ژست های مجازی و توهم کنشگری اجتماعی! | فراتاب
کد خبر: 5157
تاریخ انتشار: 10 دی 1395 - 19:40
محسن نوری
همه ی ما کنشگری فعالیم. همه ی ما منتقدیم. همه ی ما معترضیم. همه ی ما دغدغه های عمیق داریم ... اما همه ی ما پشت قاب های گوشی هایمان با هویتی نامعلوم پنهان شدیم

فراتاب - گروه اجتماعی: «سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت سرها درگریبان است» شعر زیبای زمستان اخوان ثالث را که میخوانیم درابتدای خواندن کمی تامل را ضمیمه ی متن کنیم بی نیاز از آسمان ریسمان بافتن برای تعبیر آن سری به فضای مجازی بزنیم خود تعبیریست که به ما میگوید آیا واقعا سرهایمان در گریبان فرو رفته؟؟؟ علی الظاهر جواب به این سوال منفی است چرا که نه تنها سر ها در گریبان نیست بلکه همانند یوزی که در پی غزالی است برای شکار؛ چشمان مانیز همواره یوز مانند رصد گر مشکلات و معضلات اطرافمان است برای کنشگری و با آغوشی باز پذیرای جوابی صمیمی و گرم به سلام دیگران و هرنوع کمک و مساعدت برای بهبود اوضاع....

فقط کافی است یک سلبریتی فوت کند (اگر خارجی باشد که چه بهتر) فقر و گرسنگی در تانزانیای شمالی جان چند کارگر مهاجر را را بگیرد؛ یک سرمایه دار با مشکلات اخلاقی سردمدار شیطان بزرگ شود. یا حتی عده ی که از سرما به گور پناهنده میشوند نیز میتواند اوج احساسات ما را جریحه دار کند و در پاسخ به فوران این احساسات غلیظ دست به اقدامی بزرگ منشانه با خلوص بالانماییم که بسی سخت و دشوار است اما‌چه کنیم که انسانیم ....
برای اینکه از قافله ی کنشگران عقب نمانیم تنها یک فرمول وجود دارد تا نشان دهیم از محنت دیگران بی غم و رنج نیستیم و از جمله اعضایی هستیم که سعدی علیه رحمة آنها را بی قرار از آلام دگران نامید ...
برای نمایش این احساسات تنها کافیست یک عکس از گوگل در رابطه با موضوع روز سرچ کرده و اگر حالش را نداشتیم از پُست های دیگران یک اسکرین شات گرفته و آن را مزیّن به انواع ایموجی های غم آلود و هشتگ هایی برای universal کردن پُستمان کنیم. هرچه متن زیر عکس سوزناک تر به صواب نزدیک تر ... پست را share کرده و منتظر میمانیم لایک ها سرازیر شوند ... تبریک می گوییم حال شما یک فعال محیط زیست، محیط رسانه، محیط اجتماعی، محیط قبر و محیط دایره و انواع و اقسام محیط هایی هستید که روحتان هم از وجودشان بی خبر بوده اما از انجایی که زشت و دور از ادب است که صفحه ی های شخصیتان در فضای مجازی خالی از کنشگری نسبت یه موضوعات روز باشد روحتان به صورت خودکار مطلع شده و همه چیز دست در دست هم میدهد که شمارا در یک رقابت برای نمایش دغدغه مندیتان نسبت به دیگران پیروز گرداند ... حال که موفق به کنشگری فعال شده ایم به سراغ دیگر تفریحاتمان میرویم و در ستایش بطالت از برتراندراسل نیز پیشی میگیریم در همان محیط فحاشی میکنیم . یکدیگر را به سخره میگریم . انواع اقسام کامنت هایی نظیر miss you hony را نثار فالوئر هایی که در وجودشان تشکیک است مینماییم و قس علی هذا ..
خداوند به عاملین ایجاد چنین فضاهایی عمر طولانی عطا کند که وظیفه ی کنشگری را برایمان حتی زیر پتو با چشمانی پف کرده و صورتی نشسته فراهم کرد ...

همه ی ما کنشگری فعالیم. همه ی ما منتقدیم. همه ی ما معترضیم. همه ی ما دغدغه های عمیق داریم ... اما همه ی ما پشت قاب های گوشی هایمان با هویتی نامعلوم پنهان شدیم .... اگر وضعیتی نامطلوب است اگر آسیبی مارا تهدید میکند. اگر دغدغه ی بهبود اوضاع را داریم. چرا ذره ای از جایمان تکان نمیخوریم؟ چرا ذره ای کنشگری هایمان از قالب شبکه های اجتماعی و کمپین های مجازی بیرون نمیرود.. هزاران پرونده ی فساد مالی . بحران های زیست محیطی . فقر و فساد و فحشا که در اطرافمان موج میزند ما همچنان مینشنیم و پست میگذاریم و ژست میگیریم که اری مانیز دغدغه مندییم و غر به جان یکدیگر میزنیم و انگشت اتهام را همینطور میگردانیم تا یک نفر را بیابیم و هرچه فریاد داریم برسرش بکشیم تا قدری خالی شویم و مطمئن از اینکه بابت گفته هایمان بازخواست نمیشویم و خطری مارا تهدید نمیکند و در سایه ی همین امنیت هرچه میخواییم میگوییم ...حال پاسخ سوال اول قدری تغییر کرد اخوان حال اکنون مارا به درستی تشریح میکند:
کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید نتوان....
هوا بس ناجوانمردانه سرد است...



محسن نوری, دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای دانشگاه شهید بهشتی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار