کد خبر: 5127
تاریخ انتشار: 7 دی 1395 - 01:33
دکتر رحمت حاجی مینه

فراتاب - گروه بین الملل: همه چیز در حال حاضر به سوریه ختم می شود. بازیگران زیادی از کشورهای منطقه تا کشورهای اروپایی علاقمند هستند طرحی، پیشنهادی و رویکردی را در قبال سوریه داشته باشند. این تحرکات بعد از آزادی حلب بیشتر و گسترده تر شده است. چیزی که باعث نشستن وزرای خارجه سه کشور روسیه، ترکیه و ایران پشت میز و بررسی تصمیمات پیش رو شده است. ترور سفیر روسیه در آنکارا یک روز قبل از این نشست همه چیز را به نوعی تحت تاثیر آن قرار داد. اما به نظر می رسد طرفین با نوعی خویشتن داری با این موضوع رفتار می کنند. با گذشت چند روز از حادثه شاید بتوان از تحلیل های هیجانی عبور کرد و به تحلیل های واقعی تر رسید. باید منتظر تحولات سریع پیش رو باشیم. در این باره با رحمت حاجی مینه مدرس دانشگاه و پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه گفت و گو کرده ایم. آنچه در ادامه از نظر می گذرانید.

روسیه و ترکیه مسائل زیادی را بعد از شروع بحران سوریه از سر گذرانده اند. ترور سفیر روسیه در آنکارا تحلیل های جدیدی را پیش آورده است. در چنین شرایطی چه تحلیلی در مورد آن وجود دارد؟

در سپهر سیاست و روابط بین الملل درباره رویدادهایی همچون ترور و قتل های سیاسی به لحاظ گونه شناسی تحلیل، سه نوع تحلیل وجود دارد: تحلیل نوع اول تحلیل های حدسی است، یعنی به دلیل نامشخص بودن عاملان یا آمران ترور همواره در وهله اول، تحلیل های چندگانه ای مبنی بر حدس و گمان ارایه خواهد شد. که به مرور زمان با طی شدن مراحل قضایی و فاش شدن اسناد و مدارک متقن، تحلیل ها نیز فکت محور تر و عینی تر خواهند شد. اما اغلب چنین پرونده هایی به دلایل مختلف سیاسی بدون مشخص شدن آمران آن، بسته خواهند شد یا آنقدر نتیجه آن دیر اعلام خواهند شد که به دلیل تغییر بنیادین شرایط، اهمیت خود را از دست خواهد داد. در شرایط فعلی تحلیل های حدسی در مورد ترور سفیر روسیه در آنکارا که خیلی هم پر رنگ هستند طیف گسترده ای از سناریو های محتمل با متهمان داخلی، خارجی ...را در بر می گیرد که حول محور توطئه می چرخند.
تحلیل نوع دوم، تحلیل های هدفمند است؛ که هدف اصلی ارائه کنندگان این نوع تحلیل، نه معرفی متهمان اصلی ترور بلکه متهم کردن رقیبان و مخالفان خود به عنوان مظنونین ردیف اول است. در این نوع تحلیل، بازیگران معمولا تلاش می کنند تا با استفاده ابزاری از شرایط پیش آمده مخالفان خود را به اتهام ترور، سرکوب و رقیبان خود را از دور خارج کنند. تحلیل و موضعی که فورا از طرف مقامات سیاسی ترکیه بر اساس ذهنیت دوگانه خود از تقسیم بندی های سیاسی پسا کودتا ارایه شد و عامل این رویداد تروریستی که از پلیس های امنیتی ترکیه بود به عنوان بازمانده های جریان گولن معرفی شد. وضعیتی که تشدید سیاست های قبلی دولت در سرکوب مخالفان را به دنبال خواهد داشت.

تحلیل نوع سوم را می توان آنالیز های مبتنی بر اصل پیامدگرایی خواند. این که چه کسانی از روند کنونی شرایط ناخرسندند و با انجام اقداماتی همچون ترور و پیامدهای آن درصدد تغیر این روند در جهت مخالف هستند تا از این طریق منافع خود را که در شرایط موجود در خطر می دیدند، احیا کنند. در این نوع تحلیل که نوع آخر آنالیز تلقی می شود، تحلیلگر با نگاهی value-free تلاش می کند بافت کلی که ترور در آن اتفاق افتاده را با توجه به روندها و بازیگران موجود با نگاهی تاریخی و معطوف به آینده تحلیل کند.

در این راستا می توان بحران سوریه و اتحاد و ائتلاف های منطقه ای و بین المللی بر آمده از آن (جبهه ائتلاف غربی-عربی به همراه ترکیه و معارضان در مقابل جبهه ایران - روسیه و دولت اسد) را به عنوان بافت کلی و بازیگران اصلی در نظر گرفت و روندهای فعلی آن را تحولات جاری در شهر حلب و نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه در مسکو دید. روندهایی که نشان از پیروزی جبهه دوم در مقابل جبهه اول و امکان همراهی ترکیه به عنوان حامی اصلی معارضان با جبهه دوم دارد، وضعیتی که منافع دو دسته را با تهدید جدی روبرو کرده است. دسته اول، معارضان و مخالفانی که در حوزه میدانی متحمل شکست شده اند و حامیانشان، دسته دوم آنهایی که از نزدیکی ترکیه به روسیه و ایران عصبانی هستند.

لذا بر اساس اصل پیامدگرایی، ترور سفیر روسی در ترکیه از طرف نیروی پلیس ترکیه، چه فردی تلقی شود چه سازماندهی شده، اقدامی در واکنش و مخالفت با تحولات سوریه و سیاست های زیگزاگی آنکارا و با هدف تاثیر گذاری و تغیر جهت روندهای احتمالی آینده بوده است.

انجام این حادثه تروریستی در ترکیه چه تاثیری بر فضای سیاسی این کشور خواهد گذاشت؟
اولا این حادثه تروریستی که از طرف نیروی پلیس این کشور خصوصا شخصی که بنا بر آمار ارائه شده هفت بار محافظ شخص اردوغان بوده، بطور کلی نشان دهنده ضعف سیستم امنیتی ترکیه آن هم در رده های بالای امنیتی است.

ثانیا، این که دولت ترکیه پس از حادثه ترور تلاش کرد او را به عنوان طرفداران جریان گولن معرفی کند نیز ضعف سیستم امنیتی ترکیه را بیشتر نمایان می کند که علی رغم اخراج هزاران نفر از ارگان های مختلف از جمله پلیس به بهانه همکاری با جریان گولن نتوانسته بود این فرد را شناسایی کند. مهمتر این که در صورت درست بودن این ادعا می توان تصور کرد که چنین افرادی هنوز در لایه های مختلف قدرت هستند و در آینده نیز امکان تکرار چنین حادثه هایی وجود خواهد داشت.

ثالثا، انجام این تررور به وسیله یک پلیس دولت ترکیه باعث افزایش سطح ناامنی موجود در ترکیه خواهد شد که قبل از آن بیشتر انگشت اتهام به سمت مخالفان بود. خصوصا این که این بار با خدشه دار شدن اعتبار نیروهای امنیتی در حفظ امنیت، سطح روانی نا امنی در سطوح سیاسی نیز بالا خواهد رفت. وضعیتی که رویهمرفته باعث بی اعتمادی و امنیتی تر شدن فضای سیاسی ترکیه بیش از پیش خواهد شد.

به نظر شما این رویداد چه تاثیری بر روابط ترکیه با روسیه خواهد گذاشت؟
از آنجا که ترکیه و روسیه قبلا هم بر اثر پیامدهای بحران سوریه در قضیه سرنگونی سوخوی روسی در 24 نوامبر 2015 دچار تنش شده بودند و برای هشت ماه روابطشان با یکدیگر قطع شد، می توان گفت هردو طرف این بار تلاش خواهند کرد از تکرار تجربه قبلی پرهیز کنند و از تسری آن به سطح تنش رسمی و دیپلماتیک خودداری کنند. خصوصا این که علاوه بر نیازهای متقابل اقتصادی، در شرایط فعلی هم روسیه و هم ترکیه روابط خوبی با اتحادیه اروپا ندارند و هردو برای حل بحران سوریه به این نتیجه رسیده اند که نمی توانند یکدیگر را نادیده بگیرند.

از طرف دیگر، در مقایسه تاثیر سرنگونی سوخوی روسی به وسیله نیروی هوایی ترکیه با ترور سفیر روسیه به وسیله نیروی پلیس ترکیه بر روابط دو کشور می توان گفت اولی در کوتاه مدت به تنش انجامید و پس از هشت ماه، تنش زدایی شد، اما دومی هرچند در کوتاه مدت به دلیل تجربه قبلی و شرایط حاکم انتطار می رود به تنش نیانجامید ولی در حافظه جمعی ملت های دو طرف ماندگار خواهد بود و پیامدهای دراز مدت بیشتری خصوصا در سطح غیر رسمی خواهد داشت.

منبع: خبرآنلاین

گفت و گو از محمد اکبر

 

نظرات
آخرین اخبار