کد خبر: 5958
تاریخ انتشار: 12 فروردین 1396 - 15:03
منصور براتی
عربستان سعودی که نگران گسترش یافتن میدان عمل ایران پس از توافق هسته‌ای بود، تحریک ایران را برای اقدامات نظامی بیشتر و نیز افزایش پروژه‌های موشکی آغاز کرد

فراتاب – گروه بین الملل: درحالی‌که انتظار می‌رفت توافق هسته‌ای میان ایران و قدرت‌های غربی به‌زودی باعث گشایش در روابط منطقه‌ای ایران نیز شود؛ از هنگام پایان مذاکرات و اجرای برجام، از یکسو روابط تهران و ریاض شاهد اوج‌گیری تنش‌های سیاسی بوده و از سوی دیگر عربستان سعودی گام‌هایی ملموس‌تر به‌سوی اسرائیل برداشته است. اگرچه اقدامات سیاسی برخی گروه‌ها منتقد دولت حسن روحانی (حمله به سفارت عربستان در تهران و مشهد) را باید عامل پیشران این روند دانست، اما دیدار مقامات عربستانی با سران گروه مجاهدین خلق، عمق سیاست این کشور نسبت به ایران را آشکار ساخت؛ به‌طوری‌که بسیاری از ناظران بین‌المللی معتقدند سیاست عربستان در قبال ایران از فاز رقابت استراتژیک به فاز دشمنی آشکار میل کرده است!

انعقاد توافق هسته‌ای در بیست و چهارم تیرماه 1394 در کنار حل بحرانی غیرضروری میان ایران و قدرت‌های غربی، نوید کنار زدن موانعی را می‌داد که به‌واسطه تحریم‌های اقتصادی، مالی و تجاری یک‌طرفه آمریکایی و جهانی باعث رکود در روابط ایران و همسایگانش از یکسو و کشورهای فرامنطقه‌ای از سوی دیگر را می‌داد؛ اما دیری نپایید خوش‌بینی‌های اولیه، رنگ باخت و برخی کشورهای عربی که حالا دیگر نسبت به آینده اتحاد خود با ایالات‌متحده بیمناک شده بودند، از ترس تغییر در سیاست کلی این کشور عادی‌سازی روابط با تل‌آویو را تسریع کردند. «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای که اسفندماه سال گذشته با مجله آتلانتیک انجام داد، متحدان آمریکا در منطقه خلیج‌فارس و نیز اروپا را به «فرصت‌طلبی و راحت‌طلبی» متهم کرد و اعلام کرد که انفعال آنان برای این است که آمریکا را به درگیری‌هایی بکشانند که ارتباطی با منافع آمریکا ندارد. وی در این زمینه به‌طور خاص به عربستان سعودی و سیاست‌های این کشور علیه ایران اشاره کرد و گفت: «عربستان سعودی باید بیاموزد تا در منطقه سهمی به ایران بدهد.»

بدین ترتیب دیدار «ترکی فیصل»، رئیس سابق استخبارات سعودی با «عقوب عمیدرور»، رئیس اداره امنیت داخلی اسرائیل و سپس سفر شاهزاده «انور عشقی» به سرزمین‌های اشغالی، نشانه‌های معنی‌داری بود که از تلاش دو طرف برای برداشتن موانع ذهنی و عینی خبر می‌داد. این رویه به‌زودی در دیپلماسی عمومی تل‌آویو نیز بازتاب یافت و به میزانی بر آن تأکید شد که نشان می‌داد اسرائیلی‌ها عادی‌سازی روابط با عربستان را تحولی اساسی در ارتباطات خود با سراسر جهان عرب می‌پندارند و از سوی دیگر اعتراف به این نزدیکی هرآینه میل مقامات ایرانی برای تنش‌زدایی با ریاض را کم خواهد کرد. همچنین اتاق فکر سعودی که از نیاز دولت میانه‌روی ایران به تنش‌زدایی با همسایگانش و نیز دست پایین آن ایجاد تحولات اساسی در سیاست منطقه‌ای آگاه بود، بی‌درنگ گام‌های دیگری را به‌سوی دشمنی با ایران برداشت.

از سوی دیگر عربستان سعودی که نگران گسترش یافتن میدان عمل ایران پس از توافق هسته‌ای بود، تحریک ایران را برای اقدامات نظامی بیشتر و نیز افزایش پروژه‌های موشکی آغاز کرد؛ چراکه می‌داند چنین اقداماتی می‌تواند طرف‌های غربی را نسبت به اجرای تعهداتشان مشکوک سازد. شرکت فیصل در اجلاس پاریس با حضور گروه اپوزیسیون مجاهدین خلق نقطه عطف سیاست جدید عربستان در قبال ایران به شمار می‌آید که نشان می‌دهد هیئت حاکمه سعودی پس از مرگ «ملک عبدالله» - که سیاست بازتری را در قبال ایران دنبال می‌کرد – هیچ ابایی از آشکار ساختن تقابل‌ها با ایران و گذر از فاز رقابت به فاز دشمنی آشکار ندارد. فیصل در سخنرانی سی‌دقیقه‌ای خود در پاریس ضمن ابراز علاقه به «مردم ایران»، جمهوری اسلامی و آیت‌الله خمینی بنیان‌گذار آن را موردانتقاد قرار داد و به تلاش برای صدور انقلاب اسلامی به دیگر کشورهای اسلامی متهم کرد. همین امر بسیاری از ناظران بین‌المللی را به صرافت این معنا انداخته که عربستان به‌طور علنی درصدد تغییر رژیم در ایران است.

همچنین روند تحولات سوریه و یمن حوزه‌های جدیدی را به فرایند رقابت دو کشور افزود به‌نحوی‌که امروز دیگر ریاض روابط خود با تهران را در قالب یک «بازی با حاصل جمع صفر» ارزیابی می‌کند که تنافع هریک از دو طرف در هر زمینه‌ای، لزوماً به معنای زیان دیگری است. تبدیل‌شدن شیعیان حوثی به فعال مایشاع در یمن و در دست گرفتن کلیه شئون زندگی مردم این کشور در همسایگی سعودی به‌شدت منافع این کشور را به خطر انداخته است؛ ازاین‌روست که ائتلاف نظامی عربی به رهبری عربستان که هدف خود را بازگرداندن دولت فرار «عبدربه منصور هادی» به قدرت اعلام کرده، برای رسیدن به امیال خود تفاوت چندانی میان اهداف نظامی و غیرنظامی قائل نیست. یکی از احتمالاتی که درباره جنگ یمن وجود دارد، هم‌ارز شدن این بحران با بحران سوریه است؛ به این معنا که ایران درصدد است به قیمت پایان یافتن بحران در سوریه، دست از تحریک و تجهیز حوثی‌ها برای ادامه جنگ بردارد. بااین‌وجود رفتار عربستان نشان می‌دهد ضمن آگاهی از پیام ایران، نمی‌خواهد پذیرای این منطق شود.

از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران نیز می‌تواند در این تقابل مؤثر واقع شود! بسیاری معتقدند حسن روحانی در دوره دوم ریاست خود بر قوه اجرایی ایران، تمایل کمتری به تنش‌زدایی نشان خواهد داد و درصورتی‌که هم که روحانی در انتخابات شکست بخورد و منتقدان محافظه‌کار او بر سرکار بیایند، نه‌تنها نمی‌توان چشم‌انداز متفاوتی برای بهبود روابط دو طرف ترسیم کرد، بلکه احتمالاً تقابل‌ها تشدید خواهد شد. در حال حاضر آنچه از تحلیل روندهای موجود برمی‌آید تشدید فضای خصومت‌آمیز حاضر است، از سوی دیگر رقابت اقتصادی دو طرف در اوپک که می‌تواند موجب تقویت طرفداران هریک از دو طرف در منطقه شود نیز ازجمله احتمالات بالقوه ایست که باید انتظارش را داشت. به نظر می‌رسد تیره شدن روابط تهران و ریاض هنوز به اوج نرسیده و برای رسیدن آن به نقطه اوج هنوز باید منتظر باشیم؛ آنچه در این شرایط ممکن است به رفع اختلافات کمک کند تنها تغییری کلی در بحران‌های منطقه‌ای در سوریه، عراق، لبنان و یمن است.

 

 

منصور براتی، کاندیدای دکترای اندیشه سیاسی دانشگاه تهران و عضو هیات تحریریه فراتاب

منبع: دیپلمات

نظرات
آخرین اخبار