ترکیه از جنگ با کُردها به جایی نمی رسد! | فراتاب
کد خبر: 4003
تاریخ انتشار: 12 شهریور 1395 - 17:59
اردشیر پشنگ
با توجه به شرایط داخلی و سیاست خارجی 5 سال اخیر ترکیه، می توان گفت حمله اخیر آنها به کردهای سوریه نوعی سیاست فرار رو به جلو به شمار می رود چرا که این حمله نتایج چندان روشنی بدنبال نخواهد داشت

فراتاب گروه بین الملل: اردشیر پشنگ پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه در گفت و گویی با نشریه لووتکه -نشریه ای در کردستان ایران - تاکید کرد اگر اینک می بینیم که ترکیه و سوریه بطور همزمان با کُردها درگیر شده اند و گویی کردها تبدیل به یک عامل از بین برنده اختلاف دو کشور شده اند، باید گفت این نوع نگاه بسیار موقت و گذرا است چرا که تعارض بین رهبران دو کشور خیلی عمیق تر و لاینحل تر به نظر می رسد. پشنگ که سردبیر سایت تحلیلی فراتاب و از پژوهشگران مهمان مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه و دارای چند تالیف در حوزه مسائل کردهای خاورمیانه است در این گفت و گو کوشید ابعاد و زوایای مختلفی در چرایی و چشم انداز درگیری های آنکارا و دمشق با کُردها را مورد بررسی قرار دهد. مشروح این گفت و گو در ادامه خواهد آمد:

  

منافع مشترک کشورهای ترکیه و سوریه در جنگ علیه کردهای سوریه چه چیزهایی هستند؟

پشنگ: در زمان فعلی به نظر می رسد هر دو طرف نسبت به قدرت گیری بیش از پیش نیروهای کُرد در شمال سوریه ترسی مشترک دارند، این ترس برای سوریه از زمانی که کُردها سیستم خودمدیریتی دموکراتیک را در کانتونها و مناطق تحت تسلط شان آغاز کردند و برای ترکیه از زمانی که کُردها منبیج را پس از 73 روز از دست داعش آزاد کردند، دو چندان شده است. کنار گذاشتنن احمد داوود اوغلو نخست وزیر و معمار سیاست خارجی سالهای اخیر ترکیه، وقوع کودتا و نزدیکی دوباره ترکیه به روسیه و نیز ایران باعث گردید در این زمان سیاست متفاوت تری نسبت به دوره 2011 تا 2016 در قبال سوریه در پیش بگیرند و آن هم افزایش فشار و حمله مستقیم به کردهاست.

 

آن چه سبب شد که کشورهایی چون ترکیه و به ویژه سوریه ی هم پیمان با پ.ک.ک را علیه کردهای سوری بشوراند چیست؟

پشنگ: همانطور که عرض شد ترس از قدرت گیری بیشتر کردها و نقش آفرینی آنان به عنوان یک بازیگر قابل قبول برای نه تنها آمریکا و غرب بلکه روسیه، باعث شده تا از یکسو سوریه بخواهد در این روند سنگ اندازی کند چون روند موجود در شمال کشورش را شبیه روندی می داند که در دهه 1990 در شمال عراق به وقوع پیوست و زمینه را برای یک شبه دولت داخلی در این کشور که هر آن امکان جدا شدن و استقلالش می رود، فراهم ساخت. لذا دولت سوریه در حالیکه تنها 35 درصد خاک کشور در اختیارش هست می خواهد همزمان به شمال سوریه توجه کرده و مانع از وقوع چنین روندی شود.

ترکیه هم که سیاست خارجی های پرهزینه سالهای اخیرش عملاً باعث انفعالش در قبال مهمترین بحران مرزهای جنوبی اش شده است، با نقض آشکار موازین و اصول بنیادین حقوق بین الملل به بهانه مبارزه هم با داعش و هم با کُردها در حال لشکرکشی های موردی است، در حالیکه نیک می دانیم هدف اصلی نه داعش، بلکه کُردها هستند. چرا که ترکیه پس از 90 سال هنوز نتوانسته است مساله کُرد در کشورش را حل کند و همچنان به طرق سنتی دیگر دولتهای حاکم در این کشور از راه خشم و قهر و محدودیت بدنبال حل یکطرفه این مساله است و در این چارچوب است که قدرت گیری کُردهای سوریه را به زیان منافع خود می بیند.

اما باید تاکید کرد حضور ترکیه در شمال سوریه به هیچ عنوان کمکی به کاهش سطح بحران سوریه نخواهد کرد بلکه برعکس این بحران را پیچیده تر نیز می کند. ترکیه به باور من تحت فشار مسائل سیاست داخلی و نیز سیاست خارجی عمدتاً بی نتیجه سالهای اخیر، با حمله به شمال سوریه می خواهد نوعی سیاست فرار رو به جلو و خروج کوتاه مدت از فشار منتقدین را به اجرا بگذارد. اما همانطور که می دانیم ورود به یک جنگ در چنین وضعیتی یک امر انتخابی است که ترکیه هم آن را انتخاب کرده است، اما خروج از آن دیگر تنها منوط به نظر مقامات آنکارا نخواهد بود.

بیانیه کشورهای مختلف اعم از آمریکا، روسیه، آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی مبنی بر لزوم توقف حمله ترکیه به کردها و تمرکز درگیری با داعش نیز موید این امر است که اقدام ترکیه دارای مشروعیت بین المللی نیست و طولانی شدن این درگیری ها می توان پرستیژ و چهره مخدوش شده اش در منطقه و نظام بین الملل را بیش از پیش دچار خدشه کند.

نقش کشورهایی چون ایران و روسیه در این جنگ چه می تواند باشد؟

پشنگ: روسیه پس از درگیری های داخلی در حسکه وارد میانجیگری بین دولت سوریه و کردها شد و تا اندازه ای هم موفق بوده است (دست کم برای کوتاه مدت)، در این بین جمهوری اسلامی ایران باید مراقب باشد وارد بازی طراحی شده ترکیه علیه کُردها نشود چرا که هم اهداف تهران با آنکارا در قبال دمشق کاملاً متفاوت است و هم رابطه میان کُردها با دو طرف کاملاً متفاوت بوده است متاسفانه طی چند دهه اخیر در برهه هایی از زمان ادبیات حاکم بر سیاست خارجی ترکیه در قبال مساله کُرد بر ادبیات رایج کشورهای عراق، سوریه و ایران موثر بوده است در حالیکه مساله کُرد برای ایران کاملاً متفاوت است. کُردها در سوریه تنها گروهی هستند که از نظر فرهنگی، تاریخی، نژادی، زبانی و ... دارای پیوند با ایران هستند. همانطور که می دانیم شیعیان سوری اقلیتی در حد یک تا یک و نیم درصد بیشتر نیستند و علوی ها طی این سالها با اغماض در زیر چتر شیعی قرار می گرفته اند که از نظر اندیشه ای و مناسک مذهبی قرابت های چندانی با یکدیگر ندارند. لذا ایران می بایست نقش فعال تری در قبال کردها در شمال سوریه ایفا کند، در ایجاد یک روند معقول و منطقی که در آن حقوق کُردها به رسمیت شناخته شود فعالانه تر حرکت کند و حتی آنان را در دیدی کلان در زمره متحدین طبیعی خود به شمار آورد امری که طی سالهای اخیر بصورت نانوشته بین هر دو طرف برقرار بوده است. از طرفی سیاست های حمایتی ایران در قبال کُردها بطور قطع به یقین موجب افزایش رضایت شهروندان کُرد خودش که با حساسیت و دقت بالایی سرنوشت دیگر همنژادانشان در ترکیه، عراق و سوریه را دنبال می کنند، بدنبال خواهد داشت. از منظر منافع بلند مدت نیز به باور من کُردها در هرکشوری که باشد پتانسیل همکاری و اتحاد بیشتری با ایران دارند و اگر انعطاف و واقعگرایی بیشتری به سیاست خارجی کشور اضافه شود می توان از چنین ظرفیت های قابل توجه اما به شدت مغفولی استفاده صحیح کرد.

البته موضع گیری سخنگوی وزارت خارجه و درخواست از ترکیه برای خروج از شمال سوریه و پرهیز از جنگ با گروههای مختلف از جمله کُردها به نظر موضعی مناسب بود که می بایست البته تقویت شده و از سوی دیگر مقامات نیز بازتکرار و پیگیری شود.

لذا بطور کلی تا مادامی که مساله کُرد چه در سوریه و چه در ترکیه از سوی دولت های این کشورها از طرق دموکراتیک، مذاکره و مسالمت آمیز حل نشود، هرگز از طریق نظامی و خشن به مانند تمام یکصدسال اخیر حل نخواهد شد و نه آنکارا و نه دمشق از جنگ با کُردها سودی و ثباتی عایدشان نخواهد شد.

 

نقش سایر احزاب هر چهار بخش کردستان بخصوص پارتی و پ.ک.ک و حزب دموکرات سوریه چه چیزهایی هستند؟

پشنگ: در میان مناطق مختلف کردنشین بخصوص در عراق و ترکیه و حتی سوریه خط قرمز و استراتژی کلانی به نام «منافع کردی» وجود ندارد در اقلیم کردستان که دارای یک موجودیت حقوقی پذیرفته شده در چارچوب عراق است هم این مساله بصورت ملموسی مشاهده می شود و این بیشتر منافع حزبی و فردی است که بر جهت گیری های کردها در روابطشان با دیگران و یا در موقع حادثه با یکدیگر موثر است. طی همه این سالها تنها بر برهه نخست ظهور داعش و بخصوص سقوط شنگال و بعدها کوبانی ما شاهد شکل گیری یک «مای کُرد» برای حمایت از کردها در برابر یک دشمن بیرحم بودیم و این نیز متاسفانه بسیار گذرا بود و یکبار دیگر منافع حزبی و گروهی چربش بیشتری یافت و نتیجه این شده است که می بینید برخی از احزاب کُرد عملاً با دولت هایی همکاری می کنند که آن دولت ها بطور آشکارا و فاحش به جنگ با دیگر گروههای کرد دست می زنند.

انتظار این بود در اقلیم کردستان یک عقلانیت سیاسی و خرد جمعی موثرتری پس از بهار عربی روی می داد و به مدیریت تحولات و سیاست های مدبرانه و حمایتی لازم دست می زد اما همانطور که شاهد هستیم این اقلیم خود به شدت دچار تفرقه و تشدید اختلافات داخلی است و نتوانسته در قالب یک گروه منسجم به سیاست ورزی و دیپلماسی در ابعاد مختلف دست زند.

خود پ.ک.ک هم به باور برای دادن بهانه لازم به اردوغان جهت کنار زدن فرایند صلح و شروع دوباره جنگ داخلی کاملاً مقصر است، هرچند نیک می دانیم مقامات آنکارا بسیار قبل تر آماده این جنگ شده بودند و بدنبال بهانه ای بودند و مدام به لانه زنبور کُردها سنگی پرتاب می کردند تا آنان را عصبانی و وادار به واکنش کنند، اما انتظار این بود که پ.ک.ک چنین بهانه ای به ترکیه آن هم در این شرایط نمی داد اما اینکار را کرد و بعد از ترور دو مقام امنیتی در سوروچ طی بیانیه ای رسمی ترور آنان را برعهده گرفت تا این لحظه در تحلیل چرایی این اقدام پ.ک.ک من به پاسخی دست نیافته ام!

 

چرا سوریه جنگ داخلی خود و تهدیدهای داعش را به وسیله ی کردها دفع کرد و سپس خود به آن ها هجوم برد؟

پشنگ: اتحاد کردها و دولت سوریه یک اتحاد طبیعی و نانوشته اما دارای یک تاریخ انقضای روشن بود و هست. قدرت گیری کردها در شمال سوریه زمانی اوج گرفت که سوریه نیازمند انتقال نیروهای نظامی اش به مرکز و اطراف دمشق بود در این زمان ترکیه هم بطور ملموسی از اوپوزیسیون ضد اسد حمایت می کرد، لذا کردها با توجه با سابقه درگیری شان با ترکیه، بطور خودکار تبدیل به عناصری بازدارنده علیه دخالت های آنکارا و نیز پیش روی گروههای رادیکالی نظیر جبهه النصره و داعش می شدند. به همین دلیل طرفین با وجود دشمنان مشترک، تبدیل به دوست یکدیگر شدند و همانطور که گفته شد عمر این دوستی با توجه به نوع نگاه و منافع طرفین کاملا کوتاه و دارای زمان انقضای مشخص است. هرچند معتقدم فعلا این زمان انقضا به سر نرسیده است اما اگر بشار اسد بتواند بر مخالفینش چیره شود (که بسیار بعید است) در آن صورت بطور جدی تری در برابر قدرت گیری کردها خواهد ایستاد و حتی به جنگ تمام عیارتری مبادرت خواهد کرد.

نظرات
زانیار
| |
2016-09-08 17:02:21
پاسخ های کاک اردشیر بسیار عالمانه است ولیکن با این سخن موافق نیستم که از نظر آمریکا و روسیه، حمله ی ترکیه به روژئاوا ناپسند و نامشروع باشد چرا که آمریکا مشغول بازی دوگانه با کوردها است و روسیه هم حاضر است در ازای منافع بیش تر در اروپای شرقی،روژئاوای کردستان را به مزایده بگذارد.
Ashkan
| |
2019-10-12 09:42:53
سیاست حفظ عمق استراتژیک ایران،به شدت بر حفظ تمامیت ارضی سوریه تاکید داشته ودارد،از آنجایی که نیروهای کردسوری،درمدت اشغال سوریه توسط داعش،دوشادوش نیروهای رزمنده ‌‌‌ ایرانی و ارتش سوریه، در نبرد میدانی جنگیده،وپیروزیهای بزرگی را نیز بدست آورده است،وتعداد زیادی،از عمال داعش هنوز در اسارت نیروهای کرد هستند،به نظر نمی‌آید که آنها قصد خودمختاری،یاتجزیه‌ی سوریه را در نظر داشته باشند،ترکیه از شرایط موجود در سوریه،در حال سوءاستفاده برای برهم زدن تعادل جمعیتی مناطق کردنشین هم مرز با این کشور است،تا بتواند امنیت مرزهای خود را در مقابل کردها حفظ کند،واین در حالی است که،مناطق مورد مناقشه،دارای سابقه‌ی دیرینه،از زندگی وتمدن کردهای سوریه است،که در حقیقت آن قسمت از خاک سوریه را می توان،سرزمین آباء و اجدادی کردهای سوریه دانست،بهترین راه در حال حاضر،باتوجه به خیانت دولت آمریکا،به کردهای سوری،اعتلاف هرچه سریع‌ترآنها،باحکومت و دولت قانونی سوریه ،وپیوستن به ارتش و نیروهای مردمی رزمنده‌‌ی این کشور،در مقابل،بقایای داعش،وبیرون راندن ترک های اشغال گر،از خاك سوریه است
آخرین اخبار