حسن زیرک از کارگری در بوکان تا خوانندگی در بغداد | فراتاب
کد خبر: 4783
تاریخ انتشار: 10 آذر 1395 - 11:31
برشهایی از زندگی حسن زیرک به قلم همایون کمانگر (1)
حسن زیرک بی گمان یکی از بزرگترین هنرمندان معاصر کُرد بوده است، فراتاب طی پرونده ویژه ای به بررسی زندگی و آثار این هنرمند فقید پرداخته است.

فراتاب گروه فرهنگی: محمد (همایون) کمانگر یکی از فعالین خستگی ناپذیر عرصه فرهنگی بخصوص در حوزه کٌردی و از مدیران سابق رادیو کُردی کرمانشاه است کسی که چند دهه پیش از امروز در حالی که هنوز در سنین نوجوانی بود به دلیل استعداد و علاقه وافری که به ادبیات کُردی داشت وارد رادیو کُردی کرماشان (کرمانشاه) گردید، همین حضور وی در این رادیو باعث گردید تا با بسیاری از بزرگان هنر و ادب کُردی نظیر حسن زیرک، مظهر خالقی، شکرالله بابان، ملامحمد ربیعی، مجتبی میرزاده و ... نشست و برخواست داشته باشد و البته خود نیز از دست اندرکاران غنابخش به فرهنگ کُردی چه در حوزه ادبیات و چه در حوزه هنرهای نمایشی شود، بی گمان از نظر تسلط به بخش مهمی از تاریخ هنر کُرد و تحولات سیاسی -اجتماعی کُردی کمانگر یکی از معدود بازماندگان است که باید تا هست چون جواهری قدرش را دانست و از وی خواست تا بگوید و بنویسد و ثبت کند آنچه را که سالها در سینه حفظ نموده است. مجموعه نوشتار پیش رو در پنج قسمت که برش هایی از زندگی حسن زیرک هنرمند بزرگ کُرد است، به قلم آقای کمانگر و برگرفته از سالها دوستی و همکاری با حسن زیرک است که پیش از این در کتاب «کرماشان» که در تیراژی محدود در اربیل (مجموعه مقالات، انتشارات ئاراس، سال 2009) منتشر گردیده بود و در اینجا توسط فراتاب بازنشر می شود:

 

يكي از خوانندگان نامدار و محبوب كُرد، حسن زيرك است كه چند دهه پس از درگذشتش همچنان در يادها مانده و آنان كه او را نديده و سال‌ها پس از مرگش به دنيا آمده ‌اند، باشنيدن صدايش به جمع علاقمندان و دوستداران اين هنرمند پيوسته‌ اند. در اين مقاله پرداختن به چگونگي صدا و سبك و شيوه‌ي خوانندگي زيرك كه از ويژگي هاي خاصي برخوردار بوده و حائز اهميت فراوان است مورد نظر نيست و بيشتر به آن بخش از زندگي اين خواننده پرداخته مي‌شود كه هنرش را در راديو كُردي عرضه داشته‌ است.

 

زیرک پیش از مشهور شدن

آنچه من شخصاً‌ از حسن زيرك در سال‌ هايي كه در كرماشان با راديو كُردي همكاري داشت درباره ‌ي ايامي كه هنوز به خوانندگي نپرداخته بود شنيده ‌ام اين است كه در كودكي پدرش را از دست داده و مادرش كه توانايي نگهداري و تربيت فرزندان را نداشته به ناچار تن به ازدواج مجدد مي ‌دهد، فرزندان و از جمله زيرك به مدرسه نرفته و جهت امرار معاش به كارگري مي پردازند.

حسن در اوان نوجواني و جواني مشاغل گوناگوني را تجربه كرد و سرانجام روزي در حاليكه شاگرد راننده بوده و راننده در اتومبيل حضور نداشته، به رانندگي مي ‌پردازد و از بخت بد قادر به كنترل اتومبيل نبوده و موجب قتل فردي مي‌شود. به اين ترتيب حسن زيرك جوان، اتومبيل و صحنه ‌ي قتل را رها كرده و مدتي خود را مخفي مي ‌كند اما سرانجام تسليم مي ‌شود و بعد از آزادي از زندان از كشور خارج شده و راهي كشور عراق مي ‌گردد، پس از ورود به كردستان در كمتر از يك سال آنجا را نيز ترك كرده و در شهر بغداد به كارگري مشغول مي‌شود.

 بغداد نخستین جرقه برای خوانندگی

حسن در ضمن كار مدتي هم در يك قهوه خانه به شاگردي پرداخته و گاهي ترانه ‌هايي را زمزمه مي ‌نمايد كه كارفرما او را به داشتن صداي خوب و توانايي در اجراي ترانه ‌هاي كُردي اميدوار مي‌كند. حسن زيرك سرانجام در هتل شمال بغداد به عنوان گارسون استخدام مي‌شود، در آن هتل كه عموماً كُردهاي عراقي در آن سال‌ها از آن‌ استفاده مي ‌كرده ‌اند با حسن زيرك آشنا مي‌ گردند و موجب آغاز همكاري زيرك با راديوي كُردي بغداد مي‌ گردند.

ورود اين جوان خوش صداي كُرد ايراني به راديو كُردي بغداد هم زمان بوده است با سال هاي آغازين 1950 ميلادي كه بنا به گفته ‌‌ي خودش با نام آوران عرصه‌ي موسيقي كُردي آن سال‌ها از جمله‌ استادان ‌عليمردان، حسن و محمدعارف جزيري، شمال صائب، طاهر توفيق، باكوري و قادر ديلان آشنا گرديده است.

او در همان سال‌هاي ابتداي فعاليت در راديو بغداد مورد توجه شنوندگان قرار مي‌گيرد و از آنجائيكه شناخت و تسلط خاصي بر ملودي ها و ترانه‌ هاي منطقه موكريان داشته و به اجراي آنها پرداخته بود توانسته است به خوبي علاقمندان به صدايش را جذب نموده و به شهرت برسد.

 

بازگشت زیرک به ایران

حسن زيرك هميشه به اين نكته تأكيد داشت كه در تمام آن سال ‌ها هرگز صحنه ‌ي قتل جواني را كه به زير گرفته بود فراموش نكرده و احساس گناه در قتل جوان مزبور موجب عذاب وجدانش شده‌ بود، به همين جهت درصدد بر مي‌آيد مسافرت كوتاهي به زادگاهش انجام داده و اطلاعي كسب نمايد.

نوروز سال 1337 برابر با مارس 1958 آن مجال حاصل شده و زيرك با كسب اجازه از مسؤلان راديو كردي بغداد،‌ تصميم به بازگشت به ايران مي‌گيرد.

 استقبال از زیرک جوان در زادگاهش

او كه هنگام ترك زادگاهش جوان گمنامي بود در ورود به بوكان مورد استقبال همشهريان خويش قرار مي ‌گيرد و از اينكه توانسته شهرت و محبوبيت كسب نمايد و تبديل به خواننده سرشناسي گرديده، ‌با خوشحالي و شادباش مردمي كه به ديدنش مي ‌آمدند مواجه‌ مي ‌شود.

خبر ورود حسن زيرك به بوكان، پس از چند روز به ديگر شهرها و مناطق كردستان انتقال مي‌يابد، در همان اوان آقاي عبدالله مفتي زاده از علاقمندان به صداي او از سنندج به بوكان مي‌رود و به نامبرده توصيه مي‌ نمايد به سنندج برود و در راديوي آن شهرستان به اجراي برنامه بپردازد.

زيرك در ارديبهشت همان سال به سنندج مي ‌رود و در آنجا به راديوي آن شهرستان كه زير نظر لشكر 6 كردستان اداره مي‌ شده ‌است معرفي مي‌گردد.

برگ عبور موقت مورخ 22/2/37 كه توسط رئيس ضد اطلاعات لشكر مزبور بنام حسن زيرك صادر شده است نشان از همكاري نامبرده با راديوي مزبور و اجراي ترانه ‌هاي كُردي در برنامه ‌هاي راديوي ياد شده دارد.

همانگونه كه به نظر مي‌رسد نامه‌ ي مورد اشاره، برگ عبور موقت است كه ذكر جمله‌ي «‌تا صدور كارت رسمي»‌ دال بر اين امر مي ‌باشد كه دست اندركاران راديو لشكر كردستان درصدد بوده ‌اند زيرك را به عنوان خواننده در آن راديو رسماً ‌استخدام نمايند.

لازم به يادآوري است كه كاك حسن در گفت وگوهايش با من بارها در تأييد اين امر يادآور مي‌شد كه مسؤلان راديو واقعاً‌ قصد داشتند او را از بازگشت به عراق منصرف كرده و رسماً در آنجا به عنوان خواننده استخدام نمايند. عليرغم كليه وعده‌ و قول هايي كه مسؤلان راديو داده بودند، زيرك پس از مدتي به بوكان باز مي‌ گردد،‌ در آنجا بيشتر اوقاتش را اختصاص به ديد و بازديد از دوستان و علاقمندان به صدايش داده و هر از چندگاه به مراسم عروسي‌ هاي منطقه دعوت مي ‌شود و ضمن آن به اجراي برنامه‌ مي‌پردازد. اما در نهايت مصمم به بازگشت به عراق و ادامه ‌ي كار در راديوي بغداد بوده است.

 

کودتای بغداد و توفیق اجباری ماندن در ایران

در 14 ژوييه‌ي 1958 [1337] رژيم پادشاهي عراق در كودتايي به رهبري عبدالكريم قاسم براندازي شد و حكومت جمهوري در آن كشور اعلام گرديد. اين خبر بلافاصله به سراسر جهان انتشار يافت و در ايران به ويژه در كردستان كه  اكثريت مردم دل خوشي از رژيم پادشاهي نداشتند با استقبال عمومي مواجه شد.

زيرك كه در بازگشت به بوكان احساسات دوستانه ‌ي علاقمندانش را ديده و تحت تأثير قرار گرفته بود پس از مدتي تصميم به بازگشت به عراق مي‌گيرد و ‌در تدارك بازگشت بود كه خبر كودتا در عراق موجب تشويش و نگراني او مي‌گردد، زيرا زمانيكه در راديو به خوانندگي اشتغال داشته به مناسبت تاجگذاري ملك فيصل پادشاه عراق ترانه ‌اي اجرا كرده بود با اين سربند:

ده لیده ن لیده ن له ته‌پلي شادماني  / تاجي نايه سه رفه‌يسه لي ساني

(معنی: بكوبيد بكوبيد بر طبل شادماني / تاج بر سر نهاد فيصل ثاني)

تبليغات و مطالب و سخنراني هاي گسترده در راديو بغداد عليه حاكمان معزول رژيم پيشين و تظاهرات فراوان و اعلاميه ‌ها و خطابه هاي پي در پي اقشار مردم عراق و به ويژه كردها در تأييد اقدام انقلابي عبدالكريم قاسم در براندازي رژيم ستمگر پادشاهي، زيرك را به ماندن در ايران و عدم بازگشت به عراق تا روشن شدن وضعيت سياسي آن كشور وا مي دارد.

 

ادامه دارد (قسمت دوم چهارشنبه 17 آذر منتشر می شود)  ...

 

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار