کد خبر: 5577
تاریخ انتشار: 11 بهمن 1395 - 20:02
محسن نوری
فوت ناگهانی آیت‌الله هاشمی چند روزی همگان را در بهت و اندوه فروبرد، اخبار و روزنامه‌ها، وب‌سایت‌ها و ... تحلیلگر فوت آیت‌الله بودند... مراسم هفت که تمام شد و بنرهای یادبود ایشان از سطح شهر جمع‌آوری شد، تیتر اخبار یک موضوع جدیدتر و غم‌انگیزتر یافت آتش‌سوز

فراتاب - گروه اجتماعی: فوت ناگهانی آیت‌الله هاشمی چند روزی همگان را در بهت و اندوه فروبرد، اخبار و روزنامه‌ها، وب‌سایت‌ها و ...  تحلیلگر فوت آیت‌الله بودند... مراسم هفت که تمام شد و بنرهای یادبود ایشان از سطح شهر جمع‌آوری شد، تیتر اخبار یک موضوع جدیدتر و غم‌انگیزتر یافت آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو که جان بالغ‌بر ۲۰ تن از آتش‌نشان‌های فداکارمان را گرفت و فارغ از صدمات جانی، خسارات عظیم مالی این ساختمان تجاری نیز بر عمیق‌تر شدن فاجعه کمک شایانی کرد. تأثیر این حادثه بر احساسات جمعی اخبار ضدونقیض رسانه‌ها و مسئولین از میزان تلفات و تصاویر دردناکی که هرلحظه منتشر می‌شد همگان را تحت تأثیر این فاجعه قرار داد.

 

یک روز قبل از تشییع پیکر آتش‌نشان‌ها  که خرواری از سنگ و آتش‌بر سرشان آوار شد این بار بهمن، آواری جدید بر سر کولبرهایی شد که برای امرارمعاش کمر زیر بارهای سنگین خم می‌کردند اما این بار بهمن کمرشان را خمود و دست مزدشان چیزی جز مدفون شدن زیر خروارها برف و یخ نبود. به‌راستی آیا این حوادثِ از پی هم بلایی است آسمانی که بر سر ما نازل می‌شود؟ که حتی یک آن نمی‌توان با خیالی آسوده اخبار را ورق بزنیم و خبری که جانمان را می‌کاهد برایمان خودنمایی نکند؟ داغی سرد نشده داغی دیگر از راه می‌رسد فاجعه را با فاجعه فراموش می‌کنیم.

 

آیا واقعاً ما دچار بحران تکرر فاجعه هستیم؟ آیا اخبار بد صرفاً منتهی به همین چند هفته بوده و ماقبل از آن اخبار گل‌وبلبل در همه‌جا پراکنده بوده که امروز این‌چنین متأثریم از توالی دردها؟ در پاسخ به این سؤال که آیا واقعاً ما مورد هجوم وقایع تلخ قرارگرفته‌ایم یا خیر باید با کمی احتیاط گفت آنچه باعث برجسته شدن چنین اخباری در رسانه می‌شود و افکار عمومی را تا مدتی ملتهب می‌کند از چند عامل نشأت می‌گیرد چه زمانی مرگ دیگران برایمان دردآور می‌شود که حتی وقتی‌که شخص متوفی را حتی یک‌بار هم نه دیده‌ایم نه می‌دانیم که کیست اما از مرگش متأثریم چند مورد در این احساس که گاهی همانند عزیز ازدست‌دادهٔ خود فوران می‌کند دخیل است؛ اول آنکه آن شخص یا افرادی که فوت می‌کنند در اوج مظلومیت درگذشت باشند یا علت فوتشان فداکاری برای منجی گری باشد خواه نجات حیات‌وحش باشد خواه نجات اموال دیگران و صدر آن منجی جان انسان دیگری شوند.‌

در مواردی هم این احساس تألم باخشم نیز توأم می‌شود در این موارد همواره کم‌کاری مسئولین مربوطه در ماجرا دخیل است و نوک پیکان انتقادات به‌سوی عامل فاجعه می‌رود. از طرفی هم دامن زدن رسانه به یک واقعه نیز در ملتهب شدن فضای احساسی نقش زیادی ایفا می‌کند. حال اگر این عوامل در هر فاجعه‌ای وجود داشته باشد هم افکار عمومی جریحه‌دارتر می‌شود هم در صدر اخبار قرار می‌گیرد و تا چند وقت تیترهای یک در قبضه می‌ماند و بعدازآن روز از نو و روزی از نو. اما وقتی این چهار عامل را از وقایع اخیر بگیریم و سری به برخی آمارهایی که نشان از مرگ روزانه ۳۸۰ تن از شهروندان تهرانی براثر آلودگی هوا می‌دهد و در جاده‌ها در طول ده سال ۲۰۰ هزار تن و روزانه قریب به ۱۰۰نفر طعم مرگ را می‌چشند و ۳هزارنفری که در سال از اعتیاد در گوشه‌ای جان می‌دهند و۳۰هزارنفری که در یک دهه براثر خودکشی زندگی خود را به اتمام می‌رسانند بیفکنیم می‌بینیم که توالی دردها در کشور چیزی جدیدی نیست هرروز و هر ساعت فاجعه در مقیاس‌های متفاوت رخ می‌دهد اما آنچه ما را می‌رنجاند و به کنشگری وامی‌دارد تا احساساتمان را در تلاطم حوادث نوسان دهیم خصایصی است که شاید برای التهاب افکار و احساسات ضروری باشد  و الا واکنشمان نسبت به سایر وقایع منهای این ویژگی‌ها شاید تکان دادن سری از روی تأسف باشد و دیگر هیچ!

محسن نوری، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه شهید بهشتی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار