متیس می تواند منازعه فلسطین - اسرائیل را حل و فصل کند! | فراتاب
کد خبر: 5770
تاریخ انتشار: 30 بهمن 1395 - 23:02
شی فلدمن
یافتن راهی برای حل و فصل درگیری میان اسرائیل و فلسطین بدون در معرض خطر قراردادن امنیت اسرائیل باید تبدیل به یکی از ابعاد مهم هر گونه گفت و گوی دفاعی دو طرف باشد...

فراتاب- سرویس ترجمه: یافتن راهی برای حل و فصل درگیری میان اسرائیل و فلسطین بدون در معرض خطر قراردادن امنیت اسرائیل باید تبدیل به یکی از ابعاد مهم هر گونه گفت و گوی دفاعی دو طرف باشد.

چهل و پنجمین رئیس جمهور امریکا بارها در موقعیت های مختلف اعلام کرده است که تمایل دارد داماد و مشاور مورد اطمینانش جارد کوشنر، برای دست یابی به یک توافق در نزاع میان اسرائیل و فلسطینی ها مذاکره نماید؛ این درحالیست که تمام روسای جمهور پیشین در پیشبرد این امر ناکام بودند. در حالی که دلیلی برای شک در توانایی های جارد کوشنر وجود ندارد، اما مطالعه ی تاریخ شکست پیشنهادات مطرح شده ی قبلی نشان می دهد که رئیس جمهور باید به درگیر کردن یکی دیگر از اعضای کابینه ی خود یعنی ژنرال جیمز متیس وزیر دفاع ایالات متحده در مذاکرات نیز فکر کند.

اما دلایل این مسئله: اول از همه در جولای سال 2013 در نشست امنیتی اسپن ژنرال جیمز متیس- که در آن زمان فرمانده بازنشسته سپاه تفنگداران دریایی بود- به درستی ضرورت و منافع آمریکا را در مورد این مسئله تشریح کرد. او به خوبی توضیح داد که چرا حل این درگیری برای اسرائیل اهمیت دارد. از نظر وی شرایط فعلی غیر پایدار بوده و شهرک های مستقر در کرانه ی باختری مانعی برای دستیابی به راه حل احتمالی میان دو کشور اسرائیل و فلسطین می باشد. وی گفت این مسئله باید مستقیماً مطرح شود. "ما ناگزیریم که راه حلی مبتنی بر دو دولت بیابیم که این مسئله از حمایت دولت های مختلف دموکرات و جمهوری خواه برخوردار است".

به علاوه از نظر متیس اگر اسرائیل به گسترش شهرک سازی ها ادامه دهد، در آن صورت هویت دولت یهودی و دموکراتیک خود را در معرض خطر قرار خواهد داد و احتمالاً به دولت آپارتاید تبدیل خواهد شد. در ادامه وی اهمیت حل نزاع اسرائیل- فلسطین را برای ایالات متحده نیز تشریح کرد: "به عنوان فرمانده سنتکام من هر روز هزینه های امنیتی را به این خاطر که آمریکایی ها به عنوان منبع اصلی حمایت از اسرائیل شناخته می شدند، می پرداختم و میانه رو ها -تمام اعراب میانه رو که خواهان بودن در کنار ما بودند-  نمیتوانستند در جامعه ی خود به حمایت از کسانی که به اعراب فلسطینی احترام نمی گذارند، ظاهر شوند".

دلیل دومی که متیس را در موقعیتی بی همتا درخصوص توجه به مسئله ی اسرائیل- فلسطین قرار می دهد این است که وی مسئول مهم ترین حوزه ای است که از جانب طرف اسرائیلی به صورت موازی نیازمند هرگونه پیشنهاد صلحی می باشد؛ حوزه ی امنیت. امنیت سخت ترین مسئله ای نیست که دو طرف اسرائیلی و فلسطینی را از هم جدا می کند اما برای اسرائیل مهم ترین حوزه است. چرا ؟

بیشتر اسرائیلی هایی که در نقشه ی سیاسی اسرائیل در طیف میانه و چپ میانه قرار می گیرند به دولت برای حل مسئله ی درگیری ها فشاری وارد نمی کنند؛ چرا که وحشت دارند. از چه چیزی؟ زیرا در این صورت حتی اگر نه به صورت آشکار بلکه به صورت تلویحی- بدون احتساب احزاب راست و راست میانه- اعلامیه ای را بپذیرند که تمام امتیازاتی که اسرائیل در طول دو  دهه ی گذشته به دست آورده است را معتبر بشمارد، باز هم اسرائیل را در موقعیتی خطرناک قرار می دهد. آن ها توافق صلح اسلو در سال 1993 را می بینند که منجر به انتفاضه ی خونین 2000- 2005 شد. آن ها عقب نشینی از جنوب لبنان را می بیننند که منجر به جنگ دوم لبنان در سال 2006 شد. هم چنین آن ها عقب نشینی یک جانبه ی اسرائیل از نوار غزه را در سال 2005می بینند که منجر به سه رویارویی نظامی در غزه با حماس شد.

به علاوه بیشتر اسرائیلی ها می پذیرند که برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، اسرائیل باید از کرانه ی غربی خارج شود، اما اگر نتیجه ی چنین عقب نشینی ای برای اسرائیل همانند نتیجه ی عقب نشینی از نوار غزه و یا جنوب لبنان باشد، در آن  صورت عاقبت چنین عقب نشینی ای برای امنیت و ایمنی اسراییل بسیار سنگین تر از دو مورد قبلی خواهد بود. چرا؟ زیرا بر خلاف جنوب لبنان و غزه، کرانه ی باختری درست چسبیده به مرکز اسرائیل و جایی است که 80 درصد جمعیت اسرائیل در آن مستقر بوده و بخش عمده ی تولید ناخالص داخلی اسرائیل در این منطقه تولید می شود.

متیس اکنون در موقعیتیست که می تواند آغازگر گفت و گویی امنیتی با همتای اسرائیلی خود باشد و هم چنین بر گفت و گوهای مشابهی میان روسای ستاد مشترک دو طرف نظارت داشته باشد تا امنیت اسرائیل را در شرایط تاسیس کشور مستقل فلسطینی برای حل و فصل مسائل میان دو طرف تضمین نماید. این مسئله ی مهم هیچ گاه در تاریخ روابط رو به افزایش اساساً دفاعی دو طرف مورد بحث قرار نگرفته است. در عوض در طول آخرین تلاش صورت گرفته برای حل مسئله ی میان اسرائیل و فلسطین (که در سال 2013 توسط وزیر امور خارجه ی سابق ایالات متحده جان کری شروع شد) نیروهای دفاعی اسرائیل از حضور در مذاکرات توسط ژنرال بازنشسته و مشاور ارشد سابق وزیر دفاع منع شدند.

درحالی که اسرائیل ناگزیر است به تنهایی در مورد میزان ریسک قابل قبول برای دست یابی به صلح تصمیم بگیرد، گسست میان این مسئله ی مهم و سایر ابعاد همکاری های دفاعی میان اسرائیل و ایالات متحده منطقی به نظر نمی رسد. نبود اراده برای حل درگیری اسرائیل و فلسطین بر روی امنیت اسرائیل و منافع ملی ایالات متحده تاثیرات سویی خواهد داشت. من بعد یافتن راهی برای حل این درگیری بدون در خطر قرار دادن امنیت اسرائیل باید بخش مهمی از گفت و گوهای دفاعی میان دو کشور باشد.  متیس در حال حاضر دقیقاً در موقعیت مناسبی قرار گرفته است.

سومین دلیلی که متیس را در موقعیتی منحصر به فرد برای کمک به روند حل و فصل درگیری میان اسرائیل و فلسطین قرار می دهد این است که مهم ترین همکار کابینه ی ترامپ برای دست یابی به صلح، شاید همتای اسرائیلی متیس وزیر دفاع اسرائیل آویگدور لیبرمن باشد. در نشستی در 22 ژانویه در اورشلیم با فرمانده سابق سنتکام ژنرال پترائوس، لیبرمن گفته بود که مهم ترین چالش پیش روی ایالات متحده ایجاد یک ائتلاف منطقه ای ضد تروریسم که شامل دولت های میانه رو عرب و اسرائیل می باشد، است تا بتوانند با تروریسم اسلامی بجنگند. متیس در سال 2010 به جای پترائوس فرماندهی سنتکام را به عهده گرفت.

 علاوه بر این طبق گفته های مسئول روابط عمومی وزارت دفاع اسرائیل، لیبرمن به پترائوس توضیح داده است که موفقیت در ایجاد چنین ائتلافی، زمینه ای دست یابی به راه حل جامع منطقه ای برای مشکل اعراب- اسرائیل فراهم می کند که مشکل فلسطینی ها را نیز در چهارچوب جابه جایی زمین و مرزها حل خواهد نمود.

لیبرمن ساکن یکی از شهرک های مستقر در کرانه ی باختری به نام نیکدوم می باشد. وی عموماً به عنوان رهبر جناح راست افراطی شناخته می شود که به طور کلی معتقد است فلسطینی ها ضعیف تر از آن هستند که بتوانند نگرانی های امنیتی اسرائیل در یک توافق دو جانبه را برانگیزند. نکته ی با اهمیت این است که وی به پترائوس نگفته است که درگیری اسرائیل- فلسطین قابل حل نیست، بلکه گفته است این درگیری به صورتی دو جانبه قابل حل نیست. در عوض وی دولت های میانه رو عرب –اردن، عربستان سعودی، مصر- را به عنوان کلیدی برای حل بن بست کنونی می داند. به این منظور آن ها باید به همراه اسرائیل با طراحی یک سیستم امنیت منطقه ای نقش "بزرگان مسئولیت پذیر" را مفروض بدارند. چنین سیستم امنیت منطقه ای زمینه ای را برای همکاری میان اسرائیل و دولت های عرب میانه رو فراهم می کند و به اسرائیل اجازه می دهد که هزینه های احتمالی  اعتراف به نیاز به حل این درگیری را با سایر کشورهای منطقه تقسیم نماید. مسئول روابط عمومی تاکید می کند که "در طول 24 سال پیشنهادهای صلح دو جانبه امتحان شدند و هربار شکست خوردند، بنا براین درگیری تنها در چهارچوب یک همکاری جامع منطقه ای حل خواهد شد".

طرفداری لیبرمن از این ایده مسئله ی جدیدی نیست؛ اما از این ایده مکرراً به عنون بهانه ای جهت پرهیز از درگیری در مذاکرات جدی با طرف فلسطینی استفاده شده است. با این وجود، همچنان منطق پشت دیدگاه منطقه ای به سختی قابل چالش می باشد. چرا که دو مسئله ی مرکزی این درگیری، یعنی مسئله ی اورشلیم و پناهندگان به غیر از چارچوبی منطقه ای راه حل دیگری ندارند. اورشلیم به این دلیل مسئله ای اساسی است که اردن، عربستان سعودی و مراکش همگی در مقاومتی نمایشی درخصوص اورشلیم، منافعی مستقیم برای خود متصورند. مسئله ی پناهندگان نیز به دلیل عدم مشارکت دولت های عرب در اسکان مجدد و پایدار آن ها قابل حل نیست.

در نبود معمارانی در سطح هنری کیسینجر و جیم بیکر، ایده ی چارچوبی منطقه ای برای حل درگیری اسرائیل- فلسطین در بهترین حالت غیر عملی است. متیس به عنوان یک نظامی که در خاورمیانه به جنگ رفته و به عنوان فرمانده ی پیشین سنتکام که سلسله مراتب و فرماندهان ارشد نیروهای نظامی دولت های مصر، اردن، عربستان سعودی و کشورهای کوچک تر عضو شورای همکاری خلیج فارس را به خوبی می شناسد، بهترین موقعیت برای تلاش جهت ساخت توافق بزرگ که لیبرمن آرزوی آن را دارد، داراست.

دو نکته ی نهایی: اول آن که سخنگوی روابط عمومی وزارت دفاع اسرائیل متذکر شد که در گفت و گوهای لیبرمن و پترائوس وی به شدت بر روی این نکته تاکید کرد که مشکل ترین بخش پیشنهاد او- که وی بخش توافق دو جانبه ی اسرائیل و فلسطین می نامد- بر اساس جابه جایی زمین و جمعیت خواهد بود. این نکته به بحث معمول لیبرمن که مرتباً آن را  تکرار می کند، اشاره دارد. از نگاه وی اولین ضرورت صلح، ساختار جمعیت است و بعد توافق باید به اسرائیل نه تنها اجازه ی الحاق آن بخش از شهرک هایی را که نزدیک 80% جمعیت آن اسرائیلی می باشد -کمتر از 2 %کرانه غربی- را داشته باشد بلکه حق الحاق ناحیه ای از کشور آینده فلسطینی با جمعیت بزرگی از اسرائیلی ها و فلسطینی ها را که به مثلث معروف است و درست در کنار مرز های 1967 قرار دارد، را داشته باشد.

پیچیدگی های پیشنهاد جا به جایی زمین و جمعیت لیبرمن بسیار جدی و قابل تامل، اگر نه غیر قابل انجام می باشد. در عین حال دادگاه عالی اسرائیل هرگز اجازه ی محروم سازی صدها هزار شهروند عرب -اسرائیلی را از حقوقشان نمی دهد. نکته ی مربوط به این بحث این است که مباحث مطروحه توسط لیبرمن بر اساس همان منطقی است که سخنان متیس در موسسه آسپن بر آن ها تاکید داشت؛ "مسئله ی ساختار جمعیتی باید برای رسیدن به صلح مورد توجه قرار گیرد".

در نهایت در پروسه ی طراحی چارچوبی منطقه ای برای حل مسئله ی فلسطینی- اسرائیلی، شاید متیس رهبران عربی را بیابد که بی میل به پذیرش مخاطرات درگیری در چنین فرآیندی باشند. این جای شگفتی ندارد. رهبران معمولاً  ایراد گرفتن را بسیار آسان تر از تلاش برای حل مسائلی که نسبت به آن ها ایراد طرح می کنند، می دانند. این، جاییست که بی صبری و نابردباری مشخص رئیس جمهور جدید ایالات متحده می تواند مفید باشد. ترامپ هنر شرمسار کردن را در بالاترین درجه داراست و ژنرال متیس قادر به متقاعد کردن رهبران میانه رو عرب در این امر خواهد بود که رهبر جدید ایالات متحده شکست در حمایت از طرح مورد حمایت ایالات متحده از طرف متحدانش را تحمل نخواهد کرد. به علاوه ممکن است شخصیت خاص ترامپ دارایی مهمی برای یک پیشنهاد قهرمانانه باشد که برای حل و فصل درگیری اسرائیل - فلسطین مورد نیاز است.

 

برگردان به فارسی: علیرضا مکی

منبع: نشنال اینترست

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار