کد خبر: 3656
تاریخ انتشار: 26 مرداد 1395 - 01:47
زهرا رمضانی

فراتاب گروه بین الملل:بیست و چهارم نوامبر ۲۰۱۵ است، با سقوط یک جت جنگنده روسی توسط هواپیمای اِف-۱۶ ترکیه دو خلبان نیروی هوایی روسیه جان خود را از دست می دهند. روابط ترکیه و روسیه رو به وخامت می گراید. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه به ارتش خود دستور می دهد : "هر گونه حمله ای را به شدیدترین شکل ممکن پاسخ دهید"که اشاره به تهدیدهایی بود که در سوریه ممکن بود متوجه نیروهای روسی شود.

این روزها بعد از گذشت چندین ماه،نخستین دیدار رسمی رئیس جمهور ترکیه از روسیه پس از بحران صورت می گیرد.فئودور کوکیانوف، رئیس شورای سیاست خارجی و دفاعی اعلام می کند که "روشن است که روسیه در حال حاضر شریکی مهم برای ترکیه است و در زمانی که روابط ترکیه با اتحادیه اروپا و ایالات متحده به روشنی به تنش کشیده شده و به نظر هم نمی رسد به این زودی ها تغییری در حکومت حاکم بر سوریه پیش آید، طبیعی است که روسیه برای ترکیه بسیار مهم باشد".الکساندر بونوف از مرکز مطالعات کارنگی در مسکو نیز ازین صحبت می کند که دیگر روابط شخصی یا ایدئولوژیک بر این روابط سایه نیداخته است بلکه آن چه سایه انداخته مصالح عملی مشترک است.

بعد از وارد شدن روسیه به بحران سوریه برخی تحلیلگران بر این اعتقاد بودند که روسیه توسط این اقدام رسما از انزوای بین المللی خود خارج شده است اما این روزها با افزایش اقدامات دیپلماتیک روسیه در منطقه،افزایش ارتباطات با ایران که متحد استراتژیک خوانده شده است و گرم شدن رابطه با ترکیه می توان گفت روسیه در حال وارد شدن به دوران طلایی سیاسی خود در منطقه و جهان است و گفته می شود که این بار با افزایش نقش روسیه در بحران های منطقه و شکل گیری موازنه قوای جدید،بیشتر از گذشته می توان نسبت به حل بحران ها امیدوار بود.اما آیا به واقع می توان به این ائتلاف امیدداشت؟

شاید بتوان گفت یکی از پیش نیاز های اعتماد به یک ائتلاف دلایل شکل گیری آن باشد.هم پیمانی روسیه و ترکیه که بنا گرفت،برخی تحلیل گران بر این اعتقاد بودند که به واسطه ویژگی برد-برد ی که این ائتلاف دارد،نه تنها این هم پیمانی ثبات خواهد داشت که این رابطه منتهی به حل خیلی از مسائل و مشکلات منطقه از جمله مهم ترین آنها در سوریه خواهد شد. استدلال ها بر این پایه واقع است که روسیه با مشکلات امنیتی زیادی رو به رو است :بخش عمده ای از نیروهایی که در سوریه در حال جنگ هستند، به نوعی از مجموعه فدراسیون روسیه به آن منطقه رفته اند. به عنوان مثال چچن و داغستان و ...که حفظ روسیه از عواقب بازگشت این نیروها از سوریه نیازمند هرچه بهره وری بیشتر از روابط خوب با همسایگاه این نقطه کانونی بحران است. مضافا اینکه روسیه از سمت غرب نیز دارای مشکلات دیگری است.امنیت روسیه هم از ناحیه اوکراین تهدید می شود و هم از طریق گسترش ناتو . طرح الحاق اوکراین و گرجستان به ناتو از جمله این تهدیدات امنیتی اند. بنابراین برای مقابله با این قضیه توجه به ترکیه که در بالکان و دریای سیاه در چارچوب همکاری کشورهای جنوب شرقی اروپا و آمریکا تعامل دارد؛برای روسیه اهمیت زیادی دارد. لذا طبیعی است که روسیه با توجه به حساسیتی که نسبت به گسترش ناتو به شرق و استقرار رادار این سیستم در ترکیه دارد،در این زمان از این مناسبات گرم استقبال کند. چه بسا که در کنار علل مهم امنیتی ،روسیه در این قهر و آشتی دیپلماتیک توانست وجهه و پرستیژ بین المللی خود را افزایش دهد.عذرخواهی چندین و چند باره از زبان رئیس جمهور یک کشور چیزی نیست که بشود به راحتی هم از کنار آن گذشت.

موازنه قوای جدیدی که در منطقه صورت گرفته شاید توان حل بحران هایی چون سوریه را داشته باشد و شاید دلایل موجهی برای ثبات آن وجود داشته باشد اما آنچه که در افق این ائتلاف به نظر می رسد افزایش کشمکش ها و رقابت های منطقه ای بیشتر است

در سمت دیگر این معامله، با در نظر گرفتن شرایط این چند ماه از بحران اقتصادی ترکیه گرفته تا مسائل منطقه ای در سوریه و عراق ،می توان گفت ترکیه با بهره بیشتری ازین بهار روابط می تواند تا حدی خسران اشتباهات قبلی ترکیه در منطقه را کاهش دهد و خود را به عنوان یکی از برنده های منطقه در کنار روسیه بنشاند. بنا بر اعلام بولنت تفنکچی، وزیر گمرک و بازرگانی ترکیه، این کشور طی هفت ماهه نخست سال جاری میلادی به دلیل بحران دیپلماتیک با روسیه و تحریم های اقتصادی اعمال شده از سوی این کشور، شاهد کاهش یک میلیارد دلاری صادرات خود بوده است.تعلیق از دو پروژه اقتصادی بزرگ از جمله پروژه احداث یک خط لوله و محرومیت صنعت گردشگری از 4 تا 5 میلیون توریست با درآمد میلیارد ها دلار، برآورد بخشی از ضرری است که قرار است نه تنها در گرماگرم روابط بهبود یابد که ائتلاف با ثباتی را نوید دهد.

اما آنچه که در این میان سوال می شود این است جایگاه این ائتلاف منطقه ای در رقابت جهانی کجاست؟ افق این ائتلاف در منطقه چه خواهد بود و چه پیامدهایی با خود در منطقه به همراه خواهد داشت؟ 

 بعد از کودتای ترکیه و محکوم کردن دیرهنگام شرکای غربی،مخالفت ها و انتقادهای بی سابقه و تند مقامات و رسانه های آنها علیه اردوغان در اعتراض به تصفیه گسترده مخالفان و امکان احیای مجدد حکم اعدام در ترکیه، صحبت از لزوم قطع مناسبات با ترکیه، اخراج این کشور از ناتو و لزوم تحت فشار قرار دادن دولت این کشور فاصله میان غرب و ترکیه را بیش از پیش زیاد کرد. لذا ترکیه از یک سو با آگاهی از این امرکه رقبای غربی به ویژه امریکایی ها، رخدادهای منطقه را نه بر اساس منافع ترکیه، که برمبنای منافع خود پیش می برند و از سوی دیگر احتمال بروز مناقشات نوین در منطقه قفقاز، دریای سیاه و دریای مدیترانه و همچنین تجربه بحران سوریه، در اندیشه تثبیت روابط با روسیه رفت.لذا اگرچه ناتو پس از دیدار پوتین و اردوغان این امر را نگران کننده ندانست اما به خوبی روشن است که غرب و ایالات متحده بخشی از فضایی که جهت چانه زنی با رقیب تازه نفس خود یعنی روسیه را داشتند،دیگر از دست داده اند.

اما آنچه که در ادامه پاسخ به سوالات فوق می توان گفت این است که فردای این رقابت ها به نظر نگران کننده می آید.درست است که امروز به واسطه بهبو روابط روسیه و ترکیه تا حد زیادی به حل بحران سوریه خوش بین شده ایم و وقایع این روزهای حلب و همراهی ترکیه در سوریه تا حدی مبین آن است اما به نظر می رسد این افزایش نقش های جدید منطقه ای بعد دیگری نیز می تواند پیدا کند.در حالی چند روز پیش سخن از فروش تسلیحات امریکا به عربستان بود که امروز اسناد فروش 5 کشتی مدرن نظامی مجهز به کالیبر توسط روسیه به عربستان منتشر شده است. در طی این دو سال و با دخالت روسیه در سوریه آنچه که واضح و مبرهن بود این مسئله بود که روس ها به دنبال این بودند که صحنه این کشور را به رقیب آمریکائی خود واگذار نکنند و سعی بر آن داشتند که با حضور قوی تر خود در این کشور از توانمندی مذاکراتی خود با آمریکا بهره برده و حتی سایر مشکلاتشان با غرب و امریکا به ویژه مسئله اوکراین را نیز با استفاده از اهرم حضور در سوریه حل کنند اما امروز شرایط به گونه ای تغییر یافته است که کمی معادلات را پیچیده تر و البته نگران کننده تر میکند.از یک سو با توجه به شرایط جدیدمطمئنا ایالات متحده و غرب سعی برآن خواهند داشت که در جبهه سوریه خود را از موضع ضعف خارج کنند و متمسک به هر وسیله خواهند شدو البته روسیه نیز این بار با دست بالایی که در معادلات منطقه پیدا کرده است نقش بیشتری برای خود قائل خواهد شد؛ واز سوی دیگر در گیر و دار این رقابت قدرت ها در منطقه،کشورهایی همچون عربستان در این میان وجود دارند که در سرگردانی روابط شرق و غرب،روزی شکوه کنان از غرب و روزی تهدید کننده روسیه،با خرید تسلیحات از دو طرف،قادر به انجام اقداماتی خواهد شد که یک تنه می تواند کل منطقه را دچار آشوب و ناآرامی غیرقابل کنترل کند.

لذا می توان گفت موازنه قوای جدیدی که در منطقه صورت گرفته شاید توان حل بحران هایی چون سوریه را داشته باشد و شاید دلایل موجهی برای ثبات آن وجود داشته باشد اما آنچه که در افق این ائتلاف به نظر می رسد افزایش کشمکش ها و رقابت های منطقه ای بیشتر است.تجربه ثابت کرده است مادامیکه اراده عیان و پنهان کشورها در یک راستا نباشد،هیچ بحرانی به آرامش نخواهد رسید؛چه بسا اینکه در این میان جنون قدرت بازیگرانی وجود داشته باشد که نگاه حداقلی،سلبی و کوتاه مدت به مسائل داشته باشد؛مسلما این امر مضاعف خواهد شد.ائتلاف های ناحیه ای که همراه با دخالت ها و رقابت های جهانی باشد، راهکار حل بحرانهای منطقه نیست.

زهرا رمضانی پژوهشگر مسائل خاورمیانه

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار