کد خبر: 3387
تاریخ انتشار: 11 مرداد 1395 - 19:20
فرضیه سست تریلوژی های نامرتبط

به گزارش فراتاب، کوئنتین تارانتینو فیلمسازی که نه خودش آرامش دارد و نه فیلم های سینمایی غیرمتعارف و منحصر به فرد او بویی از آرامش برده اند، می کوشد در یک تصمیم گیری شخصی مشخص کند که تا کی در حرفه کارگردانی می ماند و تا چه زمانی فیلم خواهد ساخت.
از «۱۰ عالی» تا «۱۰ متوسط»!
این کارگردان و سناریست آمریکایی در این خصوص می گوید: همیشه دلم می خواسته است پس از ساختن ۱۰ فیلم توقف پیشه کنم و فیلم دیگری نسازم اما گاهی پیش خودم فکر می کنم که اگر ۷۵ ساله شدم و یک سوژه عالی بدست آوردم در برابر اشتیاق عظیم ساخت فیلمی از روی آن چطور ایستادگی کنم؟ فکر می کنم راه حل این باشد که ۱۰ فیلم نخست ام را کارهای اصلی خود تلقی کنم و اگر ۱۰ فیلم دیگر هم ساختم، آنها را در طبقه ای دیگر از کتابخانه و لابراتوار خود قرار بدهم و به عنوان آثاری درجه دوم به آنها نگاه کنم!
من و منتقد انگلیسی
آیا تارانتینو به ساختن سه گانه ها بیش از حد معتقد نیست؟ به نظر عده ای، تعدادی از فیلم های او آشکار اجزای یک سه گانه را از منظر فکر و موضوعی که پشتوانه ساخت آنها هستند، تشکیل می دهند و ارتباط هایی ولو ظریف و سایه وار بین آنها حس می شود و یکی می تواند دنباله ای غیرمستقیم بر بقیه تلقی شود. تارانتینو این را نه رد می کند و نه تایید و صرفاً می گوید: یک منتقد معروف بریتانیایی در کلاسه بندی کارهای من سه تریلوژی را قایل شده است. او معتقد است «سگ های انباری»، «پالپ نیکشن» و «جکی براون» اولین سه گانه مرا تشکیل می دهند و در پی آن یک سه گانه دیگر از من مشتمل بر قسمت های اول و دوم «بیل را بکش» و «ضد مرگ» را گواهی داده و در نهایت «لعنتی های بی آبرو»، «ژانگوی آزاد شده» و «هشت نفرت انگیز» را نیز سومین سه گانه من بر شمرده است. در توضیح باید بگویم او تعدادی از سمبل های به کار گرفته شده در این فیلم ها را آورده و همان ها را عمده کرده و وسیله نتیجه گیری خود قرار داده است. ارتباط های برخی از این فیلم با یکدیگر بسیار ظریف و همچون یک نخ نازک است که بدون فشار هم قطع و پاره می شود اما چون این منتقد و نظایر او تشابه های داستانی موجود در این خصوص را آورده اند، من اصراری بر رد ایده های آنها ندارم. البته می توانم بگویم و ثابت کنم که این فرضیه سست و این فیلم ها بیش از آن نامرتبط اند که بتوان یک تریلوژی با آنها ساخت اما به احترام ایده های دیگران این کار را نمی کنم و تصمیم گیری را به مردم می سپارم. البته معترفم که «سگ های انباری» (۱۹۹۲) و «پالپ فیکشن» (۱۹۹۴) یکدیگر را کامل می کنند و شباهت های زیادی بین کاراکترهای انجام گسیخته آنها وجود دارد و «بیل را بکش یک و دو» اصولاً یک فیلم هستند که چون طول مدت آن زیاد و بالغ بر ۵ ساعت و نیم شد، اجباراً آن را به دو قسمت تقسیم کردم و در قالب دو فیلم قرار دادم و به فاصله ۱۰ ماه با یکدیگر به نمایش در آوردم. «ژانگوی آزاد شده» و «هشت نفرت انگیز» هم چون هر دو وسترن اند و در پی هم ساخته و روانه بازار شده اند، نمی توانند به کلی بی ارتباط باشند. با این همه اگر از من می پرسید که قصد سه گانه سازی با این فیلم ها داشته ام یا خیر، باید متذکر شوم که خیر و هیچ یک به عنوان اعضای یک سه ضلعی و اجزای یک تریلوژی ساخته نشده اند و همین حالا هم برای خود فیلم هایی مستقل هستند و به تنهایی منظور خود را می رسانند و شروع و پایان خط داستانی شان همان فیلم است و نیازی به دیدن فیلم های قبلی و بعدی آنها نیست تا از موضوع و کاراکترها سر در بیاورید و آنها را بشناسید و همپا با آنها به حرکت در آیید و حرکت در چارچوب همان فیلم برای کسب همه آگاهی ها و دیدن تمامی اتفاقات کفایت می کند.
فرضیه تقلید و الگوبرداری
چرا فیلم های تارانتینو سرشار از ریفرنس های و اشارات به سایر فیلم ها و به ویژه آثار مشهور و کلاسیک است و او دائماً نمادهای آنها را در فیلم هایش می آورد؟ تارانتینو می گوید: نمی توان فیلم ساخت و از تاریخ فیلمسازی تاثیر نپذیرفت و کارهای برجسته پیشین را گرامی نشمرد. این یک اصل غیرقابل گریز است. در عین حال من هرگز یک یا چند شات و برداشت از یک یا چند فیلم خاص را در کارهایم تکرار و آنها را عیناً بازسازی نکرده ام. البته معترفم که در «پالپ فیکشن» وقتی کاراکتر مارسلوس به جلوی اتومبیل نقل مکان می کند، چیزی شبیه به صحنه ای از «سایکو» فیلم کلاسیک سال ۱۹۶۰ آلفرد هیچکاک تکرار می شود ولی اگر هم این را بپذیریم، این تنها تقلب و الگوبرداری مستقیم و لحظه به لحظه من از روی دست اساتید این حرفه است. با این اوصاف درست نیست که صبح و شب مرا به تقلید صرف از دیگران متهم کنند زیرا عادت من نیست که یک نگاهی به فرد بغل دستی ام بیندازم و ببینم او چه کار کرده است. فهرستی که برخی منتقدان در این زمینه از الگوبرداری های من ارائه کرده اند، بعضاً خیالی و تصورات خودشان است زیرا بعضی از این فیلم ها را شاید من اصلاً ندیده باشم. شاید هم دیده باشم اما آنها را فراموش کرده و وارد کار اجرایی فیلم های خود نکرده ام!

منبع: بانی فیلم

نظرات
آخرین اخبار