فراتاب-گروه بین الملل: مقاله حاضر بخش اول از نوشته علمی و دقیق بهروز جعفر پژوهشگر و رئیس مرکز مطالعاتی مناطق مدیترانه در اتباط با شکافهای کنونی و آینده سیاسی حزب اتحادیه میهنی کردستان است. در بخش اول از ترجمه مقاله بهروز جعفر، آرایش نیروها و جناحهای سیاسی در درون دو جناح مرکز تصمیمگیری و جناح دفتر سیاسی یا جناح مالک نفت (بالی نه وتهکه) مورد بحث و تحلیل قرار گرفته و نویسنده بر این اعتقاد میباشد که جناح مرکز تصمیمگیری بهواسطه قدرت کاریزماتیک دکتر برهم صالح میتواند در آیندهی سیاسی اقلیم کردستان تحولساز باشد.
مقدمه
نوشتار حاضر تلاشی آکادمیک، میدانی و سنجشی علمی برای تحلیل وضعیت هژمونی قدرت در آینده حزبی است که به وضوح در 40 سال اخیر در صحنه سیاسی، نظامی، منطقهای و حکمرانی کردستان عراق نقشی مهم و قابل توجه داشته است. دلایلی مختلفی را برای انتخاب این موضوع جهت تحلیل و ارزیابی میتوان ابراز نمود.در شرایط کنونی حزب اتحادیه میهنی (یهکئتی) با بحران عدم وجود رهبری معنوی (کاریزماتیک)، آشفتگی در وضعیت اقتصادی و حضور در موقعیت جغرافیایی پر از تنش و صداهای مختلف دست و پنجه نرم میکند. بعد از اعلان ایجاد «مرکز تصمیمگیری» (ناوهندی بریار) در بیانیه 2 سپتامبر 2016 اختلافات و منازعات درونی میان حزب عمیقتر شد. به عنوان مهمترین دلیل میتوان به وضعیت حزب اتحادیه میهنی کردستان بعد از بیماری جلال طالبانی اشاره نمود. بعد از خانهنشین شدن طالبانی، ساختار درونی این حزب به مرور زمان در سه سطح اقتصادی، نمادهای اثربخش و جغرافیایی در مسیر انزوا و افول قرار گرفته است. در شرایط کنونی حزب اتحادیه میهنی (یهکئتی) با بحران عدم وجود رهبری معنوی (کاریزماتیک)، آشفتگی در وضعیت اقتصادی و حضور در موقعیت جغرافیایی پر از تنش و صداهای مختلف دست و پنجه نرم میکند. بعد از اعلان ایجاد «مرکز تصمیمگیری» (ناوهندی بریار) در بیانیه 2 سپتامبر 2016 اختلافات و منازعات درونی میان حزب عمیقتر شد.
در مجموع، افکار عمومی کردستان و بهویژه طرفداران و مقامات این حزب دچار نوعی سردرگمی شدند و خواهان آن هستند که پیامدها و روند وقایع را فهم نمایند. برای آنان مساله این است که بعد از 40 سال تاریخ پرفراز و نشیب، اکنون چه آیندهای پیشروی حزب اتحادیه میهنی کردستان قرار دارد؟ آرایش نیروهای در میان دو جناح حاضر در حزب چگونه است و چرا این جناحبندی صورت گرفته است؟ ایران و سایر احزاب کردستان در حل مسائل داخلی اتحادیه میهنی کردستان چه نقشی دارند؟ سناریوهای پیش روی حزب اتحادیه میهنی کدام هستند؟ بهطور کلی، این حزب فاقد وجود مرکز پژوهشی است که برای شهروندان و طرفداران خود روشنگری نماید. همچنین، حزب مذکور چنین فضایی را مهیا ننموده است که اطلاعات دقیقی از منابع انسانی، درآمدهای اقتصادی و نفتی تحت کنترل خود را ارائه نماید. در همین راستا، انجام پژوهشی بیطرفانه را در ارتباط با سناریوهای پیشروی آیندهی حزب اتحادیه میهنی کردستان، با توجه جدیدترین تحولات داخلی و منطقهای ضروری دانستم.
1- مرکز تصمیمگیری
تصمیمگیری سیاسی چیست؟ چگونه تصمیمگیری سیاسی اتخاذ میشود؟ چه کسی تصمیم سیاسی را صادر میکند؟ حزب ضرورتی اجتماعی است. در هر مکانی که جامعهای وجود داشته باشد، اکثریت فرمانبر (محکوم) و اقلیم فرمانروا (حاکم) وجود داند. در این میان، احزاب برای تامین و رسیدگی به خواستههای اکثریت که مردم عوام هستند، ضروری است که مجموعهای از سازوکارها و برنامهها را ارائه نماید. «اتحادیه میهنی کردستان این اصل را پیرو نمیکند؟!». اتخاذ تصمیمگیری سیاسی در سیستم حاکم به منظور توسعه سیاسی و اقتصادی جامعه میبایست بر اساس جمعآوری اطلاعات و دادههای صحیح و درست باشد. «چه کسانی در میان حزب اتحادیه میهنی کردستان اطلاعات و دادههای درسا و صحیح را گردآوری مینمایند و تصمیمگیری را بر اساس آن اتخاذ مینمایند؟» (چنین چیزی وجود ندارد).
کسانی که تصمیمات سیاسی را اتخاذ مینمایند، همان کسانی هستند که سیاست عمومی را ایحاد میکنند. این اصل در یک سیستم سیاسی با سیستم سیاسی دیگر متفاوت است. برای نمونه در مناطقی که با سیستم دموکراسی اداره میشوند، شهروندان در انتخاب رئیس پارلمان، هیات وزراء، شورای مشورتی و مسئولان نهادهای امنیتی و مراکز اطلاعاتی مشارکت و نقش دارند. اما در منطقه خاورمیانه بیشتر شاهد هستیم که خاندانی حاکم و یا نخبه سیاسی مشخصی، تمامی تصمیمات را اتخاذ مینماید و مجلس نمایندگان، وزارتها و دفاتر سیاسی و استانداریها تنها ظاهر هستند و فاقد اراده میباشند. بر همین اساس، ایجاد مرکز تصمیمگیری برای حزب اتحادیه میهنی حتی اگر هر جناح و جریانی آن را انجام دهد، تصمیمی بسیار مناسب است. اگر بُعد روانشناختی و ذهنیت رهبری تمامی این احزاب را مورد خوانش قرار دهیم، در قیاس با آنچه در جهان و منطقه در جریان است، اکثریت رهبران دفتر سیاسی و اعضای رده بالای آنها فاقد سواد لازم هستند. همین افراد نقشی پررنگ را در نابود کردن بنیانهای (زیربناهای) اقلیم کردستان داشتهاند.
همانگونه که در تصویر پایین نمایان شده است جناح «مرکز تصمیمگیری» متشکل از 9 عضو دفتر سیاسی و 9 عضو شورای رهبری هستند.اگر بُعد روانشناختی و ذهنیت رهبری تمامی این احزاب را مورد خوانش قرار دهیم، در قیاس با آنچه در جهان و منطقه در جریان است، اکثریت رهبران دفتر سیاسی و اعضای رده بالای آنها فاقد سواد لازم هستند. همین افراد نقشی پررنگ را در نابود کردن بنیانهای (زیربناهای) اقلیم کردستان داشتهاند. هر چند تمامی اعضای شورای رهبری بر طبق اصول اساسنامه داخلی حزب اتحادیه میهنی کردستان، به دلیل عدم برگزاری کنگره حزبی، فاقد مشروعیت قانونی هستند. با تمامی این تفاسیر مهمترین نمادها و رهبران این جناح برهم احمد صالح و کوسرت رسول هستند. این جریان حمایت اکثریت رسانهها، شبکههای اجتماعی، اراده عمومی را با خود دارند. همچنین، تعداد زیادی از سرکردهگان نظامی، رسانهای و پارلمانی صاحب نفوذ و تاثیرگذار و نیز بخشی قابل توجه از حزب دموکرات کردستان عراق از این جناح حمایت مینمایند. علاوه براین، نیروی انسانی و دیپلماتیک قابل توجهی در اطراف دکتر برهم احمد صالح گرد آمدهاند و یا به دلیل سیاستهای گذشته او در زمینه حمایت از نیروهای جوان و سرمایههای انسانی آماده حمایت از او هستند. هر چند شمار رهبران مرکز تصمیمگیری نسبت به جناح مخالف کمتر هستند، اما واقعیت این است که جناح مخالف «مرکز تصمیمگیری»، که رهبری آن بر عهده هیرو ابراهیم احمد میباشد، فاقد نمادی شایسته و محبوب همچون برهم احمد صالح است.
2- جناح دفتر سیاسی (اکثریت)
بر اساس معیار کمیت این جناح اکثریت هستند و میتوان آنها را با عنوان جناح مالک نفت (بالی نهوتهکه) مورد خطاب قرار داد. این جناح از 10 عضو دفتر سیاسی و 20 عضو شورای رهبری تشکیل شده است. همسر جلال طالبانی، هیرو ابراهیم احمد رهبری آنها را برعهده دارد. همچنین، تعدادی از نیروهای مشهور و شخصیتهای مهم خارج از شورای رهبری اتحادیه میهنی از این جناح حمایت میکنند که از جمله آنها میتوان از: «فواد معصوم رئیس جمهور عراق، عادل مراد، لطیف رشید، شاناز ابراهیم احمد و خانوادهاش، قباد طالبانی و پاول طالبانی، لاهور طالبانی و برداراناش، بهروز گلالی» نام برد. این جناح جهت حفظ منافع و جایگاه خود، به شدت مخالف جناح مرکز تصمیمگیری هستند. علاوه براین، شماری از وزراء حکومت اقلیم کردستان، نمایندگان پارلمان و رهبران نظامی و شبکههای تلویزیونی وابسته به حزب اتحادیه میهنی از اعضای این جناح هستند. جنبش گوران از این جناح حمایت مینماید، آنچنان که در شکل ذیل ترسیم شده است.
آیا مرکز تصمیمگیری توانایی ایجاد تحول را دارد؟
ترکیه در سالهای مابین 1980 تا 2002 بحران اقتصادی و آشوبهای سیاسی متعددی را تجربه نمود. ترورهای سیاسی، سرقت از بانکها، استقراض خارجی، کاهش ارزش لیر ترکی و تولیدات داخلی ترکیه از جمله نمودهای این موضوع بودند. در بُعد سیاسی از سال 1970 به بعد اسلام سیاسی اربکانی، چندین حزب را ایجاد نمود، اما این احزاب هیچگاه نمیتوانستند موفقیت کسب کنند، زیرا از سوی دادگاههای ترکیه منحل و توقیف میشدند. احزاب «نظام ملی»، «سلامت ملی»، «رفاه» و در نهایت حزب «فضیلت» بهعنوان احزابی اسلامی و در تداوم یکدیگر ایجاد شدند، اما دادگاههای ترکیه و شرایط این دوران کشور ترکیه منجر به شکست آن میشد. اما در نهایت از درون حزب فضیلت دو حزب ایجاد شدند. یکی حزب عدالت و توسعه بود که به گذار از تقلید در سیاست و تلفیق با سیاستهای نوگرای لیبرال اعتقاد داشت. این حزب به رهبری رجب طیب اردوغان برنامههای منسجمی را برای بهبود وضعیت رفاهی و اقتصادی ترکیه، اصلاح ساختار حزبی و گشودن دروازهها بر روی جهان بیرون را در دستور کار قرار داد.
در شرایط کنونی رهبران حزب اتحادیه میهنی کردستان در حوزهی جغرافیایی سلیمانیه، در مقابل دیدهگان تمامی رسانههای جهانی نفت و کردهای کرکوک را به قمار گذاشتهاند. از سوی دیگر، حزب سعادت به رهبری نجمالدین اربکان پس از سالها فعالیت پرفراز و نشیب به الگوهای سنتی همچنان اعتقاد داشت و برنامهای جدید را ارائه نکرد. در نهایت، شاهد بودیم که حزب سعادت حتی نتوانست در سال 2002 از مانع کسب حداقل 10 درصد آراء برای ورود به پارلمان ملی ترکیه عبور کند. آنچنان که شاهد بودیم در 14 نوامبر سال 2001 حزب عدالت و توسعه از حزب مادر جدا شد و در نوامبر 2002 توانست موفقیتی تاریخی را در انتخابات پارلمانی کسب نماید. موفقیتی که برای چهارمین بار هم تکرار شد. زمانی که حزب عدالت و توسعه به حکومت رسید کشور ترکیه کشور ترکیه 480 میلیارد دلار بدهکار بود، اما حزب عدالت و توسعه در مدت زمانی 6 سال تمامی بدهیها را پرداخت نمود و تبدیل به ششمین اقتصاد بزرگ اروپا شد. دلیل این دگرگونی چه بود؟ آنها گروه انسانی توانا و باتجربه بودند که از تاریخ ترکیه درس عبرت گرفتاند و نه افرادی که جنجالهای سیاسی به آنها شخصیت ببخشد. حزب اتحادیه میهنی کردستان نیز، تجربه زیادی در زمینهی تجزیه شدن دارد که تمامی این تجربیات به نفع حزب مادر بوده است. از تجزیه کومله به جنبش سوسیالیستی، به آلای شورش (پرچم شورش) و جدا شدن جنبش گوران، همهگی در مقاطعی از دروازه پشت خارج شدهاند و از دروازه جلو مجددا وارد شدهاند.
اکنون واقعیتی به نام منطقه سبز از میان رفته است. در شرایط کنونی، در منطقه سلیمانیه علاوه بر دو جناح حزب اتحادیه میهنی هر کدام از نیروهای گوران، حزب جامعه اسلامی کردستان (کومهل)، حزب اتحاد اسلامی کردستان (یهکگرتوو)، جریانهای سلفی، حزب دموکرات کردستان عراق (پارتی)، جنبشهای طرفدار حزب کارگران کردستان، ایران و چندین نیروهای دیگر دارای قدرت و فعال هستند...!
اکنون این پرسش مطرح میشود: «آیا تاریخ (گذار زمان) این وقایع (تجزیههای پیدرپی) را از حزب اتحادیه میهنی کردستان میپذیرد؟ گذار تاریخ حزب اتحادیه میهنی را نابود میکند و یا یکی از جناحهای تجزیه شده را؟ آنچه نمایان است این واقعیت میباشد که تاریخ حتی به امپراطوری عثمانی و سلطان سلیمان که حوزه فرمانروایی خود را در بخش بزرگی از جهان گسترانده بود، رحم نکرد. در شرایط کنونی رهبران حزب اتحادیه میهنی کردستان در حوزهی جغرافیایی سلیمانیه، در مقابل دیدهگان تمامی رسانههای جهانی نفت و کردهای کرکوک را به قمار گذاشتهاند. جغرافیای سرزمینی که حزب دموکرات کردستان عراق بر آن اعمال نفوذ دارد، تنها مختص به منطقه زرد است، اما اکنون واقعیتی به نام منطقه سبز از میان رفته است. در شرایط کنونی، در منطقه سلیمانیه علاوه بر دو جناح حزب اتحادیه میهنی هر کدام از نیروهای گوران، حزب جامعه اسلامی کردستان (کومهل)، حزب اتحاد اسلامی کردستان (یهکگرتوو)، جریانهای سلفی، حزب دموکرات کردستان عراق (پارتی)، جنبشهای طرفدار حزب کارگران کردستان، ایران و چندین نیروهای دیگر دارای قدرت و فعال هستند...! در بخش نتجه گیری نوشتار حاضر پاسخ به پرسشی که مطرح شد به گونهای دقیق پاسخ داده خواهد شد.
بهروز جعفر: (عضو کنگره سوم حزب اتحادیه میهنی کردستان، دانشجوی دکترای اقتصاد سیاسی بینالملل و رئیس مرکز مطالعاتی مناطق مدیترانه میباشد)
برگردان از کردی: آرمان سلیمی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.