کد خبر: 5280
تاریخ انتشار: 22 دی 1395 - 12:47
دکتر افشین زرگر
رسانه ها مهم ترین نیروی شکل دهنده و جهت دهنده به افکار عمومی هستند و می توانند تاثیر بزرگی بر دستورکارهای بین المللی و شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جوامع داشته باشند.

فراتاب - گروه رسانه: در دنیای کنونی که به درستی بدان عصر ارتباطات نام نهاده اند، رسانه ها نقش مهمی را در اداره امور در سطوح خرد و کلان ایفا می کنند. اهمیت و نقش رسانه ها آنقدر چشمگیر شده است که برخی آن ها را اداره کنندگان واقعی جوامع معرفی می کنند، کنشگرانی که به واسطه نقش مهم شان موجب پیدایش و عینیت یافتن رسانه سالاری Mediacracy شده اند. رسانه ها مهم ترین نیروی شکل دهنده و جهت دهنده به افکار عمومی هستند و می توانند تاثیر بزرگی بر دستور کارهای بین المللی و شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جوامع داشته باشند.
اما رسانه ها چهره ژانوس واری دارند، هم زشت و هم زیبا. زیبا هستند زمانی که به عنوان رکن اساسی دموکراسی عمل می کنند و می توانند در جهت اعتلای آگاهی جوامع، شفافیت بخشی، انتقاد و پاسخ گو نمودن حاکمین، افزایش مشارکت آحاد جامعه و انگیزه بخشی و امید دادن به مردم عمل کنند. رسانه های آزاد و منتقد بی تردید سنگ بنای جامعه دموکراتیک هستند و همواره بایستی نقش موثر و مثبت آن ها مورد حمایت قرار گیرد. البته رسانه های چهره زشت هم می توانند داشته باشند، زمانی که ابزار دست حکومت های اقتدارگرا قرار گیرند، صرفا در جهت حفظ سلطه حاکمین عمل کنند، آگاهی کاذب به مردم بدهند، در جهت تامین منافع عده ای به تلقین برخی سیاست ها بپردازند، سیاست های نادرست دولت ها را توجیه کنند و مردم را در جهت خواسته عده ای بسیج کنند.
آری رسانه ها چهره ژانوس وار دارند، نه سپید سپیدند و نه سیاه سیاه. اما برای این که بتوانند عملکرد موثری داشته باشند بایستی وجهه زیبای شان بر زشت شان غلبه داشته باشد، یعنی به اندازه ای مشروع و مقبول باشند که مردم پای حرف های شان بنشینند، دوست شان داشته باشند تا تحت تاثیر قرار بگیرند.
خب با این مقدمه و پذیرش نقش مهم و البته چهره دوگانه رسانه ها بهتر است به اصل مطلب بپردازیم: چرا مهم ترین و بزرگ ترین رسانه سازمانی کشور در بین بخش وسیعی از مردم نه تنها محبوب نیست بلکه مورد غضب آن ها نیز هست؟ و این واقعیتی است که در مراسم و اتفاقات مختلف از واکنش مردم می توان بدان رسید. بی تردید خود متولیان امر نیز هرگز نمی توانند چشم شان را به این واقعیت ببندند، بدین امر که بخش مهمی از مردم این رسانه عظیم و طویل را از آن خود نمی دانند و به طرق مختلف از جمله ساختن جوک و شعار و طنز یا از همه مهم تر نادیده گرفتنش و پای آن ننشستن، ناراحتی خود را ابراز می کنند. خیلی هم دور نرویم و به همین چند روز اخیر توجه داشته باشیم، نوع واکنش ها به عملکرد رسانه دولتی در بین خواص و عوام نشان از عدم محبوبیت و عملکرد نامطلوب آن (حداقل در میان همین بخش از جامعه) دارد.
این دستگاه عظیم رسانه ای از سابقه قابل توجهی برخوردار بوده و از نظر تجربه شاید جزء قوی ترین سازمان ها و نهادها در سطح کشور باشد. از لحاظ توجه و اهمیتی که ساختار سیاسی و حقوقی بدان قائل است، شاید بتوان گفت که برای خود عزیز دردانه ای است و از نظر ارتباطات سازمانی و حقوقی جزء نیروهای بسیار قدرتمند شناخته می شود. بودجه مستقل و منابع مالی چشمگیری که در اختیار دارد، موجب می شود از لحاظ امکانات سخت افزاری نیز در وضعیت نسبتا خوبی قرار داشته باشد حداقل نسبت به سطح امکانات کلی کشور. انصافاً نیروهای انسانی لایق و شایسته ای نیز در آن فعالیت می کنند و کم نیستند متخصصین زبده و تحصیل کردگان در رشته های مرتبط با فعالیت رسانه ای که می توانند در تولید محتوا در آن قابل قبول عمل کنند. خب با این اوصاف در تولید برنامه ها نه همچون رسانه های بزرگ جهانی، اما در حد و اندازه خود نیز می تواند از عملکردش دفاع کند. محبوبیت کارگزاران و نیروهای انسانی متعدد (مجری، گوینده، خبرنگار، گزارشگر، بازیگر و ...) در میان مردم و وجود برخی برنامه های نسبتا پرطرفدار می تواند بر این امر صحه بگذارد. اما با همه این اوصاف این رسانه محبوب نیست. مدیران ارشد آن در بین بیش تر مردم تصویر خوبی نداشته اند و انگار حساب آن ها از تمامی کارگزاران رسانه ای جداست. هویت کلی رسانه نیز در میان بسیاری از مردم مقبول نیست. این رسانه را از آن خود نمی دانند و طبیعتا رغبت چندانی هم برای نشستن پای برنامه هایش نشان نمی دهند و بالعکس برنامه های شبکه های ماهواره ای حتی با زبان هایی که درک شان نمی کنند را ترجیح می دهند و این یعنی فاصله بیش تر با رسانه حکمومتی و طبیعتا با خود حکومت.
و اما مشکل کجاست؟ شاید علت اصلی را باید در همان ذات و ماهیت این دستگاه عظیم رسانه ای دید، حکومتی بودن آن. نه این که در کشورهای دیگر تمامی رسانه ها کاملا مستقل از حکومت هستند، نه آن ها هم به اشکال مختلف با حکومت ها و منافع آن ها پیوند دارند ولی نه تا این حد عریان و آشکار و عمیق.

رسانه حکومتی صرفاً بازتاب دهنده یک صدا است، تریبونی است در اختیار یک جریان و به کل نادیده گرفتن حرف ها و خواسته های دیگران. سلیقه ای عمل می کند، به عده ای که اجازه می دهد از این تریبون هر آنچه دلش می خواهد بگوید و دیگران را از کوچک ترین صدایی محروم می کند. طبیعتا این منشا سرخوردگی و دل آزاری می شود. یکی از حداقل معیارهای حقوق شهروندی این است که با او رفتار منصفانه و عادلانه صورت گیرد. ولی جایی که شهروند شاهد این گونه رفتار نیست، به تدریج پیوندهای خود را با تصمیم گیرندگان و ابزارها و نهادهای آن سست می بیند. اگر رسانه ای ادعای ملی بودن دارد بایستی صدای همه ملت و همه شهروندان باشد نه این که صرفا صدای عده ای خاص باشد که اتفاقا بر همه تریبون های دیگر نیز احاطه دارند. و اینجاست که مشکل رسانه اصلی کشور هویدا می شود. چنین رسانه ای هرگز نمی تواند محبوب و مقبول شهروندان قرار گیرد، خصوصاً‌ در برهه هایی که آن ها از تصمیم گیرندگان و دولتمردان آزرده خاطر هستند و به وضوح می بینند که رسانه حکومتی از آن ها حرف نمی زند و به بیانی دیگر آنها را نمی بیند، فاصله شان بیش تر و بیش تر می شود و دیگر آن را از آن خود نمی بینند. مهم ترین و بزرگ ترین رسانه کشور تنها یک انتخاب برای محبوب و مقبول بودن و اثرگذار عمل کردن خصوصا در رقابت با رسانه های بزرگ جهانی آن هم در عصر ارتباطات دارد، و آن چیزی نیست جز واقعا ملی عمل کردن. ملی عمل کردن یعنی همه خواسته های شهروندان را دیدن، تمام صداها (در چارچوب قوانین کشور) را منعکس کردن، به تمام جریان ها و جناح های قانونی و شخصیت های تاثیرگذار با گرایش های مختلف اجازه استفاده از حق آزادی بیان و اندیشه را دادن، و صرفا تریبون عده ای خاص نشدن. آری می شود محبوب و مقبول بود، رمز آن نیز ساده ولی بسیار مهم و تعیین کننده است: "با مردم بودن نه در شعار که در عمل." رسانه ها رسالت بزرگی به نام آگاهی بخشی و ترویج ارزش های دموکراتیک دارند، و این رسالت حکم می کند که همواره مدافع مردم باشند در هر حال و شرایطی ...

 

دکتر افشین زرگر دکترای روابط بین الملل

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار