فوتبال و روابط بین الملل: وندالیسم؛ خشونتی نوظهور | فراتاب
کد خبر: 5719
تاریخ انتشار: 25 بهمن 1395 - 00:43
هدی مظفری بایعکلایی
با گسترده شدن معنا و مفهوم ورزش و بازتابِ آن بر روابط میان کشورها و همچنین تحت تأثیر قرار گرفتن سیاست خارجی دولت ها بر مبنای انتظاراتِ تماشاگران برنامه هایِ ورزشی، مطالعه و بررسی رشته هایِ نوین ورزشی مهم و ضروری قلمداد شد...

فراتاب - گروه اندیشه: سال ها پیش، یان تایلور؛ در شمار اولین افرادی بود که تحلیل های جامعه شناسانه با رویکرد مارکسیستی درباره ورزش فوتبال منتشر کرد و معتقد بود که خشونت در فوتبال منعکس کننده ی ماهیت متغیر ورزش و به ویژه نقش تغییر یافته باشگاه های محلی به عنوان نماینده طبقه کارگر است. امروزه چنین تعبیری از خشونت شاید، با نگاهی که تایلور و دیگر نظریه پردازان آن زمان داشتند، بسیار متفاوت جلوه کند، به گونه ای که شاهد بروز و ظهور خشونت تماشاگران فوتبال از هر قشر و طبقه ای در دنیا هستیم، تا جایی که تأثیری قابل تأمل بر تعاملات گسترده ملی و بین المللی دولت ها داشته است.

با گسترده شدن معنا و مفهوم ورزش و بازتابِ آن بر روابط میان کشورها و همچنین تحت تأثیر قرار گرفتن سیاست خارجی دولت ها بر مبنای انتظاراتِ تماشاگران برنامه هایِ ورزشی، مطالعه و بررسی رشته هایِ نوین ورزشی مهم و ضروری قلمداد شد. در سالیان اخیر فوتبال، عرصه کنش های هنجارمند، ساختارهای اجتماعی و الگوهای رفتاری جامعه را تحت الشعاع خود قرار داده است. برای مطالعه و درک پیچیدگی های ورزش و روابط بین الملل، نخست باید با مفهوم ورزش در بعد اجتماعی آن آشنا شویم و این که چه گونه می توان از این عنصر برای دستیابی به فعالیت های صلح آمیز بین المللی در جهان استفاده کرد. به همین جهت از فوتبال به عنوان ورزشی که بالاترین میزان اثرگذاری جهانی را دارد نام برده می شود. فوتبال به خوبی توانسته اشکال بسیار شفاف و روشنِ ساختار اجتماعی را به گونه ای فراهم آورد که شاید در رشته های ورزشی دیگر، شاهد این میزان پیشرفت نبوده ایم. بازیِ فوتبال امکان تخلیه ی هیجانات روحی و روانی و رقابت را در شرایط کنترل شده فراهم می آورد، نوعی هیجان در پیش بینی نتیجه بازی برای تماشاگر وجود دارد و از همه مهم تر تبدیل به نهاد کوچکی در بطن جامعه شده و انعکاسِ آن در سطوح جهانی بسیار مهم می باشد. پدیده ای که محصول واقعیت اجتماعی است و در عین حال منحصر به فرد و جذاب نیز می باشد و هر خشونتی در بطنِ آن، طیف گسترده ای از افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. گر بخواهیم نقش فوتبال را در روابط سیاسی کشورها بررسی کنیم، می توان گفت که بر کنش های سیاسی هر کشوری چند نیت مهم و ضروری نقش دارد و یکی از این مقاصد عمده ساخت یک دولت پویای مدرن این است که کشورها به واسطه مهارت های اجتماعی، فرهنگی و ورزشی، به ویژه ورزش های پر طرفداری همانند فوتبال از آن استفاده می کنند.

فوتبال یکی از مهم ترین بازی های ورزشی در جهانِ امروز می باشد که بخش کثیری از جمعیتِ هر کشوری را که به شیوه های گوناگون با آن سر و کار دارد، تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین شاید بتوان گفت که پر طرفدارترین، جذاب ترین و هیجان انگیزترین رشته ورزشی در دنیا محسوب می شود که امروزه ضرورت تحقق اش در سطوح بین المللی، از فرصت های فرهنگی و اجتماعیِ آن بالاتر رفته و به فعالیت های تجاری، اقتصادی و سیاسی تبدیل شده است. این رشته ی پر مخاطبِ ورزشی نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگری ویژگی هایِ خاص خودش را دارد و در عین اثرپذیری، می تواند به شدت اثرگذار هم باشد و این جاست که وارد حوزه ی روابط بین الملل و سیاست خارجی کشورها می شود. بنابراین هر خشونتی در این رابطه، بر پرستیژ بین المللی کشورها تأثیر می گذارد. خشونت رایج در فوتبال نیز نوعی «وندالیسم» محسوب می شود که به نظر می رسد، تنها در چند دهه اخیر و پس از حوادث خشونت باری که به طور وسیع در کشورهای مختلف جهان روی داده، به جرگه ی خشونت هایِ مدرن پیوسته است. ورود این واژه به عرصه ورزش به ویژه فوتبال که ورزشِ پر مخاطب بین المللی است، باعث نگرانی های بی شماری برای دولت ها شده است. خشونت در تماشاگران فوتبال موسوم به آشوبگری منحصر به کشور، منطقه خاص یا قسمتی از جهان نیست! و بسیاری از کشورها در این سال ها شاهد رفتار خشونت آمیز تماشاگرانِ این رشته ی ورزشی محبوب بوده اند. وندالیسم در زمره آن دسته از انحرافات و بزه کاری هایی است که در جامعه نوین متجلی شده است. رفتار تهاجمی تماشاگران فوتبال اولین بار در سال 1960 به صورت شدید در انگلستان به وجود آمد و دنیا را با مرضی نوظهور به نام: هولیگانیسمِ فوتبالی «Football Hooliganism» به معنای اوباشی گری در فوتبال مواجه کرد، اصطلاحی که ساخته و پرداخته برخی از رسانه ها در آن دوران بود.

طبق آخرین برآورد تحلیلگران ورزشی؛ نقش موثر ورزش فوتبال برای یک ملت، همانند نقش ساختاری – کارکردی منتسب به فرهنگ در اجتماعات مدرن می باشد که در پژوهش ها و مطالعات معاصر مورد استفاده قرار می گیرد. هرچند نقش اولیه و برجسته ورزش هایی همانند فوتبال در روابط بین الملل، در قالب اثرگذاری دیپلماسی و سیاست خارجی دولت ها و منافع ثانویه آن ها تعریف می شود، ولی به شدت بر همکاری و تعاملات دوستانه و گاهی خصمانه بین الدول تأثیر دارد. در این رابطه، با توجه به این که ورزش جزء مهمی از جامعه بشری بوده، ورزش پر مخاطبی همانند فوتبال به خوبی می تواند در ساز و کارهای بین المللی دنیا، فرصت های بی نظیری برای مقابله با سیاست انزوا و گسترش تعاملات را فراهم نماید، تا جایی که حتی می تواند با کشورهایی که رابطه ی دیپلماتیک رسمی میان آن ها برقرار نیست، روزنه ای کوچک برای گسترش همکاری را به وجود آورد. از آن جایی که تبیین و جایگاه فرهنگ در تئوری های روابط بین الملل از اهمیت وافری برخوردار است، به خصوص با ارائه نظریات متأخر در روابط بین الملل، شاهد پر رنگ تر شدن نقش هایِ دیگر به عنوان مبنایی جهت تحلیل و تبیین موضوعات و مسائل بین المللی هستیم. در این راستا ورزش نیز به عنوان یک عنصر فرهنگی حائز اهمیت در سیاست خارجی کشورها، نقش بسزایی در تعریف جایگاه آنان در نظام بین الملل دارد. گروهی از نظریه پردازان این عرصه معتقدند که تنها با مورد توجه قرار دادن سیاست نمی توان به ژرفای روابط بین الملل دست یافت، این گروه از اندیشمندان پاسخ سوالات خود را در حیطه فرهنگ و مسائل فرهنگی، مانند: ورزش و تأثیر آن بر روابط دیپلماتیک میان کشورها جست و جو می کنند تا ضمن پذیرش عوامل موثر و عمده سیاسی، اقتصادی، امنیتی، توجهی ویژه به جایگاه ورزش در جامعه بین المللی داشته باشند. پژوهش گران مورد بحث، به ورزش های پر مخاطب، به ویژه فوتبال به عنوان پدیده ای مهم می نگرند که از دید متفکران کلاسیک پنهان مانده است، انتقاد اصلی آن ها به نظریه پردازان کلاسیک و نظریه هایی مانند رئالیسم این است که به نقش عناصر فرهنگی – ورزشی در روابط بین الملل بی توجه بوده اند، با توجه به این که ارتباط گسترده کشورها در نظام بین الملل از زمان المپیک و قبل از آن وجود داشته، بنابراین نباید نسبت به آن بی تفاوت بود! در این خصوص می توان بیان داشت که فوتبال نقش برجسته ای در عرصه گفت و گو، تعامل و یکپارچگی در عرصه روابط بین الملل داشته است و خشونت های رایج در آن نیز، تأثیر بسزایی بر دیپلماسی فرهنگی و سیاست خارجی کشورها دارد.

اگرچه به زعم تصویب معاهدات گوناگون در جهانِ امروز، همچنان با جرایم بین المللی در سطح گسترده رو به رو می شویم و همین طور با توجه به دوره های مختلفِ تاریخی، بنا به ماهیت و طبعیت ساختار آنارشیکِ نظام بین الملل، سازمان ها و نهادهای بین المللی، شکل متغیر جرم از یک سو و سرشت روانی و طبیعت زیستی انسان از سوی دیگر، بر شدت جرایم و تغیر شکل آن ها افزوده است. از این رو در برخی از دوره های تاریخی، به ویژه در دوران معاصر با تعاریف جدیدی از خشونت مواجه می شویم و به تدریج رفتارهای عجیب جدیدی که خاص شرایط جامعه ی در حال گذار است، آشکار می شود، رفتارهایی که به شدت بر اعتبار و شخصیت بین المللی کشورها تأثیر می گذارد. «وندالیسم» یکی از همان رفتارهای ناهنجاری است که در دنیایِ کنونی به شیوه ای جدید متحول شده است. امروزه وندالیسم به ویژه برای کسانی که در کلان شهرها زندگی می کنند، پدیده ای قابل رویت، ملموس، دردناک و حقیقتی تلخ است که به عنوان یکی از نمادهای زندگی اجتماعی مدرن شناخته می شود. وندالیسم در رشته های ورزشی، خصوصاً ورزش فوتبال جلوه ی بارزتری دارد، به گونه ای که با ویران گری های عمدی، رفتارهای غیرمسئولانه و ضد اجتماعی وندال ها، هر آن چه خوب و زیباست و به همه مردم تعلق دارد، با خشونتی غیر قابل وصف تخریب می شود. خشونتی که، توسعه جامعه مدرن در تقابل با سنت، روابط اجتماعی و مناسبات وسیع جمعی در دنیایِ امروز را در برگرفته و بر شئونات و رفتارهای بین المللی دولت ها نیز اثر گذاشته است، همچنین روابط دولت ها در نظام بین المللی را در حالت پیچیدگی دائم و مستمر قرار داده است.

