«جام جم» نشینان «جم» را جدی بگیرند! | فراتاب
کد خبر: 3305
تاریخ انتشار: 9 مرداد 1395 - 20:40
بازیگرانی که می روند و سریال هایی که می سوزند و... این بازی کماکان ادامه دارد

به گزارش فراتاب، شوخی شوخی جدی شد! راه اندازی تلویزیون جم یک شوخی رسانه ای نبود یک اتفاق از پیش تعیین شده با هدف گذاری طولانی مدت، با فکر و طراحی شده بود برای رسیدن به مقصدی که شاید امروز کم کم سر و کله علائمش از دور و نزدیک پیداست و جالب اینکه این حس بوجود آمده که ما به جای رقابت با آنها به یک همزیستی مسالمت آمیز رسانه ای اکوسیستم وار رسیده ایم و هدفی برای کنار زدن آن نداریم!
اینکه بگوییم هدفی نداریم شاید منطقی تر باشد تا اینکه بگوییم زورمان نمی رسد! زورمان نمی رسد!! یعنی ممکن است زور ما نرسد؟! یا می رسد ولی اصلاً آنها را نمی بینیم!؟ یا شاید هم می بینیم و می گوییم هر کس راه خودش، دست مخاطب برای انتخاب باز باشد!! بله شوخی شوخی جدی شد و ما امروز برنامه یا هدف محسوسی برای مقابله با شبکه های جم که هر کدام با هدفی معین راه اندازی شده و جلب نظر می کنند نداریم. این خطر جدی بیخ گوش ماست و مسوولان فرهنگی کشور از مجلس و وزارت ارشاد گرفته تا تلویزیون باید برای آن یک آماده باش طولانی مدت اعلام کنند.

جم لایف، یکی از شبکه‌های تلویزیونی گروه جم است که برنامه‌های مستند و جذابی در زمینه‌های گردشگری، حیات وحش، سلامت و بهداشت، مد و لباس و زیبایی تهیه و پخش می‏‌کند. شبکه جم جونیور، به پخش کارتون و برنامه‌های کودک، ازجمله انیمیشن‏‌های روز دنیا می‌پردازد. شبکه جم کلاسیک، فیلم و سریال‌های قدیمی پخش می‌کند. شبکه جم اونیکس، فعالیت خود را در پخش سریال‌های معروف جهان، به خصوص فیلم‌های پُرفروش آمریکایی متمرکز کرده است. شبکه جم روبیکس، سریال‏‌های معروف غربی با موضوعات اکشن، جنایی و حوادث را پخش می‌کند. شبکه جم میفا، به پخش موزیک ویدئوهای جدید و اخبار هنرمندان و خوانندگان می‏‌پردازد. شبکه جم اس‌تی، برنامه‌هایی با موضوع ورزش، سفر و گردشگری پخش می‌کند. شبکه جم بالیوود، مختص فیلم‌ها، سریال‌ها و موزیک ویدئوهای هندی است و شبکه جم هیستوری، نیز برنامه‏‌های تاریخی تولید و پخش می‏‌کند.

گروه جِم متعلق به سعید کریمیان از سال ۲۰۰۷ پخش خود را از لندن شروع کرده، دفاتری در شهرهای دبی، لندن، آنتالیا، کوالالامپور و لس‌آنجلس دارد و در حال حاضر ۱۴ شبکه به زبان فارسی و برای اقوام ایرانی، یک شبکه به زبان کردی، یک شبکه به زبان عربی و یک شبکه به زبان آذربایجانی دارد.

شبکه دیگر در این حوزه، «من و تو» است که به مرجان و کیوان عباسی تعلق دارد و بودجه خود را از انگلستان دریافت می‌کند. هویت حامیان مالی شبکه من وتو مشخص نشده و این شبکه عامدانه و با ظرافت به تبلیغ سلطنت‏‌طلبان و حکومت شاهنشاهی پهلوی می‌پردازد.

گروه تلویزیونی اُپرا که اخیراً با سه شبکه از تفلیس در گرجستان، شروع به پخش برنامه فارسی کرده است. اما در بخش اخبار و برنامه‌های سیاسی، رقیب رسانه ملی، شبکه بی‌بی‏سی فارسی است.

 افت تلویزیون موثر در اوج جم
آنچه واضح است و به تحقیقات میدانی چندان عظیمی نیاز ندارد این مسئله است که وقتی به دنبال دلیلی منطقی برای به یکباره دیده شدن و اوج شبکه های جم و از سویی حتی «من و تو» بودیم. بی شک افت برنامه های تلویزیون در چند سال اخیر در این اتفاق موثر بود چرا که در هر مقطعی به شکل پراکنده یک اتفاق مهم در تلویزیون رخ داد و یک اثر موفق در اغلب حوزه ها اعم از سریال سازی، تاک شو، جنگ و… روی آنتن رفت مشخص شد کماکان ترجیح مخاطب ایرانی، استفاده از تلویزیون امن داخلی است. ولی مگر چند برنامه پر مخاطب و دوست داشتنی تاثیرگذار در تمام شبکه های تلویزیون ما تولید می شود که بتواند در این راستا رقیب را کنار بزند! در مقابل شبکه های رقیب هر روز با بهره گیری از بودجه مفصل و البته نیروهای کارآمد و کاربلد به هدف نزدیک تر می شوند و نتیجه این مسئله قطعاً به نفع ما نیست.
 بازیگرانی که می روند و…
چه کسی مقصر مهاجرت بازیگران به شبکه های جم است؟
بازیگر؟ بازیگری که هیچ شغلی برای گذران زندگی جز این حرفه ندارد و در شرایطی معین هشت زندگی اش در گروی نُه است تکلیفش چیست؟! مگر تولیدات سینما و تلویزیون ما گنجایش به اندازه همه بازیگران موجود را دارد؟! مگر دستمزدها در کشور ما به شکلی منطقی تقسیم می شود؟! معلوم است که نه و این منطقی است که دستمزد استارها با بازیگران درجه دو و سه به هیچ وجه قابل مقایسه نیست اما کار نکردن کار را به جایی می رساند که بازیگر بیکار مجبور است چاره ای بیندیشد تا خرج و مخارج زندگی اش را پاسخگو باشد. نکته جالب عدد و رقم های است که از زبان برخی بازیگران شنیده می شود یا شایعاتی که از آن سوی آب ها راجع به دستمزدهای نجومی «جم» به بازیگران در جامعه هنری و البته میان مخاطبان می پیچد اما واقعیت ندارد. با یک حساب و کتاب مشخص روی کاغذ می توان گفت دستمزد جم به مراتب کمتر از حقوق داخل کشور و گاهی در برخی موارد برابر است و به هیچ وجه نجومی نیست!
۵ تا ۶ میلیون تومان برای بازی در یک فیلم تلویزیونی یا قرارداد ماهانه چیزی شبیه به این اعداد، نشان از آن دارد که دعوت کنندگان جم شرایط دستمزد بازیگران داخلی ما را به خوبی می دانند، تحقیق کافی دارند و جالب تر اینکه با عوامل از کارگردان گرفته تا طراحان صحنه و لباس و… قراردادهای بلند مدت منعقد می شود اما بازیگران فیلم به فیلم با پروژه ها قرارداد خواهند داشت و این یعنی پایان نامشخص زندگی حرفه ای بازیگران در شبکه هایی مثل جم…
 عاقبتی تاریک برای بازیگر
قطعاً بازیگری که به یکباره خبر مهاجرتش در فضای مجازی می پیچد و به خبر اول رسانه های مختلف تبدیل می شود، دو دو تا چهارتایش را قبلاً راجع به این تصمیم انجام داده، مشورت هایش را کرده و پس از یک پروسه طولانی مدت و با سبک و سنگین کردن شرایط به تصمیم نهایی دست یافته است. بازیگر مهاجر خوب می داند به لحاظ حرفه ای شرایطی برای بازگشت وجود ندارد و عملاً بایستی به این تصمیم یک صفت بلند مدت نیز اضافه کرد. اما آیا نیاز به این همکاری در شبکه های جم تا طولانی مدت ادامه خواهد داشت؟! آیا بازیگران با این تصمیم زندگی حرفه ای شان را بیمه کرده اند یا خیر؟! جواب نامعلوم اما قابل حدس است.
 ضربه ناخودآگاه به تلویزیون
ضربه ناخودآگاهی که جم با دعوت از بازیگران ایرانی به رسانه ملی می زند بایگانی شدن بسیاری از سریال های آماده تلویزیون است که شاید در برنامه مدیران جم نبوده اما خواه ناخواه عایدی این اتفاق خواهد بود. در روزهای بی پولی که تلویزیون دست به کار پخش سریال های قدیمی و آرشیوی خود کرده است هر کدام از مجموعه هایی که یک بازیگر مهاجر در آن حضور داشته باشد به بایگانی سپرده می شود و این یعنی به مرور و تا چند وقت دیگر با مهاجرت هر بازیگر کم کم تعداد سریال های آرشیوی تلویزیون که غیرقابل پخش هستند به بیش از انگشت های یک دست خواهد رسید.
 نقطه ضعف نشود!
اگر عدم پخش سریال هایی که یک بازیگر مهاجر در آن بازی دارد باب شود و عملاً مستمسک به دست مدیران جم داده شود در عمل فرصتی است که سریال های موفق آرشیو تلویزیون در معرض خطر قرار بگیرند که با دعوت از یک بازیگر، آن سریال و یا مجموعه مذکور که بازیگری در آن نقش داشته از آثار قابل پخش تلویزیون خارج شود و این یک فاجعه محسوب می شود. باید چاره ای اندیشید، در واقع باید فکری کرد به حال این مسئله که حضور یک بازیگر مهاجر در یک سریال هزار و چند دقیقه ای چقدر موثر است که باید کل کار زیر سوال برود!
 مدیران تلویزیون فکر چاره باشند
در چند ماه اخیر چندین بازیگر با تجربه، کارگردان و حتی پیشکسوت این عرصه در مصاحبه های مختلف به این موضوع پرداخته اند. مهاجرت بازیگران کماکان ادامه دارد و این یک اتفاق ناگوار است. تقریباً اکثر نقل قول ها خبر از این می دهد که حق با بازیگران مهاجر است چرا که هدف اصلی هر یک از آنهایی که تن به این مهاجرت بر خلاف میل باطنی می دهند امرار معاش است و این مسئله با یک مدیریت منطقی و تقسیم کار میان هنرمندان قابل حل است. اتفاقی که پخش سریال «آسمان من» را به دلیل حضور چکامه چمن ماه تحت شعاع قرار داد می تواند برای هر مجموعه ای رخ دهد. مگر تهیه کننده می تواند از بازیگر تعهد بگیرد تا پایان پخش این سریال حق نداری به «جم» بروی؟! پخش تکراری سریال «ستایش» به خاطر حضور رامسین کبریتی که این روزها در شبکه جم خبر از خوانندگی و بازیگری او می رسد منتفی شد. پخش مجدد بسیاری از سریال های ما از جمله «در مسیر زاینده رود» می تواند به دلیل حضور بازیگران آن (پردیس افکاری) منتفی شود و این یک هشدار است که نیازمند تشکیل کار گروه ویژه دارد. اگر همین فردا سریال آماده روی آنتن دچار این مشکل شود چه راه چاره ای وجود دارد؟ اگر همین الان از یکی از سریال های در حال پخش خبر برسد که فلان بازیگر اصلی مهاجر جم شد راهکار چیست؟!
تلویزیون در حال حاضر از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیست و مدیران سازمان با سیلی صورت رسانه ملی را سرخ نگاه داشته اند، این سازمان عریض و طویل تنها به لطف برخی مدیران کاربلد و زبده اش کماکان ایستاده است. در این شرایط خاص باید مدیران فکر چاره باشند چرا که دور از ذهن نیست که بازیگران کم کار و بی کار کشورمان به جمع مهاجران اضافه شوند و این مسئله از کنترل خارج شود.
 مخاطبان داخلی
به هر حال این امر مورد تایید وزارت ارشاد و دیگر مدیران فرهنگی این مملکت است که شبکه های ماهواره ای فارسی زبان مخاطب مفصل خودشان را دارند و در این بین معمولاً به تعداد مخاطبان آن اضافه می شود که کاسته نمی شود. درگیر شدن مخاطب با سریال های طولانی مدت هر چند سخیف و ضعیف از یک سو، تبلیغات فیلم های سینمایی با هر شیوه و راهکاری از سوی دیگر، نشان از آن دارد که شبکه های تلویزیونی جم تاثیر خود را گذاشته اند و به هدف خود تا جایی که مورد نیاز است نزدیک شده اند.
 آسیب اجتماعی
به هر حال خارج شدن از چهارچوب رفتار، اخلاق و عرف، امری بدیهی در شبکه های تلویزیونی است و با هدف طولانی مدت می تواند روی فرهنگ جامعه ما تاثیرگذار بوده و لطمات غیر قابل جبرانی را بر پیکره فرهنگ و رفتار اجتماعی و در راستای آن خانواده وارد کند. این گره با دست باز خواهد شد. با نگاهی اجمالی به چند مورد که در ذیل می آید می توان به کورسوی امید هر چند ناچیز برای نجات از شرایط موجود دست یافت.
۱) مردم ما کماکان به رسانه ملی اعتماد دارند و علاقه مندند خوراک سرگرمی ـ فرهنگی و حتی خبری خود را از این رسانه دریافت کنند.
۲) ما به لحاظ نیروی انسانی توانایی و استعداد ساخت آثار غنی و قوی را که بتواند به طور کامل مخاطب را در ساعات مختلف روز از این دست شبکه ها جدا کند داریم. تجربه ثابت کرده اگر تلویزیون سریالی قوی با داستان پر کشش و با بازیگران چهره، روی آنتن بفرستد حاصلش به سرعت جذب مخاطب و به جای اینکه قصه سریال های شبکه های جم نقل محافل شود آثار خودمان در اجتماع جا می افتد. نمونه اش سریال هایی مثل «شهرزاد»، «میوه ممنوعه»، «پایتخت»، «دلنوازان»، «مدینه»، «زیر هشت» و خیلی آثار دیگر است که توانستند جایگاه خوبی در میان مخاطب پیدا کنند و توجه بینندگان تلویزیونی را به خود جلب کنند. بخش دیگری از مخاطبان رسانه های فارسی زبان معطوف به بخش های خبر و تحلیل های سیاسی است که ما می توانیم با قوت بخشیدن به این حوزه و بالا بردن کمی و کیفی تولیدات خبری از هر نظر در این راستا نیز از طریق رسانه ملی رفع نیاز کنیم. بدیهی است اگر شرایط به ایده آل نزدیک باشد اقبال مخاطب به رسانه ملی به مراتب بیش از هر رسانه دیگر خواهد بود.
 تعدیل در ممیزی ها
یادمان نرود هرگاه یک سریال تلویزیونی، یک بخش خبری، یک برنامه گفت و گو محور، مناظره و… توانسته به خطوط قرمز نزدیک شود، نقد اجتماعی کند و واقعیت ها را آن طور که باید تحلیل و بررسی و منعکس کند، نتیجه اش علاقه مند شدن مخاطبان به تلویزیون بوده است. سیاستگذاران و صاحبان کرسی جام جم باید این موضوع را جدی بگیرند که در روزگاری که دسترسی مخاطب از طرق مختلف به اخبار و اطلاعات و آثار نمایشی بالاست باید بهترین باشند تا جلب مخاطب کنند.
برای بهترین بودن هم باید شرایط و ساز و کار فراهم شود. حفظ هنرمندان در کشور و جلوگیری از مهاجرت سرمایه های علمی ـ هنری و فرهنگی نیازمند ایجاد امکانات و توجه بیشتر است که مدیران فرهنگی نباید از کنار آن به سادگی عبور کنند.
 و کلام آخر
بدا به حال ما اگر مهاجرت هنرمندان، از دست دادن مخاطب، بی اعتمادی به اخبار و… برایمان امری عادی شود و از کنار آن به سادگی عبور کنیم. دغدغه از دست دادن مخاطب، آسیب های فرهنگی (به اجتماع و کانون خانواده) باید آنی از ذهن مدیر فرهنگی فاصله نگیرد چرا که خطر و تهدید فرهنگی همیشه در کمین است.

منبع: بانی فیلم

مطالب مرتبط
نظرات
آخرین اخبار