کد خبر: 3416
تاریخ انتشار: 11 مرداد 1395 - 21:41
آرام ولدبیگی
بلاد شام چه لبنانیزه شود چه بالکانیزه، چه بازیگران داخلی و خارجی درگیر در آن تجویزی مناسب برای بحران هویتی موجود در آن دست یابند یا نه هیچ از این واقعیت نمی­کاهد که شام شریف برای همیشه به تاریخ پیوسته است

فراتاب گروه بین الملل: در ادبیات کردی شام شریف اصطلاحی است که برای نشان دادن وضعیتی مطلوب و ایدال در نظر گرفته می­شود، اما این وضعیت حداقل در چند سال سال گذشته در بلاد خاستگاه این اصطلاح هیچ نمودی ندارد. بلاد شام که در روزگارانی بسیار دور، نمادی از وضعیتی ایدال و مطلوب در منطقه بود حال به واسطه شش سال درگیری خونین در این کشور به تلی از خاک و ویرانه ­ای بزرگ تبدیل شده است. حل بحران سوریه و نحوه صورتبندی مدل حاکمیت و مدیریت در این کشور به معادله ای پیچیده تبدیل شده به نحویی که هیچ دولت یا گروهی توان پاسخگویی عملی به این معادله سنگین را ندارد، حتی توافق آتش­ بس روسی- آمریکایی نیز به علت فقدان برنامه ­ای روشن برای آینده سوریه از حل معضل بلاد شام ناتوان بود. ولی قبل از کنکاش این سوال یعنی نحوه حل بحران سوریه، پرداختن به سوالی بنیادین مهمتر می نماید: چرا بحران در بلاد شام روی داد؟ چرا سوریه به این وضعیت دردناک دچار شد؟ قطع به یقین پاسخ گویی به این سوال مکانیزم حل بحران سوریه را نیز آسانتر و چشم انداز پایان این فاجعه را نیز تسریع خواهد کرد.

شام چرا این چنین شدی؟

بلاد شام شاید به عنوان واقعیتی تاریخی بعد از تشکیل خلافت امویه همواره پای ثابت بخش اعظم تحولات منطقه و به طور کلی جهان اسلام بوده ولی سوریه-کشوری که تا اندازه زیادی در جغرافیای بلاد شام ظهور کرد- فرزند نوین خاورمیانه پساعثمانی است نه واقعیتی تاریخی و کهن. سوریه محصول جهان بعد از جنگ اول جهانی و بده بستان های قدرت های بزرگ در خاورمیانه بود. فرانسه و بریتانیا توانستند کشوری مرکب از اعراب سنی، اعراب علوی، اعراب مسیحی، دروزی ها و کردها را با هم ترکیب کنند، ترکیبی ناهمگون و بسیار نامتجانس ولی آنچه سوریه با این تمایز و تکثر را متحد ساخته بود حاکمیت های متمرکز در دمشق بود که فنر تمایزات ملی و مذهبی این کشور را محکم در دست فشرده و با تلاش در راستای ایجاد هویت ملی مورد نظر خود درصدد بود بر تمایزات هویتی خود از طریق نظامی متمرکز فائق آید. سوریه در طی سالها نظامی متمرکز با هویتی در ظاهر متحد و در درون شکننده بود زیرا این جامعه نتوانسته بود پاسخی منطقی و هم جانبه که تمام بازیگران ملی و مذهبی این کشور را راضی کند به مسئله مذهبی و ملی این کشور بدهد و به همین دلیل سوریه همیشه همچون آتشفشانی که آماده فواران بود باقی ماند.

در سال 2011 بحران دامنه ­دار منطقه خاورمیانه به سوریه نیز رسید و فنر حاکمیت متمرکز با خلل وارد شد و در آنی از ساعت بحران صد ساله از درون آتشفشان این کشور شروع به فوران کرد و هزینه یک قرن گذشته این کشور برای هویت­ سازی متمرکزی سوری را با آتشفشان عظیمی از درون برباد داد. بلاد شام به دوره پیش از جنگ اول جهانی رجوع کرد، دوره­ ای که هویت های ملی و مذهبی این واحد جغرافیایی دارای هویت­ها و حتی در مواردی مدیریت و ادراه خاص خود بودند.

در حال حاضر شکاف ملی و مذهبی به شکاف بنیادین این کشور تبدیل شده است، شکافی که طی سالها انکار شده بود ولی اکنون مبدا اصلی تمام مشکلات و تحولات این کشور را شکل می­دهد بحران سوریه بحرانی با ابعاد پیشرفته منازعات ملی و مذهبی است.

چرا برنامه های حل بحران بلاد شام منتج به نتیجه نمی­شود؟

بحران سوریه بحرانی از جنس ملت و مذهب است و زمانی ریشه های آن فروکش خواهد کرد که برای این مشکل تجویزی بنیادین و از جنس مشکل آن نوشته و اجرا شود. لوسین پای از نظریه ­پردازان مهم نظریه مدرنیزاسیون با طرح نظریه بحران معتقد است واحدهای ملی تا زمانی که پاسخی منطقی و همه جانبه به مسئله هویت ملی خود ندهند ضمن آنکه قدرت حل بحران های دیگر خود را ندارد توانایی گذار به واحدی دارای ثبات را نیز نخواهد داشت. بحران سوریه به این دلیل لاینحل مانده است که هیچ بازیگری آماده نیست این بحران را بحرانی مذهبی و ملی قلمداد کند و برای حل این نزاع در این راستا تلاش کند، سکوتی غریب تمام بازیگران دخیل در این معضل را در خود فرو برده است اما حال پرسیدن سوال ابتدایی این نوشتار کوتاه خالی از لطف نیست: بحران سوریه چگونه قابلیت حل خواهد داشت؟ این بحران چگونه حل می­شود؟  

بلاد شام در برزخ دو راه حل قرار دارد یا لبنانیزه شدن این کشور یا بالکانیزه شدن آن. سوریه در پایان یا همچون لبنان همسایه خود خواهد شد و یا سر از بالکانیزه شدن درخواهد آورد. ولی تمام ظواهر نشان دهنده این است سوریه هر روز از مدل لبنانی دور شده و به سمت بالکانیزه شدن گام برمی­دارد. چون مدلی لبنانی در ابتدا نیازمند تقسیم ثروت و قدرت و همچنین به رسمت شناختن هویت متمایز بازیگران داخلی این کشور است امری که تاکنون هیچ آثاری از آن را در رفتار بازیگران داخلی و متحدان منطقه­ای آنان مشهود نیست از طرف دیگر تحقق این مدل نیازمند همراهی نظام بین­الملل برای تحقق آن است. اما نظام بین­الملل و در راس آن آمریکا آماده نیست هزینه سنگین حل این بحران قومی و مذهبی را برعهده بگیرد و درصدد است با مانورهای تاکتیکی و با تخفیف این بحران خود را از ورود همه جانبه به این مسئله دورتر سازد ولی آمریکا با این کار تنها هزینه مداخله خود را به تعویق می­اندازد و در پایان نیز شاید برای حل این بحران باید هزینه بسیار بیشتری از مرحله کنونی بپردازد. در هر حالت بلاد شام چه لبنانیزه شود چه بالکانیزه، چه بازیگران داخلی و خارجی درگیر در آن تجویزی مناسب برای بحران هویتی موجود در آن دست یابند یا نه هیچ از این واقعیت نمی­کاهد که شام شریف برای همیشه به تاریخ پیوسته است تاریخی که فقط باید در پستوی بخشی از کتب تاریخی به دنبال آن گشت.

آرام ولدبیگی (پژوهشگر مسائل خاورمیانه)

نظرات
آخرین اخبار