خزان طولانی زنان سوری | فراتاب
کد خبر: 2461
تاریخ انتشار: 5 تیر 1395 - 12:46
گزارشی از وضعیت زنان در جنگ سوریه:
هنگامیکه بهار عربی از مرزهای سوریه گذشت، کمتر کسی فکر میکرد بهاری که در هیبت تظاهراتی اعتراضی، اما مسالمت آمیز جلوه کرد، به خزانی چنین طولانی و دهشتبار پیوند خورد.

فراتاب‌ـ سرویس بین‌الملل/ لاله سنگ‌تراش*: هنگامیکه بهار عربی از مرزهای سوریه گذشت، کمتر کسی فکر میکرد بهاری که در هیبت تظاهراتی اعتراضی، اما مسالمت آمیز جلوه کرد، به خزانی چنین طولانی و دهشتبار پیوند خورد. برگریزانی که بزرگترین تراژدی انسانی را بعد از جنگ جهانی دوم برای جهانیان به تصویر کشید.

در حقیقت سوریه را می توان قربانی درگیری و اختلاف دولتهای همسایه و منطقه در وهله نخست با یکدیگر و سپس حامیان آنها و ورود آشکار قدرتهای بزرگ در قامت گروهها و نیروهای مسلح وابسته به خود دانست. مواضع دولتهای همسایه، اردن و ترکیه و نیز عربستان سعودی که همگی علیه دولت بشار اسد بودند، سوریه را به میدان رقابت جدید پس از کشور عراق تبدیل کرد. از دیگر سو کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا به حمایت از متحدان منطقه ای خود در این رقابت حضور دارند، این سو اما ایران و روسیه در جبهه دیگری از حامیان بشار اسد بشمار می روند. همزمان با این دسته بندی ها گروه ها و نیروهای مسلح در حال جنگ با یکدیگر در سوریه هرکدام از سوی این دولتها حمایت و پشتیبانی می شوند. ارتش آزاد سوریه، متشکل از نظامیان جدا شده از ارتش دولتی سوریه، جبهه نصرت که شاخه رسمی القاعده در سوریه است، جبهه اسلامی که ائتلافی از چندین گروه اسلام گرای سلفی است، دولت اسلامی عراق و شام، حزب الله و سپاه قدس ایران، گروه های کُرد که در جنگ با داعش متحد دولت سوریه می باشند، ازجمله این گروهها می باشند.

شاید با جرأت بتوان گفت که در هیچ جنگی، چنین نیروهای مختلف مسلح با یکدیگر در گیر نبوده اند. پنج سال جنگ به خودی خود برای وارد آوردن ضربه ای کارا بر پیکر یک کشور کافی است؛ چه آنکه این جنگ در امتداد درگیری نیروهای مختلف مسلح نیز باشد. این چنین جنگی نه تنها بر اقتصاد یک کشور صدمات اساسی وارد می کند که لطمه های روحی، روانی و اجتماعی که در پی دارد ، جبران ناپذیر خواهد بود.
کشوری که در سال 2009م دومین کشور بزرگ پذیرای پناهندگان در جهان بود، اکنون خود، بزرگترین جمعیت آواره جهان را دارد: ۶/۵ میلیون نفر بی خانمان و آواره در داخل کشور و ۴/٨ میلیون نفرآواره و پناهجو نیز در خارج از مرزهای این کشور از سویی و دیگر سو ۴٨٠/٠٠٠ هزار نفر انسانی که در محاصره نیروهای معارض و درگیر جنگ می باشند.
این تراژدی، داستان میلیونها انسانیست که علاوه بر جنگ، کشتار، ویرانی و آوارگی جمیع جنایات بشری را نیز از نزدیک لمس کرده و بار تجربه تلخ آن را برجسم و روح خود به همراه می کشند. شکی نیست که بحران جنگ، زنان را بیشتر متأثر می سازد. گزارشاتی که از خبرنگاران، سازمان های بین المللی چون سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای حقوق بشری در اختیار جهانیان قرار میگیرد، تنها گوشه ای از جنایاتی است که زنان سوری متحمل شده و می شوند. برای درک بیشتر، این جنایات را بصورت تفکیک شده و مشخص بیان مینمایم:

 

١_ مجروح و کشته شدن و نقض عضو و از دست دادن نزدیکان
گرچه بیرحمانه است اما باید گفت این عادی ترین واقعه ای است که در هرجنگی اتفاق می افتد. کشتار غیرنظامیان امر محتملی ست که به عمد یا غیر عمد در یک جنگ شاهد آنیم. کشته شدن و از دست دادن نزدیکان، از دست دادن همسر بعنوان پشتیبان و نان آور خانه ازطرفی و از سوی دیگر ناقص العضو شدن نه تنها دردی جسمانی دارد که به لحاظ روحی و روانی اثرات آن تا سالها و بعضا تا آخر عمر همراه آسیب دیدگان است.
سایت گاردین در گزارشی بتاریخ 11 فوریه 2016 از سوریه با اعلام اینکه ١١/۵% از جمعیت سوریه کشته شده اند؛ به نقل از یک مؤسسه سوری بنام مرکز سوریه برای پژوهشهای سیاسی(SCPR)، مرگ و میر ناشی از جنگ را مستقیم و غیر مستقیم ۴٧٠/٠٠٠نفر می داند. که این رقم بالاتر از رقم ٢۵٠/٠٠٠ نفری است که سازمان ملل متحد ارائه داده است، البته ذکر می کند که سازمان ملل متحد از 18 ماه پیش از این تاریخ یعنی فوریه 2016 جمع آوری اطلاعات در مورد تلفات انسانی جنگ را متوقف کرده بود.
این در حالست که یک گروه نظارتی حقوق بشری سوری که مقرش در انگلستان است، آمار کشته شدگان را ٢٨٢/٢٨٣نفر میداند. که شامل ٨١/۴٣۶ نفر غیرنظامی است که در میانشان ١۴/٠۴٠نفر کودک و ٩١٠۶نفر زن هستند.

٢_ اسارت، بردگی و خشونت جنسی
زنانی که از مرگ بدلیل بمباران و از گلوله جان سالم بدر میبرند، هنگامیکه به اسارت نیروهای مسلح در میایند، بی شک مرگ را گواراتر از این چنین زندگی ای می یابند و این فاجعه ای است برای بشریت در قرن 21.
از زنان به اسارت گرفته شده، بعنوان سپر انسانی در مقابل حمله دیگر گروه های مسلح استفاده می شود. فروش آنان بعنوان کنیز و گرداندن آنان در شهر بدین منظور، آرام ترین بخش این فاجعه است. این زنان بعنوان بردگان جنسی که وظیفه انجام کارهای مربوط به خریدار خود را نیز می باید انجام دهند در معرض تماشای مشتریان خود قرار داده می شوند.
خشونت جنسی اما قدم به قدم با زنان سوری همراه است. هنگامیکه زنان برای گریز از جنگ و ویرانی به دیگر مناطق کوچ می کنند، یا برای تهیه مایحتاج، آذوقه، آب و سوخت میباید از منطقه ای به منطقه دیگری بروند، آنان ازمناطق تحت کنترل نیروهای مسلح می گذرند، جایی که ایستگاه پست های بازرسی مربوط به هرکدام از این نیروها در آنجا مستقر می باشند. این پست های بازرسی مکانی شده است برای آزار و اذیت زنان سوری؛ بگونه ای که تجاوز و آزار جنسی زنان در این ایستگاه ها امری عادی شده است.
دیده بان حقوق بشر درباره آزار جنسی زنان سوری می گوید: زنان در سوریه بطور خودسرانه توسط شبه نظامیان و گروههای مسلح مخالف حکومت محبوس و بازداشت می شوند، مورد آزار و اذیت جنسی قرار می گیرند و شکنجه می شوند.
کمیته سازمان ملل متحد درباره رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) در بررسی وضعیت زنان سوریه با چندتن از زنانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند، مصاحبه کرده است و درپی آن زنان را نیز در خط مقدم جنگ سوریه می خواند. این زنان بیان داشتند که ازسوی نیروهای دولتی، گروههای اسلام گرای افراطی چون دولت اسلامی عراق و شام مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. آنان تهدید، دستگیر،بازداشت و شکنجه شده بودند. مورد سوء استفاده فیزیکی قرار گرفته بودند. یک زن بیان داشت که چندین بار مورد حمله و خشونت جنسی قرار گرفت. آنها حتی در خصوص لباس و راه رفتنشان هم با محدودیتهای تبعیض آمیز روبرو بودند.

٣_ آوارگی و زندگی در کمپ ها

تقریباً نیمی از جمعیت ٢٣ میلیونی سوریه پیش از جنگ اکنون بعنوان آواره و بی خانمان در دنیا شناخته شده اند. ۶/۵ میلیون آواره در داخل کشور، ۴/۶ میلیون نفر نیز درجستجوی شرایط زندگی بهتر به مناطق امن و خارج از مرزهای کشور خود می روند. و نیز بیش از۴٨٠/٠٠٠ نفری که در محاصره نیروهای مسلح درگیر در جنگ سوریه می باشند.
فرار از جهنم جنگ سوریه، به معنای رهایی جستن از خشونت و مصیبت نیست. سکنی گزیدن در کمپهایی که بمنظور پناه دادن به آوارگان جنگی سوریه در نظر گرفته شده است، شاید بظاهر هم که شده آتش جنگ و خشونت را از مردان سوری بی خانمان و پناهجو دور کرده باشد. اما گویا شعله های جنگ برای زنان در این کمپها نیز فرو کش نخواهد کرد.
بر مصائبی که زنان در کمپها با آن روبرو هستند چون گرما و سرمای آزاردهنده فصلی، کمبود امکانات بهداشتی و وسایل رفاهی، در کنار قاچاق و دزدی کمکهای بشردوستانه بین المللی در کمال ناباوری خشونت جنسی نیز مشاهده می شود. خشونت جنسی درکنار کمبود امکانات جهت برخورداری از بهداشت روانی و جسمی. همچنین بیشتر این زنان در سن باروری هستند که این موضوع خود مراقبتهای بهداشتی ویژه ای را می طلبد که متأسفانه در اردوگاهها ضعیف است. از دیگر سو زنان بارداری را داریم که نگران هویت و ملیت فرزندان خود هستند. فرزندانی که نتیجه خشونت جنسی و تجاوزند.

نگرانی از آینده این کودکان یادآور خاطره خشونت جنسی ای است که برآنان روا شده است. بار سنگین روحی و روانی ای که این زنان متحمل آنند بدلیل کمبود و یا عدم وجود نیروهای مشاور و پزشکان متخصص در این زمینه نمی توان اثرات زیانبار آن را در آینده این زنان و کودکانشان نادیده گرفت.
ناامنی که در اردوگاه ها برای زنان و دختران وجود دارد، امری ست که هر روزه مشاهده می شود. آنان برای استفاده از حمام و سرویس بهداشتی نیز از امنیت برخوردار نیستند. موارد متعددی از تجاوز "گروهی" به زنان و دختران هنگامیکه آنان آماده می شدند تا از حمام یا سرویس بهداشتی استفاده کنند گزارش شده است. بدرفتاری و تحقیر زنان در کمپها بهنگام توزیع مواد غذایی و بهداشتی از دیگر موارد نگران کننده می باشد.

۴_ آدم ربایی
بازرسان سازمان ملل متحد گزارش داده اند که زنان بطور فزاینده ای هدف آدم ربایی قرار دارند. درجاییکه ، مبارزان شکست خورده اند بستگان زن مخالفان خود را به عنوان ابزاری برای باج گیری از مخالفان خود و وادار کردنشان به تسلیم ، می ربایند.

۵_ ازدواج های مصلحتی
اگرچه زنان و دختران آواره، بی خانمان، دردمند و نیازمند یاری طعمه خوبی برای سوءاستفاده کنندگان جنسی و قاچاقچیان انسان و مردان متأهلی هستند که بدون قید و بندی این زنان را به اختیار خود در میاورند؛ با این حال هنگامیکه مفتی های مصری فتوی جهاد از طریق ازدواج با زنان و دختران سوری را صادر کردند، راهی بی سرو صدا و مشروع برای سوء استفاده از زنان جنگ زده و بی خانمان سوری باز شد. این جهاد بیشتر از آنکه شکلی اسلامی داشته و در حمایت از زنان بیوه و آسیب دیده از جنگ باشد؛ شکل تجارت را به خود گرفت، از آنروی که مردان پیر و فرتوت مصری و برخی از دیگر کشورهای عربی و حتی ترکیه به ازدواج با دختران کم سن و سال سوری روی آورده اند. آن هم بدون هیچگونه تضمین مالی و قانونی. تنها آنچه که باعث می شود تا خانواده های سوری و زنان بازمانده ازجنگ تن به پذیرفتن ازدواج دختران کوچک خود با مردان بزرگتر و سالمند بدهند، تأمین امنیت آنهاست و نجات از آوارگی و شرایط نامساعد کمپها.

بدینسان تراژدی جنگ سوریه لکه ننگی می شود بر جامه انسان قرن بیست و یکم. اما این جنگ نابرابر بی شک علیرغم پیامدهای ناگوار و ناخوشایند و البته وحشتناکش، آبستن تحولاتی خواهد بود برای زنان، که اگرچه با درد زاده خواهد شد اما قدومش می تواند مبارک و میمون باشد. گرچه انقلاب سوریه در صدد آن بود تا به اصطلاح جایگاهی برابر به زنان دهد و در این راه عرف و سنتها و اعتقادات سنتی مردم را رویه داشت،اما جنگ نابرابر در سوریه افق هایی گرچه خونین اما روبه دنیایی روشن تر پیش روی زنان سوریه خواهد گذارد. عبور از چنین جنگی آسان نبوده و باری از تجربه های تلخ و بعضا شیرین را در کوله بار زنان می گذارد. از دست دادن مردان خانواده نخستین تجربه تلخ را که بدست گرفتن سرپرستی خانواده در غیاب همسر، پدر ، برادر و پسر است را بهمراه دارد . سرپرستی خانواده در جنگ بمعنای محافظت از خانواده در برابر خطرات، تهیه موادغذایی سوخت و آب می باشد و کسب مهارتهایی جهت کسب درآمد. دراین میان سازمانهای بین المللی بشردوستانه از جمله سازمان ملل متحد برنامه هایی جهت آموزش این زنان دارند. این آموزش ها شامل آموختن خواندن و نوشتن و یادگیری مهارتهای لازم جهت کار و کسب درآمد است. این امر خود به برانگیختن حس اعتماد به نفس و برانگیختن قدرتهای درونی این زنان کمک می کند. امری که می تواند در فردای سوریه درقالب حق خواهی آنان از حکومت آِینده این کشور جهت برخورداری از جایگاه حقیقی زنان دیده شود.

ازسوی دیگر حضور ناگزیر زنان در جامه نظامی دوشادوش مردان جهت مبارزه با دشمن و گروههای اسلامی افراطی و موفقیتهای آنان در کارزار نظامی امری نسیت که بتوان از آن چشم پوشید و آنرا امری موقتی دانست و پس از آن زنان را نادیده گرفت. تجارب ، قدرت نمایی و پیروزیهای آنها بعنوان فرماندگان جنگی بی شک آنان را در بازسازی فردای سوریه در کنار مردان قرار خواهد داد.
همچنین مشارکت مرد و زن در کارزاری این چنین بعنوان شرکای جنگی از یک سو و همکاری با زنانی که بعنوان سرپرست خانواده مسایل اقتصادی را مدیریت کرده بودند خود می تواند نگرش مردان را به زنان بصورتی عملی تغییر دهد.
مساله دیگر برنامه "زنان برای زنان بین المللی" است، برنامه ای جهانی که قرار است زنان دنیا تجارب خود را در اختیار یکدیگر قرار دهند و در وهله خست یاری رساندن به زنان بازمانده ازجنگ و آسیب دیده است. زنانیکه تجارب خود را با دنیای زنان دیگر مبادله می کنند هرگز نمی توانند به جایگاه فرو دست و پیشین خود باز گردند.
سوریه امروز آبستن تحولاتی خاص است شاید این آبستنی دردناک با پایان خود برگ ریزان پاییز طولانی سوریه را به بهاری پایدار برساند.

* کارشناس ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر مسائل زنان

__________________________________________

منابع:

http://www.independent.co.uk/voices/this-is-the-brutal-effect-of-war-on-the-women-of-syria-a6841856.html

https://www.hrw.org/news/2014/07/02/syria-wars-toll-women

https://www.newsdeeply.com/syria/articles/2016/05/17/in-war-torn-syria-women-emerge-as-changemakers

http://www.care.org/newsroom/press/press-releases/war-forcing-syrian-women-take-lead-role-survive-despite-numerous-risks

نظرات
آخرین اخبار