تجلی دیالکتیک سه گانه کُردها در نوروز | فراتاب
کد خبر: 5929
تاریخ انتشار: 1 فروردین 1396 - 12:52
جلال شفیعی
رقص دسته جمعی و همگانی کردها آنهم نه در تالارهایی آنچنانی بلکه در طبیعت کوهستانی کردستان ترجمانی است از سه عنصر نازدودنی جان شیفته هر کرد، یعنی عشق به آزادی، عشق به شادی و عشق به کوهستان.

فراتاب - گروه اندیشه: جشن نوروز از اعیاد باستانی است که طی آن آمدن بهار و پایان زمستان از سوی ملل و دولت ها و مردمان بسیاری از مغولستان و آسیای میانه تا خاورمیانه و شبه قاره و از آناتولی و شام تا مناطقی از بالکان جشن گرفته می شود طبیعی است در کنار اشتراکاتی که در باب نوروز در این پهنه گسترده دیده می شود هر منطقه تمایزات خاص خود را نیز داشته باشد، یادداشت پیش رو در همین راستا و از الهام بخشی نوروز برای کردها به رشته تحریر در آمده است و همانطور که می دانیم تا همین سال های اخیر برپایی نوروز در برخی کشورها نظیر ترکیه و سوریه و یا حتی عراق با محدودیت هایی همراه بود، به همین دلیل در این مناطق بطور خاص نوروز نه فقط یک جشن به بهانه آمدن بهار بلکه به جنبشی هویتی و سیاسی تبدیل گردید.

آزادی را نشاید حصار و زندان، چه که هیچ قدرتی توان سلطه و استیلا بر قلب و روح آدمی را ندارد، و طرفه آنکه عشق به آزادی با قدرتمندترین حس انسانی یعنی شادی در هم آمیخته است، در میان نحله های مختلف فلسفه سیاسی بوده اند گروهی که تقلای آن داشتند که بیشترین شادی برای بیشترین آحاد بشر ایجاد کنند و از نگاه آنان سیاستی کارآمدتر تلقی می شد که بتواند بیشترین شادی و نشاط را برای خیل بیشتری فراهم کند که یکی از نحله های فلسفه غزب بوده اند و در مقابل دردها و حسرت ها که بقای استبداد و ستم در هرچه بیشتر دلمردگی انسانهاست چه که در دلمردگی، آدمی بیشتر و سریع تر و آسان تر تن به اطاعت می دهد.

اما پاره ای از فرهنگ ها صرف نظر از اینکه نوع سیاست حاکم چه باشد باز تولید روحیات و خلقیاتی را می کنند که به سادگی آن مردمان تن به استیلا نمی دهند، اساسا زیست بوم کردستان انرژی لایزال آزادی را در همان بدو تولد و کودکی در اندرون جان بی تاب ما به ودیعه نهاده است، آنگاه که به دامن طبیعت و کوهستان های بلندش که یادآور طغیان علیه خدایان اند می رویم و از هر آنچه که قید و بند در جهان است احساس آزادی و رهایی می کنیم بصورتی نانوشته به رابطه ژرف آزادی و کوهستان و شادی پی می بریم و نمی دانم که چه سری و چه رازی در خود نهفته دارد این حقیقت که خیل عظیمی از آنانکه علیه تفرعن خدایان در جهان اساطیری شوریدند، سر به کوهستان های سر به فلک کشیده نهادند شاید از ازل خدایان و در ناموس خلقت دیالکتیک نانوشته ای تحت عنوان آزادی و کوهستان بوده است و صد البته قابل تامل تر اینکه در جهان اساطیر خدایان ترجیح می دادند که سکونت گاه ها و تفرجگاه های شان بر بلندای کوهستان ها باشد، اگرچه این سخن بیشتر زاده ی حسی شهودی است تا برآمده از یک فرایند گذر کرده از یک مجموعه قوانین ابطال پذیر علمی، اما آن دیالکتیک شادی و آزادی و آن دیالکتیک دوم یعنی بلندای کوهستان و آزادی چنان برای جان آرزومند هر انسان کردی آشناست که هیچ نیازی به استدلال و فلسفه بافی ندارد. 
آزادی اگر چه در فقدان موانع و محدودیت بر سر راه کنش سیاسی معنی می یابد اما گاهی اوقات آزادی هایی کوچک خیلی سنگین تر گرامی تر شادی بخش تر روح افزاتر از آزادی های بزرگ ترند در روزگاری که مریدان سیه قلب و سیه دل و سیه فکری همچون قاتلان و آدمکش داعش و سایر نحله های تاریک اندیش اصرار بر آن دارند ابری از سیاهی تمام جهان را بپوشاند، کنتراستی از این همه رنگ های گرم در طبیعت و دشت و دمن و کوه های کردستان بمثابه گرامی ترین و پربهاترین و شادی بخش ترین قواره ی آزادی قابل تکریم است و رقص دسته جمعی و همگانی کردها آنهم نه در تالارهایی آنچنانی بلکه در طبیعت کوهستانی کردستان ترجمانی است از سه عنصر نازدودنی جان شیفته هر کرد، یعنی عشق به آزادی، عشق به شادی و عشق به کوهستان. 
طرفه آنکه در میان کردها قدرتمندترین و افسانه ای ترین احساسات و هیجانات و عواطف و عشق هایی که نسل به نسل منتقل شده و هیچ قدرتی توان زدودن آنها را در جان شیفته ی این ملت نداشته و ندارد سه گانه ای از عشق به آزادی، عشق به شادی و عشق به کوهستان است و این دیالکتیک سه گانه و این مکانیسم سه بعدی قدرتمند هر سه در نوروز جمع اند.

 

 جلال شفیعی مدرس دانشگاه و پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

عکس از سارا نوری

نظرات
آخرین اخبار