ستاره سعد مسعود در آسمان ابری کردستان | فراتاب
کد خبر: 4798
تاریخ انتشار: 17 آذر 1395 - 12:56
اردشیر پشنگ
به نظر می رسد مسعود بارزانی چه در ریاست اقلیم کردستان بماند و چه نماند همچنان طی دهه پیش رو مهمترین رهبر تاثیرگذار کُرد در تحولات این منطقه خواهد بود

فراتاب گروه بین الملل: از هنگامی که مجموعه تحولات شمال عراق باعث استقرار نظام فدرالی «اقلیم کردستان» شده است، سپهر سیاست این منطقه تنها یک رهبر به چشم خود دیده است و آن هم کسی نیست جز مسعود بارزانی! مبارز و رهبر سیاسی کُرد که اینک تحت فشار احزاب اوپوزیسیون و بن بست سیاسی روی داده در این منطقه برای دستیابی به توافق، از آمادگی اش برای خروج از قدرت و واگذاری آن به فردی دیگر خبر داده است. خبری که بازتاب قابل توجهی چه در اقلیم کردستان و عراق و چه در رسانه های منطقه ای و بین المللی داشته است. در نوشتار پیش رو سعی می شود این پروسه محتمل تغییر ریاست اقلیم کردستان با توجه به واقعیات عینی این منطقه مورد بررسی قرار گیرد و به این سوال پاسخ داده شود که سرنوشت و وضعیت اقلیم کردستان در زمانی که مسعود بارزانی در پست ریاست آن قرار نداشته باشد چگونه خواهد بود و آیا منبع قدرت از وی به فردی دیگر تغییر خواهد کرد یا خیر؟

در بررسی رفتار و کنشهای سیاسی رهبر اقلیم کردستان باید این نکته محوری را مد نظر داشت: مسعود بارزانی در پی تحقق رویای نیاکانش و البته بسیاری از کُردها  است: او می خواهد کردستان مستقل را به چشم ببیند و البته بدنبال آن است این مهم بدست خود او صورت گیرد ولو پس از آن دیگر در قدرت نماند!مسعود بارزانی و رسالتی که برای خود متصور است!

مسعود بارزانی 70 سال پیش از امروز در شهر مهاباد ایران چشم به جهان گشوده است، درست در زمانی که پدر و بسیاری از اعضای خاندانش دوشادوش قاضی محمد در تشکیل جمهوری مهاباد (کردستان) مشارکت کرده بودند، خود تولد او در چنین زمان و شرایطی تاثیر به سزایی در ذهنیت وی به عنوان کسی که به سرنوشت کردستان حساس بوده داشته است. کارنامه مبارزاتی خانواده اش و بخصوص پدرش ،ملامصطفی، در عراق که قدمتی بیش از یک قرن دارد در کنار سابقه چند دهه رهبری سیاسی و نظامی حزب دموکرات و مبارزه با رژیم بعث و طی دو سال اخیر با داعش، هم مزید بر علت بوده اند تا وقتی که در کنفرانسی خبری و یا مصاحبه ای تلویزیونی شرکت می کند این حس را به خبرنگار و البته بیننده القا کند که گویی وی برای خود ماموریتی خاص در قبال کردها و اقلیم کردستان متصور است. این نوع ذهنیت در ساخت و ایجاد مسعود بارزانی ای که می بینیم بسیار تاثیر گذار بوده است در حقیقت معتقدم در بررسی سطوح تحلیل فاکتورهای موثر در روندهای جاری در جوامع در حال توسعه، در سطح تحلیل فرد (رهبر) و از منظر روانشناسی بسیار مهم است که بدانیم رهبر مذکور چه نقش و چه ماموریت و یا بالاتر از آن رسالتی برای خود در نظر گرفته است. چنین انگاره ای در اکثریت جوامع در حال توسعه بخصوص در خاورمیانه و شمال آفریقا حائز اهمیت اساسی است، چه بسیار رهبرانی که نه تنها یک ملت بلکه منطقه ای را متاثر از افکار و یا ذهنیت های خود چه بصورت مثبت و یا چه بصورت منفی و فاجعه بار که نکرده اند.

در روانشناسی شخصیت از بارزانی یکی از مهمترین مسائل، به باور نگارنده قرار دادن رسالت دستیابی به آرمان استقلال برای اقلیم کردستان به عنوان اساسی ترین هدف شخصی اش است که فاکتوری بسیار تعیین کننده در بررسی مواضع و رفتارهای شخص وی و حزب متبوعش بطور خاص و کلیت اقلیم کردستان بطور عام به شمار می رود. لذا بر خلاف بسیاری از منتقدینش چه در داخل و چه در خارج از اقلیم معتقدم که تاکید چندباره اش برای برگزاری همه پرسی تعیین سرنوشت کُردها در عراق نه تنها یک تاکتیک و حربه سیاسی برای امتیازگیری از جامعه و ایستادن مقابل دیگر احزاب نیست (البته می تواند این پیامدها را هم داشته باشد) بلکه متاثر از همان ایده آرمانخواهانه وی است و آن را راهی بی بدیل برای دستیابی به این مهم می داند؛ کافی است به این جمله های بارزانی که طی دو سال اخیر در خبرگزاری های مختلف بین المللی و منطقه ای منتشر شده است قدری تامل کرد:

 

  • «وقت ترسیم مرزهای سیاسی جدید در خاورمیانه فرارسیده است»، (رویترز)
  • «دیگر سایکس پیکو مرده است»، (فارین پالیسی)
  • «سایکس -پیکو در حال فروپاشی است و مرزهای جدید در راه است»، (روداو)
  • «عراق را باید دوره پیش و پس از سقوط موصل تقسیم کرد»، (شینهوا)
  • «هیچ کشوری مخالف استقلال کردستان نیست» (کردستان 24)
  • «اینک زمان تعیین سرنوشت کردهاست»، (الاشرق الاوسط)
  • «جهان منتظر اقدام کردها برای تعیین سرنوشت خود است» (ایتارتاس) و ...

این جملات به روشنی بیانگر نیات و اهداف بارزانی است، به عبارتی دیگر مسعود بارزانی نه تنها می خواهد که تا زمانی که در قید حیات است استقلال کردستان را به چشم ببیند بلکه بسیار مایل است این امر در زمانی که خود او رهبری کردها را در دست دارد روی دهد (اصرار در ماندن در قدرت و گرفتن فرصت های دو ساله را شاید بتوان در کنار دیگر عوامل تا حدی متاثر از این موضوع نیز دانست) لذا کنار ماندن از قدرت و یا دور شدن از تاثیر گذاری در قدرت توسط شخص بارزانی امری سخت و بعضاً نامحتمل به نظر می رسد!

 

واقعیات جامعه اقلیم کردستان

سیستم حاکم در اقلیم کردستان به مانند بسیاری دیگر از مناطق در حال توسعه چه در خاورمیانه و چه در دیگر نقاط جهان، یک ظاهر یا روبنا داشته و یک باطن و به عبارتی دیگر زیربنا دارد. به عبارتی دیگر در یک روی سکه شما پارلمان، رهبری انتخاباتی، مطبوعات و رسانه های آزاد، احزاب و جریان های متعدد سیاسی و اجتماعی با فعالیت نسبتاً آزاد و ... را مشاهده می کنید اما در روی دیگر سکه، شاهد جامعه ای عمدتاً سنتی و روابط و مناسباتی چه در سطح فردی و چه گروهی و حزبی عمدتاً پیشامدرن و یا حداکثر شبه مدرن هستیم، به سان دیگر مناطق خاورمیانه میان تفکر و عمل فاصله است و بسیاری از آن شعار به شمار می آید و مسائلی نظیر حکومت قانون، حقوق بشر و شهروندی، دموکراسی و ... در زندگی فردی و بیشتر افراد جامعه بصورت واقعیتی روزمره و عملی درنیامده است در حقیقت یک روبنای شبه مدرن بر روی یک زیربنای شبه سنتی قرار گرفته است. در چنین جوامعی طبیعی است، چهره های سیاسی یک شبه تبدیل به رهبرانی قدرتمند و موثر نمی شوند و صرف تغییر رهبر از یک فرد به فرد دیگر به معنای تفویض واقعی قدرت از فردی به فردی دیگر نیست، و مردم و حتی خود گروهها و احزاب مختلف به رهبرانی گرایش پیدا می کنند که هم سابقه بیشتر و هم عناصر سنتی قدرت قوی تر نظیر میزان گستردگی و نفوذ خاندان و عشیره، تعداد نیروهای مسلح وفادار، میزان ارتباطات شخصی با رهبران و چهره های سیاسی بخصوص خارجی و میزان قاطعیت و ویژگی های قابل توجه تر فردی خواهند داشت، واقعیات اقلیم کردستان هم بدینگونه است و با توجه به نفوذ تاریخی خاندان بارزانی که دارای سابقه مبارزاتی بیش از عمر کشور عراق هستند، سابقه مبارزاتی خود آقای بارزانی و همراهانش و میزان نفوذ و قدرت نظامی و مالی که دارد لذا اگر آقای بارزانی از قدرت هم کناره گیری کند همچنان در عمل پرنفوذترین و موثرترین چهره اقلیم کردستان دست کم برای یک پروسه 5 تا 10 ساله باقی خواهد ماند.

 

 قدرت بارزانی در حزب دموکرات

مسعود بارزانی همزمان با ریاست اقلیم کردستان، ریاست حزب دموکرات کردستان عراق را نیز عهده دار است در حزب دموکرات، جایگاه بارزانی به هیچ عنوان از سوی هیچ فردی تهدیدی عملی نمی شود، مهمترین رهبران حزب دایره ای محدود از چهره هایی نظیر نیچیروان بارزانی (برادرزاده اش و رئیس دولت فعلی)، مسرور بارزانی (فرزندش و مسئول اول امنیتی اقلیم کردستان)، د.روژ نوری شاه ویس (نماینده تام الاختیار بارزانی در بغداد و از کاندیداهای پیشین ریاست اقلیم کردستان)، آزاد برواری، فاضل میرانی (از همرزمان همراهش طی 4 دهه اخیر)، و ... می باشند. همه این نفرات مسعود بارزانی را رهبر یگانه خود قلمداد کرده و وقتی که از وی یاد کرده و یا نقل قول می کنند از واژه «جنابی سروک» (جناب رهبر) که بسیار خاص است، استفاده می کنند و به نظر نمی رسد تا زمانیکه از نظر جسمی و ... که بارزانی توان فعالیت سیاسی داشته باشد، هیچیک از آنها بخواهند برای رسیدن به جایگاهش اقدامی کنند، از سوی دیگر بدنه حزب دموکرات که عشیره بارزانی نفوذ بسیار گسترده و تاریخی در آن دارد، کاملاً مسعود بارزانی را به مثابه رهبر هویت بخش خود قلمداد کرده و حتی می توان تا حدی روابط میان آنان را مرید و مرشدی نیز ارزیابی کرد.

اما در همین چارچوب و با توجه به موقعیت محوری بارزانی در حزب دموکرات، باید موقعیت فعلی و چشم انداز آتی این حزب در اقلیم کردستان را مورد بررسی قرار دهیم:

 

میزان قدرت حزب دموکرات کردستان:

  1. در پارلمان: حزب مذکور اینک دارای بیشترین کرسی (38 کرسی) در پارلمان اقلیم کردستان است، و با توجه به کرسی های اقلیت ها و نیز متحدینش در پارلمان توانسته است، به رغم تلاش های چندباره احزاب اوپوزیسیون، طی دو سال اخیر همواره تعداد کرسی های نصف به علاوه یک را از آن خود کرده و داشته باشد.
  2. انسجام حزبی: از نظر انسجام حزبی و پیروی چهره های اصلی از دبیرکل حزب، در حال حاضر حزب دموکرات منسجم ترین و متشکل ترین حزب در اقلیم به شمار می رود و رقابت های داخلی بین جریان های مختلف در آن در عالم عمل چندان بر روند تصمیم سازی و نفوذ حزب تاثیر نگذاشته است. این در حالی است که رقیب سنتی حزب دموکرات، یعنی اتحادیه میهنی تحت رهبری جلال طالبانی، دست کم با سه جریان رقیب داخلی که به شدت علیه یکدیگر در حال موضع گیری هستند مواجه است و همچنان نتوانسته است از سد این بحران عبور کند و پیش بینی می شود این روند در انتخابات 2017 پارلمانی اقلیم ادامه داشته باشد. که بدین ترتیب محتملاً روند موثر پارلمانی حزب دموکرات دست کم تا سال 2021 ادامه خواهد یافت و این معنی دیگرش تداوم قدرت و تاثیر گذاری مسعود بارزانی در اقلیم کردستان خواهد بود.
  3. مناطق مورد مناقشه: چهار استان دیالی، کرکوک، صلاح الدین و نینوا دارای شهرها و مناطقی هستند که جمعیت قابل توجه کرد دارند موقعیت جغرافیایی این مناطق به گونه ای است که در سه استان نخست جایگاه حزب اتحادیه میهنی تحکیم خواهد شد اما در نینوا که شامل موصل و مناطقی نظیر شنگال (سنجار) است وضعیت حزب دموکرات بهتر خواهد بود در اصل اضافه شدن مناطق مورد مناقشه به نفع دو حزب اصلی و به ضرر دیگر احزاب نظیر تغییر (گوران) و اسلامگراها خواهد بود. اگر انتخابات پارلمانی در اقلیم در سال 2017 برگزار شود، بعید خواهد بود تا آن زمان تکلیف این مناطق روشن بوده و در آن انتخابات مشارکت کنند، لذا آرا محتملاً تغییر چندانی با آرای کنونی نخواهد داشت. مساله مهم دیگر این است که تاکید چند باره بارزانی به برگزاری همه پرسی در این مناطق و اصرار و وفاداری اش به این امر (در صورتی که عملیاتی شود) به نظر می رسد جایگاه شخصی اش در این مناطق را بطور کلی نسبت به هر رهبر دیگری بهتر کند.
  4. پیشمرگان: یکی دیگر از عناصر قدرت در اقلیم کردستان، نیروهای پیشمرگ هستند. حزب دموکرات کردستان عراق به همراه حزب اتحادیه میهنی دارای بیشترین تعداد پیشمرگ است و در جبهه های مختلف درگیری با داعش، هم بیشترین گستره جغرافیایی که پیشمرگان در آن در حال مبارزه هستند متعلق به این حزب است، با توجه به عدم آمادگی لازم (عدم تمایل احزاب اصلی) برای ایجاد ارتش اقلیم کردستان، احزاب مذکور دست کم تا 5 سال آینده همچنان از نظر نظامی قوی ترین و موثرترین احزاب اقلیم به شمار می روند، این بدان معناست که از این منظر آقای بارزانی همچنان یک رهبر قدرتمند در اقلیم باقی خواهد ماند ولو اگر در منصب ریاست اقلیم نباشد!
  5. توان مالی: حزب دموکرات و اعضای ارشد آن همچنین از نظر مالی در وضعیت و جایگاه قابل توجهی دارند، حضور اکثریت رهبران و مدیران میانی حزب در پروژه های عمرانی، زیربنایی و ... باعث شده است که نوعی الیگارشی مالی قدرتمند در حزب ایجاد شود (حزب رقیب یعنی اتحادیه میهنی نیز همین وضعیت را در سلیمانیه برای خود رقم زده است) این توانمندی مالی البته یکی از دلایل جدی نارضایتی و انتقادات مردم عادی و احزاب رقیب از حزب به شمار می رود چرا که طبیعی است وقتی صاحبان قدرت و سیاست وارد اقتصاد می شوند با خود رانت، عدم شفافیت و محتملاً فساد مالی را وارد کرده و گسترش می دهند، علی ایهاحال توان مالی حزب دموکرات یکی دیگر از عناصر قدرت این حزب نه تنها در اقلیم کردستان بلکه در مناطق پیرامونی به شمار می رود.
  6. رسانه و تبلیغات: حزب دموکرات در حال حاضر دارای چندین تلویزیون ماهواره ای نظیر روداو، زاگرس، کردستان تی.وی، کردستان 24 و ...، خبرگزاری و روزنامه های مختلف و ... است ابزارهایی که در جهت دهی به اذهان افکار عمومی و توان بسیج سازی دارای توانمندی قابل توجهی هستند و تنها حزب اتحادیه میهنی از این منظر توانایی رقابت با حزب مذکور را دارد (البته لازم به ذکر است در اقلیم کردستان همه احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی و مذهبی دارای آزادی قابل توجهی در زمینه رسانه ها و داشتن رسانه های مختص به خود هستند و این موضوع را می توان از نکات مثبت حکومت اقلیم کردستان در مقایسه با کلیت خاورمیانه بر شمرد)
  7. ژئوپلتیک سنتی سیاسی: در جغرافیای اقلیم کردستان دو استان اربیل (هه ولیر) و دهوک استان های وفادار به حزب دموکرات به شمار می روند همچنین طی سه انتخابات پارلمانی عراق (2005، 2010 و 2014) آرای کردهای استان نینوا (موصل) بطور کامل به سبد این حزب ریخته شده است، هرچند شاید به دلیل وقایع شنگال (سنجار) و عملکرد پیشمرگان این حزب در هنگام حمله داعش تا حدی این آرا شکننده شود. اما واقعیات جامعه شناختی شهرهای اقلیم کردستان حاکی از آن است در میان مدت در دو استان شمالی این حزب همچنان پایگاه سنتی اش را حفظ خواهد کرد.

 

رهبری بلامنازع در اقلیم کردستان

از ابتدای دهه 1980 که وقوع انقلاب اسلامی در ایران و سپس بروز جنگ طولانی مدت میان تهران و بغداد، که زمینه ساز نوعی احیا و بازیگری به جنبش مبارزاتی کردهای عراق داد، مسعود بارزانی و جلال طالبانی دو رهبر رقیب و جدی در شمال عراق به شمار رفته اند، مسعود بارزانی کمی پس از درگذشت برادر ارشدترش (ادریس) رسماً رهبری حزب دموکرات را در دست گرفت. رهبری دوگانه این دو تا سال 2013 که مام جلال دچار عارضه مغزی و خروج اجباری از سیاست شد. در حقیقت بارزانی -طالبانی طی مدتی طولانی همواره دو رهبر رقیب و جدی یکدیگر بوده اند و در پاره ای از زمان حتی طرفین برای مهار دیگری متوصل به خشونت های موردی (دهه 1980) و یا جنگ داخلی (اواسط دهه 1990) شده اند. در این رقابت دوگانه هیچ رهبر دیگری یارای ورود نداشته است چه از حزبی دیگر و چه از داخل حزب.

اما از 2003 تا 2013 رقابت این دو رهبر، تحت تاثیر تحولات عراق و همچنین با فشار واشنگتن (از 1998 به بعد با ابتکار مادلین آلبرایت وزیرخارجه وقت آمریکا) تبدیل به نوعی همکاری شد همکاری که باعث ارتقای سطح همکاری دو حزب به رابطه ای استراتژیک شد که تاثیر بسزایی در تسریع کردها در رسیدن به منافع بیشتر و تقویت جایگاه آنان چه در داخل عراق و چه منطقه شد. این ارتباط استراتژیک هرچند به گرمی سابق باقی نمانده است، اما همچنان از عوامل اصلی تنظیم روابط طرفین و تعیین ساختار قدرت در وضعیت کنونی اقلیم کردستان است در چارچوب این همکاری طالبانی نماینده کُردها در پایتخت عراق شد و بارزانی رهبر کردها در کردستان، همچنین به نظر می رسد این دو رهبر، در اقدامی هماهنگ دست به نوعی موازنه سازی منطقه ای زده اند: بارزانی به ترکیه و اردوغان نزدیک تر شد و طالبانی روابطش با ایران را گرم تر از قبل کرد اما خط قرمز هردوی آنها طی این دهه عمدتاً منافع عامه کُردی بود.

نوشیروان مصطفی ،رهبر متنفذ جنبش گوران، عمدتا برای خود جایگاه یک رهبر منتقد و اوپوزیسیون را تعریف کرده است تا کسی که بخواهد ریسک کرده و در قدرت عملی در یک برهه بسیار حساس تاریخی رهبری جریانی را در دست گیرد.

در این بین «نوشیروان مصطفی» رهبر جنبش گوران تلاش وافری نموده است تا به عنوان نفر سوم وارد حلقه دو نفره رهبران بانفوذ کردستان شود. حتی حزب متبوعش در دو انتخابات 2009 و 2013 توانست ابتدا جایگاه سوم و سپس جایگاه دوم پارلمان را از آن خود کند و خود نیز کم کم تبدیل به رهبری موثر و منتقدی جدی در اقلیم کردستان شود. اما نوشیروان طی این مدت عمدتاً در جایگاه یک رهبر منتقد باقیمانده و در زمانی که یکی از دوگانه های مذکور (جلال طالبانی) عملاً در عرصه سیاست حضور ندارد، نتوانسته است تبدیل به دوگانه مقابل در برابر بارزانی شود! چرا که در زمان فعلی اقلیم کردستان، شرایط یک شریک قدرت می طلبد نه یک هماورد قدرت! و در هماوردی قدرت به نظر نمی رسد نوشیروان توان کنار زدن مسعود بارزانی را داشته باشد.

از منظر روانشناسی هم به نظر می رسد رهبر جنبش گوران عمدتا برای خود جایگاه یک رهبر منتقد و اوپوزیسیون را تعریف کرده است تا کسی که بخواهد ریسک کرده و در قدرت عملی در یک برهه بسیار حساس تاریخی رهبری جریانی را در دست گیرد. لذا باید گفت از سال 2013 به اینسو عملاً مسعود بارزانی تبدیل به شخص نخست و پرنفوذ اقلیم کردستان شده است و با نگاهی گذرا به رقبایش در دیگر احزاب نظیر دکتربرهم صالح، کسرت رسول، هیرو ابراهیم، ملابختیار در حزب اتحادیه میهنی، نوشیروان مصطفی در جنبش گوران، علی باپیر در جماعت اسلامی کردستان و ... در می یابیم که طی سالهای آتی هیچیک از این نفرات دارای توان و ظرفیتی مانند مام جلال برای ایجاد نوعی موازنه با بارزانی نیستند!

 

ارتباطات خارجی و رهبران اقلیم

در خاورمیانه از دیرباز روابط و تعاملات خارجی یکی از عناصر قدرت و اثربخشی در جامعه به شمار رفته است، اینکه سفرای قدرتهای فرامنطقه ای و منطقه ای بیشتر با چه کسانی دیدار می کنند، اینکه وزرا و روسای جمهور و رهبران کشورهای مختلف وقتی با اقلیم کردستان به بهانه های مختلف می خواهند مذاکره کنند می خواهند طرف حساب شان در سوی دیگر میز چه کسی باشد و اصولاً برای چه کسی وزن بالاتر قائل هستند، یک مساله و موضوع جدی است. در این متن (contex) هیچ سیاستمدار کُردی نمی تواند تکیه به جایگاه بارزانی بزند. اعتبار و ارتباطاتی که برخی از آنها حاصل چهار دهه در قدرت بودن در حزب و 12 سال رهبری اقلیم کردستان است، به سادگی قابل انتقال به شخص و رهبری دیگر در اقلیم کردستان نیست. بخصوص در این برهه حساس که کُردها به شدت بدنبال یارگیری هایی منطقه ای و بین المللی برای هم مبارزه با داعش و هم صف آرایی سیاسی شان با بغداد هستند، به نظر نمی رسد حتی احزاب اوپوزیسیون و رقیب (بر فرض که بتوانند) هم مایل باشند که دست به ریسک زده و کسی دیگر را جایگزین بارزانی کنند!

 

پارادوکس دموکراسی و اقتدار بی جواب بارزانی!

اما بارزانی برای ماندن در قدرت با یک پارادوکس جدی روبرو است، کردها طی سالهای اخیر تلاش زیادی کرده اند تا منطقه به نسبت کوچک اقلیم در شمال عراق را از یکسو کاملاً امن و از سوی دیگر منطقه ای دموکراتیک، با استانداردهای قابل توجه آزادی و فعالیت های سیاسی، مامنی برای اقلیت های مختلف قومی و بخصوص مذهبی از قبیل مسیحیان، با سرعت توسعه بالا و بخشی که بیشتر شبیه به جهان غرب است نشان دهند. یکی از نمادهای این تلاش برای نشان دادن اقلیم، به چرخش قدرت باز می گردد بارزانی اینک نزدیک به 12 سال است که در راس قدرت در کردستان باقیمانده است. زمان مذکور دو سال بیشتر از موعد توافق شده با احزاب مختلف است. ماندن بیشتر بارزانی در راس قدرت در اقلیم کردستان باعث مخدوش شدن تلاش کردها برای دموکراتیک جلوه دادن اقلیم کردستان است. جایی که به جامعه جهانی می خواهد نشان دهد بدون کمک دولت مرکزی هم می تواند به تنهایی خود را اداره کند. حال پارادوکس موجود اینگونه است از یکسو به نظر می رسد در شرایط فعلی کنار رفتن بارزانی از قدرت چندان به صلاح کردها و اقلیم کردستان نیست و از سوی دیگر ماندنش بیش از این در قدرت چندان همخوانی با روح دموکراسی خواهی مورد ادعای کُردها ندارد! چاره چیست؟

هوشیار زیباری همسن خواهرزاده اش ،مسعود بارزانی، است و از نظر تجربه، توان و پرستیژ بین المللی بیشترین پتانسیل را برای رهبری و نمایندگی کُردها در اختیار دارد اما ...

در این بین چاره اولیه گرفتن وقت های اضافه دو ساله بوده است که این وقتها نیز به پایان رسیده است. به نظر می رسد فرصت های دو ساله ای که حزب دموکرات برای تداوم رهبری بارزانی از احزاب رقیب گرفته است عموماً با این تحلیل بوده است که طی مدت مذکور سرنوشت و تکلیف اقلیم کردستان با دولت مرکزی مشخص خواهد شد و البته در کنار این تحلیل مساله جنگ با داعش که به ناگاه 1040 کیلومتر مرز مشترک با اقلیم پیدا کرد عامل موثر دیگری بوده است.

در کل تاکنون چاره خاصی برای این موضوع اندیشیده نشده است! این امر به بهانه اصلی اعتراض و انتقادات جدی مخالفین و احزاب اوپوزیسیون تبدیل شده است و حتی منجر به تعطیلی موقت پارلمان نیز گردیده است و یک چالش بسیار جدی در داخل اقلیم کردستان را بدنبال آورده است.

 

راهکار بارزانی

فعلا تنها راهکار ممکن اعلام موضع اخیر بارزانی برای کنار رفتن از قدرت است امری که البته برای چندمین بار اعلام شده است. بارزانی از احزاب مختلف خواسته است تا با توافق میان خود جانشینی را برای او برگزینند همچنین با تغییر هیات رئیسه پارلمان یکبار دیگر پارلمان به فعالیت هایش بپردازد. اما هنوز احزاب مذکور اقدامی اساسی را آغاز نکرده اند. مشخص هم نیست اگر مذاکرات شروع شود آیا به توافق خواهند رسید یا خیر و یا چه مدت زمان برای رسیدن به توافق لازم است؟

 

جانشینان محتمل حزبی

با توجه به جایگاه مرکزی فعلی حزب دموکرات و قدرت آن در بین دیگر احزاب، به نظر می رسد اگر مسعود بارزانی هم از ریاست اقلیم کنار رود در اینصورت فرد جایگزین به احتمال بسیار از حزب متبوعش خواهد بود در اینصورت در داخل حزب شانس کسانی نظیر نیچیروان بارزانی و حتی مسرور بارزانی بیشتر از دیگران است و در مرتبه سوم این دکتر روژ نوری شاه ویس است که شانس بیشتری نسبت به دیگران دارد وی معاون غازی عجیل یاور نخستین رئیس جمهور عراق پس از صدام بوده و در دوره ای دیگر نیز معاون اول نخست وزیر بوده است و عموماً معتمدترین و بلندپایه ترین مقام حزب دموکرات در بغداد از سوی مسعود بارزانی به شمار می رود. کمال کرکوکی از اعضای اصلی قیاده موقت (1976 تا اواسط دهه 1980) که ریاست پارلمان و فرماندهی نظامی پیشمرگان را در کارنامه خود دارد از دیگر چهره های قابل توجه حزب به شمار می رود. همچنین دبیر کنونی حزب دموکرات یعنی شخص فاضل میرانی یکی دیگر از چهره های مطرح و دارای شاننس حزب است فردی که طی چهار دهه اخیر چه در هنگام جنگهای چریکی و چه پس از آن در عصر کارهای سیاسی و دیپلماتیک از موثرترین رهبران حزب بوده است.

هرچند که نباید فراموش کرد در میان سه چهره بین المللی کُردهای عراق طی دو دهه اخیر جدای از مام جلال و مسعود بارزانی، نمی توان روی نام هوشیار زیباری خط کشید. زیباری در اصل دایی مسعود بارزانی به شمار می رود و سالها (2003 تا 2014) وزیر امور خارجه عراق بوده است، و پس از آن وزیر دارایی (2014 تا 2016) این کشور. زیباری همسن خواهرزاده اش بوده و از نظر تجربه، توان و پرستیژ بین المللی بیشترین پتانسیل را برای رهبری و نمایندگی کُردها در اختیار دارد اما نگاهی به مناسبات قدرت در داخل حزب دموکرات، و نیز جایگاه عمومی اش در بین بدنه هواداران حزب ما را به این نتیجه می رساند که انتخاب زیباری و یا مطرح شدنش برای جانشینی بارزانی دست کم در شرایط فعلی چندان محتمل به نظر نمی رسد!

البته باید تاکید کرد در شرایط فعلی بجز دو گزینه نخست (نیچیروان و مسرور) کاملا بعید به نظر می رسد که دیگر گزینه ها شانسی برای جانشینی داشته باشند و در میان نیچیروان و مسرور هم هرچند نوعی موازنه در بدنه حزب و دفتر سیاسی و شورای رهبری حزب وجود دارد اما بنا به شرایط بین المللی، منطقه ای و داخلی عراق و نیز واکنش دیگر احزاب کُرد در اقلیم کردستان به نظر می رسد در صورت تعیین جانشین در این مقطع (که به نظر می رسد موقت خواهد بود) شانس نیچیروان بیشتر از پسرعموی اش که فرزند ارشد مسعود بارزانی است، خواهد بود. سوابق طرفین و تا حدی شخصیت این دو در این انتخاب محتمل موثر است نچیروان که فردی منعطف تر و دارای تجربه بسیار بیشتر در مدیریت های اجرایی و دیدارهای دیپلماتیک و بین المللی است طی این سالها نشان داده است در مواجه با طرفهای مختلف اعم از رهبران دیگر احزاب کُردی، سیاسیون در بغداد و دیپلمات ها و مقامات منطقه ای و بین المللی توان بیشتری برای دستیابی به توافق و کاستن از مشکلات دارد؛ در حالی که مسرور بارزانی که مشاور امنیت ملی در اقلیم کردستان با یک کارنامه نسبتاً موفق در زمینه برقراری امنیت بخصوص در دوره ظهور داعش است (کافی است برای درک این موضوع مقایسه ای شود میان وضعیت امنیتی اربیل با بغداد) عموماً فردی جدی تر و به نسبت دارای انعطاف کمتری در قبال دیگر احزاب شناخته می شود، پست امنیتی اش در این سالها در ساختن این برداشت از وی تاثیر به سزایی داشته است به عبارتی دیگر نیچیروان نماینده چهره نرم و دیپلماتیک حزب دموکرات و مسرور نماینده چهره سخت و امنیتی این حزب به شمار می روند و در شرایط فعلی که عبور از بن بست سیاسی داخلی و نیز لزوم گسترش و بهبود روابط دیپلماتیک از اولویت های اساسی اقلیم کردستان به شمار می رود این شرایط شانس فرزند ارشد مرحوم ادریس برای جانشینی مسعود بارزانی را بیش از پسرعمویش و البته هر گزینه دیگری بیشتر کرده است.

 

مهمترین موضوعات  و دغدغه های جاری در اقلیم کردستان

اما مساله دیگر این است که دریابیم مهمترین دغدغه ها و پرونده های موجود بر روی میز کار بارزانی چه هستند؟ موضوعات و مسائل مهمی که یکی از دلایل اصلی عدم تمایل جدی دیگر سیاستمداران کُرد برای ایستادن در جای او است، و اگر هم او کنار رود تبدیل به دغدغه ها و مسائل جانشین محتمل خواهند شد، هرچند همانطور که در این متن ذکر رفت، بارزانی با کنار رفتن از ریاست اقلیم هم همچنان خواهد کوشید با اهرم های قدرتی که در دست دارد، این اهداف را در چارچوب رسالتی که برای خود متصور است در دو بازده زمانی کوتاه و میان مدت پیگیری کند.

  • مساله برگزاری رفراندوم تعیین سرنوشت در شمال عراق
  • افزایش تعداد حامیان اقلیم کردستان در نظام بین الملل برای طرح احتمالی مساله استقلال
  • بهبود روابط با کشورهای منطقه و کاهش موانع منطقه ای در برابر طرح احتمالی مساله استقلال
  • مساله تعیین سرنوشت مناطق مورد مناقشه طبق ماده 140 قانون اساسی
  • نهایی شدن متن قانون اساسی اقلیم کردستان و تعیین نظام حاکم در این منطقه
  • مساله روابط متقابل اربیل و بغداد
  • حل مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ، عدم دریافت بودجه و کاهش قیمت نفت
  • مبارزه با فساد گسترده اداری و مالی و روابط غیرضابطه مند در اقلیم کردستان
  • چگونگی تنظیم روابط و رقابت با حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) و کاستن از چالش یا کاهش قدرت چالش انگیز این حزب در سه کشور ترکیه، عراق و سوریه
  • بسط نفوذ منطقه ای حزب دموکرات و البته رهبری خودش در مناطقی نظیر مناطق مورد مناقشه در رقابت با دیگر رقبا
  • ایجاد نیروهای واحد نظامی زیر نظر ریاست اقلیم کردستان
  • حفظ موقعیت برتر حزب دموکرات کردستان عراق در مقایسه با دیگر احزاب رقیب داخلی
  • تعیین وضعیت پیمان استراتژیک حزب دموکرات با حزب اتحادیه میهنی و جریان های سه گانه مدعی جانشینی طالبانی
  • حل موانع فروش نفت در بازارهای بین المللی
  • کسب ضمانت های بیشتر از اتحاد و همراهی دولت ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان به عنوان دوست و متحد منطقه ای در حوزه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی

 

با توجه به وزن و قدرت نفوذ چند بعدی حزب دموکرات کردستان، چنانچه بارزانی از ریاست اقلیم کردستان کنار رود به احتمال بسیار جانشین او یکی از معاونینش در این حزب خواهد بود

چشم انداز پیش رو

با توجه به آنچه که شرحش رفت در بررسی و پیش بینی چشم انداز پیش رو در رابطه با تحولات اقلیم کردستان باید به موارد زیر اشاره کرد:

  • اولاً باید گفت کنار رفتن بارزانی از قدرت تحت توافق احزاب مختلف امری ساده و سریع نخواهد بود!
  • ثانیاً کنار رفتن بارزانی از قدرت به معنی بخشیدن همیشگی عطای قدرت به لقای آن نیست، بلکه می تواند اینگونه نیز تعبیر شود که او پس از یک دوره که می تواند دو سال بیشتر طول نکشد، یکبار دیگر خود را کاندیدای رهبری اقلیم کردستان کند زمانی که شاید برای رسیدن به آرزوی استقلال کردستان مهیاتر و کم مشکل تر از امروز باشد.
  • ثالثاً مذاکرات مربوط به تدوین قانون اساسی اقلیم کردستان که از سال 2007 به بعد پیشرفت چندانی نداشته است، در زمان جاری در حال از سر گرفته شدن است، اگر چنانچه در تغییر قانون اساسی سیستم پارلمانتاریستی بطور کامل مورد تصویب پارلمان قرار گیرد در چنین شرایطی محدودیت زمانی برای رهبر حزب حاکم وجود نخواهد داشت.
  • رابعاً چنانچه بارزانی از قدرت بطور رسمی خارج شود این تنها یک تغییر ظاهری خواهد بود و بی شک با توجه به وزن و جایگاه و ابزارهای قدرتی که در اختیار دارد، او همچنان قدرتمندترین و پرنفوذترین چهره سیاسی در اقلیم کردستان باقی خواهد ماند و رهبر جایگزین هم که احتمالا از حزب متبوعش خواهد بود، عملاً پیرو نظرات بارزانی خواهد بود. همچنین در مذاکرات با دوّل خارجی و بخصوص غربی به نظر نمی رسد او جایگاهش را به عنوان فرد اصلی در زمانی که در ظاهر امر در قدرت نیز نباشد، از دست بدهد.
  • خامساً همانطور که در سطور پیشین اشاره شد در صورت جابجایی قدرت در اقلیم کردستان، مسعود بارزانی همچنان دست کم تا 5 سال آینده و حداکثر دهه آینده مهمترین و پرنفوذترین چهره و رهبر سیاسی در اقلیم کردستان باقی خواهد ماند!
  • سادساً از یکطرف با توجه به وضعیت نفوذ و قدرت حزب دموکرات کردستان در اقلیم کردستان، که اگر رویداد و تحولی غیرمترقبه روی ندهد دست کم تا سال 2021 همچنان حزب اصلی حاکم در این منطقه باقی خواهند ماند و از طرف دیگر با علم به این موضوع که خاندان و عشیره بارزانی محور اصلی حزب مذکور بوده و تا میان مدت نیز باقی خواهند ماند و این خاندان نیز تا زمانی که مسعود بارزانی توان فعالیت سیاسی دارد در پشت سر هیچیک از جانشینان احتمالی نخواهند ایستاد پس باید نتیجه گرفت و گفت در فردای محتمل اقلیم کردستان بی بارزانی، همچنان این منطقه در سایه قدرت بارزان و خاندان بارزانی باقی خواهد ماند و بدین ترتیب بارزانی چه در قامت رهبر اقلیم کردستان باشد چه در قامت دبیرکل حزب دموکرات، همچنان قوی ترین و موثرترین تصمیم گیرنده در اقلیم کردستان خواهد بود و ساده تر آنکه اقلیم کردستان بی بارزانی در سایه بارزان خواهد ماند.

 

منبع: ایلنا (خبرگزاری کار ایران) / لینک مقاله در ایلنا: ستاره سعد «مسعود» در آسمان ابری کردستان

اردشیر پشنگ، پژوهشگر مسائل خاورمیانه / www.pashang.ir

 

نظرات
آخرین اخبار