کد خبر: 2563
تاریخ انتشار: 10 تیر 1395 - 18:40
علیرضا مکی
اتحادیه اروپایی و انگلستان هر دو به نسبت سهم خود منابع مالی کمتری برای اجرای پروژه های اقتصادی داخلی و یا برای حمایت از کشورهای ضعیف تر اروپایی در اختیار خواهند داشت

 فراتاب - گروه بین الملل: خروج انگلستان از اتحادیه اروپایی بیشتر ناظران و تحلیل گران را با بهت و حیرت مواجه نمود و سئوالات بیشماری را در باره اینده ای که درآن بریتانیا دیگر عضو اتحادیه اروپایی نباشد مواجه نمود . این سئوالات متعدد عمدتا در سه حوزه سیاسی ،امنیتی و اقتصادی قابل طرح میباشند که شاید اثراتی مکمل یکدیگر و زنجیر وار بر یکدیگر داشته باشند.

تاثیر بریگزیت در قدم اول

در نگاه اول عمده تاثیر بریگزیت را میتوان بر حوزه اقتصاد مشاهده کرد که به فاصله فقط چند ساعت از اعلام نتایج آن منجر به سقوط بازارهای مالی، حاملهای انرژی و نیاز بازارها به اتخاذ تصمیمات فوق العاده بانکهای مرکزی سراسر جهان نمود که فقط نمونه ای از آن تزریق بیش از 250 میلیارد پوند به بازارهای مالی توسط بانک انگلستان بود تا به این ترتیب پس لرزه های این خروج تا حدی کنترل شود اما در نهایت تنها به فاصله یک روز بازارهای مالی بین المللی بیش از دو تریلیون دلار را از دست دادند. این مسئله به همراه تکانه های سیاسی ناشی از موفقیت گروه های خواهان خروج از اروپا در انگلستان بر گروه های جدایی طلب داخل و خارج بریتانیا و افزایش خطر بی ثباتی در بسیاری از کشورهای اروپایی ناشی از تشدید خواست های جدایی طلبانه در آنها می تواند آینده سیاسی و امنیتی اروپا را در چشم اندازی میان مدت تیره تصویر نماید.

از طرف دیگر با خروج انگلستان از اروپا؛ اتحادیه اروپایی و انگلستان هر دو به نسبت سهم خود  منابع مالی کمتری برای اجرای پروژه های اقتصادی داخلی و یا برای حمایت از کشورهای ضعیف تر اروپایی در اختیار خواهند داشت و همین امر دولت های ضعیف و ورشکسته ای نظیر یونان را برای گام گذاشتن در مسیر جدایی جدی تر خواهد نمود. این مسئله مخصوصا زمانی اهمیت خود را نشان می دهد که آلمان و یونان به عنوان قدرتمندترین و ضعیف ترین اقتصاد اروپا پذیرای بیشترین حجم پناهجویان خاورمیانه ای می باشند که از جنگ و کشتار به سوی مرزهای اروپا فرار نموده اند که همین مسئله موجب اشغال بخشی از منابعی که برای حمایت از اقتصادهای ضعیفی مانند یونان لازم می باشد از سوی چنین کشورهایی برای حمایت و تامین مایحتاج و سازگار کردن این پناهجویان با جوامع محلی شده است.

 

آیا خروج انگلستان تاثیر عمده ای بر معادلات امنیتی غرب خواهد داشت؟

از سوی دیگر علیرغم مخاطرات ناشی از تشدید احساسات استقلال طلبانه درون مرزهای دولت های عضو اتحادیه اروپا به نظر نمی رسد که خروج انگلستان از اروپا به معنی تغییر عمده ای در تعاملات امنیتی اروپایی باشد زیرا انگلستان و اتحادیه اروپا هر دو عضو مجموعه امنیتی بزرگتر یورو – اتلانتیکی می باشند که ساختارهای نهادی و هنجاری آن مانند ناتو و یا برنامه مشارکت برای صلح ناتو یا گروه جی هفت و... در پهنه اروپا و مناطق همجوار اروپا در منطقه قفقاز برپا می باشد و این خروج نمی تواند لزوما به معنی تغییر در آرایش فعلی سیاسی – امنیتی منطقه یورو اتلانتیک در آینده ای قابل پیش بینی تلقی شود. مخصوصا که تهدیدات مشترک ناشی از توسعه طلبی های روسیه در شرق اروپا و همینطور مخاطرات ناشی از گسترش تروریسم در خاورمیانه و نیز افزایش سطح تشنجات در خلیج فارس به عنوان بزرگترین منبع انرژی ذخیره جهانی به واسطه تشدید خصومت ها میان دو قطب اصلی آن یعنی ایران و عربستان که منجر به گسترش حضور نظامی و امنیتی کشورهای قدرتمند عضو ناتو از جمله انگلستان در بحرین فرانسه در امارات و ترکیه در قطر در یکی دو سال اخیر شده است که همین یک مورد خود می تواند منجر به نیاز به هماهنگی های بیشتر ستادی میان اعضا ناتو برای تقسیم مسئولیت ها برای حفظ ثبات در این منطقه شود.

 

تاثیرات بلند مدت خروج انگلستان از اروپا بر سیاست داخلی اروپایی

اما از سوی دیگر بریگزیت در سطح نهادی می تواند موجد تغییرات خاص سیاسی در بروکسل شود؛ نکته آنکه انگلستان در اروپا به عنوان قدرت اول سیاسی و نظامی و رتبه دوم اقتصادی (انگلستان به عنوان مرکز مالیه بین المللی دارای موقعیتی بی همتا در اتحادیه از منظر در اختیار داشتن بازار گسترده مالی بود) دارای نقشی ممتاز در اتحادیه اروپایی بود که به همراه برلین به عنوان قدرت اول اقتصادی اروپا و فرانسه به عنوان قدرت اول سیاسی و قدرت سوم اقتصادی اروپا بیشترین تاثیرگذاری را در تصمیمات اتحادیه داشتند و به نوعی بازی درون اتحادیه اروپایی رقابت سیاسی و اقتصادی میان این قطب های اصلی اروپا بود که در این میان هر طرف سعی در جلب متحدانی در بروکسل با توجه به اهرمهای سیاسی و اقتصادی خود داشت. در این میان انگلستان به عنوان مهم ترین شریک استراتژیک ایالات متحده در اروپا به نوعی حافظ و پیش برنده منافع ایالات متحده در اروپا نیز بود که این منافع را در قالب منافع مشترک دو قدرت خارج اروپایی در قالب مناقع مشترک یورو اتلانتیکی به پیش برده و مانع از تحقق رویای اروپای متحد و قدرتمند  فرانسوی – آلمانی می شد. چه آنگه این دو قدرت اروپایی در فردای جنگ دوم بین الملل دریافتند که با توجه به خسارات و منابع هدر رفته شان دیگر قادر نیستند در قامت قدرت های مدعی جهانی به تنهایی قرار بگیرند و به ناچار باید به فکر متحد نمودن اروپا در برابر رقبای دیگر و تبدیل دولت های ورشکسته اروپایی به دولت قدرتمند اروپایی باشند تا به این ترتیب هزینه های پیگیری منافع این قدرتها کاهش یافته و قابل مدیریت باشند.

با خروج انگلستان از اتحادیه اروپایی فاکتورهای غیر قابل پیش بینی زیادی در حوزه های سیاسی و اقتصادی و امنیتی در روند تعاملات داخل و خارج اروپایی وارد شده که می تواند ثبات و یکپارچگی اروپا را متزلزل نماید

اما انگلستان راه دیگری را در پیش گرفت و با نزدیک شدن هر چه بیشتر به ایالات متحده در قالب روابط ویژه دو سوی اتلانتیک منافع اروپایی و غیر اروپایی خود را در قالب منافع ایالات متحده در سطح بین المللی تعریف نموده و از این راه در مدت حضور در اتحادیه اروپا سعی در تحت تاثیر قرار دادن تصمیمات مشترک پاریس – برلین در بروکسل داشته است. اما خروج انگلستان از اروپا به معنای پایان یافتن این نقش ویژه انگلستان برای ایالات متحده (و نه لزوما پایان یافتن روابط ویژه دو طرف) در اروپا  می باشد. نتیجه مستقیم چنین تصمیمی عروج آلمان و فرانسه به عنوان دو قدرت اصلی اروپا از نظر سیاسی اقتصادی و نظامی می باشد که خود می تواند اهرم فشار ایالات متحده بر این دو کشور را کاهش داده و در نتیجه واشنگتن در فردای انتخابات به دنبال متحدانی برای خود در میان دولتهای اروپایی برای خنثی و کاهش اثر تصمیمات این دو قدرت اروپایی را داشته باشد که محتمل ترین گزینه های آن دولت های اروپای شرقی از جمله لهستان به عنوان قدرتمندترین دولت اروپای شرقی از منطر سیاسی اقتصادی و نظامی و همینطور یکی از دو سایت اصلی سپر دفاع موشکی ایالات متحده در اروپا می باشد.

نتیجه چنین دینامیک تعویض بازیگرانی که ناظرین را احتمالا به یاد تقسیم بندی مشهور دونالد رامسفلد از اروپای قدیم و اروپای جدید می اندازد می تواند موجب تزلزل در تصمیمیات اتحادیه اروپا در طیف وسیعی از مسایل شود که مطمینا بخشی از این مسائل، مسائل امنیتی مرتبط با روسیه و تعاملات اروپا با روسیه می باشد. باید توجه داشت که خود این اختلافات میان دو بخش اروپا در نهایت می تواند به اختلافات میان پاریس و برلین بر سر نحوه مدیریت اختلافات با دولت های اتلانتیک گرای اروپای شرقی منچر شود که در نهایت می تواند تزلزل هر چه بیشتر اتحادیه اروپایی به عنوان یک نهاد منطقه ای موفق و در واقع موفق ترین نهاد منطقه ای در جهان بشود.  

در نتیجه می توان این طور گفت که با خروج انگلستان از اتحادیه اروپایی فاکتورهای غیر قابل پیش بینی زیادی در حوزه های سیاسی و اقتصادی و امنیتی در روند تعاملات داخل و خارج اروپایی وارد شده که می تواند ثبات و یکپارچگی اروپا را متزلزل نماید و گرچه این امر به معنی فروپاشی صد در صدی و قطعی اروپا به عنوان پروسه نیست اما می تواند تا مدتها تبدیل اروپا به یک واحد ژئوپلیتیک واحد و یک پارچه تحت سیستمی کنفدرال را تا مدتها مخدوش نماید.

علیرضا مکی دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل

نظرات
آخرین اخبار