کد خبر: 2678
تاریخ انتشار: 17 تیر 1395 - 16:35
مرتضی میرزانژاد
دولت اوباما به عنوان اولین دولتی در ایالات متحده که با ایران رودرو و بلاواسطه سخن گفت و به نتیجه رسید، در حال جابجایی با دولتی است که مشخص نیست سرانجام این رابطه را چگونه رقم خواهد زد، پرسش از آینده روابط دو طرف موضوع این نوشتار است.

فراتاب سرویس بین‌الملل: روابط ایران و ایالات‌متحده پس‌ از انقلاب 57 ایران دچار تحول اساسی شد و ایالات‌متحده در واکنش به بحران گروگان‌گیری، روابط دیپلماتیک خود را عملاً قطع کرد. از آن هنگام، به‌غیراز ملاقات‌های پنهان و محدود نمایندگان جزء دو دولت در برخی مسائل ضروری، روابط سیاسی خاصی بین این دو کشور برقرار نشد، و زمانی که ایران و ایالات‌متحده در اواخر دولت احمدی‌نژاد، در مورد برنامه هسته‌ای ایران در عمان به‌طور محرمانه گفتگو می‌کردند، جرقه این روابط زده شد، تداوم این گفتگوها در دولت روحانی و پیگیری آن، منجر به توافق هسته‌ای شد و دو کشور بعد از چند دهه در یک مورد خاص به یک نتیجه مشترک رسیدند. اکنون و درحالی‌که فرصتی به پایان ریاست جمهوری باراک اوباما باقی نمانده، پرسشی که مطرح می‌شود این است که آینده این روابط نوپا در دولت بعدی ایالات‌متحده چگونه خواهد بود؟، در ادامه به این پرسش از زوایای مختلف پرداخته می‌شود.

 تحلیل وضعیت

هم‌زمانی دولت اوباما و دولت اعتدال‌گرای روحانی در سال 2013، امیدها و نویدهای چندی برای شکستن تابوی روابط آن دو به دست می‌داد، بحران هسته‌ای در عین معضل و مسئله بودن، خود به‌مثابه کلید این روابط ظاهر شد، هنگامی‌که اطلاعاتی از گفتگوی محرمانه دو طرف در عمان درز شد و پس‌ازآن گفتگوهای هسته‌ای میان ایران و 6 قدرت جهانی آغاز شد خوش‌بینی‌ها افزون‌تر گشت، و هنگامی‌که روحانی در مقر سازمان ملل برای نخستین بار در دوره ریاست جمهوری خود حضور یافت، بیش از هر زمان دیگری احتمال ملاقات بین دو رئیس‌جمهور بالا می‌رفت اما برقراری تماس تلفنی میان دو رئیس‌جمهور نهایت کاری بود که صورت گرفت و بعدها مشخص شد اشتیاق آمریکایی‌ها از سوی طرف ایرانی تبدیل به یاس شده و این روابط نوپا صرفاً منوط و محدود به حل مناقشه هسته‌ای آن‌هم در سطح وزیر امور خارجه و پایین‌تر خواهد بود. دلیل این بی‌میلی از سمت ایرانی‌ها، بی‌اعتمادی عمیق به‌طرف آمریکایی، عدم آمادگی سیاسی در بین نخبگان سیاسی، نبود تضمین‌های کافی و اطمینان‌بخش برای طرف ایرانی و ملاحظه‌کاری شدید و عدم تمایل به ریسک سیاسی بود. هرچند بعد از امضای توافق اتمی و اجرای برجام، مدل گفتگوی هسته‌ای بین دو کشور، در مسائل محدود منطقه‌ای مانند سوریه تداوم یافت. مدلی که کماکان موردی و در سطح وزیر بود.

بن رودز، جانشین مشاور امنیت ملی در تماس‌های استراتژیک، روز 21 آوریل 2016 علاقه‌مندی اوباما را برای برقراری رابطه با ایران در بالاترین سطوح اعلام کرد و گفت به نظر ما درصورتی‌که طرف مقابل آماده باشد ما آمادگی لازم را داریم، اما از نظر ایرانی‌ها، این آمادگی نه در مقام سخن که می‌بایست در مقام عمل بوده و با تغییر محسوسی در عرصه عمل اثبات می‌شد. مسئله‌ای که بنا به عدم وضوح شرایط آن، همیشه برای طرف آمریکایی به‌غیراز حوزه مسائل هسته‌ای، امری گنگ و نامفهوم بود.

گشایش سیاسی میان ایالات‌متحده و کوبا و از طرفی با میانمار، نتوانست میان ایالات‌متحده و ایران صورت بگیرد، و گفتگوهای دو کشور محدود به مناقشه هسته‌ای باقی ماند، و اگرچه در مسئله سوریه و برخی موضوعات منطقه‌ای دیگر دیدارهایی بین وزرای خارجه دو کشور صورت گرفت ولی این‌ها نتوانست به آب شدن یخ روابط دو کشور منجر شده و تغییر عمده‌ای در آن شکل بگیرد، اکنون و درحالی‌که طی چند ماه آینده، رئیس‌جمهور جدید ایالات‌متحده انتخاب خواهد شد، بیش از هر زمان دیگر بحث و بررسی در مورد آینده روابط این دو کشور در جریان است، موضوعی که نه‌فقط برای دو کشور که برای خاورمیانه همیشه بحرانی مهم و حیاتی است.

 انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

رئیس‌جمهور بعدی ایالات‌متحده می‌تواند فرصت‌های جدیدی برای توسعه روابط دیپلماتیک با ایران فراهم کند، اما او نمی‌تواند واقعیت‌های ایران و خاورمیانه را نادیده بگیرد. ایالات‌متحده و ایران به یک گشایش دیپلماتیک مهمی رسیده‌اند، اما هیچ‌کدام از این کشورها حاضر به بازی در یک زمین مشترک نشده‌اند. انتظارات و امیدواری‌های ناشی از توافق هسته‌ای نباید مانع از دیدن این حقیقت گردد که هر دو کشور، نه به خاطر اعتماد و التفات به هم، که بر پایه تعقیب منافع ملی و امنیت ملی خود به این مهم دست‌زده‌اند. اما فارغ از این‌که چه کسی در سال ۲۰۱۷ به کاخ سفید راه خواهد یافت، به‌احتمال‌قوی، رئیس‌جمهور بعدی ایالات‌متحده (هر که باشد)، تعادل‌ها و تعدیل‌های دولت فعلی این کشور را نخواهد داشت.

در حالت فعلی، مردم آمریکا از بین دو کاندیدای پیشتاز دست به انتخاب خواهند زد؛ یا کلینتون و یا ترامپ. البته این در صورتی است که در کنوانسیون ملی احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه در ماه جولای به جمع‌بندی دیگری نرسند و آرای تقسیم‌شده تا بدین مرحله، در کنوانسیون مذبور، به هر دو نامزد پیشتاز تخصیص یابد. (اشاره به امیدهای سندرز به لابی‌گری با سوپردلیگیت ها و مخالفت عمده رهبران جمهوری‌خواه با ترامپ سرکش).

در صوتی که هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر پیروز گردد، چون وی خود را متعهد به اجرای برجام و وفادار به توافق هسته‌ای می‌داند، لذا احتمال اندکی هست که در موردبحث توافق مشکل عمده‌ای به بار آید، اما از طرف دیگر بعید است وی، آمادگی سیاسی اوباما برای فراتر رفتن از توافق هسته‌ای را داشته باشد، اساساً کلینتون مشی محافظه‌کارانه‌تر و بدبینی و هشیاری به‌مراتب شدیدتری نسبت به سلف خود ابراز خواهد کرد و نمی‌توان نرمش و تسامح خاصی از وی انتظار داشت. البته نظر به اینکه کلینتون در برهه‌ای وزیر خارجه دولت اوباما بوده و مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا با واسطه‌گری دولت عمان در اواخر وزارت کلینتون شروع‌شده، کلینتون خود را در امر مذاکرات و شکل‌گیری آن به‌نوعی سهیم می‌داند و این مسئله می‌تواند انگیزه بیشتری برای عمل به وی ببخشد.

درک این مسئله از بررسی تفاوت دیدگاه اوباما و کلینتون به دست می‌آید، هیلاری کلینتون در نشستی از طرف موسسه بروکینگز در روز چهارم دسامبر 2015، سه نگرانی عمده خود در خاورمیانه مطرح کرد که دومین آن تداوم سیاست‌های خصمانه ایران نام داشت، وی می‌گفت: «رد پای ایران ... تقریباً در تمامی درگیری‌های خاورمیانه وجود دارد»، و او و دولتش «در قالب تلاش‌های وسیع‌تری برای مقابله با ایران در منطقه»، برجام را با تدابیر سخت‌گیرانه‌ای اجرا خواهند کرد. هیلاری کلینتون در نشستی از طرف موسسه بروکینگز در روز چهارم دسامبر 2015، سه نگرانی عمده خود در خاورمیانه مطرح کرد که دومین آن تداوم سیاست‌های خصمانه ایران نام داشت، وی می‌گفت: «رد پای ایران ... تقریباً در تمامی درگیری‌های خاورمیانه وجود دارد»، و او و دولتش «در قالب تلاش‌های وسیع‌تری برای مقابله با ایران در منطقه»، برجام را با تدابیر سخت‌گیرانه‌ای اجرا خواهند کرد. کلینتون آزمایش موشک‌های بالستیک برخلاف قطع‌نامه شورای امنیت را تست کردن میزان قاطعیت آمریکا دانسته و مدعی شد: «ما باید به این تحریک‌ها پاسخ بدهیم. حتی اگر لازم است ... واکنش نظامی داشته باشیم». وی در ادامه وعده داد که از راه ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع در مرز سوریه با ترکیه، با سیاست‌های ایران در سوریه مقابله کند.

کلینتون در همان نشست استراتژی 5 بخشی خود را در مورد برخورد با ایران چنین عنوان کرد: 1) تعمیق تعهدات ایالات‌متحده نسبت به امنیت اسرائیل از طریق حمایت دفاعی، و به‌طور خاص کمک به تشخیص به هنگام و دفاع موشکی. 2) تأکید دوباره بر اینکه خلیج‌فارس یک منطقه حیاتی برای آمریکاست و این کشور باید در راستای تقویت حضور نظامی، تضمین امنیت تنگه هرمز، و افزایش همکاری با شورای همکاری خلیج‌فارس عمل بکند. 3) مقابله با عوامل نیابتی ایران در خاورمیانه و تقویت روابط با کشورهایی مانند قطر، ترکیه برای قطع حمایت ایران در منطقه. 4) مقابله با نقض حقوق بشر در ایران و 5.) همکاری با کشورهای عرب برای ایجاد یک استراتژی منطقه‌ای جامع.

هرچند ممکن است بخشی از این ادعاها، جلوه تبلیغی برای جلب نظر راست‌گرایان و نومحافظه‌کاران و سایر طیف­ها در آمریکا باشد ولی دعاوی بسیاری هست در اینکه کلینتون به‌شخصه رویکرد محافظه‌کارانه، و حتی جنگ طلبانه ای دارد و این مسئله یک تفاوت واقعی و ملموس است مثلاً در مورد اقبال ایران به گفتگوهای هسته‌ای،  کلینتون آن را نتیجه فشارها و تحریم‌های سخت بین‌المللی علیه ایران می‌داند، و کماکان فشار را بهترین ابزار برای تضمین تداوم همکاری ایران قلمداد می‌کند. لذا چنین فردی نمی‌تواند خارج از چارچوب سختگیرانه و بدبینانه خود عمل بکند کمااینکه بخشی از جمهوری‌خواهان به دلیل گرایشات خشونت محور وی از او حمایت کرده‌اند. به‌هرحال به‌احتمال‌زیاد دولت کلینتون در عین وفاداری به برجام، از آن فراتر نخواهد رفت و در مورد ایران سیاست‌های پیش از دولت اوباما را احیا خواهد کرد، سیاست‌هایی که با بدبینی و تنش‌های بیشتری همراه خواهد بود.

اما دونالد ترامپ، پدیده جنجالی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، در مورد برجام و توافق هسته‌ای اظهارات متفاوتی عنوان داشته است وی از لغو و پاره کردن توافق گرفته تا مذاکره مجدد و نظارت بیشتر و برجسته‌تر کردن مفاد و مواردی که نفع کمتری به‌طرف ایرانی برساند سخن گفته است. اما به دلیل مشخص نبودن استراتژی وی در عرصه سیاست خارجی، ترامپ ممکن است دست به هر کاری بزند. ترامپ در مورد سیاست‌های منطقه‌ای ایالات‌متحده در خاورمیانه به نظر می‌رسد نسبت به متحدین سنتی آن کشور، اقبال چندانی نداشته باشد و راهی اساساً متفاوت با روسای جمهور سابق اتخاذ کند، وی در مورد رژیم صهیونیستی نیز تا الآن‌ همدلی کمتری نشان داده است و امکان بروز هر نوع رویکردی از وی هست. لذا تداوم روابط این با ایالات‌متحده در دولت ترامپ، مشمول قواعد نانوشته و کلاسیک جمهوری‌خواهان سابق نخواهد بود و ممکن است از نزدیکی بیشتر تا دوری کامل در نوسان باشد، اما با توجه به شعارهای انزواطلبانه و ناسیونالیستی ترامپ، به نظر می‌رسد این کشور درصورتی‌که وی پیروز شود، بخش عمده‌ای از تعهدات جهانی و متحدین منطقه‌ای را از خود دورتر سازد.

 عنصر فردی در روابط دو طرف

روابط موجود بین دو کشور در عرف روابط بین‌الملل پدیده تقریباً نامعمولی است، یعنی دو کشور علی‌رغم قطع بودن روابط دیپلماتیک، و وجود اختلاف‌نظرهای بسیار، به‌صورت موردی (به شکل دو یا چندجانبه) و در سطح وزیر و پایین‌تر باهم دیدار و گفتگو می‌کنند. این مسئله می‌تواند حاکی از حساسیت و اهمیت مسئله هسته‌ای و یا سایر بحران‌های منطقه‌ای موردبحث باشد.

با توجه به ماهیت و نوع روابط که در حال حاضر بیشتر فردی و غیر نهادی دارد، می‌توان ادعا کرد که در اغلب موارد به این بستگی خواهد داشت که چه کسی بر مسند وزارت خارجه دولت آتی در ایالات‌متحده تکیه بزند، و وجه دیگر آن به این بستگی دارد که دولت آتی دموکرات خواهد بود یا جمهوری‌خواه. ظریف و کری به معنای دقیق کلمه دوست هم دیگر نیستند ولی در تماس‌های تلفنی، مستقیماً همدیگر را به اسم کوچک صدا می‌زنند و از همدیگر با احترام یاد می‌کنند، روابط دو کشور اکنون منحصر در روابط این دو فرد خلاصه می‌شود.

چون ماهیت روابط اکنون، «فردی» است و هنوز به مرحله «نهادی» نرسیده است، بعد از تغییر در دولت ایالات‌متحده، فردی که می‌تواند به تداوم رابطه دو کشور کمک برساند، آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران است. چون ماهیت روابط اکنون، «فردی» است و هنوز به مرحله «نهادی» نرسیده است، بعد از تغییر در دولت ایالات‌متحده، فردی که می‌تواند به تداوم رابطه دو کشور کمک برساند، آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران است، وی به‌عنوان کسی که در برقراری رابطه دو کشور، پیشتازترین و مؤثرترین فرد بوده، در صورت تغییر وزیر خارجه آمریکا، می‌تواند زمینه را برای کسب همکاری جانشین کری مهیا کند، و حتی در چنین حالتی، رفتن کری خود می‌تواند به فراتر رفتن این رابطه از سطح فردی و ارتقای آن به سطحی نهادینه و کانالیزه شدن آن کمک کند. اما درصورتی‌که پیش از تعیین جانشین کری و یا پیش از امکان برقراری رابطه دوطرفه میان وزرای دو کشور، ظریف بنا به هر دلیلی اعم از تغییر در کابینه روحانی و یا تغییر بزرگ‌تری در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1396، دولت را ترک کند، آن موقع است که امید اندکی به تداوم تماس‌های اندک فعلی وجود خواهد داشت، چراکه روابط فعلی به‌قدری ضعیف، نوپا و شکننده است که به بقای برخی افراد در پست سیاسی‌شان بستگی دارد.

 موانع و ضرورت‌ها

احتمالاً سال اول ریاست جمهوری منتخب مردم آمریکا در انتخابات نوامبر، برای تداوم یا قطع روابط دو کشور مسئله حیاتی باشد؛ و به دلایل مختلف، نمی‌توان انتظار داشت این روابط در کوتاه‌مدت شکل عادی به خود بگیرد، چیزی از هر دو طرف به‌ویژه طرف ایرانی و در بالاترین سطح اقبال چندانی بنا به دلایل مختلف بدان نیست. از طرف آمریکایی نیز به‌جز دولت فعلی آمریکا، در باقی موارد چیزی فراتر از صرف شعار نبوده است. نیروها، گروه‌ها و کشورهای چندی نیز از وضعیت نبود روابط عادی و پایدار بین دو کشور سود می‌برند. در جدول زیر به مهم‌ترین موانع برقراری روابط عادی از هر دو طرف، و ضرورت‌هایی که این روابط را می‌طلبد اشاره می‌شود:

 

غلبه رویکرد ایدئولوژیک در سیاست خارجی

 

گروه‌ها و نیروهای داخلی مخالف برقراری رابطه

 

مخالفت در بالاترین سطح

موانع از طرف ایران

 

وجود دستگاه‌های موازی در امر سیاست خارجی و به‌ویژه در سیاست‌های منطقه‌ای

 

نبود آمادگی‌های لازم در بین نخبگان سیاسی

 

نیروهای مخالف برقراری رابطه ازجمله جمهوری‌خواهان (عمدتاً در کنگره)، بخشی از دموکرات‌های محافظه‌کار، لابی اسرائیل، لابی سعودی‌ها

موانع از طرف آمریکا

ادعای نقض حقوق بشر در ایران

 

ادعای حمایت ایران از گروه‌های تروریستی در منطقه

 

ادعای دخالت ایران در امور داخلی کشورهای منطقه

 

نبود اراده قوی و قاطع و مداوم در بین رهبران تصمیم گیر

 

نظارت بر اجرای برجام و تداوم همکاری‌های مرتبط

ضرورت‌هایی که دو طرف را به داشتن رابطه تشویق می‌کند

سرنوشت سوریه

 

مبارزه با داعش و گروه­های جهادی-تکفیری

 

امنیت منطقه‌ای

  برآیند کلی

شاید در وهله اول چنین به نظر برسد که دموکرات‌ها برای حفظ روابط دو کشور، قابل‌اطمینان‌تر باشند ولی صدق این گزاره در مورد کلینتون و ترامپ، قدری سخت خواهد بود، اکنون طیف تندروی جمهوری خواهان به کلینتون ابراز تمایل کردند و ترامپ نیز در حرکتی ضربدری در پی جلب آرای سندرز است، کسی که خواهان عادی‌سازی روابط با ایران و دوری از رژیم صهیونیستی بود، این‌ها بخشی از پیچیدگی‌های مسئله انتخابات در این روزهاست، اما فارغ از اینکه چه کسی رئیس‌جمهور آمریکا خواهد بود، اجرای برجام به دلیل اینکه توافقی بین قدرت‌های جهانی و نه‌فقط آمریکا و ایران بوده، احتمال اندکی هست که این توافق از این تغییرات ضربه بخورد، از طرفی بنا به جزییات کار و ضرورت نظارت‌ها و هماهنگی‌های بیشتر در مورد برجام، وضعیت فی‌نفسه می‌طلبد که این روابط هرچند اندک پایدار بماند، و دغدغه فراتر رفتن روابط از صرف مسئله هسته‌ای می‌تواند حداقل در آینده دورتری مورد مداقه قرار گیرد.

 مرتضی میرزانژاد، دانشجوی دکتری علوم سیاسی

نظرات
آخرین اخبار