بحران سوریه و مسئولیت حمایت | فراتاب
کد خبر: 4929
تاریخ انتشار: 21 آذر 1395 - 10:35
محمدصادق ملکی
یادداشتی دریافتی کوتاه در مورد بحران سوریه و نقش مسئولیت حمایت در قبال آن

فراتاب - گروه بین الملل: با پایان یافتن جنگ سرد و تغییر در مناسبات بین المللی و تبدیل شدن منازعات بین الملل به منازعات داخلی در کشورها گسترش درگیری های قومی و نژادی سبب بروز خشونت های گسترده گردید و جامعه جهانی را با چالشی جدی مواجه نمود. درگیری های قومی نژادی در یوگوسلاوی، فجایع گسترده در کوزوو، لیبریا، سومالی، رواندا جامعه جهانی را درمانده از حل این معضلات نموده بود.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی شورای امنیت مخاصمات و خشونت های داخلی را تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی تشخیص داده و صلح داخلی را مرتبط با صلح بین المللی دانست و شورای امنیت در مورد نقض حقوق بشر در قلمرو دولت ها احساس مسئولیت نمود لذا در چارچوب فصل 7 منشور ملل متحد به اتخاذ تدابیر سیاسی و اقدامات نظامی مبادرت نمود و مداخله جهت جلوگیری از قتل عام مردم در کشورهایی که درگیر خشونت های گسترده هستند را به رسمیت شناخت.
مداخله بشر دوستانه آنطور که می بایست نتوانست از فجایع انسانی جلوگیری کند در مورد بحران های سومالی (1993) و نسل کشی در رواندا (1994) اقدامات نظامی عملا نتیجه ای در بر نداشت. استفاده شوروی از حق وتو در مورد بحران کوزوو در 1999 موجب شد عملا این رکن نتواند عکس العمل نشان دهد. لذا ناتوانی جامعه بین المللی در کاهش آسیب های ناشی از کشتارهای گسترده در طول قرن بیستم موجب شد بحث امنیت کشورها جای خود را به امنیت افراد دهد و منجر به شکل گیری دکترین مسئولیت حمایت گردید کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت دولت ها در دسامبر 2001 با ارائه گزارشی راهکارهای جدید حمایت و همکاری حداکثری کشورها را برای مقابله با فجایع بشری به دست بیاورد.
حال با توجه به آنچه که شرحش رفت و با توجه به جرائم رخ داده در سوریه نظریه مسئولیت حمایت می تواند به عنوان یک رکن حقوقی وارد شود؟
به موجب بندهای 138 و 139 بیانیه سران اجلاسیه مجمع عمومی ملل متحد در سال 2005 سران دولت ها در سه محور با این دکترین موافقت کرده اند:
1- مسئولیت حمایتی دولت ها در حمایت از اتباع خود در برابر نسل کشی، جرائم جنگی، بازسازی نژادی و جنایت علیه بشریت
2- کمک های بین المللی به کشورها در اعمال این مسئولیت
3- ورود جامعه بین المللی در جایی که دولت متبوعه ناتوان از پاسخ گویی بر این وضعیت ها است.
در سوریه از زمانی که گروه های مخالف وارد درگیری های مسلحانه گردیدند و گروه های مخالف همانند گروه تروریستی داعش با تصرف بخش های مختلف سوریه و درگیری های آنها با دولت اوضاع به گونه ای پیش رفت که شاهد نقض مکرر حقوق بشر بوده ایم از طرفی استفاده از سلاح های شیمیایی که آسیب های جدی را به دنبال داشت را می توان نقض بنیادین حقوق مردم سوریه دانست. بنا به گزارش کمیسیونر ارشد شورای حقوق بشر و نمایندگان ویژه شورای امنیت اوضاع پیوسته رو به وخامت گزارده و همگی بر نقض گسترده و نظام مند حقوق اتباع آن کشور دلالت دارد.
نقض حقوق اتباع از سوی طرف های درگیر به صورت مداوم صورت گرفته و ادامه دارد و در این زمینه عدم توانایی دولت سوریه در حمایت از اتباع خود در مقابل گروه های تروریستی و با توجه به مولفه های دکترین مسئولیت اوضاع سوریه در وضعیت تهدید علیه صلح قرار دارد.
شورای امنیت با وجود گزارش های متعدد تاکنون وضعیت سوریه را تهدید علیه صلح یا تجاوز شناسایی نکرده شاید هم به دلیل موانع سیاسی که از سوی اعضای دائم شورای امنیت وجود دارد از اعمال دکترین مسئولیت حمایت خودداری کرده است. ورود روسیه همچنین اقدامات امریکا، فرانسه و انگلیس در بمباران مواضع تروریست ها موجب وقوع یکی از جرائم مرتبط با جرائم مسئولیت حمایت گردیده است زیرا توسل به زور جز با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد قانونی نبوده و پیامدهای سیاسی و امنیتی را در پی دارد. لذا دکترین مسئولیت حمایت زیر سایه تصمیمات سیاسی قدرت های بزرگ کارکرد اصلی خود را از دست داده و بعضا بکارگیری آن در برخی موارد همچون تجربه لیبی می تواند دستاویز قدرت ها برای تعرض به حاکمیت یک کشور گردد.

 

Dunne, Tim and Gifkins , Jess (2011), "Libya and the State of Intervention" Australian Journal of International Affairs, Vol 65, No 5, pp 515-529

 

 

محمدصادق ملکی/کارشناس ارشد روابط بین الملل

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار