فراتابـ گروه فرهنگی:
مرز
تنها خط جراحتی بر تن زمین نیست،
آنگاه که
خاک لعبت میز اربابان می شود.
مرز
تنها پاره نفرین شده ای نیست،
که میراث دار همیشه ی بوی باروت و سیم خاردار باشد.
مرز
تنها کشتزار مین ها نیست،
آنگاه که مزرعه تخم نفرت آدمی می شود.
مرز
بعد دیگری از تفسیر زیستن است،
از تعبیر نان و
از معنای سرزمین.
آستانه یی که،
در قاموس آن واژه ها هم جامه تهی می کنند،
نان با جان برابر می نشیند و
زندگی با مرگ.
جغرافیایی که در فراخنای آن
برف دیگر شکوه پاکی و سپیدی نیست،
زمهریر غضبناکی است که
هر جان بی پروایی را بی محابا می خواند.
و کوره راه تنگ و تاریکی
که گام رهگذران را
نه خطوط عابر پیاده و نه سنگ فرش کوچه ها،
بلکه سلسه ی مین ها راه نَمایند.
آری،
مرز هراسناکترن تفسیر بودن و زیستن و خاک و سرزمین است
در میان رقص شعله های نان و جان،
خط مقدمی است
که تنها یک جان فدا می شناسد: کولبر
نویسنده:نام همه ما کولبر است.
تمام حقوق انتشار این متن متعلق به سایت فراتاب می باشد.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است