کد خبر: 3893
تاریخ انتشار: 2 شهریور 1395 - 17:50
آرمان سلیمی
نزدیک شدن ترکیه به کشورهای روسیه و ایران موضوع ایجاد اتحاد راهبردی جدید در منطقه را مطرح نموده است. اهداف ترکیه از نزدیکی و همکاری با ایران و روسیه را در سه علت می توان در سه علت واکاوی نمود. ایجاد فشار مقطعی بر اتحادیه اروپا و آمریکا، ضدیت با کردهای سور

فراتاب- سرویس بین الملل: دیدار اردوغان با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در 9 آگوست 2016 در سن پترزبرگ به یکی از مهم‌ترین موضوعات مورد بحث و تحلیل رسانه‌های خبری تبدیل شده است. غالب تحلیل‌ها بر این باور هستند که با نزدیکی ترکیه به ایران و روسیه می‌توانیم از جبهه‌ی جدید روسیه- ایران- ترکیه سخن به‌میان آورد. جبهه‌ای جدید که با هدف پایان بخشیدن به بحران سوریه، سطحی وسیع از همکاری‌های و هماهنگی‌ها را در  دستور کار قرار خواهند داد. در راستای تحلیل دقیق این موضوع، در نوشتار حاضر در پی تحلیل اهداف ترکیه از نزدیکی و همکاری با ایران و روسیه هستیم. در این ارتباط می‌توان سه دلیل عمده را مطرح نمود:

 

1- فشار مقطعی بر آمریکا و اتحادیه اروپا

 مقامات ترکیه طی سال‌های بعد از تاسیسی جمهوری جدید ترکیه در 1923 همواره بخشی از ائتلاف غرب و متحد آمریکا در منطقه بوده‌اند. آنکارا طی چند دهه گذشته همواره سودای ورود به اتحادیه اروپا را در سر داشته است. در سال‌های بعد از 2002 تلاش برای ورود به اتحادیه اروپا، به شکلی جدی از سوی حزب عدالت و توسعه پی‌گیری شد؛ اما هیچ‌گاه این حزب اسلام‌گرا به آرزوی دیرینه خود نرسید.  در سال‌های بعد از 2002 ترکیه سیاست انجام اصلاحات اساسی در داخل کشور و رسیدن به رعایت‌های استاندارد را مورد لحاظ قرار داد. اما در دو سال گذشته شاهد تغییر رویه‌ی ترکیه برای ورود به اتحادیه اروپا هستیم. رویه‌ای که در قالب آن سیاست رسیدن به استانداردهای عضویت در اتحادیه اروپا و انجام اصلاحات داخلی مدنظر نمی‌باشد؛ بلکه سیاست اعمال فشار و تهدید اروپا در پیش گرفته شده است. بعد از 2014 مساله مهاجرین و گشودن مرزهای ترکیه برای ورود آنان به اتحادیه اروپا به چالشی بزرگ برای دولت‌مردان اروپایی تبدیل شد. مقامات ترک از این مساله به‌عنوان کارتی برای فشار بر اتحادیه اروپا بهره گرفتند و در شرایط کنونی هم با سیاست نزدیکی مقطعی به روسیه و ایران تلاش دارند تا اتحادیه اروپا را مجبور به رضایت دادن به عضویت ترکیه در این اتحادیه نمایند.

در سویی دیگر، نزدیکی به جبهه ایران و روسیه ابزاریست که اردوغان برای اعمال فشار بر آمریکا جهت دست کشیدن از حمایت کردهای سوریه اتخاذ نموده است.  طی یک سال گذشته با صراحت تمام منافع آمریکا با ترکیه در مساله کردهای سوریه در تضاد جدی قرار گرفت. حضور آمریکا در قامت متحد و شریک عملیات نظامی کردهای سوریه که در قالب نیروهای سوریه دموکراتیک از اواخر 2015 توسط واشنگتن سازماندهی شده‌اند، زمینه‌های ایجاد شکاف عمیق میان دو متحد همیشگی یعنی آمریکا و ترکیه را فراهم نموده است. در همین راستا مقامات ترک، نزدیکی به جبهه ایران و روسیه را همانند ابزاری برای کوتاه آمدن آمریکا از مواضع خود نسبت به کردهای سوریه مورد لحاظ قرار داده‌اند.

 

 

2- تضعیف جایگاه کردهای سوریه و پایان بخشیدن به حکومت فدرال آنان

بعد از آغاز بحران سوریه در 2011 فرصتی تاریخی برای کردهای سوریه ایجاد شد تا در شمال این کشور  به حدودی از استقلال عمل سیاسی دست پیدا کنند. رسمیت بخشیدن به نظام خودمختاری دموکراتیک مدنظر خود، در سال 2014 با سه کانتون عفرین، کوبانی و جزیره نقطه عطف این مساله بود. هم‌چنین، ایجاد فدراسیون روژاوا در شمال (مارس 2016) و آغاز عملیات مشترک نیروهای سوریه دموکراتیک و آمریکا برای آزادسازی شهر منبج در شمال استان حلب، بیش از بیش موجب رسمیت بخشی به سازوکار حکومتی کردهای سوریه شد. اما کشور ترکیه از همان ابتدای سال 2011 مخالف قدرت‌گیری حزب اتحادیه دموکراتیک سوریه (PYD) به عنوان شاخه‌ی سوریه‌ای حزب کارگران کردستان (PKK) بوده‌اند.

دیپلماسی  کردهای سوریه طی سال‌های بعد از 2011 زمینه همکاری میان آنان با روسیه، ایران، آمریکا و کشورهای اروپایی را فراهم نمود. این روند نگرانی هر چه بیشتر آنکارا را در پی داشت. اکنون در روند تغییر موضع سیاست خارجی ترکیه اردوغان در پی اقناع کشور روسیه و ایران برای عدم حمایت از کردهای سوریه و تهدید مشترک خواندن آنان برای تهران و آنکارا است. در واقع، مهم‌ترین دغدغه و هدف ترکیه در سوریه شکست طرح ایجاد دولت کردی در سوریه می‌باشد. بنابراین اقناع ایران و روسیه برای ایجاد چند جبهه جدید برای درگیری با کردها و تحمیل شکست بر آنان به شدت مورد توجه ترک‌ها می‌باشد. بدین معنی که کردهای سوریه در سه جبهه همزمان درگیر شوند و شکست‌های نظامی بزرگ به آنان تحمیل شود. در یک جبهه درگیری کردها با داعش، در جبهه دوم درگیری کردها با نیروهای سوری معارض حکومت مرکزی تحت الحمایه ترکیه (جیش الفتح و دیگر جریان‌ها) و در نهایت گشودن جبهه جدید حکومت مرکزی سوریه. آن‌چنان که شاهد هستیم در روزهای اخیر، سیگنال‌هایی از شروع درگیری میان نیروهای حکومت مرکزی سوریه با کردها در حسکه مخابره شده است.

  

3- خروج از انفعال و سهیم بودن در آینده سوریه

دیگر هدف عمده ترکیه از نزدیکی به جبهه ایران  و روسیه در بحران سوریه را می‌توان در ارتباط با شکست‌های سیاسی و دیپلماتیک پی‌درپی آنان در سوریه و منطقه داست. بر خلاف تصورات مقامات ترک، نه تنها پس از حدود 6 سال حکومت بشار اسد سقوط نکرد، بلکه با حمایت‌های ایران و روسیه بر قدرت حکومت مرکزی سوریه در برابر نیروهای معارض افزوده شد. ایجاد جیش الفتح توسط ترکیه و عربستان در سوریه و پیشروی‌ها اولیه این نیروهای در مارس 2015 این امید را برای ترک‌ها ایجاد کرد که می‌توانند پیروز عرصه میدان نظامی سوریه باشند. اما با ورود روسیه به بحران سوریه، روند معادلات کاملا بر خلاف خواسته‌های آنکارا پیش رفت. پیش‌روی‌های حکومت مرکزی سوریه در شمال کشور از ابتدای سال 2016، به ویژه از ماه مارس با شکستن محاصره شهرک‌های نبل و الزهرا و محاصره شهر حلب مقامات ترکیه را با ین واقعیت مواجه نمود که بازنده تحولات سوریه بوده‌اند.

در نتیجه این تحولات در شرایط کنونی کارگزاران سیاست خارجی ترکیه در پی آن هستند که با نزدیک شدن به ایران و روسیه، بتوانند همانند بازی‌گردانی مهم و کلیدی ایفای نفش کنند. امید اصلی ترک‌ها این است که حکومت فدرال کردهای سوریه با شکست و فروپاشی مواجه شود؛ اگر چه این امر با باقی ماندن بشار اسد در قدرت هم باشد. اردوغان و بینالی یلدریم این گونه تصور می‌کنند که با همکاری با روسیه و ایران می‌توانند از انفعال در تاثیرگذاری در معادلات خارج شوند و بحران سوریه را مدیریت نمایند.

 آرمان سلیمی (پژوهشگر مسائل خاورمیانه)

 

منبع: الوقت

نظرات
آخرین اخبار