کد خبر: 4144
تاریخ انتشار: 3 مهر 1395 - 22:01
دیوید رومانو

فراتاب گروه بین الملل: آخرین آتش بس سوریه، روز دوشنبه با حمله هوایی روسیه به کاروان کمک های سازمان ملل متحد در نزدیکی حلب با شکست مواجه شد. دولت اسلامی (ISIS) تحت هیچ شرایطی مشمول آتش بس نمی شد. با این حال، این تا حدودی به حفظ صلح بین نیروهای ترکیه و نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری  کردها  (SDF)، کمک کرد. در همان روز شکست آتش بس، رئیس جمهور اردوغان اعلام کرد که نیروهای ترکیه و متحدان آنها برای یورش به سمت شهر الباب که در تصرف داعش است، برنامه ریزی کرده اند.

از این رو، به نظر می‌رسد شهر الباب به نقطه مشترکی برای رقابت ترکیه، نیروی‌های دموکراتیک سوریه به رهبری کردها، و رژیم اسد تبدیل شده است و با نزدیک تر شدن نیروهای مزبور به این شهر، که آخرین مقر مهم داعش در نزدیکی مرز ترکیه است، رقابت بین آنها نیز افزایش می یابد.

همچنین، رئیس جمهور اردوغان اعلام داشت که ترکیه در نظر دارد به عنوان بخشی از "عملیات سپر فرات"، منطقه تحت تصرف خود در سوریه را از 900 کیلومتر مربع کنونی به حدود 5000 کیلومتر مربع افزایش دهد. می توانیم این منطقه را با منطقه ای که اسرائیل در اوایل دهه 1980 در جنوب لبنان اشغال کرده و بعدها در 2000 از آن عقب نشینی کرد، مقایسه کنیم. منطقه مورد تصرف اسرائیل در عمیق ترین قسمت ها حدود 20 کیلومتر عمق و قریب به 100 کیلومتر طول داشت و به عبارتی، مساحتی بالغ بر 900 کیلومتر مربع را شامل می شد.

با این حال، شباهت‌های دو مورد مزبور به همین جا ختم نمی شود. همانند مداخله ترکیه در جنگ داخلی سوریه‌، اسرائیل نیز به بهانه حفاظت از مرزها و جهت جلوگیری از ایجاد "برون بومی تروریستی"، به توجیه اشغال جنوب لبنان پرداخت که خود در اثر جنگ از هم گسیخته بود. اسرائیل نیز با همکاری نیروهای شبه نظامی لبنانی موسوم به ارتش لبنان جنوبی که خود تجهیز و پشتیبانی کرده بود، این کار را انجام داد. اسرائیل نیز چون ترکیه، از برتری کامل از نظر قدرت نظامی و فناوری نسبت به بازیگران فعال غیردولتی در منطقه برخوردار بود. مداخله اسرائیل نیز درست مانند مداخله ترکیه، زنگ خطر را در دمشق و تهران به صدا درآورد و باعث ایجاد نگرانی‌ در این دو کشور شد، که به حمایت از شبه نظامیان حزب الله برای جنگ چریکی با نیروهای اشغالگر اسرائیل انجامید.

البته این دو مورد با یکدیگر تفاوتهایی هم دارند. جنوب لبنان در مقایسه با خیل عظیمی از بازیگران فعالی که در شمال سوریه درگیر هستند، به نسبت منطقه ساده تری به نظر می رسد. جنگجویان ارتش لبنان جنوبی واقعا اهل همان منطقه بودند و مانند کاری که ترکیه در مورد شورشیان ارتش آزاد سوریه (FSA) کرد از چند صد کیلومتر آن طرف تر آورده نشده بودند. نیروهای فلسطینی در جنوب لبنان نه همچون داعش مورد مذمت جهانیان بودند و نه همچون نیروهای دموکراتیک سوریه  (SDF)، کردهای سوریه و حتی داعش، مرز اسرائیل را در کنترل خود داشتند. جنوب لبنان واقعا بخشی از قلمرو سوریه نبود بلکه برای منافع سوریه اهمیت زیادی داشت. در نهایت اینکه، نیروهای آمریکایی و روسی بطور مستقیم آن گونه که امروز در سوریه می جنگند، درگیر جنگ لبنان نشده بودند.

تفاوت های کلیدی باید ترکیه را به این نتیجه برساند که در سوریه، روزگار سخت تری از آنچه که اسرائیل در لبنان تجربه کرده بود، خواهد داشت. بخصوص اگر ترکیه منطقه عملیاتی خود در سوریه را به حدود 5000 کیلومتر مربع، یعنی حدود 5 برابر مناطق اشغالی اسرائیل در جنوب لبنان، افزایش دهد، اوضاع می تواند بسیار بدتر و بسیار سریع تر از آنچه که ترکیه انتظارش را دارد رو به وخامت بگذارد.

هم اکنون، ترکیه در حال تامین تقویت قوا و همچنین سوختگیری تانک ها و نفربرهای مسلح در کنار مرز خود با سوریه است. اسرائیل نیز در دهه 1980 و 1990 همین کار را در کنار مرز انجام می داد. اما در صورتی که ترکیه بیشتر به سمت جنوب برود، مجبور خواهد شد محل هایی برای سوختگیری و تجهیز نیروها در داخل سوریه احداث کند تا به تامین سوخت و تجهیزات کاروان هایی بپردازند که به مناطقی دورتر مانند الباب می روند. این پایگاه های پشتیبانی و کاروان ها و نیروهای بیشتری که ترکیه به آن ها نیاز خواهد داشت، اهدافی آسانتر برای جنگ چریکی محسوب می شوند که انتظار می رود طرف به نسبت ضعیف تر، یعنی نیروهای دموکراتیک سوریه، حزب اتحادیه دموکراتیک، داعش و دیگر بازیگران از آن استفاده کنند.

دشمنان ترکیه در سوریه نیز از سازماندهی و نظم، تجربه جنگی و سخت افزارهای نظامی بهتری نسبت به فلسطینی های لبنان یا حتی حزب الله در روزهای اولیه آن برخوردارند. با تداوم حضور ترکیه در این منطقه، این دشمنان به رصد نقاط ضعف نظامی ترکیه، مسیرهای گشتزنی، مسیرهای نفوذ به پایگاه های ترکیه و از این قبیل خواهند پرداخت- درست همانند کاری که حزب الله طی دوران اشغالگری اسرائیل انجام داد. همچنین، بعید به نظر می رسد که ترکیه مانند حالتی که اسرائیلی ها در لبنان داشتند، از برتری هوایی نامحدود در شمال سوریه بهره ببرد و علت آن هم وجود نیروهای هوایی روسیه و سوریه و سیستم های تسلیحاتی زمین به هوا است. بطور خلاصه، آنکارا باید منتظر بازگشت جنازه سربازان جوان ترک بیشتر و بیشتری باشد.

اگر اشغال سوریه توسط آنکارا یک مزیت مهم نسبت به اشغال لبنان توسط اسرائیل داشته باشد، این خواهد بود که ترکیه نسبت به اسرائیل تحمل تلفات بیشتری دارد. ما قبلا این مساله را در جنگ جنوب شرق ترکیه دیده ایم، جایی که پ.ک.ک حالا هر هفته، تلفات زیادی روی دست ترکیه می گذارد. در اسرائیل، هر سرباز کشته شده در لبنان، پوشش رسانه ای گسترده ای پیدا می کرد، این در حالی است که در ترکیه، رسانه ها حتی اجازه ندارند گزارش صادقانه یا دقیقی پیرامون این مسائل منعکس کنند.

اگر این تفاوت کلیدی باشد، بنابراین شاید بهتر باشد تاخت و تاز ترکیه در سوریه، با حضور شوروی در افغانستان مقایسه شود، اگر چه در آن مورد هم به سختی می توان گفت که قضیه برای شوروی ختم به خیر شد.

منبع: روداو انگلیسی

برگردان به فارسی: زهرا سعیدی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار