کد خبر: 4611
تاریخ انتشار: 22 آبان 1395 - 19:48
دکتر مرتضی مردیها
شک ندارم که در سیاستهای اقتصادی تحول بزرگ مثبتی امکان وقوع ندارد، اما راجع به سیاست بین الملل که (برخلاف اقتصاد) گاهی صرفاً به تصمیم وابسته است، باید منتظر بمانیم و...

 فراتاب - گروه بین الملل: دوستان از من خواسته اند تحلیلی راجع به انتخابات اخیر امریکا قلمی کنم. راستش تحلیلهای زیادی از سوی افرادی که در این موضوع صاحبنظر و خبره اند ارائه شده و خواهد شد؛ و لابد بارِ این واجب کفائی از امثال من رفع خواهد بود. باری برای اینکه خالی ار عریضه نباشد و تقاضای دوستان را تماماً بی جواب نگذاشته باشم بسیار مختصر به برخی نکات اشاره میکنم که تاحدی در حاشیة موضوع است.
به گمانم از هرگونه تحلیل کلان و خصوصاً تک علتی راجع به حادث شدن اتفاقی بزرگ و جدید در میان مردم امریکا یا در جهان، با اتکا به نتیجة این انتخابات، پرهیز باید کرد. آنالیز رأیی که به آقای ترامپ داده شده اصلاً آسان نیست. علل متنوع و بسا متخالفی میتواند درصدهای مختلفی از این رأی را توضیح دهد. بنابراین استفاده از این داده و گشتن در پی علت بزرگی که همة آن را توضیح دهد و سپس تعجب کردن که چرا مثلا مردم امریکا یک مرتبه در این حجم عظیم رفتاری غیر عادی و غیرعقلانی بروز دادند اشتباه است.
از این گذشته حتی اگر همة رأی دهندگان به ترامپ فقط به یک دلیل به او رأی داده باشند باز هم وقوع تحول بزرگی را نشان نمی دهد. کافی است دقت کنیم فقط اگر ایشان چند درصد رأی کمتری می آورد و برنده نمیشد احتمالا ما خود را نیازمند هیچ تحلیلی نمیدیدیم. در حالی که میان اینکه چنین شخصیتی مثلا 55 درصد رأی بیاورد و برنده شود یا 45 درصد بیاورد و بازنده شود، از منظر تحلیل رفتار انتخابالتی رأی دهندگان تفاوت "شگرفی" وجود ندارد. در حالت بازندگی هم 45 درصد به او رأی داده بودند که هر چه راجع به آن 55 درصد صدق میکند راجع به آن 45 درصد هم صدق میکرد. بنابراین تمام گزاره های کلی گویانه راجع به مردم امریکا یا مردم کشورهای صنعتی و ... با تکیه بر برنده شدن آقای ترامپ درواقع به ده درصد آنها راجع است؛ که گرچه در جای خود مهم است اما نه در حد وقایع آخرالزمانی.


این نیز قابل توجه است که به احتمال زیاد درصدی از آراء نه "به دلیل" برخی رفتارهای آقای ترامپ بلکه "برغم" آن رفتارها به او داده شده است. مثلاً چه بسا کسانی فکر کرده باشند ادامة سیاستهای رئیس جمهور دمکرات هشت ساله به وسیلة هم حزبی ضعیف تر او فاجعه بار خواهد بود و باید به رقیب او رأی دهند حتی اگر برخی اوصاف منفی هم داشته باشد. (صحت و سقم این استدلال محل بحث من نیست.)
برنامة احزاب برای مدیریت کشور در ممالک راقیه به طور افزاینده ای "بیشتر" متکی به محاسبات علمی و عملی کارشناسان شده است تا عقاید و ارزشهای ایدئولوژیک رهبران. لذا دشوار به نظر می رسد که تغییرات بزرگی حادث شود. به گمان من بسیاری از رأی دهندگان در دمکراسی ها می دانند که بسیاری از وعده ها و شعارها عملی نیست. کاندیدا هم میداند خیلی ها حرف او را باور نمی کنند. در عین حال خوششان می آید و رأی می دهند. چون یک رآی هزینة چندانی برای رأی دهنده ندارد. همین که کاندیدا چیزی بگوید که او خوشحال شود کافی است. (همان قصة تشنه و دیوار و آب).
با همة اینها معلوم نیست اتفاق بدی نیفتاده باشد، سخن من این است که اتفاق خیلی عجیبی نیفتاده است. شک ندارم که در سیاستهای اقتصادی تحول بزرگ مثبتی امکان وقوع ندارد، اما راجع به سیاست بین الملل که (برخلاف اقتصاد) گاهی صرفاً به تصمیم وابسته است، باید منتظر بمانیم و ببینیم چه میزان از سخنان آقای ترامپ با قصد و امکان عمل مطرح شده است.

منبع: صفحه فیسبوک شخصی دکتر مرتضی مردیها

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار