فراتاب - گروه بین الملل: شاید کمتر کسی 10 سال پیش باور میکرد که «مارین لوپن» و حزب جبهه ملی در فرانسه که مهد ارزشهایی همچون جهانیسازی است بتوانند بار دیگر جایگاه مهمی به دست بیاورند؛ بحرانهای امنیتی دو سال اخیر، نابسامانی اقتصادی فرانسه و نیز تحولات بینالمللی مهمی همچون برگزیت در بریتانیا و پیروزی «دونالد ترامپ» در آمریکا باعث شد نظم مستقر در قاره سبز به شدت تضعیف شود و افکار عمومی در اروپا دچار گردش به راست (از نوع افراطی آن) شود. به نظر می رسد احزاب میانه، برای جلوگیری از پیروزی کاندیدای راست افراطی، باید استراتژی ائتلاف را دنبال کنند، حتی اگر به قیمت حذف کردن کاندیدای حزب خود در همان دور اول انتخابات تمام شود.
مارین لوپن، میتواند رئیس جمهور آینده فرانسه شود. او در چند نظرسنجی اخیر از رقبای اصلی خود پیشی گرفته و پس از پیروزی «دونالد ترامپ» و رأی شکننده مردم انگستان به برگزیت میرود به کابوس جدیدی برای نهادهای اروپایی مبدل شود. نارضایتی مردم از سیاستهای موجود باعث افزایش اقبال به لوپن و جبهه ملی فرانسه شده است. اما تأکید مداوم بر سیاست ضدمهاجران، اشتباه بزرگی است که پوپولیستهای فرانسوی در حال مرتکب شدن به آن هستند.
بخاطر فرانسه و نیز به خاطر اروپا، لوپن باید در انتخابات شکست بخورد. حزب او بیگانهستیزی شدید و دخالت وسیع دولت در اقتصاد را تبلیغ میکند و آنگاه که این حزب قدرت را در دست بگیرد روی دونالد ترامپ را سفید خواهد کرد. با این حال حمایت از لوپن در فرانسه همچنان در حال افزایش یافتن است و شکست دادن او نیازمند برنامه ریزی منسجم از سوی رقبایش است. نمیتوان لوپن را با صرف اعلام بیزاری از نژادپرستی او شکست داد. رقبای او ابتدا باید این را درک کنند که لوپن چرا تا این حد محبوبیت پیدا کرده است.
جبهه ملی دیگر، جنبش متعصبان و افراطگرایانی نیست که در پهنه سیاست کشور محلی از اعراب نداشته باشد و حاشیهای به حساب بیاید. امروز جبهه ملی به پناهگاه رأیدهندگان زیادی از طبقه کارگر، بیکاران و جوانانی که جویای نخستین شغل خود هستند مبدل شده است. در پاسخ به دغدغههای آنان از جمله مقابله با تروریسم، رکود اقتصادی و گسترش بیکاری، حزبِ لوپن فهرست بلندبالایی از مسائل برای دستآویز قرار دادن دارد: مهاجران، جهانیسازی و فساد سیستماتیک در پاریس و بروکسل. همین پیام البته برای از میدان به در کردن برخی از رقبای اصلی لوپن (از جمله نیکولا سارکوزی که پیشتر از کاندیداتوری ریاست جمهوری انصراف داد) به کار گرفته شد و به شدت هم موثر واقع شد. با این حال از آنجا که این تاکتیک بر وجوه منفی رقبا تأکید میکند تا وجوه مثبت خود لوپن، برای بسیاری از رأی دهندگان به منزله «فرصت طلبیِ محض» خواهد بود. همچنین ستاره اقبال «فرانسوا فیون»، دیگر کاندیدای حزب جمهوریخواه که با گذشتن از سد سارکوزی و «آلن ژوپه» تا دو ماه پیش از شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات برخوردار بود نیز پس از اینکه مشخص شد در سالهای نخست وزیری خود به همسر و دو فرزند خود به عنوان مشاوران پارلمانیاش حقوق پرداخت میکرده، به شدت افول کرد.
جبهه ملی فرانسه چه میگوید؟
جبهه ملی فرانسه که در سالهای آغازین هزاره سوم میلادی به دلیل افکار و عقاید ملیگرایانه افراطی نمیتوانست جایگاه چندانی در عرصه سیاسی این کشور داشته باشد از اوایل سال 2014 توانسته به دلیل تهدیدات امنیتی و نیز اوضاع اقتصادی بد بخش، جایگاه خود را در فرانسه ارتقا دهد. جبهه ملی در انتخابات شهرداریها در سال 2008 در سراسر فرانسه تنها 3 درصد آرا را به خود اختصاص داده بود، در همین انتخابات ائتلاف راستمیانه (با مرکزیت حزب جمهوریخواه) توانست 56 درصد از آرا را به دست بیاورد و حزب سوسیالیست با جلب 34 درصد از آرا در جایگاه دوم قرار داشت؛ در انتخابات شهرداریهای سال 2014 اما دو راستهای افراطی توانستند جایگاه خود را تا حدودی ارتقا ببخشد و حدود 9 درصد از آرای فرانسویها را به خود اختصاص دهد. همچنین جبهه ملی در شهر مهم انن-بومون رقبای خود را شکست داد.
به طور کلی جبهه ملی فرانسه 4 ایده محوری را دنبال میکند که عبارتند از: «ملیگرایی سیاسی»، «حمایتگرایی اقتصادی» و «ضدیت با اروپا» و «ضد مهاجرت»؛ این سه مطالبه پیش از این در اردوگاه راستگرایان افراطی اروپا از جمله فاشیستهای ایتالیایی و نازیهای آلمان در کنار یکدیگر تلاقی کرده بودند و امروز مجدداً احتمال دارد که در فرانسه به قدرت برسد. جبهه ملی معتقد است که دولت باید در عرصه تجارت خارجی از کارخانجات داخلی حمایت کند و حتی اگر شده از طریق مبادرت به دامپینگ جایگاه آنها را در رقابت با کارخانههای خارجی تثبیت سازد. این حزب همچنین اعلام کرده که فرانسه باید به سمت واحد پولی فرانک برگردد و تلاش کند که ارزش فرانک در برابر یورو را افزایش دهد؛ جبهه ملی معتقد است برای اینکه فرانسه دیگر بار برتری اقتصادی خود را در اروپا به دست آورد تنها راه مناسب درپیش گرفتن یک سیاست ملیگرایانه اقتصادی است. در حوزه اجتماع اما سران این جبهه از لزوم افزایش حقوق فرانسویهای مسیحی در برابر فرانسویهای غیرمسیحی سخن میگوید و درصدد است نوعی شهروندی درجه یک و درجه دو را در فرانسه حاکم سازد. از سوی دیگر در خصوص روابط با کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده تعهداتی که این اتحادیه به دولتها تحمیل میکند با مزایایی که برای آنها در پی دارد برابر نیست. اتحادیه اروپا به یک قوه قانونگذار، قضایی و اجرایی در اروپا مبدل شده است که در امور دولتهای ملی دخالت میکند و آنها را وادار به پذیرش نظامهای قانونی خود میکند. لوپن پس از برگزیت در یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرد ساختار اتحادیه اروپا به «اتحاد شوروی سابق» شباهت پیدا کرده و به واسطه تناقضات درونی اش محکوم به فناست. این حزب نسبت به تعرفههای اقتصادی حوزه یورو و نیز سهمیههایی که اتحادیه برای هرکشور تعیین کرده که سالانه تعدادی مهاجر بپذیرند به شدت معترض است و میگوید این ترکیب اعضا و اتباع یک کشور از کدام اقوام تشکیل شود تنها و تنها به تصمیم آن ملت وابسته است و نباید از طریق یک اقتدار فراملی به کشورها تحمیل شود.
سپهر سیاسی فرانسه در حال حاضر تحت تأثیر چند تحول عمده قرار دارد؛ در سال گذشته بیشترین میزان حملات تروریستی توسط عناصر منتسب به داعش در اروپا، در این کشور به وقوع پیوسته واز این جهت حزب سوسیالیست که در این مدت ریاست جمهوری و کابینه را در اختیار داشته به شدت زیر فشار انتقادات مردم هستند. گروههای پوپولیستی و تندرو و افراطیهای دستراستی تلاش میکنند تا این جو را از سیاستهای امنیتی متوجه حضور مهاجران کنند و مهاجران را عامل اصلی این بحران نشان دهند. از سوی دیگر اما اوضاع اقتصادی نیز مزید بر علت شده است. در حالی که معمولاً در دورههایی که حزب سوسیالیست در قدرت است، طبقه کارگر رضایت اقتصادی بیشتری دارد، اما تا سه ماه پیش در فرانسه به دلیل تصویب اصلاحات قانون کار که تعهدات کارفرمایان را در قبال کارگران کاهش میداد، کارگران زیادی اعتراض میکردند و این امر باعث افزایش نارضایتی عمده پایگاه رأیی حزب سوسیالیست از این حزب شد. به این ترتیب تعدادی از رأی دهندگان این مایل به این حزب نیز به جبهه ملی روی آورده اند.
شکست لوپن با ائتلاف راست و چپ
با وجود اینکه لوپن در سالهای اخیر در میان رأیدهندگان فرانسوی از محبوبیت بیشتری برخوردار شده است، اما توجه به الگوی رأی مردم فرانسه در دو انتخابات شهرداریهای سال 2014 و انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 نشان میدهد که جبهه ملی تنها در صورتی که بتواند در مرحله اول انتخابات بیش از 50 درصد آرا را به دست آورد می تواند پیروز انتخابات باشد. در حال حاضر در آخرین نظرسنجی خبرگزاری رویترز لوپن با 26 درصد آرا در صدر قرار دارد و «امانوئل ماکرون»، کاندیدای مستقل و فرانسوا فیون به ترتیب با 22 و 21 درصد آرا در ردههای دوم و سوم قرار دارند. این نظرسنجی ها همچنین نشان داد در صورتی که فیون و لوپن به دور دوم انتخابات راه یابند، فیون با 58 درصد آراء رقیب خود لوپن را با 42 درصد آراء شکست خواهد داد. و اگر ماکرون و لوپن به دور دوم انتخابات راه یابند ، ماکرون با 59 درصد آراء رقیب خود لوپن را با 41 درصد آراء شکست خواهد داد. همچنین قطب دیگر این انتخابات «بنوا آمون»، کاندیدای حزب حاکم سوسیالیست است که هفته گذشته از ائتلاف با حزب راستمیانه «جنبش دموکراتیک» در انتخابات ریاست جمهوری خبر داد. به نظر میرسد درصورتی که گروههای میانه روی راستگرا و چپگرا در ماه آینده همچنان با روند افزایشی اقبال به لوپن روبرو باشند باید سرانجام با یکدیگر ائتلاف کرده و از کاندیدای واحدی در انتخابات حمایت کنند تا خطر راست افراطی از کرسی ریاست جمهوری فرانسه دور شود. همچنین این سناریو در صورت رفتن انتخابات به دور دوم تا حدود زیادی قابل تکرار است؛ زیرا احزاب میانه روی راست و چپ در صورت رفتن هر کاندیدا به همراه لوپن به دور دوم از رقیب لوپن حمایت خواهند کرد. همین استراتژی در انتخابات شهرداریهای سال 2014 نیز تکرار شد و دو حزب جمهوریخواه و سوسیالیست در شهرهای بزرگی که خطر پیروزی جبهه ملی زیاد بود توانستند با کاندیداهای ائتلافی پیروز شوند.
منصور براتی, دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تهران و دبیر گروه اندیشه فراتاب
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است