سینمایی که بال دارد اما پرواز نمی کند! | فراتاب
کد خبر: 2838
تاریخ انتشار: 23 تیر 1395 - 06:05
بحثي در باب جاي خالي ژانر علمي-تخيلي درسينماي ايران در گفت و گوي باني فيلم با سينماگران- بخش پاياني

فراتاب: دوران کودکی و پرواز با بال خیال و رفتن به سرزمین قصه ها، همان چیزیست که بشر امروزی سخت به آن محتاج است. انسان مدرن با زندگی بر مدار گرفتاری و دلمشغولی های بسیار برای گذران زندگی، شاید تخیل و فانتزی را در خود کشته است و حتی دیگر حوصله خواندن یک کتاب داستان حجیم را ندارد. قصه هایی که علاوه بر ارائه مطالب مفید، می تواند خلاقیت و توانمندی فکری او را پرورش دهد و برای بهتر زندگی کردن آماده اش کند. زمانی که سینما دست در دست ادبیات گذاشت و این دو هم قدم با یکدیگر پیش رفتند، انسانی که نیاکانش تجربه قصه گویی و قصه خوانی در کنار آتش و غارهای خود را داشت، بار دیگر مسحور سینما شد و با جادوی این هنر شوق دوباره ای برای زندگی رویایی به دست آورد. بعد از جنگ های جهانی و تولد هنرهای نوظهور، سینما هم دستخوش تغییرات زیادی شد و انسانی که تجربه های تلخ جنگ و مرگ را با عمق وجود چشیده بود، سعی کرد اقسام گوناگون هنر را ابزاری برای بیان دردهای بشریت تلقی و بیشتر مسائلی را مطرح کند که نزدیکی عمیق تری با واقعیت داشته باشند. دویدن انسان به سرزمین واقعیت های تلخی که تجربه کرده بود، او را بر آن داشت تا در سینما هم طبقات پایین و صدماتی که در قبال نیروی های خودکامه دیده است را تصویر کند. هرچند بعد از مدتی حکومت ها با سینماگرانی که چنین موضوعاتی را بی پرده بیان می کردند، مخالفت کردند، اما به هر حال می توانیم کمرنگ شدن تخیل و فانتزی و طرح موضوعات علمی پیچیده در سینما را تا حدی ناشی از این تحولات بدانیم، البته این فرضیه طبیعتا در نقاط مختلف دنیا صدق نمی کند و شاید دلایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دیگری منجر به عدم علاقه فیلمسازان برای ورود به ژانر علمی-تخیلی شده باشد.
در بخش نخست گزارش پیش رو، وحید وکیلی فر که فیلم سینمایی «تابور» را در ژانر تخیلی ساخته است، درباره این تجربه خود گفت: «شاید عده ای این فیلم را تخیلی ندانند، اما ما به سمت اندیشه ای رفتیم که نگاهی به آینده داشت. ما سعی کردیم گونه ای فیلم تخیلی بسازیم که با جهانی که ما در آن زیست می کنیم، همخوانی داشته باشد».
وی درباره دلایل کمرنگ شدن این ژانر در سینمای ایران توضیح داد: «دلیل این مسئله برمی گردد به نخستین تجربه های ما در سینما. در هالیوود و اروپا اولین تجربه هایشان با آثاری همچون «سفربه ماه» و… آغاز شد، در حالی که سینما در ایران از ابتدا جنبه رئالیستی و اجتماعی داشته و دغدغه مندی ها بیشتر به این سمت بوده است».
علی عبدالعلی زاده که با فیلم «سیزده گربه روی شیروانی» این ژانر را تجربه کرده است، درباره این گونه سینمایی در ایران گفت: «فکر می کنم یکی از دلایل عدم موفقیت این ژانر در سینمای ایران، ضعف یا ناآگاهی فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده است. تهیه کنندگان از ورود به این وادی می ترسند و فکر می کنند هنوز فیلمنامه نویسان و کارگردانان آنقدر که باید به این ژانر تسلط ندارند و نمی خواهند ریسک کنند».
ابوالحسن داووی کارگردان فیلم «من زمین را دوست دارم» که در ژانر تخیلی ساخته شده است، درباره این ژانر در سینمای ایران گفت: «اگر ما تجربه های چندانی در زمینه ژانر علمی-تخیلی نداریم، دلیلش نبود فیلمنامه قدرتمند در این زمینه است. متن باید آنقدر پخته شود تا بتواند جوابگوی نیازهای این ژانر سینمایی باشد».

 جامعه علم زده ای نداریم
شاید به دلیل مسائلی که هیچگاه در سینمای ایران حل نشده است، سینماگرانی که به خوبی در زمینه های تخیلی و فانتزی فعالیت می کردند و یا حداقل توان رشد و شکوفایی در این زمینه در آنها وجود داشت، از این گونه سینمایی فاصله گرفتند و به اجبار یا خودخواسته سینمای دیگری را تجربه کردند که گیشه موفق تری داشت.
مسعود کرامتی یکی از افرادیست که خوب دنیای خیال را می شناسد و هم در این زمینه و هم در زمینه سینمای رئالیستی فعالیت کرده است.
کرامتی درباره ژانر علمی-تخیلی و علت کمبود چنین فیلمهایی در سینمای ایران گفت: «فکر می کنم ضعف فیلمنامه نویسان یا نبود کارگردانی که ژانر را بشناسد، دلیل این مسئله نیست. دلیل اصلی از نظر من این است که جامعه ما علم زده نیست که بخواهیم فیلم یا سوژه این چنینی داشته باشیم. اگر در غرب فیلم های علمی-تخیلی بیشتر و با کیفیت بهتری ساخته می شود، دلیلش شرایط زندگی و فضای علمی حاکم بر جامعه است. آنها تحقیقات مفصل تری دارند و برای تولید چنین فیلم هایی پژوهش می کنند و از نخبه های جامعه بهره می گیرند».
باید توجه داشت که فیلم های تخیلی با فیلم های علمی-تخیلی تفاوت دارند. در فیلم های تخیلی تنها سوژه های خیالی و فانتزی دیده می شوند، در حالی که در فیلم های علمی-تخیلی مسائل علمی که شاید نتیجه تحقیقات یا فرضیه های حقیقی باشد، در قالب داستانی سینمایی روایت می شود و بشر برخی از آرزوها و دست آوردهایش را در این فیلم ها نمایش می دهد.
کرامتی در ادامه گفت: «واقعا فیلمی مثل «سفربه ماه» چه ربطی به ما دارد؟ این فیلم را مردم شوروی سابق، آمریکا و… می پسندیدند که ارتباط تنگاتنگی با اخبار مربوط به این موضوع دارند. آنها به ماه رفتند و تحقیق می کردند و همین زمینه های تئوری قوی باعث می شود که این سوژه به سینمایشان راه یابد».
 سیاستگذاری های غلط همه چیز را به هم ریخته
کارگردان فیلم سینمایی «ترانه کوچک من» درباره نقش قهرمان در این فیلم ها توضیح داد: «ما حتی در سینما قهرمانی نداریم و فکر می کنم یکی از دلایل نداشتن قهرمان مربوط به دهه۶۰ و ۷۰ است که قهرمان پروری تاحدی ممنوع شده بود. ما در اوایل انقلاب طوری تربیت شدیم که انگار تخیل ممنوع بود. ما به اجبار یادمان رفت که تخیل و فانتزی چیست؟ این نگاه منطقی صرف، ما را از خیالات دور کرد و طبیعی است ذهنی که خیال پردازانه عمل نمی کند، نمی تواند در فرم و عمل قهرمان داشته باشد».
گاهی این نقد یه سینمای ایران وارد می شود که مخاطب ایرانی علاقه ای به فیلم های تخیلی ندارد و …
کرامتی درباره این مسئله توضیح داد: «فکر می کنم مشکل از جای دیگریست و نباید بی جهت به مخاطب خرده بگیریم. مخاطب هر کشوری اگریک فیلم علمی-تخیلی خوب تماشا کند، از آن لذت می برد. همانطور که مخاطب ایرانی طرفدار فیلم های تخیلی هالیوودی است. سیاست گذاری های غلط و جهت دادن های بیهوده به سینماگران در برخی از دوره های تاریخی همه چیز را به هم ریخته است. امروز می گویند چرا سینمای ما از ژانر اجتماعی اشباع شده است و حتی می گویند چرا در فیلم ها سیاه نمایی می شود. من می گویم هر عملی عکس العملی دارد. فیلم ها انعکاس همین جامعه اند. ما چقدر قدرت مانور در ژانر فانتزی داریم که بخواهیم وارد وادی تخیل شویم؟ سیاست گذاری های ما بلاتکلیف اند و خودمان هم نمی دانیم چه کاری درست و چه کاری غلط است؟ سیاست ها هم در سینما و هم در تلویزیون شکست خورده است و تا زمانی که اوضاع بر همین منوال پیش رود، نمی توانیم امیدوار به ظهور ژانرهای تازه در سینما باشیم».
 سینما؛ حقیقت یا رویا؟!
سینما بعد از رشد تکنولوژی های مختلف مربوط به دوربین های فیلمبرداری و نرم افزارهای تازه و… تحولات زیادی را تجربه کرد و بیشتر شبیه به یک هنر-صنعت شد، چرا که این هنر بدون وجود امکانات صنعتی، بسیاری از توانمندی هایش را از دست می دهد. امیدسهرابی نویسنده فیلم سینمایی «دلم می خواد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا درباره ژانر علمی-تخیلی در سینمای ایران و جایگاه آن گفت: «سینما از ابتدای پیدایش تا به حال یا رویا فروخته یا واقعیت. این هنر با صنعت پیوند عمیقی خورده است. اگر ما به سمت ژانر علمی-تخیلی نرفته ایم، تنها دلیلش می تواند این باشد که به سینما نگاهی صنعتی نداشته ایم».
نگاه صنعتی به سینما باید در همه عوامل مربوط به آن وارد شود و نمی توانیم تنها با بهره گیری از تکنولوژی های مختلف ادعا کنیم که صنعتی شده ایم.
 سد ورود به ژانر تخیلی
عدم وجود سرمایه و نگاه صنعتی به سینما
وی در ادامه گفت:‌ «ما فیلمنامه نویسی تربیت نکرده ایم که وقتی می نویسد نگاهی صنعتی داشته باشد و بداند تا چه حد ایده هایش قابل اجراست و برای قابل اجرا شدن باقی ایده ها چه خلاقیتی می تواند به خرج دهد. فیلمنامه نویس هم اگر آگاه باشد، نهایتا با مشکل بودجه رو به رو می شویم. نبود سرمایه و نگاه صنعتی به سینما دو معضل برای ورود به سینمای علمی-تخیلی است».
وی در ادامه درباره تناقض برخی از سوژه های علمی-تخیلی با موازین دینی و ساستگذاری های سینمای ایران گفت: «تا به حال به این مسئله فکر نکرده بودم و حالا به نظر می رسد این نکته هم می تواند در کمبود ژانر تخیلی در سینمای ایران دخیل باشد. ما خطوط قرمزی داریم که حتی فیلم های مذهبی هم با آن درگیر هستند. خیلی طبیعی است که در فیلم های تخیلی حساسیت بیشتر باشد».
 نبود اسطوره دلیل رونق ژانر علمی-تخیلی
در سینمای غرب
امیدسهرابی در ادامه افزود: «فارغ از همه این حرف ها باید نیاز به این ژانر در سینما و جامعه احساس شود. فرهنگ ما ذاتا از این مسائل دور است. فکر می کنم اگر در آمریکا چنین ژانرهایی رونق دارد، به دلیل نداشتن اسطوره است. ما و به طور کلی فرهنگ شرق، اسطوره ها و قهرمان های اسطوره ای زیادی دارد در حالی که غرب از چنین چیزی برخوردار نیست. ما تاریخی داشته ایم که این داستان ها و شخصیت های خیالی را به ما عرضه کرده است».
وی درباره مخاطب ایرانی و علاقه اش به تماشای فیلم های علمی-تخیلی گفت: «من در این زمینه مطالعه جامعه شناختی نداشته ام، ولی فکر می کنم مردم ما با این ژانر احساس نزدیکی نمی کنند. البته از نظر من ژانر تنها ملاک جذب مخاطب نیست. غیر از ژانر کمدی که در فرهنگ عامیانه وجود داشته و دارد ژانر اجتماعی تنها ژانری بوده که توانسته موفق ظاهر شود».
 سینمای ایران احتیاج به شکوه دارد
نویسنده سریال «شمس العماره» در آخر گفت: «سینمای ایران به شکوه احتیاج دارد. به طور کلی در همه جای دنیا شکوه از سینما و فیلم ها کم شده است. ما تجربه هایی مثل: «ناصرالدین شاه آکتورسینما»، «ناخداخورشید» و… را داشته ایم. فیلم ها برای پرده های عظیم سینما طراحی نمی شوند و انگار برای حجم کوچک صفحه های تلویزیون ساخته شده اند. سینما رسانه ای است که می تواند در عین سادگی شکوهمند باشد. این عنصر مهم در سینمای ایران و جهان یک نیاز اساسی است».
 ادبیات کهن ایران سرشار از قصه های تخیلی است
فیلم سینمایی «آسمان محبوب» یکی از ساخته های داریوش مهرجوییست که حال و هوایی تخیلی دارد و وحیده محمدی فر همراه با همسرش داریوش مهرجویی فیلمنامه این فیلم را نوشته است. محمدی فر درباره عواملی که ممکن است باعث کمرنگ شدن این ژانر در سینمای ایران شده باشد، گفت: «سینمای علمی-تخیلی مخصوصا برای رشد عاطفی و تخیلی کودک و نوجوان وتخیله هیجانات روانی آنان بسیار اهمیت دارد. سینمای ما در حال حاضر بیشتر واقع گرایانه است و کمتر به این حوزه پرداخته می شود و دلیل این کم توجهی می تواند نیاز به امکانات تخصصی و سرمایه مناسب برای تولید فیلم های فانتزی و تخیلی باشد».
وی در ادامه افزود: «اگر سرمایه و صنعت مناسب در اختیار باشد، ما در زمینه داستان های تخیلی مشکلی نداریم. ادبیات فارسی سرشار از چنین داستانهاییست. فقط فیلم نامه نویس باید در این حوزه، بازار کار داشته باشد که تشویق شود تا بنویسد». حتی اگر فیلمنامه نویس بسیار ماهر باشد هم ممکن است برخی از محدودیت ها در مقابل توانایی های او باشد و مسیر پیشرفتش را سد کند.
محمدی فر دراین باره توضیح داد: «یک فیلم نامه نویس حرفه ای با انتخاب مناسب می تواند در عین حال که داستانی قوی می نویسد، اصول و قواعد دینی و ملی را هم رعایت کند. قصه های تخیلی اتفاقا قابلیت پرداخت زیادی دارند. مهم پرداخت آنها برای به تصویر کشیدن است، طوری که از ابتذال هم دور باشد. از نظر من حتی قصه ها و افسانه های بومی و محلی سرزمین ما و ادبیات قدیم با فرهنگ مان سازگاری بیشتری دارند تا قصه های غربی».
 همه آدم ها زمینه پذیرش تخیل را دارند
شاهنامه، کلیله و دمنه، قصه های هزار و یک شب، مثنوی و معنوی، پنج گنج نظامی، شیرین و فرهاد و… همه داستان هایی جذاب در دل خود دارند که می توانند با بال و پری که ذهن خلاق یک نویسنده به آنها می دهد، هم برای مخاطب امروزی جذاب شوند و هم به رشد ژانرهای مختلف در سینما کمک کند و خمیرمایه ساخت فیلم های سینمایی موفقی شوند. البته باید توجه داشت که برای چه مخاطبی، چه اثری تولید می شود. سینما می تواند سلیقه ساز باشد و ذائقه مخاطبانش را به مرور زمان تغییر دهد. محمدی فر درباره مخاطب ایرانی و میلش به تماشای فیلم های علمی-تخیلی گفت: «همه آدم ها زمینه پذیرش تخیل و موضوعات فانتزی را دارند. اگر در این ژانر توانایی داشته باشیم و به آن اهمیت دهیم، حتما استقبال خوبی خواهد شد».
داریوش مهرجویی در فیلم «چه خوبه که برگشتی» نیز از ته مایه های تخیل و فانتزی در بستری کمدی استفاده کرده بود. محمدی فر که در آن فیلم هم به عنوان نویسنده حضور داشته است، درباره این تجربه و میزان موفقیت گروه فیلمسازی در القای موضوعات تخیلی توضیح داد: «در چه خوبه برگشتی رگه هایی از فانتزی و خیال را می بینیم که به این حوزه نزدیک است. من به این موضوعات علاقه دارم. فیلم نامه ای هم با داریوش مهرجویی کار کردیم به اسم «مرد اسباب بازی فروش» که فضای فانتزی دارد و برای کودک و نوجوان و حتی بزرگسالان مناسب است، اما ساخت آن نیاز به سرمایه ای مناسب و امکانات قوی تخصصی سینمایی دارد. درنهایت شاید این فیلم نامه روزی به صورت انیمیشن کار شود، به این دلیل که هنوز امکانات تولید آن مهیا نیست، مگر اینکه سرمایه گذاری در این حوزه بیشتر و جدی تر شود».
با توجه به اینکه هنوز امکانات کافی برای تولیدات علمی- تخیلی در کشور وجود ندارد، گاهی نویسندگان مجبور می شوند برخی ازایده های انتزاعی خود را تغییر دهند. محمدی فر درباره این مسئله گفت:‌ «نویسندگان ما فقط می توانند صبر کنند تا امکانات و در نتیجه انگیزه بوجود آید».

منبع: بانی فیلم

نظرات
آخرین اخبار