کد خبر: 2408
تاریخ انتشار: 14 مرداد 1395 - 13:17
دکتر بختیار سجادی:
شیرکو با به کارگیری تخیلی خلاق و پیچیده، در چارچوبی نظام مند و با استفاده از دایره وسیع واژگانی اشعاری جاودانه به جهانیان عرضه کرد. پادشاه کلمات، سلطان تخیل، امپراتور شعر و دریای مروارید واژه از القابی هستند که منتقدان و خوانندگان به وی داده اند.

فراتاب‌ـ سرويس فرهنگی: در واپسین سال های دهه۶۰ و نخستین سال های دهه ۷۰میلادی، سه جریان ادبی عمده در شعر نو کردی در کردستان عراق پا به منصه ظهور گذاشتند: نخست جریان ادبی موسوم به مکتب اربیل که نماینده بارز و شناخته شده آن عبدالله پشیو است؛ دوم، جنبش ادبی جنوب کردستان عراق یا مکتب کفری (برگرفته از شهر کفری در منطقه گرمیان در کردستان عراق) که چهره بارز و نام آشنای آن لطیف هلمت است و سوم جریان ادبی موسوم به مکتب روانگه (چشم انداز) که نماینده برجسته آن کسی نیست جز شاعر بلندآوازه کرد، شیرکو بی کس.

عبدالله پشیو با انتشار مجموعه هایی نظیر اشک و زخم (۱۹۶۷)، بت شکسته (۱۹۶۸) و شبنامه های شاعری تشنه (۱۹۷۳) به همراه دیگر شعرای مکتب اربیل توانستند پایه های مستحکمی برای این جریان ادبی بنیانگذاری کنند. از سویی دیگر، لطیف هلمت نیز با نشر آثاری همچون خدا و شهر کوچک ما (۱۹۷۰) و آماده برای تولدی دیگر (۱۹۷۳) به همراه دیگر شعرای جوان مکتب کفری نویددهنده ظهور یک جنبش ادبی گسترده در شعر کردی شدند. شیرکو بی کس، اما، جدای از اصول سبک شناختی گفتمان ادبی مسلط آن روزگار و فارغ از مبانی فکری دو مکتب فوق الذکر در همان سال ها سخت درگیر بنیان نهادن و گستراندن جنبشی نوین در شعر کردی بود؛ جنبشی که خود را نه در تقابل با دو مکتب مذکور بلکه در ادامه راه شاعر بزرگ نوپرداز کرد، گوران، تعریف می کرد. شیرکو که نخستین شعرش را در ۱۷ سالگی در روزنامه ژین در سلیمانیه به چاپ رسانده و در بغداد تحصیلات خود را به اتمام رسانده بود در دهه ۶۰ به فعالیت در رادیو صدای انقلاب پرداخت و نخستین مجموعه شعر خود را در سال ۱۹۶۸ تحت عنوان مهتاب شعر به چاپ رساند. جنبش ادبی روانگه که شیرکو بی کس سردمدار آن بود منسجم تر و تاثیرگذارتر از سایر جریان های ادبی آن روزگار بود. این جنبش رنگ و رخساره ای کاملا خودآگاه و متمایز داشت؛ خودآگاه از این منظر که تنها جنبشی بود که در محافل گوناگون دست به انتشار بیان نامه های متعدد ادبی خود می زد و متمایز از آنجایی که از سویی گسست خود را با سنن ادبی شعر کردی آن روزگار آشکارا به نمایش می گذاشت و از سویی دیگر خود را نه تنها ادامه دهنده بلکه تمام کننده سنت ادبی گوران می دانست. این جنبش در پی تغییر توجه عموم به معنای اصلی شعر بود و مجموعه هایی همانند کاوه آهنگر (۱۹۷۱)، عطشم با آتش فرو می نشیند (۱۹۷۴)، سپیده دمان (۱۹۷۸) و نیز نمایشنامه منظوم غزال (۱۹۷۸) همنوا با سبک ادبی جنبش روانگه به عنوان نخستین آثار شیرکو بی کس به چاپ رسیدند.

فرآیند آفرینش ادبی در آثار شیرکو بی کس در دهه ۸۰ و پس از جلای وطن در سال ۱۹۸۷ نیز به شیوه ای مستمر و متعهد به اصوال ادبی مکتب روانگه ادامه یافت، اما این بار مضامین جدیدی نظیر آوار گی و غربت و نیز آزادگی جای بن مایه های قدیمی شعر وی را گرفتند که عبارت بودند از آزادیخواهی و بازنمایی طبیعت. از میان چاپ چهارمجموعه چاپ شده در این دهه مجموعه های آینه های کوچک (۱۹۸۶) و لاشخور (۱۹۸۷) بیشتر مورد قبول عام قرار گرفتند.

پس از بازگشت به کردستان در سال ۱۹۹۲ و تکیه زدن بر منصب هایی نظیر نمایندگی پارلمان و وزارت فرهنگ گویی جانی دوباره در جسم وی شکل گرفت. وی که اشعارش به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده بود و در کتب درسی چندین کشور نیز جای گرفته بودند و چندین جایزه معتبر از کشورهای اروپایی نظیر ایتالیا و سوئد دریافت کرده بود، این بار سردبیری مجلات و مدیریت مرکز فرهنگی و چاپ و نشر سردم را عهده دار گشت.

او که پیش تر، اصطلاحاتی نظیر شعر پوستری را در سال ۱۹۷۵، که از نقاشی و مجسمه سازی اقتباس کرده بود، به ادبیات کردی معرفی کرده بود، این بار با معرفی ژانر ادبی نوینی به ادبیات کردی تحت عنوان شعر رمان گونه خلاقیت خود را به شیوه ای عملی و با سرودن چندین مجموعه شعر در این قالب ادبی به نمایش گذاشت. از زمان انتشار اولین مجموعه شعرش در ۱۹۶۸ تا زمان مرگش ده ها مجموعه را به چاپ رسانید که مشهورتر ین آنها عبارتند از صلیب و مار و روزنگار یک شاعر (۱۹۹۸)، سایه (۱۹۹۹)، زن و باران (۲۰۰۰)، رنگدان (۲۰۰۱)، میهمان پاییزی (۲۰۰۳)، گورستان روشنایی (۲۰۰۴) و سروده های سنگی (۲۰۰۵) که مورد مقبولیت خاص و عام قرار گرفتند.

از وی چندین مجموعه نثر و مقاله نیز به چاپ رسیده است که از میان آنها می توان به چراغ های الموت (۱۹۹۹)، در چهلم چلچراغ (۲۰۰۱) و آن زمان که پرنده ام (۲۰۰۱) نام برد. در حوزه ترجمه نیز رمان پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی، نمایشنامه عروسی خون اثر فدریکو گارسیا لورکا و رمان یک زن و دو مرد را به کردی برگرداند.

شیرکو بی کس با به کارگیری تخیلی خلاق و پیچیده و اما منظم، در چارچوبی نظام مند و ارگانیک و با استفاده از دایره وسیع واژگانی اشعار جاودانه ای به جهانیان عرضه کرد. پادشاه کلمات، سلطان تخیل، امپراتور شعر و دریای مروارید واژه از القابی هستند که منتقدان و خوانندگان آثارش برای وی قایل شده اند. سروده های این شاعر بزرگ درباره فاجعه با عمق خلاقانه و شاعرانه ای پرداخته می شود. وی بر فاجعه های رفته بر سر کردها هیچ وقت با نگاهی ساده و سطحی و دم دستی برخورد نکرد. اگر خودبسندگی یکی از ویژگی های هر اثر ادبی و هنری ناب است، خوانش اشعار شیرکو این اصل را پیوسته به ذهن خواننده متبادر می کند. تخیل، زیبایی، آوارگی، تبعید و غربت، فاجعه ، زن، طبیعت و آزادگی از مهم ترین بن مایه های اشعار شیرکو بی کس هستند.

نظرات
آخرین اخبار