کد خبر: 2512
تاریخ انتشار: 9 تیر 1395 - 12:00
مشروح کامل پانزدهمین نشست تلگرامی فراتاب:
پانزدهمین نشست گروه پژوهشی فراتاب در تلگرام همزمان با اعلام نتایج همه پرسی بریتانیا به بررسی علل و پیامدهای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا پرداخت. در همین چارچوب کارشناسان، در گروه تلگرامی فراتاب ابعاد داخلی و خارجی این تحول را بررسی کردند.

فراتاب- گروه بین الملل: پانزدهمین نشست گروه پژوهشی فراتاب در تلگرام  همزمان با اعلام نتایج همه پرسی بریتانیا به بررسی علل و پیامدهای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا پرداخت. در همین چارچوب چهار ارائه کننده مختلف بصورت آنلاین در گروه تلگرامی فراتاب از زوایای مختلفی به بررسی این مساله مهم پرداختند.

سخنران نخست:ریحانه تهامی، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل اروپا

عنوان ارائه:

بازتاب خروج بریتانیا در میان رهبران سیاسی

 

 سخنران دوم:دکتر رکسانا نیکنامی، متخصص مسائل اروپا و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان

عنوان ارائه:

پیامدهای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا

سخنران سوم:سیدنادر نوربخش،دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی و پژوهشگر مسائل اروپا

عنوان ارائه:

چرایی پیروزی راستهای رادیکال در بریتانیا 

سخنران چهارم:محسن شمشیری،پژوهشگر و روزنامه نگار اقتصادی

عنوان ارائه:

علل و پیامدهای اقتصادی رای بریتانیایی ها!

اردشیر پشنگ:به نام خدای بزرگ
با درود و عرض ادب خدمت همه اساتید، پژوهشگران، علاقمندان و دوستان گرامی حاضر در صفحه تلگرامی سایت تحلیلی -پژوهشی فراتاب، بطور رسمی از این لحظه پانزدهمین نشست تلگرامی را آغاز خواهیم کرد.من اردشیر پشنگ به نمایندگی از تحریریه فراتاب مسئولیت مدیریت نشست امشب را بر عهده دارم و در اینجا خدمت مهمانان گرامی برنامه امشب و سایر دوستان و بخصوص افرادی که به تازگی به جمع ما پیوسته اند، خیر مقدم می گویم و امیدوارم چونان 14 برنامه پیشین، امشب نیز در کنار اهمیت و جدی بودن بحث در نهایت همه ما از آن بهره مند شویم.

 

مقدمه ای برای ورود به بحث:

همانطورکه در جریان قرار دارید بریتانیایی ها روز گذشته به پای صندوقهای رای رفتند و در رفراندومی در خصوص ماندن و یا نماندن در اتحادیه اروپا شرکت کردند، اعلام نتایج رسمی در صبح امروز باعث شد نه تنها خود بریتانیایی ها بلکه کشورهای مختلف اتحادیه اروپا و جامعه بین المللی در نوعی شوک فرو روند چرا که بر اساس نتایج، حدود 51.9 درصد به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رای داده بودند. امری که باعث شد ساعتی پس از آن نخست وزیر این کشور اعلام کند ضمن احترام به آرای مردم، تا چند صبای دیگر پست خود را به کسی محول خواهد کرد که این خواسته اکثریت را عملیاتی کند.

با توجه به اهمیت این موضوع از ابتدای صبح بر خلاف رویه پیشین در گروه تلگرام فراتاب، نوعی بحث آزاد را برقرار کردیم که خوشبختانه بسیار خوب و سازنده بود و ممکن است در موارد مشابه دیگری نیز این رویه را ادامه دهیم و اما اینک و برای بررسی هرچه بهتر موضوع در خدمت چهار پژوهشگر و صاحب نظر مختلف هستیم که هریک از زاویه ای مختلف به حواشی، علل و پیامدهای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بپردازند.

لذا در گام نخست از خانم ریحانه تهامی، از پژوهشگران روابط بین الملل و اعضای هیات تحریریه سایت فراتاب می خواهم تا بطور مختصر واکنش های مهمترین رهبران و چهره های سیاسی بین المللی در این خصوص را در اینجا ارائه دهند.

ریحانه تهامی:

عرض سلام خدمت اساتيد و بزرگواران و اعضاي محترم گروه

به دنبال قطعی شدن خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در همه پرسی روز پنج شنبه چندین تن از رهبران و سیاستمداران و چهرههای شناخته شده به این نتیجه واکنش نشان دادند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:

مخالفان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا

 

۱-دیوید کامرون، نخست وزیر و رهبر حزب محافظه کار که برای باقی ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا تلاش می کرد، گفته است مردم بریتانیا نظر خود را گفته اند و باید از این نظر تبعیت کرد. وی افزوده است که مردم تصمیم خود را قاطعانه اعلام کرده اند و کشور به رهبری جدید نیاز دارد. آقای کامرون، که در شش سال گذشته ریاست دولت را برعهده داشته، گفته است که مذاکرات خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باید تحت نظر نخست وزیر جدید آغاز شود و او به منظور حفظ ثبات، تنها تا ماه اکتبر و برگزاری اجلاس حزب حاکم محافظه کار و انتخاب رهبر جدید حزب، در این سمت خواهد ماند.

۲-باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، که از ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا حمایت میکرد، روز جمعه در واکنش به خبر تصمیم جدید بریتانیا گفت که «ایالات متحده به تصمیم مردم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا احترام میگذارد».

وی با انتشار بیانیهای در این مورد تأکید کرد که «بریتانیا و اتحادیه اروپا همچنان شرکای بیجایگزین ایالات متحده خواهند ماند».

۳-ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، در واکنش به خبر تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا با ذکر اینکه به باور او این تصمیم بر روند تحریمهای غرب علیه روسیه تأثیری نخواهد داشت، گفت که سعی خواهد کرد اثرات منفی این اتفاق جدید بر اقتصاد روسیه را به حداقل برساند.

اعلام نتایج همهپرسی در بریتانیا و مشخص شدن خروج این کشور از اتحادیه اروپا شوک سختی به رهبری سیاسی آلمان وارد کرده است. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه را "ضربهای به وحدت اروپا" خواند.

۴-صدراعظم آلمان روز جمعه در برلین در این باره گفت با تاسف تصمیم شهروندان بریتانیا برای خروج از اتحادیه را دریافت کرده است. او این تصمیمگیری را ضربهای به اروپا و فرایند نزدیکی کشورهای اروپایی خواند.

 

۵-زیگمار گابریل، وزیر اقتصاد و انرژی و رئیس حزب سوسیال دمکرات آلمان نیز صبح روز جمعه با شنیدن نتایج همهپرسی در بریتانیا و مشخص شدن خروج این کشور از اتحادیه اروپا گفت: «امروز روز بدی برای اروپاست».

 

 

۶-نوربرت روتگن، رئیس کمیسیون خارجی مجلس نمایندگان آلمان "بوندس تاگ" از این هم فراتر رفت و نتایج همهپرسی در بریتانیا را "بزرگترین فاجعه در تاریخ همگرایی اروپا" نامید. و هایکو ماس، وزیر دادگستری آلمان از "روزی سیاه برای اروپا" سخن گفت.

 

 

 

 

۷-فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر امور خارجه آلمان، اعلام نتایج همهپرسی در بریتانیا و مشخص شدن خروج این کشور از اتحادیه اروپا را نشانهای "بسیار تکاندهنده" نامید و گفت: «به نظر میرسد امروز روزی ناامیدکننده برای اروپا و بریتانیا است

 

۸-در همین رابطه «فرانسوا اولاند» رئیس جمهوری فرانسه با ابراز تاسف از نتیجه همه پرسی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا هشدار داد که «برگزیت» (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) موجب تقویت عناصر راست افراطی اتحادیه اروپا خواهد شد.

وی در این رابطه گفــت: خطر بزرگی در مواجهه با افراط گرایی و پوپولیسم پیش روی اروپا است.رئیس جمهوری فرانسه همچنین رای نهایی مردم بریتانیا را دلیلی بر لزوم پذیرش ضعف عملکرد اتحادیه اروپا و فقدان اعتماد مرم نسبت به این نهاد دانست.   

 

موافقان جدایی

 

۱-نایجل فاراژ، رهبر حزب استقلال انگلیس که از جمله اصلیترین حامیان خروج از اتحادیه اروپا بود، در پیامی به منظور ابراز خوشحالی خود از نتیجه مذکور گفت: جرات کرده و رویای طلوع یک انگلیس مستقل را ببینید.وی همچنین در اعلام کرد انگلیس از این پس به «دولت برگزیت» نیاز دارد و مذاکرات درباره خروج از اتحادیه اروپا  باید در سریعترین زمان ممکن آغاز شود.  فاراژ به خبرنگاران گفت: «اتحادیه اروپا در حال شکست است. اتحادیه اروپا رو به مرگ استوی افزود: «من امیدوارم که ما نخستین آجر را از دیوار (برای فروپاشی اتحادیه اروپا) بیرون درآورده باشیم. من امیدوارم این نخستین گام به سمت اروپایی با کشورهای مستقل باشد

 

۲-گیرت ویلدرز، پوپولیست راستگرای هلند با اعلام نتایج همهپرسی بریتانیا در توییتر نوشت: «بای بای بروکسل». او اضافه کرد هلند کشور بعدی در خروج از اتحادیه اروپا خواهد بود.

 

 

۳-ماری لوپن سیاستمدار راستگرای فرانسه احساسات خود درباره همهپرسی بریتانیا را با کلمه نوشتن "پیروزی" در توییتر نشان داد. او خواستار همهپرسی مشابهی در فرانسه شد.و گفت:" این همان چیزی است که من از سالها پیش بر آن تاکید می کنم. اکنون زمان آن است که همه پرسی مشابهی در فرانسه و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا برگزار شود.""نایجل فاراژ "، رهبر حزب استقلال بریتانیا روز جمعه، روز اعلام نتیجه همهپرسی را "استقلال بریتانیا" نامید

 

۴-به گزارش خبرگزاری رویترز، دونالد ترامپ  نامزد احتمالی حزب جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا امروز در اسکاتلند اعلام کرد مردم انگلیس در همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا " کنترل کشورشان را پس گرفتند

 

 

۵-حزب شین فن که شاخه سیاسی ارتش جمهوریخواه ایرلند محسوب می شود در پی رای مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا خواستار برگزاری همه پرسی وحدت ایرلند شمالی و جنوبی شد.

 

واکنش مقامات آسیایی

 

شینسوکه سوگیاما، معاون وزیر امور خارجه ژاپن درباره نتیجه همه پرسی اخیر انگلیس گفت: چنین نتیجهای تاسف بار است و تبعاتی را در پی خواهد داشت و ما در پی یک واکنش سریع و مناسب به آن هستیم.

همچنین هوآ چونایینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین نیز در واکنش به این همهپرسی گفت: یک اروپای موفق به نفع همه طرفها است و چین خواهان تداوم همکاری با انگلیس بوده و اعتماد کاملی نیز به روابط چین - اتحادیه اروپا دارد. سخنگوی وزارت خارجه چین گفت که کشورش با این حال به انتخاب مردم انگلیس احترام میگذارد.

در همین حال مارک روته، نخست وزیر هلند نیز واکنش نشان داده و گفت: نارضایتی که شما در انگلیس میبینید در دیگر کشورهای اروپایی از جمله کشور خود من نیز وجود دارد. این باید محرکی برای اصلاحات بیشتر و آسایش بیشتر باشد. وی تاکید کرد که فرآیند خروج انگلیس از اتحادیه اروپا مفصل و طولانی خواهد بود. روته گفت: انگلیسیها اول باید تصمیم بگیرند کی میخواهند پروسه خروج را آغاز کنند.

 

واکنش مقامات ایرانی

 

حسین جابری انصاری،سخنگوی وزارت خارجه ایران طی اعلامیه ای بیان کرد: جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام مردم سالار به رای مردم بریتانیا در زمینه خروج از اتحادیه اروپایی احترام گذاشته و آن را در مسیر خواست اکثریت مردم آن کشور در تنظیم روابط خارجی خود قلمداد می کند.

جمهوری اسلامی ایران همواره خواهان گسترش روابط با کشورهای اروپایی بر مبنای احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر بوده و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی تغییری در رویکرد ج.ا.ا نسبت به آن کشور ایجاد نخواهد کرد.

حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر حسن روحانی رئیس جمهور ایران، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را زمین لرزهای بزرگ خواند و در صفحه شخصی خود نوشت ستاره های پرچم اتحادیه اروپا در حال فرو افتادن است:

"تحولات اقتصادی کشورهای جنوب اروپا، تروریسم، و بحران مهاجرت نشان می داد که این اتحاد در حال فروپاشی است؛ اما دومینوی سقوط با برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) آغاز می شود.

مسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح ایران رای مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا را نه گفتن به "تبعیت" دولت بریتانیا از آمریکا خواند.

عرايض بنده تمام شد جناب دكتر پشنگ

اردشیر پشنگ:

با سپاس از سرکار خانم تهامی، در اینجا در خدمت سرکار خانم دکتر رکسانا نیکنامی هستیم، خانم نیکنامی دانش آموخته دانشگاه تهران در رشته های علوم سیاسی و مطالعات اروپا و از پژوهشگران و متخصصین پرکار مسائل اروپاست و در همین زمینه چندین جلد کتاب بصورت تالیفی و ترجمه روانه بازار نشر کرده اند. وی هم اینک عضو هیات علمی دانشگاه گیلان است.

دکتر رکسانا نیکنامی:

با سلام حدمت دوستان عزیز

دیروز بزرگترین آزمون سیاسی- تاریخی بریتانیا برگزار شد. ماندن یا نماندن در اتحادیه اروپا که زمزمه های آن از مدت ها قبل برخواسته بود، این بار در عمل به عرصه آزمون گذاشته شد و پاسخ بریتانیایی ها به این چالش، شگفت انگیز بود. بریتانیایی ها با 81/51 % رای به خروج از اتحادیه دادند. مهمترین دلیل این پاسخ را شاید بتوان در حس خود کنترلی و برتر بینی بریتانیا جستجو کرد که موقعیت جزیره ای این کشور آن را تشدید کرده است. در واقع آنها نوعی شکاف میان خود و اروپای قاره ای احساس می کنند. پیامدهای عملی این انتخاب را می توان در ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی بررسی کرد.

به لحاظ سیاسی بریتانیا، ریسک بزرگی کرده است؛ چرا که طبق ماده 50 معاهده لیسبون، در صورت  خروج هیچ راه بازگشتی به اتحادیه وجود ندارد مگر آن که کلیه کشورهای عضو با این موضوع موافقت کنند. اولین اثر سیاسی خروج را می توان در موضوع استعفای کامرون و تقویت احزاب اپوزیسیون مشاهده کرد.از زمان انجام رفراندوم ،2 سال طول خواهد کشید تا مذاکرات خروج انجام شود. اعضای پارلمان انگلیس برای انجام این مذاکرات به کامرون اعتماد ندارند. بنابراین افرادی مثل بوریس جانسون و مایکل گرو گزینه های محتمل نخست وزیری آتی انگلیس خواهند بود. تاکنون با همه سنگ اندازی ها، این کشور سومین قدرت سیاسی قاره سبز محسوب می شد؛ در حالی که با این کار وزنه سیاسی خود را در اروپا از دست داد و با وجود این که امریکا نیز بارها اعلام کرده است که دیگر مستقل از اتحادیه، روابط ویژه ای با بریتانیا نخواهد داشت، نمی تواند امیدی به یار دیرین خود نیز داشته باشد و از آنجا که پس از جنگ جهانی دوم این کشور هیچ سابقه سیاست خارجی کاملا مستقل را نداشته است، به مشکل برخورد خواهد کرد.

اثر سیاسی دیگر خروج را می توان در "واکنش دومینویی" جستجو کرد. این اثر می تواند خود را به چند شکل مختلف نشان دهد:

  • کاهش همکاری های اروپایی به ویژه در حوزه های سیاسی (علی الخصوص سیاست خارجی و دفاعی مشترک) و تقویت تئوری اروپای دو سرعته
  • تمایل به خروج از اتحادیه اروپا به ویژه میان خوک های اروپایی که از بحران حوزه یورو آسیب دیده اند.
  • دامن زدن به جریانات جدایی طلب قومی مانند باسک ها، جدایی طلبی کاتالونیا، فلاندرها در بلژیک، ایرلند و اسکاتلند در خود انگلیس و نواحی شمال ایتالیا.این موضوع برای انگلیس بسیار جدی خواهد بود. حزب SNP اسکاتلند اعلام کرده است رفراندوم جدیدی برای خروج از بریتانیا برگزار خواهد کرد و در صورت خروج اسکاتلند ضربه بزرگی بر پیکر اقتصاد و پرستیژ بریتانیا وارد خواهد شد. از آنجا که قسمت اعظم ناوگان دریایی بریتانیا در اسکاتلند مستقر است، این موضوع تبعات امنیتی و نظامی نیز در پی خواهد داشت.

در جریانات حزبی نیز،خروج، مواضع احزاب پوپولیست و رادیکال را تقویت کرده است. در بریتانیا،حزب استقلال مهمترین حامی خروج بود و این پیروزی به نوعی برگ برنده برای این حزب و سایر دوستان اروپایی اش است. بلافاصله بعد از مشخص شدن نتایج، شاهد تشویق این احزاب به پیاده شدن این سیاست در کشورهای متبوعشان بودیم. برای نمونه می توان از واکنش های حزب دموکرات که سومین حزب بزرگ سوئد است؛ مارین لوپن رهبر جبهه ملی فرانسه و گرت ویلدرز رهبر حزب آزادی در پارلمان هلند اشاره کرد. در آلمان هم پگیدا و AFD از این سیاست حمایت کردند که به دلیل در اقلیت بودن،چندان اهمیتی ندارد.

در سطح دولت های عضو اتحادیه اروپا، آثار خروج کشور به کشور متفاوت خواهد بود؛ چرا که بریتانیا مجبور به برقراری روابط دوجانبه با این کشورها است. اما در سطح اتحادیه اروپا، چند راه پیش روی امپراتور اسبق وجود دارد:

  • برقراری رابطه در قالب EEA: مثل نروژ
  • برقراری رابطه در قالب EFTA : مثل سوییس
  • برقراری اتحادیه گمرکی: مثل ترکیه
  • و در نهایت بدترین و محتمل ترین گزینه، یعنی قرار گرفتن در زمره دولت های سوم.محتمل ترین به دلیل موانع قانونی داخلی و سیاسی انگلیس برای برقراری  3 الگوی بالا و بدترین به این دلیل که در این صورت، باید تحت قوانین WTO  به برقراری روابط تجاری با اتحادیه بپردازد که به معنای پرداخت تعرفه های بالا در ارتباط با کشورهای عضو اتحادیه خواهد بود . دسترسی آزادانه به بازار 500 میلیونی اروپا را نیز از دست خواهد داد.

به لحاظ اقتصادی، سقوط بازار سهام دنیا حتمی خواهد بود. بورس بازان شدیدا ترسیده اند.اکنون شاخص نیکی درژاپن 8%، بورس لندن 16%، بورس فرانکفورت 10% و بورس پاریس % ارزش خود را از دست داده اند. ارزش اوراق قرضه دولتی انگلیس نیز شدیدا کاهش یافته است.اوضاع برای پوند نیز اسفناک است و با 10% کاهش ارزش به سطح سال 1985 بازگشته است. این موضوع منجر به تورم ،رکود و افزایش نرخ سود در این کشور خواهد شد. که در شرایط نارضایتی عمومی به نوعی بحران مشروعیت ختم خواهد شد.  به نظر می رسد در خوشبینانه ترین حالت، اقتصاد انگلیس تا سال 2040 نخواهد توانست به حد آلمان برسد.

لندن تاکنون قطب مالی اروپا بود. اما با خروج این موقعیت به شدت خدشه دار خواهد شد. آلترناتیو حتمی این مقام پاریس خواهد بود. مهمترین دلیلی که لندن را به پنجمین قطب مالیه جهان تبدیل کرده بود، دسترسی به بازار مشترک اروپایی بود. بانکداری بریتانیا نیز به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. در حال حاضر 250 بانک خارجی در لندن مشغول فعالیت هستند که 10% از GDPبریتانیا را تامین می کنند. خروج میزان GDP  را حداقل 6-9% کاهش خواهد داد؛ چرا که میزان FDA کم می شود. این کاهش مشابه افتی است که کشورها در جریان بحران مالی جهانی سال 2009 متحمل شدند.

بریتانیا سالانه 78 میلیارد پوند از بودن در اتحادیه اروپا سود می برد. این در حالی است که به ازای عضویت در اتحادیه تنها 16 میلیارد پوند هزینه می کرد. نیروی کار بریتانیا قربانی مهم اقتصادی خروج خواهند بود. 3 میلیون نفر بیکار خواهند شد.بیشتر این بیکاران در بخش مالیه و اتومبیل سازی خواهند بود. بخش مالیه خارجی در این کشور 160000 انگلیسی را به کار گمارده است.به علاوه قسمتی از کارگران اروپایی نیز به کشورهای خود بازخواهند گشت که به معنی کمبود شدید در مشاغل رده پایین است. فراتر از بریتانیا،خطر تشدید بحران مالی در کشورهای اروپایی نیز محتمل خواهد بود. بی‌اعتمادی  بین‌المللی به اروپا می‌تواند به کاهش سرمایه‌گذاری خارجی منجر شود.

اردشیر پشنگ:

با سپاس از سرکار خانم دکتر رکسانا نیکنامی
در اینجا در خدمت جناب آقای سیدنادر نوربخش خواهیم بود جناب آقای نوربخش دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران بوده و مدرک کارشناسی ارشد ایشان مطالعات اروپاست و در همین حوزه آثار چندی از جمله مقالات علمی پژوهشی منتشر شده است، جناب نوربخش لطفا بفرمایید

نادر نوربخش:

ضمن عرض سلام و ادب خدمت اساتید و بزرگواران محترم

نتایج همه پرسی بریتانیا که صبح روز جمعه منتشر گردید باعث شگفتی شد، بر اساس این نتایج بریتانیا پس از 43 سال از اتحادیه اروپا خارج می‌شود. در این میان تحلیل‌های متفاوتی در مورد علل و تبعات آتی این خروج صورت پذیرفته که بیشتر حول محور مسائل سیاست خارجی است، لکن آنچه کمتر موردتوجه قرارگرفته است علت اصلی این مسئله یعنی افزایش روزافزون نارضایتی مردم به نهادها و عملکرد اتحادیه اروپا است. اتحادیه ای که نماد و الگوی وحدت و همگرایی محسوب می‌شد و با جمعیت بالغ بر 510 میلیون نفر بزرگ‌ترین بلوک اقتصادی – تجاری جهان را تشکیل می‌داد.

 این حادثه پیروزی بزرگی برای جریانات و احزاب ضداتحادیه اروپا در این قاره محسوب می‌شود و ضدیت با اتحادیه بیش از هر جریانی متعلق به احزاب راست افراطی است. بطوریکه در پی این خبر تقریباً همه رهبران احزاب راست افراطی در اروپا با ابراز خوشحالی واکنش نشان داده و خواستار برگزاری همه پرسی مشابه در کشور خود شده‌اند. راست افراطی به شکل ماهرانه‌ای مفهوم" اروپا "را در مقابل "اتحادیه اروپا " قرار داده که اولی را نماد فرهنگ و هویت و ارزش‌های خود می‌داند و دومی را یک سازمان بوروکراتیک و  از بین برنده استقلال کشورهای اروپایی دانسته که جز اتلاف پول و سرمایه و افزایش جرم و جنایت چیزی به ارمغان نداشته است.

در بریتانیا نیز در فاصله زمانی 1997 تا 2010 بسیاری از رأی‌دهندگان بر این باور بودند که حزب کارگر در مورد ورود مهاجران به این کشور مقصر بوده و در این مورد شفاف عمل‌نکرده است

در کشور ما اما درک صحیح و یکسانی از جریان راست افراطی اروپا وجود ندارد ، برخی آن را همان فاشیسم و نازیسم بین دو جنگ تلقی می‌کنند وعده‌ای آن را ترفند خود دولت‌ها برای مقابله با اسلام و  جریانی متحد صهیونیسم تصور می‌کنند و درنهایت هم تعدادی راست افراطی را با طیف راست یکی دانسته و تفاوتی بین آن و محافظه‌کاری قائل نمی‌شوند ،در حالیکه هیچ‌یک از موارد فوق صحیح نیست . این جریان که در سه دهه اخیر رشد چشمگیری داشته برخلاف فاشیسم و نازیسم سنتی محصول رکود اقتصادی نیست و در کشورهایی مانند سوئیس و اتریش و در شرایط اقتصادی مناسب هم حائز موفقیت بوده است از سوی دیگر راست افراطی در هر کشور ماهیت یکسانی نداشته و بنا بر جمعیت مهاجر آن کشور میتواندرویکردی یهود ستیزانه، ضد کولی(روما) و یا گرایشات اسلام هراسانه را دارا باشد، همچنین به عقیده برخی پژوهشگران تأکید این احزاب بر توده‌ها و نفی نظام نمایندگی بیشتر به جریانات چپ شبیه است.

راست افراطی بیش از هر چیز محصول بی‌اعتمادی فزاینده و رشد نارضایتی به جریانات حاکم در اروپا است، این جریان به دنبال مشروعیت زدایی سیاسی و اخلاقی از نظام سیاسی مستقر و احزاب حاکم است و نخبگان وابسته به‌نظام و خود آن را فاسد معرفی می‌کند و با این رویکرد مدعی جایگزین ساختن ارزش‌های حاکم با درد مشترک مردم و توده‌هاست. پیپا نوریس در پژوهش خود «راست رادیکال» معتقد است مسئله عدم رضایت و بی‌اعتمادی به احزاب سیاسی اصلی و دموکراسی نمایندگی نقش مهمی در حمایت از احزاب راست افراطی داشته است، وی در این مطالعه به این نکته اشاره می‌کند که درتبین حمایت انتخاباتی از احزاب راست افراطی در بلژیک، فرانسه، دانمارک و هلند نسبت به دیگر کشورهای اروپای غربی نظریه رأی اعتراضی و بی‌اعتمادی مهم‌تر بوده است.

در بریتانیا نیز در فاصله زمانی 1997 تا 2010 بسیاری از رأی‌دهندگان بر این باور بودند که حزب کارگر در مورد ورود مهاجران به این کشور مقصر بوده و در این مورد شفاف عمل‌نکرده است. این وضعیت در دیگر کشورهای اروپایی نیز به چشم می‌خورد. بطوریکه حدود 75 درصد مردم نسبت به احزاب سیاسی حاکم ابراز بی‌اعتمادی کردند و 60 درصد نیز از عملکرد دولت خود ناراضی بوده‌اند درعین‌حال حدود 50 تا 60 درصد نیز نسبت به عملکرد پارلمان کشور خود رضایتی نداشتند. امری که موردتوجه احزاب موسوم به راست افراطی قرارگرفته است و باعث شده این احزاب جایگاه ضد ساختاری درون نظام سیاسی کشورها پیدا نموده و آرای ناراضیان از سیاست‌های احزاب سنتی حاکم را به خود اختصاص دهد. راست افراطی در غیاب آلترناتیو مناسب از سوی جریان چپ و وجود فساد و معامله‌های سیاسی سیاستمدارن حاکم، خود را صدای اکثریت خاموش مردم اروپا می‌داند که ناامید از چپ و راست سنتی به دنبال راه‌حل سوم می‌گردند. لذا با گرایشات پوپولیستی و بیگانه‌ستیز مهاجران و خارجی‌ها را منشأ مشکلات دانسته و سیاستمداران حاکم را به پیروی از بروکسل و از بین بردن استقلال کشور متهم می‌کنند. بسیاری از حامیان این جریان رو به رشد را جوانان و طبقات متوسط تشکیل می‌دهند و از سویی دیگر و در کمال شگفتی جمع کثیری از طبقه کارگر که انتظار می‌رود بر اساس سنت حامی احزاب چپ اروپا باشد از راست افراطی حمایت می‌کنند.

در واقع آنانی که بازندگان روند جهانی‌شدن خوانده می‌شوند و فرهنگ و هویت ملی خود را از سوی مهاجران مورد تهدید می‌بینند در درجه اول سیاستمداران حاکم و اتحادیه اروپایی را مسئول این وضعیت می‌دانند و به عقیده آنان اتحادیه اروپا یعنی هرز دادن پول، کنترل ضعیف بر مرزها، نابودی هویت فرهنگی، بروکراسی و جرائم بیشتر. نتایج همه پرسی روز جمعه صدای این اکثریت خاموش و ناراضی از جریان اصلی بود که لزوماً دارای عقاید نژادپرستانه یا رادیکال فاشیستی نیستند و تنها برای ابراز نارضایتی خود از عملکرد سیاستمداران حاکم و نهادهای آن از خروج بریتانیا (برکزیت)حمایت کردند.

 از طرفی نباید این نکته را فراموش کرد که احزاب جریان اصلی اروپا در هر انتخاباتی که خطر پیروزی راست افراطی وجود داشته به ائتلافی سیاسی دست‌زده‌اند تا مانع پیروزی آن‌ها شوند از جمله در فرانسه هنگامی‌که ژان ماری لوپن از حزب راست افراطی جبهه ملی و ژاک شیراک از راست میانه به دور دوم راه پیدا کردند تمامی احزاب و جریانات چپ فرانسه از هوادارن خود خواستند تا به حمایت شیراک برخیزند، امری که مشابه آن در انتخابات ناحیه‌ای 2015 فرانسه هم تکرار شد و جملگی جریان‌ها با اتحاد توانستند مانع موفقیت راست افراطی شوند، اما نکته مهم اینجاست که این امر خود به‌مانند مُسکنی موقت خطر راست افراطی را رفع می‌کند ولی در عمل به مردم ناراضی ثابت می‌نماید که احزاب سنتی همگی از سوسیالیست و محافظه‌کار و کمونیست جملگی دست در یک‌کاسه دارند و هدفشان جلوگیری از به قدرت رسیدن آنان است، امری که نهایتاً مردم را قانع خواهد کرد اگر به دنبال تغییر و تحول واقعی هستند باید به جریان سوم یعنی راست افراطی فکر کنند.

ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه پتانسیل این جریان را به‌خوبی درک کرده و به حمایت از آن‌ها پرداخته است، بطوریکه راست افراطی که انتظار می‌رفت در بحران اوکراین به حمایت از جریان‌های نئونازی اوکراین بپردازد برعکس از روسیه حمایت نمود

از سویی این جریان به شکل هوشمندانه ای از اسلاف خود فاصله گرفته و با طرد نازیسم و فاشیسم آن را برچسبی می‌داند که سیاستمداران حاکم به آن‌ها زده‌اند. مسلماً این احزاب واژه‌هایی چون "راست افراطی" و " پوپولیست" را تهمتی نادرست دانسته و خود را در جایگاهی ماورای طیف چپ و راست سنتی می‌دانند. در نام و عنوان این احزاب نیز اغلب استفاده از واژه‌هایی مشتق از "مردم"و "ملت" به چشم می‌خورد . از سوی دیگر این جریان معتقد به ناکارآمدی دمکراسی نمایندگی بوده و خواهان توسل به همه پرسی در امور مختلف است. سیل ورود کم‌سابقه مهاجران به اروپا در سال‌های اخیر و ترس از بین رفتن مرزها و بالطبع آن هویت و فرهنگ نزد مردم اروپا فضای مناسبی را برای این جریان فراهم نمود. از سویی نیز ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه پتانسیل این جریان را به‌خوبی درک کرده و به حمایت از آن‌ها پرداخته است، بطوریکه راست افراطی که انتظار می‌رفت در بحران اوکراین به حمایت از جریان‌های نئونازی اوکراین بپردازد برعکس از روسیه حمایت نمود و بار دیگر ثابت کرد نمی‌توان با معیارهای قرن بیستم وضعیت سیاسی اروپا را پیش‌بینی نمود. در بریتانیا نیز این جریان که در قالب حزب "استقلال بریتانیا" به رهبری نایجل فاراژ بوده است پیروز واقعی میدان بوده و به نظر می‌رسد نتیجه این‌ همه پرسی و خروج بریتانیا باعث تقویت بیش‌ازپیش موضع احزاب راست افراطی در کشورهای اروپایی خواهد شد و آنان را به مقابله بیشتر با اتحادیه تشویق خواهد نمود.

اردشیر پشنگ:

با سپاس بسیار از جناب آقای نوربخش

متاسفانه ارائه کننده چهارم جناب آقای محسن شمشیری که از روزنامه نگاران با سابقه اقتصادی است، به دلیل مشکل پیش بینی نشده قطع اینترنت نخواهند توانست در برنامه امشب مشارکت کنند، البته خوشبختانه در تحلیل خانم دکتر نیکنامی تا حد قابل توجهی تبعات و پیامدهای اقتصادی هم مورد بررسی قرار گرفت. انشالا ارائه جناب شمشیری فردا بصورت یادداشتی مستقل در سایت فراتاب منتشر خواهد شد و دوستان می توانند ازین طریق تحلیلهای ایشان را نیز دربابند.

اما از این لحظه زمان پرسش و پاسخها، و نیز ارائه کامنت ها و نقدهای حاضرین گرامی آغاز می شود. لطفا چنانچه پرسش و یا نکته ای را متوجه یکی از سخنرانان می دانید، در ابتدای نوشته اسم سخنران را ذکر کنید.

 

بخش اظهارنظرات و سوالات شرکت کنندگان در بحث

 

محسن احدی: با سلام و سپاس

آیا اتحادیه اروپا برای جلوگیری از خروج دومینو وار سایر کشورها و جلوگیری از ارتقای احزاب دست راستی

همچنین عدم موفقیت بریتانیا به عنوان الگوی کشور مستقل موفق اقدامات تنبیهی در نظر خواهد گرفت تا بریتانیا موفق نباشد

 

آرام حسن زاد: سوال از جناب نوربخش:

همانطور که میدانیم هویت در اتحادیه ی اروپایی بعنوان اصلی در پذیرش اعضای نمود ویژه ای پیدا کرده که در نمادهای این اتحادیه نیز برجستگی داره(مانند پرچم این اتحادیه و 13 ستاره به نماد 13 حواری عیسی مسیح) و میتونیم عدم پذیرش ترکیه را نیز در این مقوله بررسی کرد.ایا خروج انگلیس از اتحادیه ی اروپایی را میتوان یک مسیله هویتی،ارزشی،تاریخی و فرهنگی دانست؟؟با تشکر

نوربخش: بنده چنین اعتقادی ندارم، این یک مسیر سیاسی بود که توسط دو کمپین موافقان و مخالفان پیگیری شد و بنده به نقش رای اعتراضی و بی اعتمادی به احزاب جریان اصلی به عنوان محرک این خروج اعتقاد دارم

 

 

گریلا:از خانم دکتر نیکنامی سوالی دارم.خروج ار اتحادیه ارزش پاسپورت انگلستان را افزایش میدهد یا باعث کاهش ارزش ان میگردد؟؟؟

دکتر نیکنامی:  خیر انگلیس از ابتدا هم عضو پیمان شنگن نبود.در نتیجه این موضوع تاثیری در کاهش یا افزایش ارزش پاسپورت انگلیس نخواهد داشت.

 

 

ام:ممنون از خانم دکتر نیکنامی به خاطر تحلیل دقیقشون، سوال من اینه که پیامد این اتفاق برای ایران چه خواهد بود؟

دکتر نیکنامی: با موضوع برگزیت، اجرای JCPO  نیز تهدید خواهد شد. چارچوب اصلی توافق روابط میان ایران و اتحادیه اروپا است. در شرایطی که همکاری های اروپایی به خطر بیفتد، این موضوع بر ایران نیز تاثیر خواهد گذارد

اگر این دومینو ادامه یابد، منافع ایران نیز به خطر می افتد زیرا حامیان اصلی توافق یکی پس از دیگری مقام خود را از دست داده و دور به دست پوپولیست ها می افتد که رابطه خوبی با ایران ندارند.

به علاوه این موضوع ظرفیت های سیاسی اتحادیه را نیز به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.به لحاظ اقتصادی نیز چشم امید ایران به اروپا است که با این واقعه باردیگر دچار بحران شده است.در شرایطی که خانه شما در حال آتش گرفتن است، عقلانی نیست که به خانه همسایه فکر کنید. با این واقعه توان بهره مندی اروپا از بازار ایران نیز کاهش می یابد.

برای توضیح بیشتر باید گفت که توافق با ایران درگرو  اتحادیه اروپا رخ داد.نه یک کشور مشخص.داشتن رضایت کلی اتحادیه راه را برای بهبود روابط با اروپا باز می کند. برای ما راحت تر است که با یک مجموعه طرف باشیم تا 28 کشور مختلف.. به خصوص در مسایل اقتصادی.

در ایندکس های معتبر سیاست خارجی اروپا، توافق با ایران مهمترین دستاورد اتحادیه در بعد سیاسی است.یعنی جایی که اروپا می تواند ضعف های خود را پوشش دهد. اینجا امکان امتیاز گیری ایران بسیار بیشتر خواهد بود.

 

 

 

 

 

ابوالفضل اصغری: با سلام و تشكر مجدد از گروه بسيار عالي فراتاب و جناب دكتر پشنگ دو سوال داشتم

١ايا در مسائل به اين مهمي مراحعه به اراي عمومي يا دموكراسي مستقيم درسته؟اگر نه پس مفهوم دمكراسي چه ميشه؟

٢بعد از اين بر سر مركز مالي لندن كه مهمترين در اروپا و همراه نيويورك و توكيو سه گانه جهاني هست چه مياد؟ايا لندن موقعيتشو از دست ميده؟

٣.بريتانيا مركز بيمه و بانكي و حسابداري دنياس از قرن ١٨فكر نكنم ضرر يك طرفه باشه و فقط بريتانيا ضرر كنه يكم فضا احساسي هست انگار از فردا صبح همه از لندن ميروند يا اروپا سفراشو فرا ميخونه  بالاخره در اين رايطه دوجانبه اروپا هم بي ضرر نخواهد بود چون بريتانيا حداقل در زمينه بانكي و حسابداري به تحربه يك سر و گردن از اروپا بالاتره اگر مخالفيد دليل رو ميفرماييد

با تشكر فراوان

 

 

 

رسایی نسب: بحثهای خیلی خوبی شد. با سپاس از همه اساتید گرامی.

دو نکته مهم در این بین به چشمم آمد. اول شدت واکنش فرانسه و آلمان و تا حدی ژاپن! و دیگری سردرگمی واکنش مقامات ایران!

آیا شدت واکنش برخی کشورها ریشه در سابقه تاریخی و ترس از ناسیونالیزم افراطی و احتمال بروز تنش و برخورد دارد؟

دوم اینکه این اتفاقات چه تاثیری بر کشور ما خواهد داشت؟ آیا ما باید منتظر واکنش پوتین و روسیه بمانیمبه نظر تحلیلها همه منفی و علیه این تصمیم میاد، چرا؟ آیا واقعا نفعی برای مردم انگلیس نخواهد داشت و واقعا اتحادیه واقعیت است یا فریبی مدرن تحت عنوان دهکده جهانی و جهان بدون مرز؟

 

 

 

مرادی:باسلام .به نظر من

یکی از علل مهمی که سبب اعتراض گروهای مردم در بریتانیا شد را میتوان مشکلاتی ناشی از مهاجرت در سالهای اخیر دانست .اصلاح قانون مهاجرت وعدم تبعیت از سیاستهای اتحادیه اروپا .یکی از مهمترین دلایلی است که موجب شد احزاب محافظه کار سعی در برگزاری رفراندوم کنند .با وجود برخی از برنامه ها وتلاش دولتمردان اروپایی وحتی اظهارات رئیس جمهور امریکا در مورد اثرگذاری بر  نتیجه این رفرندوم وعدم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بود

 

 

 

کریم: سلاااام به همه بزرگواران عزیززز..یه سوال داشتم..از خدمتشان.در منابع واخبار شنیدن بریتانیا از اتحادیه خارج شد

سوالم اینه. چه چیز ویا چه کسی باعث شد که این اتفاق صورت بگیره.اگر خارج شدن به زیانشون بود چرا خارج شدن اگر مفید بود به چه دلیل .ممنون میشم کوتاه هم شده پاسخ حقیر رو بدین

با تشکر از ادمین بسیار مدبر

دکتر نیکنامی: پاسخ واضح است.برای پاسخ باید از خود بپرسید که دلیل اصلی این حرکت چه بود؟پاسخ را باید در سیاست های ضد مهاجرتیٰ ملی گرایانه جستجوکرد. مهمترین نقد مخالفان اروپای واحد به گرایشات انترناسیونالیسمی اتحادیه بازمی گردد.خروج واکنشی به این خواست بود.با مطالعه مانیفست این دسته از احزاب حدس زدن نوع نگاه آنها به ایران چندان دشوار نخواهد بود.

 

 

 

شهاب: سلام

ضمن تشکر و قدر دانی از دوستان ،سوالی که مطرح هست اینه که به نظر کارشناسان  پشتوانه "امکان رای گیری خروج "تصمیم سیاسی بود یا پشتوانه منطقی  و عقلی داشت؟؟ البته  نظر بنده این  هست که  فرایند پیش رو  از نتایج "شکست دموکراسی رای گرانه "هست که به نظر دیگر نمی تواند در جهان نوین به نتایج مطلوب ان دل بست.در دموکراسی رای گرانه همیشه نوعی ظلم بر اقلیت های حداقلی وجود دارد که منجر به فعالیت  اقلیت ها  در  درون جامعه و به ثمر نشستن فعالیتشان در بلند مدت می باشد.و این پیروزی جدای طلبان  به زعم بنده ثمره همین فعالیت های چندین ساله در درون جامعه اروپایی بود.

 

 

 

سهیلا: سلام و درود بر بزرگواران.ممنون از بحث های خیلی خوبشون دو سؤال دارم.یکی اینکه

آیا خروج بریتانیا میتونه زمینه ای برای کشورهای دیگر از جمله یونان که با چالشهای بدهی به اعضای دیگر اتحادیه اروپا روبرو است باشد برای خروج از این اتحادیه؟ و دوم اینکه خروج بریتانیا چه تاثیری بر ایران خواهد داشت؟

دکتر نیکنامی:با ایجاد بحران‌های مالی در اروپا، بسیاری از اعضای اتحادیه‌ی اروپا به کمک مالی این اتحادیه احتیاج پیدا کرده‌اند. در این میان 17 کشور از 27 کشور عضو، جزء دریافت‌کنندگان کمک‌های مالی از این اتحادیه هستند که خروج انگلیس می‌تواند در کاهش بودجه‌ی این اتحادیه اثر مستقیم بگذارد و حال آنکه در شرایط بحران مالی کنونی، کشورهای بحران زده از این مسأله بسیار متضرر خواهندشد و این امر در نهایت به ضرر اتحادیه است.

 

از طرفی درست است که درصورت خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا، قدرت لابی‌گری لندن میان بازیگران خارج از اروپا و بازیگران اروپایی به‌طور طبیعی افزایش خواهدیافت، اما این مسئله به‌طور مستقیم منجر به تضعیف کلیت قدرت اتحادیه اروپا خواهد گردیدو این ضعف به صورت غیرمستقیم بر ایران تاثیر خواهد داشت.

 

 

شبیر:یک سوالی که برای بنده پیش میاد اینه که چرا مدام مضرات جدایی از اتحادیه بیان میشه ولی استدلال موافقین اصلا بیان نمیشه؟ مردم بسیاری از مناطق اروپا خواهان جدایی هستند و برگزیت هم نشون میده که این خواست صرفا از روی جهل سیاسی نیست. نکته دیگه اینکه لزوما این خواست راست افراطی نبوده بلکه بدنه حزب محافظه کار هم چنین رایی دادن چون مقایسه آرای مخالفین عضویت در اروپا با درصد آرای حزب یوکیپ نشون میده بسیاری از کسانی که به طور سنتی به محافظه کاران رای دادن موافق جدایی بودند.

اصلا چرا همچین موضوعی در کشوری مثل بریتانیا مطرح شد؟ و آیا با این جدایی میتونن به اون اهداف برسن؟

نوربخش: در مورد قسمت دوم پرسش جنابعالی به نظر بنده حامیان حزب استقلال بریتانیا در این بین نقش کلیدی داشتند اما احزاب محافظه کار و راست میانه به دفعات نشان داده اند تنها جریانی هستند که میتوانند در مورد مسئله مهاجرت نظر حامیان و پایگاه اجتماعی راست افراطی را جلب کنند  برای مثال در فرانسه و در جریان انتخاباتی که به پیروزی سارکوزی انجامید وی سعی نمود از گفتمان مهاجر ستیزی بهره ببیرد و از همین طریق توانست شکست بزرگی را به جبهه ملی وارد سازد. لذا رویکرد حزب محافظه کار نیز امروز تا حدودی در جلب آرای تعداد زیادی از این ناراضیان سیاسی است .

 

 

 

 

کسینجر: با سلام و تشکر از مدیران و ارائه کنندگان برنامه امشب میز گرد .من چند سئوال داشتم که ذهنم رو مشغول کرده اول از همه ایا حمایت بوریس جانسون محافظه کار از فرایند خروج را میتوان ترفندی از سوی محافظه کاران برای کنترل تبعات خروج بریتانیا از اروپا تحت هدایت حزب استفلال دانست یا خیر؟

سوال بعدی که داشتم این بود که ایا انگلستان و اروپا میتوانند با مدیریت فرایند خروج درواقع عملا این خروج رو بی اثر نمایند و وضعیت فعلی را تا مدتی که نظر رای دهندگان انگلیسی برگرده حفظ نمایند ؟( همونطور که نخست وزیر هلند اشاره کرد مسئله اینه که انگلستان تصمیم بگیره کی فرایند خروج رو اغاز کند )

و سئوال ؟سوم ایا این خروج از اتحادیه توسط بریتانیا تبعات امنیتی مشخصی بر خاورمیانه با تاکید بر خلیج فارس و شرق مدیترانه خواهد گذاشت

ببخشید اخرین سوالی که داشتم ایا میتوان مطرح شدن رفراندوم خروج  از سوی اقای کامرون رو محصول رقابتهای سیاسی داخلی انگلستان دانست ؟

 

 

 

فرشاد سلیمی: با تشکر از کارشناسان محترم برنامه؛

شرایط مذکور چه تاثیری بر وضعیت مهاجران و پناهندگان در بریتانیا به طور خاص و اتحادیه اروپا به طور عام خواهد داشت؟

 

 

ام ای: سوالم این هست که این رخداد چه تاثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده نسبتبه هریک از دو طرف موضوع یعنی بریتانیا و اتحادیه اروپا خواهد داشت؟

دکتر نیکنامی: در مورد سوال آخر هم که به رابطه بریتانیا و امریکا در شرایط خروج بود می توان این گونه پاسخ داد

با این حال اگرچه منافع این دو کشور شبیه یکدیگر است، ولی در تمامی زمان‌ها یکی نبوده است. شاید اهداف استراتژیک یکی بوده باشد، ولی تاکتیک‌ها ممکن است متفاوت باشند. این رابطه تقریباً از همان ابتدا به خصوص راجع به موضوعات اساسی جنگ و صلح مملو از اختلافات و رنجش بوده است.

چندی از همکاری موفقیت‌آمیز در شکست قدرت‌های محور نگذشته بود که واشنگتن قانون انرژی اتمی را در سال 1946 به تصویب رسانید و به دنبال آن با فراموش کردن کمک دانشمندان انگلیسی به پروژه منهتن تمامی همکاری‌های خود در زمینه انرژی اتمی با این کشور را خاتمه داد.

کمتر از یک دهه بعد، واشنگتن و لندن راجع به کانال سوئز دچار اختلافی اساسی و آشکار شدند که نهایتاً ایالات متحده با ایجاد بحران پولی در اقتصاد بریتانیا که ممکن بود به ورشکستگی اقتصاد آن منجر گردد، این کشور را مجبور به خروج نیروهای خود از مصر نمود.

در روابط آمریکا با انگلیس برخی اهداف مشترک نیز وجود دارد و آمریکا مسلماً مایل است تا برای تقویت روابط اقتصادی و سیاسی در اتحادیه اروپا، لندن را نیز به ادامه عضویت در این اتحادیه تشویق کند. که اگرچه روابط ویژه بین دو کشور گاهی ناپدید شده است؛ اما آمریکا هنوز هم به انگلیس و استرالیا بسیار بیش‌تر از سایر شرکایش در سراسر جهان اعتماد و پنتاگون با همتاهای خود در این کشورها رابطه‌ای بسیار نزدیک دارد

اما الویت انریکا هم تغییر کرده.در این شرایط منطقی نیست که این کشور بخواهد خلاف منافع ملی خود بر  حفظ بریتانیا ریسک کند.منافع از آتلانتیک به پاسیفیک منتقل شده است.

 

 

 

آرش صباحی: با عرض معذرت به نظر دوستان آیا به دنباله این رویداد آیا سیاست خارجی انگلیس نسبت به خاورمیانه چرخشی خواهد داشت یا خير

 

 

 

اردشیر عیسی زاده: در خصوص بلوک بندی جدید در اتحادیه اروپا و تاثیرات اتی در تعارضات فعال در حوزه های ژیو پلیتیک و به خصوص حوزه های مربوط به انرژی توضیح دهید

 

 

جعفری:همیشه انتقادی که از دموکراسی غرب میشه اینه که رای مردم رو شرکت های بزرگ و سرمایه دارها جهت میدن

الان که شرکت های بزرگ خواهان ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا بودن بیش از 50 درصد به خروج رای دادند.. الان انتقاد میشه که رجوع به رای مردم درست است یا نه ؟

نقش رسانه ها و سرمایه داری چی شد پس ؟

آیا نباید به رای مردم احترام گذاشت به هر حال اونها اینطور صلاح دونستند و تبعاتش هم خواهند دید.. اگر تبعاتی داشته باشد..

 

 

 

 

مرادی:باسلام .شب بخیر خدمت دوستان عزیز. خیلی خوشحالم که در جمع دوستان فراتاب هستم

یونان بود که اولین جرقه جدایی اتحادیه اروپا رو روشن کرد که در پی بحران اقتصادی وبدیهی فراوان خود به سایر اعضای اتحادیه وتحت فشار قرارگرفتن برای اعمال سیاستهای اقتصادی تهدیداتی ایجاد نمود .ونیز نتیجه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باعث کاهش پوند در مقابل ارزهای معتبر دنیا می شود امری که به نظر میرسد در حال تحقق می باشد در این میان شاید بتوان تنها برنده  این بازی خروج بریتانیا را روسیه دانست روسیه که با تضعیف اتحادیه اروپا خواهد توانست از نظر سیاسی تثبیت بیشتر داشته باشد و مذکرات خود را برای تحریمهای پیش رو خود به راحتی پیگیری کند

 

 

 

جلال میرزا آقایی:با سلام .سوالی از جناب نوربخش .راست افراطی را در انگلستان محصول نا رضایتی و بی اعتمادی به جریانات حاحم در اروپا ولی در کشور هایی مانند سوییس و اتریش با وضع اقتصادی خوب همان نتیجه را میگیرد.در ضمن از مدیریت محترم گروه ,اگر امکان دارد نقدی بر گفتمان امشب گذاشته تا منتقدین ای محاوره هم ,نظریاتشان را بیان کنند .دکترای علوم سیاسی

نوربخش: گسترش جریان راست افراطی در اروپا نتیجه علل و عوامل متفاوتی است که از میان آنها نارضایتی و بی اعتمای به جریان اصلی دلیل اصلی میباشد، این امر در سوئیس و اتریش هم مانند دیگر کشورها صادق بوده و وضع مناسب اقتصادی دلیلی بر رضایت و نداشتن دغدغه های هویتی و فرهنگی و ارزش های ملی به شمار نمیرود. از جمله دلایل دیگر گسترش راست افراطی بحث مهاجرت، جهانی شدن و تبعات آن، و حتی ساختار نظام انتخاباتی( وجود حد نصاب آرا) است

جلال میرزا آقایی: با توجه به ادله جناب عالی باید این نا رضایتی باید در آلمان بیشتر باشد تا انگلیس و اگر چنین رفرادومی اگر در آلمان بر گزار شود باید همین نتیجه را باید گرفت در صورتیکه این چنین نخواهد بود .آقای دکتر فکر نمی کنید موضوع فراتر از این مسائل باشد .ای کاش مدیرت گروه به ما هم اجازه می داد که در بحث ها شر کت می کردیم و این مباحث را از دریچه ای دیگر بررسی می کردیم

نوربخش: خیر ، در آلمان به دلایل مختلف از جمله  تجربه نازیسم و حساسیت موجود احزاب راست افراطی  رشدی نداشته اند و گرایشات به شکل زیر زمینی و در غالب نئونازی ها و کله پوستی ها خود را نشان داده اند   همچنین در آلمان 4 حزب راست افراطی وجود دارند که تنها یکی از میان آنها از جناح پوپولیست است (AFD) و مابقی نئونازی محسوب میشوند و با توجه به حدنصاب آرا همواره از راهیابی به بودنستاگ باز مانده اند.

 

 

 

بهروز: دوستان لطف کنید از بعد مثبتم اثرات این رفراندوم رو برای اینده بریتانیا بیان کنند.

 

ادرشیر پشنگ: بسیار سپاسگزارم از سرکار خانم دکتر نیکنامی و جناب آقای نوربخش برای پاسخگویی به سوالات، و نیز سرکار خانم تهامی برای ارائه بحث بازتاب رای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و نیز همه دوستانی که در بحث امشب مشارکت کردند.مطمئنا موضوع و بحث بسیار مهمی است و طی روزهای آتی در سایت فراتاب به طور مشروح تری به آن در قالب یک پرونده ویژه خواهیم پرداخت .با احترام و سپاس از همگی.شاد زی مهر افزون

مطالب مرتبط
نظرات
آخرین اخبار