کد خبر: 4935
تاریخ انتشار: 21 آذر 1395 - 14:56
دکتر عادل فاطمی
دو اسمی شدن مکانها در مناطق دوزبانه، بویژه در مناطق کردنشین ایران، جفای بوده ناشی از خودخواهی و افسانه پردازی قلم به دستان سیستم نوشتاری و دیوان سالاری زبان حاکم بوده است.

فراتاب‌ـ گروه فرهنگی: اسامی مکانها بویژه مکانهای باستانی بخشی از هویت تاریخی یک ملت است. اما چه اتفاقی افتاده که بسیاری از مکانها در مناطق کردنشین ایران دو اسمی شده اند؟ یکی نامهای محلی و دیگری نامهای رسمی، آیا نمی شد این دو یکی باشند؟ و اساسا این دوگانگی ناشی از چیست؟
برای پاسخ به این سوالات ابتد باید دید مشکل از کجا شروع شده است؟ برای ساده تر شدن مساله دو داستان زیر را مرور می کنیم، نخستین داستان از کتاب تاریخ کرمانشاهان نوشته محمدعلی سلطانی است. داستان از آنجا شروع می شود که مورخ و تاریخ نگاری از یکی از روستاهای تاریخی سرپل ذهاب به نام " بان زرده" بازدید می کند و درمورد این روستا این  گونه می نگارد که در سالیان بسیار گذشته بانویی بسیار بخشنده در این روستا به مردم سکه های زر می بخشیده، به همین دلیل این روستا را "بانو زرده" یعنی بانویی که زر می بخشد، نامیده اند، اما مردم محلی آنرا "بان زرده" می گویند. این درحالی است که به نقل از محمدعلی سلطانی در این روستا تپه ای باستانی وجود دارد که رنگ آن به زردی می زند و بان زرده در زبان کردی یعنی تپه یا ارتفاع زردرنگ و نه چیز پیچیده دیگری!
داستان دوم از سفرنامه ناصرالدین شاه است، زمانی که درطی یکی از سفرهایش یک شب را در نزدیکی تاق بستان، مکانی باستانی و پرآوازه نزدیک کرمانشاه، اطراق می کند. ناصرالدین شاه می نویسد که تاقی زیبا از جنس سنگ در دل کوه کنده شده که آنرا به اشتباه تاق بستان می نامند درحالی که اساسا بستانی در آنجا وجود ندارد و نام اصلی آن به عقیده بنده باید "تاق بسطام" باشد، زیرا این اثر یادگار پادشاهی به نام بسطام است. مردم منطقه خوب می دانند که نام این مکان نه تاق بسطام و نه تاق بستان است، البته حداقل این یکی را ناصرالدین شاه درست گفته که کلمه بستان در مورد این مکان بسیار بی ربط است، در زبان محلی مردم این مکان را "تاق وه سان" می گویند. تاق وه سان در زبان کردی منطقه به معنای تاقی است که از سنگ ساخته شده است. نام محلی این مکان نیز مانند نام روستای «بان زرده» نامی بی آلایش و ساده است و اساسا افسانه و یا داستان عجیبی هم در ماواری این نام نباید وجود داشته باشد، اگرچه ظاهرا سیستم دیوان سالاری ما به چنین نام هایی روی چندان خوشی نشان نداده است.
دو داستان فوق گویای این واقعیت اند که آغاز نگارش مکتوبات دیوان سالاری در مناطق دو زبانه به دلیل خودخواهی و افسانه پردازی نگارندگان اسامی مکان ها بویژه مکانهای باستانی، این اسامی را از شیوه ی صحیح خود تغییر داده است. در این مورد تذکر چند نکته لازم است؛ نخست اینکه اسامی مکانها بویژه مکان های باستانی لزوما از نظر واژه ای و بویژه در زبانهای کنونی دارای معانی خاصی نیستند. توجه نمایید، مگر نه اینکه اسامی سایر شهرهای ایران مانند تبریز و تهران و اصفهان و... در زبان امروزی دارای هیچ معنی خاصی نیستند پس چه لزومی دارد که به عنوان مثال کرماشان چنین باشد؟ اگرچه کلمات مکان های مشابه در مناطق کردنشین بسیار زیاد است، مانند روستای گاوشان، دوشان و... که در استان کردستان قرار دارند، اگر چه بررسی دقیق تر تاریخ و وجه تسمیه آنها کار زبان شناسان و مورخان است و پرداختن به آن در این نوشتار کوتاه ممکن نیست.
نتیجه اینکه دو اسمی شدن مکانها در مناطق دو زبانه، بویژه در مناطق کردنشین ایران، جفایی بوده ناشی از خودخواهی و افسانه پردازی قلم به دستان سیستم نوشتاری و دیوان سالاری زبان حاکم بوده است. اسامی محلی بدون هیچ پیچیدگی خاصی اسامی اصلی این مکان ها می باشند که ممکن است برخی از آنها ریشه در دل تاریخی به همان سادگی داشته باشند.


دکتر عادل فاطمی

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار