دیپلماسی اقتصادی، کشتی سرگردان با ناخدایانی بی چراغ راهنما! | فراتاب
کد خبر: 3606
تاریخ انتشار: 22 مرداد 1395 - 16:37
اردشیر پشنگ در گفت و گو با ایرنا:
مشکل عمده در ناهماهنگی و ارتباط نه چندان سازنده میان دیپلماسی و اقتصاد قبل از هر ناتوانی و مشکلی در این حوزه، به درک متفاوت و بعضاً متضاد مقامات ارشد کشور از مفاهیم کلیدی در اقتصاد و دیپلماسی باز می گردد!

 فراتاب گروه اقتصادی:  اخیراً گروه اقتصادی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مصاحبه ای در خصوص روابط میان دیپلماسی و اقتصاد با «اردشیر پشنگ» پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه و سردبیر سایت تحلیلی فراتاب انجام داده است، که مشروح آن در ادامه خواهد آمد[1]:

تهران- ایرنا- «اردشیر پشنگ» پژوهشگر مسایل خاورمیانه و روابط بین الملل در گفت و گو با ایرنا ضمن تاکید بر اینکه سیاست خارجی و دیپلماسی مناسب با کشورهای منطقه از عوامل موثر در رونق اقتصادی است، عنوان کرد؛ بهبود روابط دیپلماتیک ایران با جامعه جهانی، سبب دستیابی کشور به هدف های اقتصاد مقاومتی خواهد شد.

 

  • ایران به عنوانی کشوری با مناسبات فرهنگی و تاریخی با کشورهای منطقه به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز چگونه می تواند با توسعه این مناسبات و همکاری در جهت سیاست های اقتصاد مقاومتی گام بردارد؟

فکر می کنم پیش از هر نکته ای نیازمند بازتعریف «اقتصاد مقاومتی» در ایران هستیم تا نخست بدانیم که اصولاً اقتصاد مقاومتی به چه معناست و مولفه های آن چه هستند؟! چون با رجوع به صحبت مسئولان ارشد و میانی و کارشناسان و افراد موثر در این حوزه در خواهیم یافت دیدگاه آنان تنها در باب اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» شبیه است اما تعاریف و دیدگاههایشان در قبال این موضوع بسیار با هم متفاوت و بعضاً در تضاد است. گروهی معتقدند اقتصاد مقاومتی به معنی قطع وابستگی اقتصادی با جهان پیرامون و بخصوص غرب و ایجاد خودکفایی داخلی است سیاستی که کم و بیش در دهه 1360 و نیمه نخست 1370 پیگیری می شد و برعکس گروهی دیگر که عمدتاً در دولت آقای روحانی قرار دارند معتقدند اقتصاد مقاومتی به معنای تقویت و احیای اقتصاد کشور از طریق برقراری پیوند با اقتصاد جهانی و استفاده از ظرفیت های مختلف بین المللی است. طبیعی است خروجی طرفداران هر یک از این دو دیدگاه کاملاً متضاد و در تقابل با هم خواهد بود. گروه نخست مخالف توسعه روابط خارجی با کشورهای مختلف و بخصوص قدرتمند غربی هستند و خواهند بود و گروه دوم طرفدار جذب سرمایه گذاری، تکنولوژی و تجارب همه کشورها و بخصوص غربی ها هستند و چون هر گروه منابع قدرت خاص خود و توان اثرگذاری متفاوت دارند، در عمل بجای در پیش گرفتن یک سیاست واحد و منجسم که اثرگذار شود شاهد خنثی سازی تلاشهای طرفین توسط خودشان هستیم!

البته یک مساله دیگر در این بین هم بسیار موثر است و آن هم رقابت های سیاسی داخلی و در پیش بودن انتخابات آتی ریاست جمهوری، امری که باعث شده است از یکسو تعجیل در کار دولت برای ایجاد تحرک در اقتصاد بیشتر شود که این امر امکان خطا و یا دست کم استفاده بهینه تر از فرصت ها را تاحدودی تحت الشعاع خود قرار داده است و از سوی دیگر رقبای دولت، می خواهند با ابزارهای مختلف مانع از پیروزی مجدد آقای روحانی شوند و این امر متاسفانه حتی به حوزه اقتصادی و معیشت هم تسری پیدا کرده است و لذا می بینیم هرگاه هیات قابل توجهی از سیاسیون و تجار خارجی به کشور می آیند یا مقامات ارشد کشور در سفری خارجی قراردادهای اقتصادی امضا می کنند، گروه رقیب در داخل به شیوه های مختلف این اقدامات را تحت تاثیر قرار می دهد.

حال پس از بیان تمامی این مقدمات، باید تاکید کنم بی شک سیاست خارجی و دیپلماسی و داشتن مناسبات گرم سیاسی با کشورهای پیرامونی از عوامل موثر در ارتقای روابط اقتصادی و در نتیجه رشد و رونق اقتصاد کشور است. در این بین کشورهای آسیای میانه و قفقاز که به نوعی در منطقه ایران فرهنگی واقع شده اند، زمینه های همکاری و توسعه و گسترش مناسبات را بیش از دیگر مناطق پیرامونی دارا هستند. بخصوص اینکه مقوله امنیت در این مناطق دارای وضعیت به مراتب بهتری در قیاس با دیگر مناطق پیرامونی ایران است.

  • دیپلماسی به عنوان ابزاری در جهت رفع اختلافات منطقه ای و بین المللی چگونه می تواند ایران را به هدف های اقتصاد مقاومتی خود نزدیک کند؟

بی شک دیپلماسی یک کلید و ابزار موثر برای هموارسازی بازارهای هدف و یا دستیابی به تکنولوژی و دانسته ها و علم دیگر کشورها برای اقتصاد کشور است. بطور مثال ما پس از برجام شاهد هستیم با بهبود روابط دیپلماتیک ایران با جامعه جهانی، کشورها و شرکت های مختلف بین المللی راهی ایران شده اند تا از فرصت رفع تدریجی تحریم ها که در سایه دیپلماسی ایجاد شده است نهایت استفاده را بکنند امری که قاعدتا اگر بصورت یک برنامه استراتژیک و منجسم از سوی ایران پیگیری شود تاثیرات قابل توجهی در اقتصاد کشور خواهد داشت.

 

  • اکو به عنوان یک سازمان همکاری های اقتصادی است که طبق اساسنامه این سازمان، برای بهبود شرایط توسعه اقتصادی پایدار کشورهای عضو تلاش می‌کند؛ و برای حذف تدریجی موانع تجاری در این منطقه فعالیت کنند. با توجه به این امر ایران چگونه می تواند از این سازمان در جهت سیاست های اقتصاد مقاومتی خود بهره ببرد؟

اکو یکی از قدیمی ترین سازمان های منطقه ای دارای بعد اقتصادی است که ایران از بدو تاسیس در آن حضور موثر داشته است و اگر بحرانهای سیاسی اخیر در ترکیه را تا حدودی مورد چشم پوشی قرار دهیم در خواهیم یافت در میان سازمان های منطقه ای مختلف، جغرافیای اعضای اکو دارای کمترین بحران و ناامنی ممکن است امری که بودنش برای سرمایه گذاری و صنعت و تجارت کاملاً بدیهی به نظر می رسد. در سالهای اخیر هرچند بین تهران و آنکارا در حوزه سیاسی تنش ها و رقابت های جدی ای وجود داشته است اما در حوزه اقتصادی روابط طرفین روندی نسبتاً رو به رشد را داشته است و چون ترکیه و ایران قوی ترین اقتصادهای اکو را تشکیل می دهند می توانند با نوعی هماهنگی بیشتر در این حوزه و فعال تر کردن روابط کاربردی در میان اعضا باعث تحرک و پویایی بیشتر نیز شوند.

  • شرایط ایران در استفاده از دیپلماسی و روابط خارجی در پسابرجام و رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی را چگونه ارزیابی می کنید؟ (به نظر جنابعالی اولویت با کدام کشورها می باشد)

به نظرم مشکل اساسی ما فقدان استراتژی در قبال اقتصاد مقاومتی و چگونگی عملیاتی کردن آن است وقتی مبانی فکری مقامات تصمیم ساز و اجرایی و دیگر مسئولان کشوری و لشکری موثر بر روابط خارجی، دارای تفاوت و بعضاً تضادهایی است طبیعی است که نمی توان یک استراتژی یکپارچه را تنظیم و تدوین کرد. همین امر به پاشنه آشیل سیاست خارجی کشور نیز تبدیل شده است این امر را در سطح منطقه بسیار حادتر می بینیم. در سطح منطقه ما نیازمند نوعی راهبرد فراگیر به مانند آنچه که در قبال برجام روی داد هستیم، یعنی تکلیف سیاستگذاری در منطقه روشن شود کدام وزارتخانه یا نهاد و ارگان این مهم را برعهده دارد تا پس از آن دیگران بجای رقابت و مانع تراشی با توان خود به هم افزایی منجر شوند.

اولویت در شرایط فعلی با منطقه اکو در منطقه است منطقه ای که دارای امنیت و آرامش بیشتر و نیز دارای زمینه های مشترک تاریخی و فرهنگی گسترده تری هست. اقلیم کردستان عراق و جنوب عراق هم از دیگر مناطقی است که می تواند مورد توجه بیشتری قرار گیرد. همچنین به باور بنده در مناطق بحرانی نظیر عراق و سوریه نیز همزمان با تاکید بر مولفه های امنیتی و سیاسی می بایست بصورت ساختاری به مولفه های اقتصادی تاکید شود بطور مثال افزایش سرمایه گذاری و حضور صنعتی و اقتصادی ایران در مناطقی نظیر اقلیم کردستان و یا جنوب عراق باعث می شود تا همیشه این روابط، به عنوان یک وزنه و اهرم قوی تاثیر مثبتی در روابط سیاسی و ائتلاف و اتحادها داشته باشد. به قولی این یک فرمول از تئوری های لیبرالی است که بنمایه فکری آن این است که همکاری ها و تجارب مثبت در حوزه اقتصادی به دیگر حوزه های سیاسی و امنیتی هم تسری پیدا می کند این مساله بسیار حیاتی است تجربه روابط ایران با حماس و برخی گروههای دیگر نشان می دهد روابط و تعاملات سیاسی نمی تواند ضمانت دهنده خوبی در تنظیم روابط متقابل در بلند مدت باشد.

 

  • افزایش تعاملات تجاری با دیگر کشورها  اگر بدون برنامه صورت گیرد منجر به وابستگی به کالاهای وارداتی و حتی وابستگی به منابع حاصل از صادرات می‌شود و نتیجه معکوس در پی داشته خواهد داشت، با توجه به این امر چگونه می توان از این امر جلوگیری کرد؟

اولویت ما در وهله اول جذب سرمایه گذاران خارجی است و سپس کسب دانش و تکنولوژی. این هم زمانی روی می دهد که ما اولویت های داخلی را بطور دقیق تشخیص دهیم. واردات بدون توجه به بازار و توان و نیاز داخلی به فاجعه ای تبدیل می شود که متاسفانه در دولت قبلی بسیار روی می داد و شاهد بودیم واردات بی برنامه و بعضاً متاثر از رانت های خاص باعث شد بسیاری از تولیدکنندگان صنعی و نیز کشاورزی با ورشکستگی مواجه شوند. این هم ناشی از آن است که مسئولان مربوطه تسلط کافی و علمی به حوزه های تحت امر خود داشته باشند و یک ستاد هماهنگ بین فعالان اقتصادی (دولتی و خصوصی) و مسئولان موثر سیاسی و لشکری باید ایجاد شود تا با هماهنگ سازی سیاست ها و تعیین اولویت ها بتوان فرمولی مناسب و متعادل میان واردات و صادرات کشور پیدا کرد!

  • با توجه به وضعیت کنونی خاورمیانه، سیاست های ایران برای رسیدن به هدف های اقتصاد مقاومتی خود در تعامل با کشورهای همسایه باید چگونه باشد؟

قطعاً افزایش سطح تنش ها و بحران های منطقه ای تاثیر منفی روی اقتصاد کشور خواهد داشت و همچنین هزینه های امنیتی و نظامی کشور را بیش از پیش می کند چرا که برای برقراری امنیت ما ناچاریم بسیار بیشتر از قبل هزینه کنیم و عوامل سخت افزاری و نرم افزاری و انسانی چه در داخل و چه در خارج از کشور به کار ببریم. بی شک چنین وضعیتی نباشد بخشی از این هزینه ها و بودجه ها می تواند در حوزه اقتصادی و برای توسعه کشور صرف شود. لذا طبیعی است باید اولویت سیاست خارجی کشور در منطقه کاستن از سطح تنش ها باشد و در داخل هم این تبدیل به یک استراتژی هماهنگ شود مثال واضح آن اشتباه برخی افراطیون داخلی در حمله به سفارت عربستان سعودی بود که باعث شدند عربستان از یک موقعیت دفاعی به موقعیت تهاجمی تغییر فاز دهد و همچنین از همه ابزارهای خود برای مهار و فشار به ایران استفاده کند. تنش زدایی منطقه ای هم کلید آن در دست قدرت های بزرگ منطقه ای است و یکی از بزرگترین موانع آن عدم اعتماد میان رهبران حاکم به یکدیگر است لذا اگر به مانند تجربه دوران دولت دوم آقای هاشمی و دوران اصلاحات نوعی اعتمادسازی و تنش زدایی بین رهبران تهران و ریاض در وهله اول و دیگر کشورهای موثر در وهله دوم روی دهد باعث می شود سطح تنش ها به تدریج کاهش یابد و در یک فضای حرکت به سمت همکاری منطقه ای، چاره ای برای بحران های سوریه، عراق، یمن و ... در افقی میان مدت پدیدار شود طبیعتاً همه اینها در عرصه اقتصادی موثر خواهند بود. اما روند معکوس که در حال حاضر وجود دارد باعث افزایش فشارها و بارها بر اقتصاد کشورهای مختلف از جمله ایران می شود و نتیجتاً از اهداف اقتصاد مقاومتی دورتر خواهیم شد.

 

لینک مصاحبه منتشر شده در خبرگزاری جمهوری اسلامی: http://www8.irna.ir/fa/News/82178783/

 

[1] . تیتر انتخابی ایرنا برای این مصاحبه: دیپلماسی و روابط خارجی سازنده؛ ساز و کاری مهم در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی

نظرات
آخرین اخبار