کردهای داعش! | فراتاب
کد خبر: 3608
تاریخ انتشار: 22 مرداد 1395 - 19:51
فارین افرز: چرا برخی کُردها به گروههای تروریستی می پیوندند؟
کشمکش کردها برای بقا و داشتن سیستم فدرالیسم، فرهنگ و هویتی را که با عوامل ملی گرایی و نه مذهب تعریف می شود، برای آن ها پدید آورده است. به هرحال نتایج تحقیقات ما نشان می دهد که با این وجود داعش در جذب شماری از مردم این منطقه با ایجاد جذابیت هایی موفق بوده

فراتاب- گروه ترجمه: یکی از مقامات اطلاعاتی ارشد کرد با اطمینان به ما گفت: "جهادیسم از سال ها پیش در این جا وجود داشته است و داعش مانند بقیه آن ها شکست خواهد خورد." کردها به طرز خاصی از خود مطمئن هستند، آن هم زمانی که در معرض این تهدید قرار می گیرند که داعش مرزهای کردستان عراق را به ستوه در می آورد؛ آن هم پیش از آن که نیروهای پیشمرگه کرد و قدرت هوایی کشورهای غربی، آنان را در آگوست 2014 به عقب برانند.
ما دو هفته را در کردستان عراق گذراندیم تا درک و شناخت بهتری از داعش و جنگ علیه آنان کسب کنیم. تحقیق ما شامل مصاحبه با مقامات امنیتی کرد، کماندوهای پیشمرگه، مقامان اطلاعاتی و زندانیان کردی که به داعش پیوسته بودند، می شود. ما چیزهایی زیادی درباره شرایطی که افراد در دوری از خانه، خانواده و دوستانشان باید برای بودن در خلافت، بگذرانند آموختیم.


در طول سفرمان به taza با راهنمایی پیشمرگه، تنها منطقه مسکونی خارج از کرکوک که یکی از خطوط مقدم مبارزه با داعش در عراق است، کماندوهای کرد واقعا راحت و آسوده به نظر می آمدند. فرمانده منطقه به ما گفت از زمان آغاز حملات هوایی به رهبری امریکا در 2014 داعش قادر نبوده است تا حمله ای جدی در منطقه انجام دهد. او گفت: "همه ما اکنون حملات خمپاره ای کم تری را شاهد هستیم. آن ها فقط برای این که به ما یادآوری کنند که این جا هستند گاهی شلیک می کنند." در بعضی موارد داعش متوسل به حمله با گاز خردل و شیمیایی می شود. یک هفته قبل از بازدید ما از این منطقه، taza مورد چنین حمله ای قرار گرفته بود که دهها نفر از آن آسیب دیدند. علیرغم نگرانی درباره این حملات، این حمله پیش از این که هر معنای دیگری داشته باشد، اعلام آشکاری از ضعف روزافزون گروه است.

فیسبوک، توئیتر، واتساپ از جمله ابزارهای سربازگیری داعش هستند اما در این بین تلگرام دارای قابلیت عملکرد چت پنهانی است که همین عملکرد آن را در میان هواداران داعش در سراسر جهان محبوب کرده است
در هرحال داعش فقط تهدیدی تروریستی برای مرزهای کردستان عراق نیست. این موضوع، مشکلی داخلی نیز به شمار می رود و سرویس های امنیتی داخلی دولت منطقه ای کردستان (KRG) با جدیت از حملات داعش در قلمرو خود از طریق دستگیر کردن اعضای کرد و عرب (ما اضافه می کنیم حتی جنگجویان غربی) و تخریب و نابودی شبکه لجستیکی و امکانات قابل ملاحظه گروه داعش، از نفوذ بیش از پیش آنها جلوگیری می کند.


اسلام گرایان و کردها
گروه های جهادی به لحاظ تاریخی دریافته اند که کسب مقبولیت گسترده درون فرهنگ کردی بسیار دشوار است. فرهنگی که از طریق چندین دهه مبارزه ملی گرایانه و سکیولار علیه رژیم های عرب تعریف می شود. اما آن ها حضوری تاریخی در این منطقه دارند. گروه های جهادی کرد، به عنوان انشعاب کوچکی از نهضت های اسلام گرای میانه رو کرد، ظهور یافته اند. اولین گروه از آنان نهضت اسلامی کردستان (IMK) بود. این گروه در سال 1987 توسط شماری از مخالفان اسلام گرای عراقی که در حال مبارزه با رژیم دیکتاتوری حزب بعث صدام حسین بودند، تاسیس شد؛ برخی از آن افراد طی تهاجم روسیه به افغانستان آموزش دیده و جنگیده بودند.
IMK و سایر گروه های اسلام گرای کرد بر اساس سنتی قدیمی درصدد یافتن مامنی در شرق، یعنی کردستان عراق و داشتن پایگاهی قوی در حلبچه، مذهبی ترین استان محافظه کار آن منطقه بودند. این منطقه به آنان اطمینان می داد که گروه در محدوده قومی امنی نسبت به حامیانش در ایران که درآن زمان درگیر جنگی هشت ساله با عراق بود، قرار دارد.
استان حلبچه به دلیل حمله شیمیایی 1988 صدام به خوبی برای همگان شناخته شده است. حمله سبعانه ای که جان 5000 کرد را گرفت. جای تعجب نیست که این بمب گذاری تاثیر مهمی از جهت رادیکالیسم بر مردم گذاشته باشد. همانند انفجاری که IMK با بیانیه ای جهادی در پاسخ به دولت عراق همانند انجام داد. در ابتدای دهه 1990 IMK همچنان کمک های لجستیکی و مالی و آموزشی را از دشمنان صدام دریافت می کرد. ایرانی ها در همراهی با حزب بعث سوریه تلاش داشتند تا دیکتاتوری صدام و نیز دولت نوپای کردی در شمال عراق را بی ثبات سازند. دولتی که توسط دو حزب سیاسی – اجتماعی عمده کرد عراق یعنی احزاب دموکراتیک کردستان KPT و حزب اتحادیه میهن پرستان کرد PUK هدایت می شد.


اسلامگرایان حاضر در IMK از سازمان دهی حملاتی در منطقه علیه اهداف PUK و KDP بسیار خوشحال بودند. اگرچه مبارزات متناوب میان کردهای سکولار و IMK پایان یافت، KDP و PUK خیلی زود از طریق جنگ های داخلی خودشان تضعیف شدند. این جنگ ها تقریبا همه توان و توجه آن ها را بین سالهای 1994 تا 1998 از آن خود کرد. در پایان جنگ IMK به KRG سکولار ملحق شد. که موجب ناراحتی عناصر هسته ای آن و منجر به خلق نخستین گروه جهادی سلفی منطقه گردید. بزرگترین آن ها جندالاسلام بود که در پایان دهه 1990 اقدام به تاسیس کمپ های آموزشی ایدئولوژیک و نظامی خود را در منطقه حلبچه نمود، با این امید که بتواند زمینه هایی برای انقلاب جهادی سلفی در عراق فراهم کند.

در سال 2001 این گروه نام خود را به انصار الشام تغییر داد و دریافت کمک از القاعده از همان موقع آغاز شد. در همین زمان بود که گروه مورد توجه ابومصعب الزرقاوی موسس احتمالی القاعده در عراق قرار گرفت. او شمال عراق را به عنوان منطقه امن موثری برای تثبیت نهضت خود، جند الشام دید. نهضتی که وی متعاقب تهاجم 2001 به افعانستان پایه گذاری کرده بود. پس از بروز عواقب تهاجم 2003 به عراق و با همکاری زرقاوی این گروه یکی از سازمان های جهادی بود که علیه غرب و نیروهای کرد پر و بال یافت. تنها اقدام وحشیانه این گروه در کردستان عراق در سال 2004 رخ داد. زمانی که خودروی بمب گذاری شده عامل انتحاری 109 نفر را کشت. یکی از کشته شدگان نخست وزیر سابق کردستان سامی عبدالرحمان بود.

در مقایسه با دیگر همسایگان داعش، باید گفت شمار کُردهایی که به داعش پیوسته اند، بسیار اندک و انگشت شمار است این افراد عمدتاً توسط سیستم سربازگیری آنلاین داعش و از طریق شبکه های اجتماعی جذاب این گروه شده اند

بررسی ریشه های شکل گیری نفوذ داعش در کردستان
ما درصددیم تا ریشه های شکل گیری داعش را در این منطقه مشخص کنیم. برای حکومت کرد این گروه، کوچک تر از آن تصور بیرونی است که نهضت توسط خود و با استفاده از ظرفیتهایش برای احیا و سازماندهی خود در منطقه بوجود آورده است. تجربه طولانی مدت کردها با جهادیست ها همچنین به این معناست که سرویس های امنیتی و نظامی آنان به خوبی در نبرد و شکست چنین گروه هایی متبحر شده اند. این موضوع ممکن است بتواند بخشی از اعتماد به نفس همه مقاماتی که ما با آن ها صحبت کردیم را توضیح دهد.


داعش تا کنون بیش از 40 درصد از قلمرو خود در عراق و چیزی حدود 20 درصد قلمرو خود در سوریه را از دست داده است. در ماه های پس از حملاتی که در پاریس و در ماه در نوامبر صورت گرفت، داعش از بیش از 7 شهر و شهرستان عمده عقب نشینی کرد. مقامات نظامی امریکا در کردستان به ما گفتند که رهبری و شبکه سراسری آن ها توسط اتحادهای بین المللی با تلفات عظیمی مواجه شده اند. این امر به موازات حضور موثر در آسمان و زمین منطقه، جایی که آن ها با نیروهای بومی خود نظیر پیشمرگه کرد کار می کنند، رخ می دهد. از می 2015 داعش قادر به آغاز یک عملیات موفق در کردستان عراق نبوده است. هنوز جای خوشحالی و رضایتمندی وجود ندارد؛ چرا که شبکه داعش که درمنطقه گستره شده است بر ریشه های تاریخی جهادگرایی و فواید ناشی از آن در منطقه تکیه دارد. به گفته مقامات در حال حاضر 400 تا 450 کرد عضو داعش چه در گروه KRG و چه در میان نیروهای داعش وجود دارند که این تعداد می توانند گروه را فعال و زنده نگه دارند.
بقای این گروه تا حدی به دلیل حضور داعش است که در این منطقه خاکستری نقشی میان یک گروه مافیایی و یک گروه شورشی را بازی می کند و این موضوع باعث شده تا این گروه بتواند اقدامات و انفجارهای ضعیفی انجام بدهد. یک مقام ارشد اداره امنیت داخلی این گونه توضیح داد: "اجازه دهید برای شما یک مثال بزنم. داعش، راننده یک کامیون در سوریه یا عراق است که زندگی های زیادی به بازگشت و خروج از مناطق تحت کنترل داعش به کردستان بستگی دارد. در مواجهه با چنین انتخاب بین بردن پیام برای داعش و یا کشته شدن اعضای خانواده، او گزینه اول را انتخاب خواهد کرد." این فقط بخشی از شبکه لجستیکی عظیمی است که گروه، آن را مدیریت می کند. عجیب نیست که این گروه هم چنین استفاده گسترده ای از اینترنت و رسانه های اجتماعی و فیس بوک دارد. این اقدامات برای این است که بتواند کردهای جوان را در مناطق آسیب پذیر و تحت فشار به خدمت بگیرند.


کردهای داعش
دلایل کردها برای پیوستن به داعش طیف وسیعی دارد و نیازی نیست آن ها را با عواملی که همتایان عرب عراقیشان را جذب این گروه کرد، یکی دانست. بسیاری از افرادی که اخیرا به داعش پیوسته اند این اقدام را در اعتراض به حکومت شیعی بغداد که آن ها را جدایی طلب می دانند، انجام دادند. هم چنین حضور داعش (و القاعده در عراق پیش از آن) در عراق به عنوان یک نیروی ضد شیعی بود. این فهم و دریافت به سادگی در میان اکثریت عظیمی از کردهای عراق تشدید نمی شود. کردهایی که از تقسیمات شیعه و سنی موجود در سایر مناطق عراق، خود را آزاد می دانند. اگرچه نمونه اعضای داعشی کرد مد نظر ما بسیار کوچک تر از آن است که ما را به نتیجه جامعی برساند، با این وجود گفتگوی ما با آن ها به ما کمک می کند تا درک بهتری از چگونگی اقدامات گروه و استخدام نیروهایشان داشته باشیم.
اولین مواجهه ما با آراز (نام همه زندانیان تغییر یافته است) بود؛ زندانی ای که در سال های نوجوانی خود قرار دارد. او از فیسبوک فقط برای دو هفته پیش استخدام توسط داعش استفاده کرده بود. داعش از این طریق آغاز به توجیه وی برای ورود به دنیای معنوی آن ها کرده بود. جوان تاثیر پذیری که در دنیای اینترنت تازه کار بود هدف مناسبی برای سربازگیری داعش تلقی می شد. وقتی که ما از او پرسیدیم چگونه داعش توانست وی را پیدا کند او به ما پاسخ داد که به دلیل علاقه اش به اسلام او عکس ها و تصاویری از نمادهای اسلامی و کتاب مقدس اسلام را در صفحه شخصی اش قرار داده بود. تصویر پروفایل او عکس مسجد بیت المقدس در فلسطین بود. این صفحه توجه سیستم سربازگیری داعش را به او جلب کرد و آن ها کار روی وی را آغاز و دیالوگ را با او بنیان نهادند که کمک بسیاری به تصمیم گیری او در راستای پیوستن به گروه بود. براساس گفته آراز پس از یک دوره سه ماهه ارتباطات آنلاین داعش با او، وی را متقاعد شده بود که پروژه اتوپیاگرایانه داعش واقعی بوده و او تصمیم گرفت چمدان هایش را بسته و به موصل که تحت کنترل داعش بود بیاید. اگر چه او یک زندگی نسبتا راحت و روابط خوبی با خانواده اش داشت کاملا متقاعد شده بود که آنها را ترک کند. این اقدام در پی تحقیق درباره مخاطرات و البته دور نمایی از آن چه که نمایندگان سربازگیری داعش برای وی تشریح کرده بودند، صورت گرفت. چیزی که داعش برای سربازانش به عنوان لحظاتی بسیار حیاتی در تاریخ اسلام توضیح می دهد. "آنها به من گفتند می توانند جایی در جامعه شان به من پیشنهاد کنند و شانس مبارزه در راه خدا را به من می دهند." او مطمئن شده بود که کردستان فاسد بود و سیاست های ملی گرایانه کثیفی را در پیش گرفته بود و این مساله مادامی که امریکا به اهانت به مسلمانان از طریق اشغال سرزمین هایشان و حمله به آنان ادامه دهد، وجود خواهد داشت. تفاوتی بین تصور ذهنی او در خلافت و کارش نبود. "آن ها گفتند تا زمانی که ما با تمام وجود در راستای هدفی مشابه وفادار باشیم همگی باهم برابریم."
ما پرسیدیم چطور او افرادی را که تا کنون ندیده بود باور کرد. او در پاسخ گفت او هیچ تجربه و آگاهی قبلی از گروه های جهادی نداشت و ظاهرا دلیل کمی برای جذابیت این گروه دریافته بود. به عنوان یک تازه وارد در فیسبوک او دوستان کمی برای هم صحبتی آنلاین داشت. آراز به ما گفت استفاده از سرویس پیام رسانی شبکه های احتماعی باعث شد او با سه شخص متفاوت صحبت کند. به زودی توافقی میان آن ها شکل گرفت و او به گرمی توصیف کرد که چگونه آنان پیشنهاد دادند که تا یک دیگر را برادر بدانند. البته او بلافاصله در نخستین گفتگوهایشان در باره روش های مبارزه و بمب گذاری انتحاری مجذوب نشده بود. او گفت: "من چیزهایی که آن ها برایم می گفتند را نپذیرفتم، من متقاعد نشده بودم."


علی رغم همه این مسائل، تغییرات ادامه یافت و او در ماه های آینده به آن ها احساس نزدیکی می کرد. آن ها از طریق داستان های قهرمانانه، شهادت و زندگی دوباره بعد از مرگ وی را توجیه کردند که او می تواند همه اینها را در خلافت داشته باشد. به او درباره شرارت های شیعیان و مسلمانان سنی ای که از ایدئولوژی داعش تبعیت نمی کنند هشدار داده شد. اما بحث های الهیاتی نقش مرکزی را در این توجیه نداشت.


او هرگز تصور نمی کرد که مجبور به پذیرش پیام آن ها باشد و رویکرد ملایم او نشان می دهد که او مجبور به انجام این کار شد. آن ها به من نگفتند که ابوعمر البغدادی رهبر فعلی داعش را بپذیرم اما گفتند که تو باید از او تبعیت کنی. بحث های مربوط به الهیات در طول مباحثاتمان به صورت جزیی مطرح شد. آن ها به من توضیح دادند که قرآن راهنمایی هایی برای همه جنبه های زندگی ما دارد و این که قوانین خلافت از قرآن می آید و منجر به فساد نمی شود و نهایتا این که این قوانین برترین قوانین و وحی الهی بودند. علی رغم این که بحث های اولیه درباره اسلام با وی مطرح شد آراز در نهایت متقاعد به صحت اصل هجرت شد و برای مبارزه در راه اسلام مهاجرت کرد. زمانی که او برای ترک خانه اش و پیوستن به قلمرو داعش آماده می شد توسط دولت کرد که فعالیت های اینترنتی او را رصد می کرد، دستگیر شد.


این فرآیند در فضای سایبری رخ داده بود. در حالی که اغلب تحقیقات مرتبط با افراط گرایی آنلاین تاکید بر اهمیت سطوحی از تماس های غیراینترنتی و فیزیکی داشتند، این ماجرا تصدیق می کند که استثناهای زیادی در این رابطه وجود دارد. در بعضی موارد قدرت شبکه های معنوی برای تصدیق مبارزان برای انجام چنین کارهایی کافی است. سایر مصاحبه ها از طریق فیسبوک، واتساپ و تلگرام برای ارتباط با سیستم سرباز گیری داعش صورت می گیرد. (تلگرام دارای قابلیت عمل کرد چت پنهانی است که همین عملکرد آن را در میان هواداران داعش در سراسر جهان محبوب کرده است.)


برای سیستم سربازگیری داعش، سربازگیری آنلاین تقریبا بدون هزینه است. آن ها قادر می شوند به شناسایی پتانسیل جنگجویان بپردازند؛ مبارزانی که در مجاورت قلمرو داعش و از طریق رسانه های اجتماعی با آن ها ارتباط برقرار می کنند. اقداماتی که آن ها در قلمرو خودشان انجام می دهند تقریبا بدون ریسک خطر دستگیری برای فعالیت هایشان است. اگر سربازان جدید توسط حکومت ها به دلیل پیوستن به گروه دستگیر شوند اطلاعات عملیاتی اندگی از محل گروه و هویت درست تماس های اینترنتی داعش لو خواهد رفت.
برعکس، آراز علی زندانی دیگر که ما با او صحبت کردیم روابط طولانی مدتی با شبکه های جهادی کرد و دوستان زیادی در میان اعضای داعش داشت. پس از کشته شدن یکی از آن ها در گروه داعش در عراق در 2015، او تصمیم به پیوستن به داعش گرفت. در واقع او اندکی پس از کشته شدن دوستش، عکسی از وی را به همراه این پیام که "شهید مدافع خلافت" و "کشته شدن در ماه رمضان افتخار است" در فیس بوکش قرار داد. مرگ دوستش بر اساس گفته او نخستین جرقه در ذهن او برای پیوستن به داعش بود.
پست اینترنتی او در فیسبوک توجه سیستم سربازگیری آنلاین داعش را به خود جلب کرد و خیلی زود آن ها از طریق تلگرام و فیسبوک با وی تماس گرفتند. اگرچه او هیچ آموزش اسلامی رسمی ندیده بود اما در طول زندگی خود تجربیات اسلامی مذهبی را دیده بود. داعش فقط یک چشم انداز جذاب برای وی بود و با اولین تماس ها او به داعش پیوست. او به ما گفت که مکالماتش با دوستان و سیستم سربازگیری آنلاین داعش او را به این نتیجه رساند که گروه در حال اجرا و پیاده کردن اسلام واقعی است. زمانی که ما از او پرسیدیم چگونه توانست به داعش به عنوان بزرگترین دشمن مردم کرد بپیوندد، او برای ما توضیح داد که چگونه توسط افرادی که به تازگی با آن ها اشنا شده بود، یعنی کردهایی که وارد خلافت شده و از آن جا با وی تماس می گرفتند گمراه شده بود. او گفت: "دوستی من با افرادی که می شناختم و آیات قرآنی و احادیث به من کمک کرد تا برای پیوستن به داعش متقاعد شوم."


دوستان او که به تازگی به داعش پیوسته بودند برای ملاقات با او در کردستان فرستاده شدند. طی این ملاقات ها او برای سفر به موصل با دیگر سربازان تشویق شد. اما او تردید داشت و نمی خواست خانواده اش را ترک کند. داعش با علم به اینکه او در قلمرو KRG عامل موثری خواهد بود به او گفت که در شهرش بماند و منتظر دستورات بعدی باشد. در مقایسه با عضو جوان تر، آزار که آماده سفر به موصل بود، علی به خانواده جوانش تعهد داشت.


وقتی از او پرسیدیم چرا او خانواده اش را بر هجرت ترجیح داد، به ما پاسخ داد: "آن ها به من پیشنهاد کردند که عضوی از خلافت در این سرزمین باشم و لازم نیست که به موصول بروم. چون من نمی خواستم خانواده ام را ترک کنم." زمانی که سیستم سربازگیری به او یشنهاد پول کرد او پول را انگیزه مهمی نمی دانست. او با انکار دیدگاه های افراط گرایانه اش برای ما اعتراف کرد که من به اسلام اعتقاد داشتم. اسلامی که آن ها به من گفته بودند و به خلافت و بغدادی؛ اما نه بیش از این."
یکی از مقامات اطلاعاتی کرد به ما توضیح داد که طرح های داعش در کردستان بخشی از شبکه لجستیکی آنان است. او به ما گفت:" آن ها از من می خواستند چیزهایی را بگیرم. مثلا کیف هایی را جمع آوری کنم و به راننده هایی که از موصول و شهرهای دیگر به کردستان می آیند کمک کنم." حداقل در سه مورد جداگانه او رانندگان کامیون هایی را که به عنوان پیک داعش عمل می کردند، ملاقات کرده بود. آن ها به او کیف هایی پر از اسلحه و مهمات داده بودند که برای روش های مرگبار استفاده می شد. او باید این بسته ها را در مکان مد نظر آن ها قرار می داد تا نفر بعدی آن را بردارد.


او در آخرین ماموریتش از این سنخ، چیز متفاوتی را دیده بود. یک IED بزرگ که آن ها سعی داشتن او را متقاعد کنند در مسحد شیعیان در محله ای در شهر سلیمانیه در طول مراسم عاشورای شیعیان نصب کند. علی می گوید: "انتخاب واضحی بود. مسجد شیعیان همیشه شلوغ بود و آن ها افراد مرتدی بودند که اقدام علیه آن ها مشروع دانسته می شد." او سعی داشت نشان دهد که پشیمان است. با گفتن این جمله که من در آن زمان به درستی فکر نمی کردم و گیج بودم. با این حال غیرممکن است بدانیم که ابراز پشیمانی او واقعی است یا فقط تحت تاثیر شرایط ملاقات با ماست که این حرف ها را می زند. او در نهایت تصمیم گرفت که این پیشنهاد را رد کند. وسایل را در خانه اش گذاشت و برای دیدن جایی که به عنوان هدف در نظر گرفته شده بود رفت و کیف مشابهی را با ترس از ماموران داعش، در آن جا گذاشت. او امیدوار بود که بتواند آن ها را متقاعد کند که به دلیل حضور نیروهای امنیتی مجبور به این کار شده است. زمانی که او به نزدیکی مسجد رسید توسط نیروهای اطلاعات کرد دستگیر شد.
داستان علی مشابهت زیادی با راست دینی اخیر دارد که چگونه مردم وارد گروه های تروریستی می شوند. او از طریق آمیخته ای از عقاید دینی خود و مشارکت در شبکه دوستان و تماس با داعش تحت تاثیر قرار گرفته بود و تشویق به پیوستن به آن ها شده بود. اگر چه فعالیت های آن لاین او نقش مهمی را در این راستا باز میکرد اما بعید است که او به داعش علاقه مند نشده باشد.
درک زندانی آخری که با وی ملاقات کردیم سخت تر بود. به نظر می رسید که او تلاش داشت تا اتفاقاتی را تعریف کند که وی را تبرئه کنند. او چندین بار توسط مقامات امنیتی کرد دستگیر شده بود. برخلاف بقیه جوما آگاهی و علاقه کمی به داعش و ایدوئولوژیش نشان می داد.


کشمکش ایالتی
داستان اعضای داعشی کردستان پیچیدگی و مشکلات منطقه را به ما یادآوری می کند. هیچ هدف نهایی مقدسی وجود ندارد. یک دلیل یا تئوری نمی تواند چگونگی افراط گرایی را توضیح دهد و هر مسیر شخصی، یگانه بوده و به موازات فاکتورهای شخصی از عوامل خارجی متاثر می شود.
به جای این که زمان زیادی را به این بحث اختصاص دهیم که چرا مردم به گروه های تروریستی می پیوندند باید این پرسش را به صورت واضح تری بپرسیم؛ چرا نه؟ اگر بتوانیم درک بهتری از دلایل اصرار اشخاص در فراخوان شورش جهادی داشته باشیم این درک، آگاهی ما را درباره پدیده داعش به طرز چشم گیری گسترش میدهد. با وجود مجاورت کردستان با قلمرو تحت کنترل داعش و این حقیقت که اکثر کردهای عراقی سنی مذهب هستند، شمار کردهایی که به داعش پیوستند، انگشت شمار هستند. دشوار است با یقین بگوییم چرا کردها برخلاف همسایگان عرب شان، مقاومت بیشتری در برابر جذابیت جهادگرایی جهانی را ثابت کرده اند. از میان توضیحات موجود می توان به این عوامل اشاره کرد؛ کشمکش کردها برای بقا و داشتن سیستم ایالتی، فرهنگ و هویتی را که با عوامل ملی گرایی و نه مذهب تعریف می شود، برای آن ها پدید آورده است. به هرحال نتایج تحقیقات ما نشان می دهد که با این وجود داعش در جذب شماری از مردم این منطقه با ایجاد جذابیت هایی موفق بوده است.

 

منبع: فارین افرز / برگردان به فارسی: سمیرا محتشم

بازنشر مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار