کد خبر: 4945
تاریخ انتشار: 22 آذر 1395 - 11:15
میلاد یاری
اگر قصد فرضیه سازی برای بحران سوریه و همچنین مصر را داشته باشیم باید به سراغ جمهوریت این کشورها برویم

فراتاب - گروه بین الملل: سوریه ای که در سال ۲۰۰۸ از جمله امن ترین کشورهای جهان بود، به یکباره این نزاع و بحران از کجا دامن آن را گرفت؟ اگر بخواهیم بهار عربی یا به تعبیری دیگر بیداری اسلامی را به آن نسبت دهیم کار صوابی نکرده ایم چرا که در حکومت سوریه به نسبت کشورهایی که بیداری اسلامی را تجربه کرده اند، از سلطه و دیکتاتوری خبری نبود بلکه حکومتی علوی راس کار بود که اقدامات بن علی، علی عبدالله صالح، سرهنگ قذافی و حسنی مبارک را مورد تایید قرار نمی داد. (البته باید یادآور شد که جمهوریت مصر تلفیقی از دموکراسی، قانون اساسی، زیاده خواهی و جاه طلبی است) 
اگر قصد فرضیه سازی برای بحران سوریه و همچنین مصر را داشته باشیم باید به سراغ جمهوریت این کشورها برویم و با نگاهی به گذشته، شورای همکاری خلیج فارس را مرور کنیم که چرا این دو کشور را پس زدند. برای اثبات این فرضیه اگر به حامیان افراطی گری در منطقه نگاهی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که ترس خاصی در چشمان سران قطری و سعودی از جمهوریت این دو کشور و داشتن ارتش قوی سوری و مصری، موج می زد که نقطه مقابل شاهزاده پروری و نظام پادشاهی کشورهای عربی بود. البته حمایت سوریه از کشور غیر عربی منطقه به نام ایران در بازه زمانی خاص که زیاده خواهی صدام حسین به اوج خود رسید بود را نباید از علل این حمایت از تروریسم بحران ساز در کشور سوریه نادیده گرفت.
حمایتی که کشور عربی سوریه را تافته جدا بافته ساخت و دست آخر خاری در چشم کشورهای حوزه خلیج فارس شد که موجبات حمایت از معارضان را سبب شد و این هم شاید به خاطر آتشی بود که صدام در حمله به کویت روشن کرده بود که قضیه را برای همتایان کویت یعنی قطر و عربستان سعودی بیش از پیش پیچیده کرد که مبادا دودی از این آتش که خودشان هیزمش را در حمایت از او برای مقابله با ایران فراهم کرده بودند به چشمانشان برود، که با حمایت غرب برای دفاع از کویت و دو کشور دیگر و ترس از وجود ارتش قوی سوریه، موجبات فروش سلاح به حامیان نامحسوس تکفیری ها و افراطیون را فراهم کردند که پشت پرده این قضایا خط قرمز آمریکا یعنی اسرائیل بود که نکند روزی سوریه و مصر امنیت اسرائیل را تهدید کنند، که همین روند اشتباه نظام پادشاهی اعراب باعث شد پای بحران سازها به منطقه بیش از گذشته باز و خاورمیانه به انبار باروت تبدیل شود.
در پایان به جرات می توان گفت: ریشه یابی بحران و آسیب شناسی آن، پیش نیاز درمانگری است ولی متاسفانه قطر، عربستان سعودی، شاهزادگان و پادشاهان نفتی عرب و حامیان تروریسم باعث شده اند که نهادهای بین المللی سر خود را در برف فرو کنند و نه تنها ریشه مسائل را به زباله دان تاریخ بفرستند بلکه درمان بدون تشخیص را در نسخه ای بپیچند و به خورد مردمان کشورهای درگیر بحران بدهند که بحران های امروزه در بافت موزائیکی خاورمیانه ناشی از عوارض همان داروهایی است که بدون تشخیص،نسخه شده اند.

 


میلاد یاری دانشجوی دکترای علوم سیاسی

این مطلب لزوماً بیانگر دیدگاه فراتاب نیست

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار