرد و تنها «مرگ» و یا «کودتا» می تواند دست اردوغان را از مسند قدرت کوتاه کند. این تغییر مهم در ترکیه مهر پایانی بر الگوی سیاسی- اقتصادی ترکیه در جهان عرب نیز وارد کرد. چرا که در سال های گذشته ترکیه به دنبال صدور الگوی حکومتی خود به کشورهای اسلامی بود اما طبیعتا الگویی که پایان آن دیکتاتوری باشد مورد پذیرش هیچ کشور انقلابی در منطقه قرار نخواهد گرفت.
محمدرضا مرادی پژوهشگر مسائل خاورمیانه
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است