فراتاب - گروه سیاسی: عمده کشورهای خاورمیانهای فاقد نهادهای دموکراتیک به معنای غربی کلمه هستند؛ بدین معنا که اگرچه فرایندهای قانونگذاری، نظامات حقوقی و قانونی، قوانین موضوعه و بوروکراسی به سبک غربی برخوردارند، اما تقریباً در همه این کشورها رویهها و روندهای سیاسی و جهتگیریها با تغییر دولتها و شخصیتها و مقامات تغییر میکند. مناسبات سیاسی تحت تأثیر وزن و جایگاه کارگزاران است و با رفتن یکی و آمدن دیگری آرایش نیروهای سیاسی به هم میریزد، چه رسد به فقدان شخصیتهای جریان ساز و موازنه گر.
جایگاه آیتالله هاشمی رفسنجانی در سپهر سیاسی ایران اینچنین بود؛ شخصیتی که از همه شاخصههای آنچه سیاستمداری حرفهای خوانده میشود نظیر نفوذ در لایههای حکومت، کاریزمای شخصیتی، محبوبیت در میان مردم و هوشمندی و تدبیر وافر برخوردار بود و بارها توانسته بود تلاشهای مخالفان برای بیرون راندنش از متن سیاست را مسدود سازد. حرکت هاشمی به سمت نیروهای تحولخواه در سالهای اخیر پشتوانهای بیبدیل برای تدوام جریان اعتدالگرایی ایجاد کرده بود. زعامت دوگانه آیتالله هاشمی و رئیس دولت اصلاحات بر جریانهای متسامحتر سیاسی به شکلگیری ائتلاف خوبی میان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان انجامید و از سال 92 تا 95 بسیاری از بزنگاههای سیاسی را به نفع ائتلاف رقم زد.
در نیمه سال 92 تورم به حدود 40 درصد رسیده بود و رکود سراسر بخشهای اقتصاد کشور را فراگرفته بود. ایران در فصل هفتم منشور ملل متحد قرارگرفته بود و راه برای تحریم بانک مرکزی هموارشده بود و نتیجه آن تنزل شدید ارزش ریال در مقابل ارزهای بینالمللی بود. فضای سیاسی به سمت انسداد بیشتر حرکت میکرد و حضور نهادهای نظامی در اقتصاد، سیاست و فرهنگ رو به افزایش بود. تحریمهای بینالمللی حوزههای مختلف اقتصاد ایران از جمله، کشتیرانی و تجارت دریایی، بیمه و بانکهای را فلج کرده بود و اصولگرایان در چنین شرایطی خود را پیروز انتخابات بعدی هم میدانستند. حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی اما در این انتخابات ابتدا آرایش صحنه را برهم زد و امیدهای جدیدی را برای گروههای تحولخواه زنده ساخت. با رد صلاحیت هاشمی توسط شورای نگهبان گروههای تحولخواه، از کاندیداتوری حسن روحانی حمایت کردند و اعتدال پیروز انتخابات شد.
با انتقال قدرت از احمدینژاد به روحانی، قوه مجریه در مسیر اصلاح و تعدیل بسیاری از تحرکات ویرانگرانه 8 سال قبل حرکت کرد؛ احیای سازمان برنامهوبودجه، کنترل تورم، احیای رشد اقتصادی، توافق بر سر مسئله هستهای با غرب، افزایش آزادهای مدنی در حوزههای اجتماعی، تسهیل روند چاپ و نشر و حرکت به سمت کاهش دادن جایگاه نفت در بودجه کشور از دستاوردهای عمده ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون در دولت یازدهم بوده است.
همچنین هاشمی بارها ترمز گروههای منتقد دولت در امر توافق هستهای و دیگر مسائل را کشید و حملات آنها را خنثی ساخت. همچنین انتخابات مجلس هفتم اسفند 1394 نیز با حمایت آیتالله هاشمی و رئیس دولت اصلاحات بار دیگر به نفع ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون رقم خورد و مجلس ایران پس از 14 سال از کنترل محافظهکاران خارج شد. باوجود پیشرفتهای قابلتوجه این ائتلاف در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، اما کنترل مجلس بالادستی در اختیار محافظهکاران باقی ماند. اکنون درحالیکه کمتر از 6 ماه به انتخابات ریاست جمهوری آینده باقی است، ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون یکی از سران دوگانه ثبات ساز خود را ازدستداده است؛ این ضایعه از یکسو ممکن است به تشدید حملات اصولگرایان و محافظهکاران بینجامد و همچنین آنان را برای وحدت در انتخابات آینده مصممتر سازد و از سوی دیگر ممکن است به تحرکات جدیدی درون ائتلاف تحول خواهان برای گذر از حسن روحانی و طرح کاندیدای مستقل جدید منجر شود. بااینحال در فقدان عنصر موازنه گر ائتلاف تحول خواهان، بزرگان این ائتلاف باید هرچه سریعتر به سمت پر کردن جای این شخصت کلیدی حرکت کنند. معمولاً در شرایطی که یک شخصیت کاریزماتیک از دنیا میرود، بحران جانشینی در بین بازماندگان ایجاد میشود و در تشتت ایجادشده جانشین منتخب نیز مدتی نمیتواند سلطه خویش را بهطور کامل برقرار سازد. اکنون در نبود آیتالله هاشمی، تنها کسی که میتوان جایگاه تأثیرگذار او را پر کند حسن روحانی است؛ روحانی اکنون باید به نقطه اتصال اعتدالیون و اصلاحطلبان مبدل شود و بهاینترتیب هم خود را در برابر حملات تندروها بیمه کند و هم تدوام اصلاح ساختارها را امکانپذیر سازد. این امر البته درگرو همکاری سران اصلاحات و اعتدالیون بهویژه رئیس دولت اصلاحات است.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است