برآمد سخن؛ امروزه خشونت در تماشاگران فوتبال، به موضوعی گسترده و بین المللی تبدیل شده است، انعکاس اخبار مربوط به وندال ها در استادیوم های ورزشی، با توجه به گستره وسیع اطلاعاتی موجب تشویش افکار عمومی شده است، بدون تردید این موضوع می تواند انگیزه ی سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان در سطح بین الملل برای مبارزه علیه هر گونه خشونتی را تقویت نماید، اما متأسفانه هیچ گونه آمار یا گزارش رسمی درباره وفور خشونت وندالیسم در کشورها موجود نیست، از طرفی برخی کشورها به دلیل افت پرستیژی، ترس از نشان دادن خشونت های رایج در کشور، بازتاب و نشر این اتفاقات در مجامع بین المللی و بسیاری دلایل دیگر حاضر به همکاری وسیع و گسترده نیستند و شاید این امر را در مقابل پدیده های بزرگ تری همانند: نزاع و درگیری های قومی، جنگ، آشوب، بحران، خشونت علیه زنان و کودکان، و دیگر مسائل، کم اهمیت می دانند. اما نباید فراموش کرد که عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به صورت زنجیری به هم پیوسته ساختاری را به وجود می آوردند که بر جوامع بشری و نظام بین الملل تأثیری شگرف دارد. در واقع فوتبال، به یک معنا می تواند بازنمای روابط دیپلماتیک دولت ها در سطوح بین المللی باشد، هرچند با گذر زمان و رواج شور و هیجانِ این بازی در جوامع مختلف حساسیت های بسیاری نسبت به این رشته ورزشی شکل گرفت و باعث به وجود آمدن وندالیسم در این عرصه شد، به طوری که هولیگانیسمِ فوتبالی به بروز برخی ناهنجاری ها و کژ رفتاری ها در ورزش فوتبال منتهی شد، اعمالی همانند تخریب اموال ورزشگاه در بازی های جام جهانی، رفتار خشن، توهین آمیز و پرخاش گرانه ی تماشاگران در مقابل ده ها دوربین حرفه ای که منعکس کننده یِ اخبار آن در سراسر دنیا هستند، دوپینگ، شرط بندی، تبانی، تعصبات قومی و نژادگرایانه و همچنین عوامل دیگر، منجر به خسارت های عمده ای نسبت به اعتبار بین المللی دولت ها خواهد شد. بنابراین با توجه به این که فوتبال نیز به عنوان یکی از پر طرفدارترین رشته های ورزشی دنیا، در مقوله هویت سازی برای ملت ها، به ویژه کشورهای در حال توسعه، در کنار سایر عوامل مهم و ضروری در روند دولت سازی، نقش تعیین کننده ای داشته است، نیاز است تا دولت ها بهتر به آثار و تبعات آن در سطوح مختلف ملی و بین المللی بپردازند و از کارکردهای مثبت آن در جهت کاهش جرم و خشونت بین المللی به ویژه مبارزه با خشونتِ نوظهور وندالیسم و همکاری های پویا، گسترده و ثمربخشِ دوستانه بهره بجویند.

منابع:

  1. زرگر، افشین، (1394)، «ورزش و روابط بین الملل: جنبه های مفهومی و تئوریک»، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال یازدهم، شماره 31.
  2. قاسمی، وحید، (1388)، «توصیف جامعه شناختی عوامل موثر بر وندالیسم و اوباشی گری در ورزش فوتبال»، نشریه المپیک، دوره 17، شماره 1.
  3. کوپر، سایمون (1389)، فوتبال علیه دشمن، ترجمه عادل فردوسی پور، تهران: نشر چشمه.
  4. لورمور، روگر و بودر، ادرین (1391)، ورزش و روابط بین الملل، ترجمه سید نصرالله حجازی و اکبر حیدری، تهران: نشر علوم ورزشی (حتمی).

 

هدی مظفری بایعکلایی, دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل 

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار