تقدیر گرایی ایرانیان از اسطوره ها تا ادبیات و عرفان | فراتاب
کد خبر: 5803
تاریخ انتشار: 9 اسفند 1395 - 00:15
دکتر لیلا درخش
كي از بنيادي ترين تفاوت هاي اساطير ايران و يونان مقوله ي فاتاليسم يا همان تقديرگرايي است، اين بدين معنا نيست كه اساطير يوناني بي بهره از اين نگرشند، بلكه نگاهِ اساطير يوناني بيشتر در موضعِ دترمينيسم يا به نوعي «جبرگرايي» توقف كرده است...

 فراتاب - گروه اندیشه: يكي از بنيادي ترين تفاوت هاي اساطير ايران و يونان مقوله ي فاتاليسم يا همان تقديرگرايي است، اين بدين معنا نيست كه اساطير يوناني بي بهره از اين نگرشند، بلكه نگاهِ اساطير يوناني بيشتر در موضعِ دترمينيسم يا به نوعي «جبرگرايي» توقف كرده است، برپايه ي اين نگرش،كه معتقدند آينده با گذشته شكل مي گيرد و يا به عبارتِ صريح تَر گذشته موجب مي شود كه آينده همان گونه باشد كه خواهد بود البته تا قبل از انديشه ي پولسي، كه آن هم از نيمة دوم قرن دوم ميلادي، تقريري از مسيحيت اشاعه يافت كه به قرائت پولسي معروف است و از همان زمان تاكنون بر جهان مسـيحيت حكـم فرماسـت.

پـولس يهودي متعصبي از قبيلة بنيامين اسـت كـه پـس از تعقيـب و شـكنجه بسـياري از مسيحيان، به واسطه مكاشفه اي اثبات ناپذير به جرگه مسيحيان پيوسـت و بـه زعـم خود، همه عمرش را وقف ابلاغ و اشاعه دين مسيح كرد. از نظر پـولس، مسـيحي كسي است كه به تجسد خداوند در قالب انسان و قرباني شـدن او بـراي بخشـش گناهان بشر و زنده شدن و رجعتش به آسمان ايمان داشته باشـد و اقـرار كنـد كـه آدمي به واسطه گناه ذاتي اش، كه به واسطه حضرت آدم در نوع بشر نهاده و نهادينه شده است، نه از طريق اعمال نيك كه فقط به واسطه فيض يا ايمـان بـه نجـات از سوي خداوند به سعادت و بخشش و رستگاري رهنمون خواهـد شـد و سـرآخر مسيحي كسي است كه كليسا را نماينده مسيح بر زمين بداند و به نجات از طريـق تبعيت از آن و اذعان به حقانيتش ايمان داشته باشـد. در حالي كه تقدير گرايي ما معتقد است آينده هماني مي شود كه بايد باشد، اين دو نگرش از پيش رقم خورده است، اساطيريوناني راهِ تلاش را نمي بندند ولي ما آينده را خارج از توانِ اراده ي انساني مي دانيم، اگر در ديگر تفكرها مي شود با تلاش، مسير جبر را تغيير داد، در نظامِ فكري ما، تن به قضا مي دهيم آن هم با رضايتمندي، همين تفاوت، ساختارهاي موجود غرب و شرق را بهتر نمايان مي كنند، از اين رو مي توان گفت: ما مردماني با تفكري فاتاليسمي در اغلبِ عرصه ها هستيم، از عشق و عرفان تا جنگ و تحليل تاريخ، از آنجايي كه تقدير گرايي بي نياز از دليل است از اين رو مخالفان خود را پس مي زند، وقتي منظومه هاي عاشقانه رامي خوانيم نخستين پرسش از جايي به ذهن مي رسد كه عاشق و معشوق دو مهره ي منفعلِ داستان هاي ما، از طرفِ اراده اي غيرِ اراده ي خود بهم و از هم وصل و فصل مي شوند،حتي اگر عاشقي چون داستانِ سنايي به خالِ معشوق خيره شود و خال در مقامِ عيب باشد، باز نيرويي غايي بر اين رابطه بايد غلبه كند، اين در حالي ست كه در داستان هاي غربي، عناصري از قبيلِ عدمِ وفاداري، وجود رقيب،و موارد ديگر تأثير گذارند، اگر به متونِ تاريخي مان هم سربزنيم ،يا روايتِ نويسندگان و دبيران ادوارِ پيشين، باز هم با حجمِ وسيعي از كلماتِ تقدير گرايانه مواجه مي شويم:

به طور مثال حمله ي مغولان در عمده ي متونِ ما بلايي آسماني، تلقي شده است چناچه مولانا هم در فيه مافيه چنين مي نويسد: «مغولان که اول در این ولایت آمدند، عور و برهنه بودند، مرکوب ایشان گاو بود و سلاح هاشان چوبین بود ... در این زمان که چنین محتشم و قوی شدند، حق تعالی با ضعف خلق، ایشان را هلاک کند تا بدانند که آن عنایت حق بود و یاری حق بود که ایشان عالم را گرفتند نه به زور و قوت بود و ایشان اول در صحرایی بودند دور از خلق، بینوا و مسکین و برهنه و محتاج.»
پاي عرفان هم كه به اين بساط كشيده مي شود اوضاع پيچيده تَر مي شود، عارفان، عامل هر رويدادي در اين جهان را خدا مي دانند از ديدِ عرفا انسان و ساير آفريده هاي خدا فقط وسيله ي اعمالِ اراده ي خداوندند:
گرچه ما را هست در ظاهر پر و بالي چو تير  /  هست در دستِ كمان سررشته ي پرواز ما (صائب)
وحتي گاه اختيار عارف كه به كل در دست خدا قرار مي گيرد:
در پسِ آينه طوطي صفتم داشته اند
آن چه استاد ازل گفت بگو، مي گويم (حافظ)
اگر به عمقِ نفوذِ اين تفكر بيشتر دقت كنيم در مي یابيم، اين نگرش در گفت و گوهاي روزمره ي ماهم نفوذ كرده است، از پايانِ هر عبارتمان به انشالله اي كه مي گوييم، خيري كه وعده مي دهيم، و بسيار ديگر، اما شايد كمتر به تأثير منفي اين گفتار فكر كنيم  و ندانيم هر بار با اين عبارات چه مسؤليّتِ سنگيني از روي شانه هاي هم برمي داريم، اين شانه خالي كردن فقط در روزمرگي ما نيست در فرهنگِ رفتاري ما نفوذ كرده است.

ليلادرخش, دانش آموخته دكتراي زبان و ادبيات فارسي با گرايش اسطوره شناسي، مدرس دانشگاه و مدارس فرزانگان تهران، مستند ساز، شاعر و داستان نويس و منتقد ادبي

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار