خاورمیانه و رویای همکاری نظامی و امنیتی | فراتاب
کد خبر: 3980
تاریخ انتشار: 10 شهریور 1395 - 12:50
فاطمه جلیلیان
خاورمیانه هرگز نتوانسته در تجربه تاریخی خود نمونه های موفقی از همکاری نظامی و امنیتی جامع و منسجم را نمایش دهد. تلاش های بلندپروازانه همچون پیمان بغداد، اتحادیه عرب و جمهوری متحده عربی تحت فشار حوادث از میان رفتند و دچار نزول شدند.

فراتاب- سرویس بین الملل: بی گمان با وجود ذخایر عظیم نفتی، بحران جهانی تروریسم و افراط گرایی و جنگ‌ها و شورش‌های داخلی، حیاتی‌ترین منطقه دنیا در حال حاضر خاورمیانه است. به لحاظ تعدد بی شک بحران‌های امنیتی و نظامی قرن اخیر در منطقه خاورمیانه شکل گرفته و یا به آن ارتباط یافته است. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا همکاری نظامی و امنیتی جامع در قالب سازمان‌ها، پیمان‌ها و نهادها در این منطقه صورت نمی‌گیرد تا پایانی بر تنش و ترومای ناامنی منطقه باشد؟

به همان اندازه که همکاری امنیتی آسان است، فراموشی آن نیز به همان اندازه سهل است مگر اینکه درکی واحد از تهدید مشترک، تمایل به اقدام و انجام تلاش های امنیتی موثر وجود داشته باشد. موفقیت در این حالت به اولویت هایی بستگی دارد که به تهدیدهای مختلف اختصاص داده می شود. تمایل رژیم ها به اقدام، منابع اختصاصی و سطح  هم‌کنش‌پذیری میان نیروهایشان بستگی دارد. بسیاری از همکاری های امنیتی و نظامی صرف نظر از اینکه برای ایجاد اهرم، پیش‌گیری، مبارزه و یا رسیدن به حل یک منازعه باشد، در عمل بر اساس ائتلاف اراده‌ها و توانمندی هاست.

 

همکاری‌هایی که موفق نیست

خاورمیانه هرگز نتوانسته در تجربه تاریخی خود نمونه های موفقی از همکاری نظامی و امنیتی جامع و منسجم را نمایش دهد. تلاش های بلندپروازانه همچون پیمان بغداد، اتحادیه عرب و جمهوری متحده عربی تحت فشار حوادث از میان رفتند و دچار نزول شدند و حتی موفقیت های همچون حمله مصری_ سوری در سینا و جولان در سال 1973 هنگامی که مصر و سوریه با اولویت های جنگی مختلفی مواجه شدند و اهداف متفاوتی را انتخاب کردند، فروپاشید. در حال حاضر ائتلاف آمریکایی یکی از برجسته ترین اشکال مقابله با تهدید مشترکی به نام داعش است که در عراق و سوریه عملیات نظامی انجام می دهد. همچنین آمریکا و ایران نیز به صورت موازی در حمایت از دولت عراق و نیروهای زمینی نظامی عملیات انجام می دهند. کشورهای اروپایی و کانادا نیز نیروها و منابع لازم را برای آموزش فراهم می کنند. ترکیه نیز که مخالف با کردهای سوریه است با کردهای عراق همکاری می کند. هرکدام از این موارد شاید شکلی از همکاری نظامی باشند اما همکاری نظامی بلند مدت و منسجم که موثر باشد، محسوب نمی شوند. در حوزه خلیج فارس نیز، شورای همکاری خلیج فارس با وجود اختلافات مهم میان اعضا به ویژه عربستان و عمان، همچنان یک ساختار نسبتاٌ ضعیف باقی مانده است.  همکاری های دوجانبه با دولت خارجی ، نسبت به همکاری امنیتی میان اعضا حیاتی تر بوده است، اگرچه عربستان و امارات بر توسعه روابط نزدیکتر به ویژه در مورد جنگ یمن تاکید داشته اند. عربستان همچنین در دسامبر سال 2015 تلاش داشت تا یک ائتلاف عجیب و غریب از 35 کشور از 57 عضو سازمان همکاری اسلامی برای مبارزه با تروریسم ایجاد کند. اگرچه بسیاری از کارشناسان آن را سیاست نعل وارونه عربستان در حمایت از تروریسم دانستند. در این میان ایران نیز بعد از 1979 همواره از سوی دولت های حوزه خلیج فارس و اسرائیل به عنوان یک تهدید اصلی نگریسته شده است. به زعم آنتونی اچ کوردزمن، اندیشمند حوزه مسائل نظامی و خاورمیانه، مولفه هایی همچون شرکت در نبردها، سازگاری بین طرفین، متعارف سازی، حمایت عمومی و ساختارهای منطقی، و همچنین عملیات های یکپارچه و مدیریت نبرد، از الزام های اساسی همکاری نظامی است که اغلب سخت،پرهزینه و به سختی به دست می آیند. حکومت های مستقر خاورمیانه برخورداری همه جانبه از این موارد را در آن واحد نشان نمی دهند. یقیناً طرح های بلندپروازانه برای تغییر این وضعیت، یعنی قدرتمند ساختن شورای همکاری خلیج فارس، یا یک ائتلاف عربی گسترده تر برای یافتن راه هایی جهت پرهیز از اتکا بر قدرت های فرامنطقه ای و حتی پیشنهاد ساختارهای امنیتی که ایران و همسایگان عرب را در بر گیرد آسان است. اما در عمل همکاری امنتی و نظامی تنها با الزام متقابل و روابط سیاسی عمیق پیش می رود. وجود تهدیدی به نام داعش، بهترین مثال از عدم موفقیت همکاری امنیتی و نظامی برای برطرفسازی آن است. عربستان، اردن، عراق، امارات و کویت به اشکال مختلف با شورشیان سوری سر و کار داشتند و در عین حال برای تعامل با دولت های عراق و سوریه با هم اختلاف داشتند. تلاش ها برای تهدیدات ایدئولوژیکی و افراط گرایی در منطقه نیز به صورت انفرادی است.

معضلی به نام دگرسازی

اسنایدر، از نظریه پردازان واقع گرایی نئو‌کلاسیک در این رابطه معتقد است که  شناسایی پویش‌های شکل‌گیری اتحادها بایستی به دو عامل اصلی توجه کرد: یکی شناسایی ماهیت تهدید و دیگری تعیین اینکه آیا در واکنش به تهدید بایستی با دیگران متحد شد و با چه کسی باید متحد شد؟

اساساٌ برساختن اتحادها به محاسبه عقلانی هزینه ها و قاعده هایی بستگی دارد که از عوامل مادی و قدرت نظامی نسبی دولت در برابر تهدیدها نشات می گیرد. اما شاید برای معضل امنیتی و نظامی بتوان به این نظر کنتز والتز اشاره نمود که دولت ها نه به همراهی با یکدیگر بلکه به موازنه سازی در قبال یکدیگر روی می آورند. موازنه هایی که به رهبری کشورهایی همچون ایران، عربستان در برابر یکدیگر دیده می شود و دولت های کوچک تر به آنها اتصال می یابند تا بقا یابند.

بر خلاف غرب که اتحاد ها و همکاری های نظامی بر اساس تبیین های هنجار محور تبییین می شود و همکاری ها بر اساس اشتراکات هویتی و هویت دسته جمعی میان دولت هایی با هویت مشابه لیبرال دموکراسی شکل گرفته است؛ همکاری ها و اتحادها قدرت محور بوده و ریشه در شرایط مادی و مصلحت دولت های منطقه دارد و بر اساس ایجاد بازدارندگی است. در واقع هویت دسته جمعی در خاورمیانه شکل نگرفته است چراکه هویت چندگانه اسلامی، ملی و قومی اصلی ترین عامل شکل دهنده به منازعات بین دولتی و مهم ترین مانع همگرایی عمیق است. به عبارت بهتر تعریف سرنوشت مشترک و درک متقابل از یکدیگر، اعتماد و اعتمادسازی که از عوامل مهم شکل گیری هویت دسته جمعی و متعاقباً همکاری نظامی و امنیتی بر مبنای آن است که در خاورمیانه بسیار ضعیف بوده و به جای آن دگرسازی بسیار فعال بوده است.

متغیرهای کلیدی آینده

به زعم کوردزمن  متغیرهای کلیدی وجود دارند که می توانند ماهیت همکاری امنیتی در منطقه را تا سال 2030 تغییر دهند.

*پیشرفت منازعات ادامه دار سوریه و عراق

* چگونگی تکامل جنبش های افراط گرا همچون القاعده، داعش و فتح الشام

* سطح دخالت نظامی و استراتژیک آمریکا در منطقه

* نقشی که روسیه در ایران، سوریه و سایر دولت های منطقه بازی می کند؛ هم در ارسال تکنولوژی و فروش سلاح و هم در حضور عملی در منطقه

* نقش چین در ارسال تکنولوژی و منافع و امکانات آن در اقیانوس هند، منطقه خلیج فارس و دریای سرخ

* چگونگی تاثیر تنش های فلسطین_اسرائیل و بازپدیدآیی نزاع ها و تاثیر آن ها بر رفتار دولت های عرب

* موفقیت استراتژیک ایران در منطقه و همچنین دستاوردهای نظامی آن

هرکدام از عناصر و طرف های منازعات منطقه رویکرد متفاوتی برای مقابله با تروریسم و شورش ها دارند. هیچ کدام به صورت جامع در همکاری منطقه ای جامعه ای درگیر نشده اند و یا حداقل در مشارکت واضحی از فعالیت خارجی یا منطقه ای درگیر نیستند. کشورهای منطقه همدیگر را نه به عنوان دوست و یا رقیب بلکه بیشتر به عنوان دشمن یا تهدید بازنمایی می کنند و اگر اتحاد و ائتلافی را شکل دهند برای موازنه قوا می باشد. اما مشکل دیگری که مزید بر علت بوده این نکته است که هیچ کشوری به طور دائم دوست و یا دشمن شناخته نمی شود و ادراک ها با توجه به حوداث و اتفاقات بسیار سیال و تغییرپذیر است. از این روی دفع تهدید بر اساس درک خودمحور بر همکاری ارجحیت دارد.

 

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار