کد خبر: 2321
تاریخ انتشار: 22 خرداد 1395 - 22:41
ولی کوزه گر کالجی
آمریکا در آسیای مرکزی دو طرح را دنبال می کند که هر کدام از آنها را به موازات خود پیش می برد. یک طرح آسیای مرکزی بزرگ و دومی نیز طرح جاده ابریشم است که از سال 1999 میلادی در دانشگاه جان هاپکینز این کشور زیر نظر پرفسور فردریک استار دنبال می شود.

فراتاب ولی کوزه گر کالجی: مرکز بررسی های راهبردی ریاست جمهوری روز یکشنبه میزبان نشستی با حضور کارشناسان و نمایندگانی از سازمان های حمل و نقلی تحت عنوان (طرح های راه ابریشم چین و آمریکا در آسیای مرکزی و جنوبی؛ جایگاه و موقعیت ایران) بود. در این نشست ضمن بررسی طرح راه ابریشم که هر کدام به صورت جداگانه ای از سوی دو کشور آمریکا و چین پیگیری می شود، جایگاه ایران نیز در این طرح ها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و در پایان نیز پیشنهادهایی برای بهره بردن فرصت های ایجاد شده از این منظر از سوی کارشناسان مطرح شد.

دکتر ولی کوزه گر کالجی که به عنوان سخنران این نشست حضور داشت، در ابتدای صحبت های خود با اشاره به طرح جاده ابریشم که توسط آمریکا و چین به صورت جداگانه ای دنبال می شود، گفت: آمریکا در آسیای مرکزی دو طرح را دنبال می کند که هر کدام از آنها را به موازات خود پیش می برد. یک طرح آسیای مرکزی بزرگ و دومی نیز طرح جاده ابریشم است که از سال 1999 میلادی در دانشگاه جان هاپکینز این کشور  زیر نظر پرفسور فردریک استار دنبال می شود.

وی افزود: وزارت خارجه آمریکا همواره این دو طرح را از لحاظ سیاسی و ژئوپلتیکی بررسی می کرده است، اما با توجه به مقالاتی که فدریک استار در این زمینه داشته و فعالیت هایی که توسط این دانشگاه در این زمینه صورت گرفته است، این طرح در تمام دنیا به نام استار معروف است. باید تاکید کنم که یک پیوند نزدیک و راهبردی میان مراکز تصمیم گیری و دانشگاه های آمریکا برقرار است و این مساله برای موفقیت و اثر بخشی طرح ها و راهبردهای یک کشور بسیار ضروری است.

کوزه گر کالجی تصریح کرد: طرح آسیای مرکزی بزرگ به دنبال ایجاد یک پیوستگی و یکپارچگی اقتصادی میان آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان) و آسیای جنوبی (هند، پاکستان و افغانستان) است. در این راستا مرزهای جغرافیایی جدیدی در حال تعریف است و در صدد تغییر آسیای مرکزی بجا مانده از دوران شوروی است. نکته مهم این است که وقتی آمریکایی ها می خواهند نقشه مکانی را تغییر بدهند از واژه هایی نظیر New، Great و Central زیاد استفاده می کنند و تعاریفی را ارئه می دهند که با تعریف های سنتی متفاوت است.

وی تاکید کرد: تغییرات در آمریکا در این سطح باقی نمانده و ساختار وزارت خارجه آمریکا نیز در مورد این طرح مورد بازنگری هایی صورت گرفته است. از سال 2005 که طرح آسیای مرکزی بزرگ مطرح شده است، بخش آسیای مرکزی این وزارت خانه از بخش اداره اروپای آن جدا شده و یک اداره جدید به نام اداره آسیای مرکزی و جنوبی شکل گرفته است.

افغانستان محور طرح آسیای مرکزی آمریکا

این کارشناس اظهار داشت: باید اشاره کنم که افغانستان محور این طرح بزرگ است. پس از اشغال افغانستان در سال 2001 به این سو، آمریکا قصد دارد تا نگاه امنیتی از این کشور را به نگاهی اقتصاد محور مبدل کند. منطقه آسیای مرکزی منبع عظیمی از انرژی های برق آبی، برق و گاز است و در طرف مقابل نیز هند و پاکستان تنشه این انرژی ها هستند. درهمین راستا است که افغانستان می تواند از رهگذر این خطوط استفاده کرده و از انزوای فعلی خارج شود.

وی گفت: با نگاهی به نقشه در میابیم که از سمت شرق چین، از سمت شمال روسیه و از سمت غرب نیز ایران از طرح خارج هستند و در دراز مدت آمریکایی ها به دنبال مکانیسم فراگیر منطقه ای در این باره هستند. طرح راه ابریشم آمریکا در آخرین سال دولت کلینتون مطرح شد و در این خصوص محور طرح، بحث تبادل انرژی، اقتصاد و تجارت آزاد بوده است. در همین راستا آخرین بازنگری در زمان دولت اوباما در سال 2011 صورت گرفته و به تصویب رسید.

راه ابریشم نامی نیک در تاریخ

کوزه گر در خصوص اهداف آمریکا از طرح راه ابریشم جدید گفت: راه ابریشم یک نامی خوشنام در تاریخ است و مبین اقتصاد، تجارت و فرهنگ می باشد. در همین راستا است که آمریکایی ها قصد دارند در این طرح از قدرت سخت و سخت افزار به سمت قدرت نرم و نرم افزار حرکت کنند و سیگنالی که این خصوص می فرستند این است که راهبرد نظامی و امنیتی آنها در این منطقه به راهبرد اقتصادی و اجتماعی در حال تغییر است.

وی در ادامه افزود: این طرح مشابه طرح مارشال آمریکا درباره آلمان و ژاپن در دوران پس از جنگ جهانی دوم است. در آن زمان گفته می شد که با توجه به خطر کمونیسم، این دو کشور باید از لحاظ رشد و توسعه اقتصادی در سطحی قرار بگیرند که به دامان اتحاد جماهیر شوروی نروند. طرح جاده ابریشم جدید نیز قصد دارد با تقویت زیر ساخت های اقتصادی افغانستان، این کشور را از معضل ناامنی و تروریسم رها کند.

کوزه گر کالجی در ادامه با تاکید بر اینکه این طرح یکپارچه سازی در آسیای مرکزی، جنوبی و افغانستان را مد نظر دارد و ایران، چین و روسیه از این طرح خارج هستند گفت: با نگاهی به خط لوله تاپی، می بینیم که خط لوله صلح ما عملاً به حاشیه رفته است. در حال حاضر وزارت خزانه داری آمریکا در حال تزریق وام به طرح راه آهن ترکمنستان، تاجیکستان و افغانستان و ازبکستان است و این یک مساله تصادفی نخواهد بود. این طرح وقتی که در آمریکا تصویب شد، وزارت خارجه آمریکا، وزارت خزانه داری، پنتاگون، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، همگی هدایت می شوند برای همگرا شدن این منطقه.

یک راه یک کمربند چین

وی در ادامه با اشاره به هدف چین در طرح جاده ابریشم گفت: چینی ها معتقدند که برای تولید ثروت نخست باید جاده ساخت و از همین طریق است که این طرح را مد نظر قرار داده اند. در دو دهه اخیر دیپلماسی راه ابریشم چین اسامی مختلفی به خود گرفته است که معروف ترین آن یک راه یک کمربند است. نکته مهم این است که در این طرح دو مسیر عمده زمینی و دریایی وجود دارد. راه زمینی از شرق چین شروع شده و پس از گذشتن از استان سین کیانگ، آلماتی قزاقستان، سمرقند در ازبکستان به ایران و در نهایت به ونیز در اروپا ختم می شود. راه دریایی نیز از شرق آغاز شده و دقیقاً به همان ونیز می رسد و این مسیر حدود 4 میلیارد نفر یعنی 63 درصد جمعیت جهان را در بر می گیرد.

کوزه گر کالجی گفت: طرح زمینی جاده ابریشم برای چینی ها با سفر شی جین پینگ رییس جمهوری این کشور به قزاقستان مطرح شد و بحث دریایی آن نیز در سفر به اندونزی کلید خورد و بیش از 100 میلیارد دلار برای این طرح بودجه در نظر گرفته شده است. جالب اینجا است که در سال 2013 هیچ صدایی از چینی ها در خصوص قرار داشتن این طرح در مقابل طرح آسیای مرکزی بزرگ آمریکا در نیامد. آنها اصولاً سیاست های خود را در سکوت و فارغ از تنش دنبال می کنند.

کمتر شنیده ایم که یک چینی توسط طالبان در پاکستان و افغانستان سر بریده شده و یا به کنسول گری های این کشور حمله ای صورت گرفته باشد. دلیل این امر نفوذ زیاد چینی ها بر پاکستان و مزیتی است که برای این کشور دارد

وی ادامه داد: برای بررسی دلایل چینی ها در پیگیری این طرح باید سه سطح تحلیل داخلی، منطقه ای و بین المللی در نظر بگیریم. در بحث داخلی، رویکرد نسل پنجم رهبران چین مطرح است؛ هر چند خط فکری آنها از دنگ شیائو پنگ تا به امروز در تنش زدایی و توسعه اقتصادی یکی بوده است، اما از زمان کنگره 18 حزب کمونیست چین، شی جین پینگ طرح های قبلی را به صورت نظام مند تری پیش می برد و از یک ایده آلیسم تخیلی به واقع گرایی زمان مند تبدیل شده است. در کنگره بیستم در سال 2020 نیز که قرار است رهبران نسل ششم روی کار بیایند، این فاصله زمانی از 2016 تا 2020 به عنوان یک زمان استراتژیک مد نظر قرار گرفته شده است.

سه کریدور برای توسعه سین کیانگ

کوزه گر افزود: در بحث دوم ایده رویای چینی مطرح است که از سوی شی جین پینگ اعلام شده است. وی گفته است که در سال 2021 که حزب کمونیست چین به یکصد سالگی خود پا می گذارد، باید شاخص تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه چینی ها نسبت به سال 2010 دو برابر شود. چینی ها همچنین نگاهی جدی به توسعه استان سین کیانگ دارند. این منطقه تقریباً مساحتی به اندازه ایران را شامل می شود و از لحاظ شاخص رفاه بین 29 استان چین در رتبه 25 قرار دارد. سیاست سرکوب و استفاده از قوه قهریه در قبال این استان باعث شده است که انرژی داخلی زیادی صرف شده و از این رهگذر در سطح داخلی و بین المللی برای این کشور مشکلاتی بوجود آمده است.

وی اظهار داشت: چینی ها سه کریدور را برای سین کیانگ در نظر گرفته اند. یک کریدور شمالی است؛ دومین کریدور جنوبی است که به بندر گوادر می رسد و کریدور مرکزی نیز به سمت اروپا می رود و این نشان دهنده اهمیت سین کیانگ برای چینی ها است.

طرح مارشال چینی ها

کوزه گر در ادامه صحبت های خود با اشاره به سطح منطقه ای جاده ابریشم برای چین افزود: چینی ها در جنوب شرقی آسیا بسیار به تنگه مالاکا وابسته هستند و با توجه به تنش هایی که در این تنگه با تایوان دارند، بحث امنیت انرژی آنها بسیار مورد تهدید است. نکته بعدی نفوذ اقتصادی چینی ها در آسیای مرکزی است که غربی ها از آن به عنوان طرح مارشال چینی یاد کرده اند. مراودات تجاری آنها با پنج کشور آسیای مرکزی از 3 میلیارد دلار در سال 2000 به 30 میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است. تا قبل از این شریک اول اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی روسیه بود، ولی امروز مشاهده می کنیم که چینی ها این جایگاه را تصاحب کرده اند. چین به دنبال تثبیت این موقعیت است و یکی از اهرم های آنها برای تثبیت این موقعیت نیز، راه ابریشم می باشد.

وی ادامه داد: راه آهن، خطوط مواصلاتی و بحث نفت و گاز منطقه به صورت جدی مد نظر چینی ها قرار دارد و آنها قصد دارند از آسیای مرکزی تا افغانستان و پاکستان، نفوذ خود را بسط دهند. پاکستان به طور سنتی متحد چین بوده است و در مورد افغانستان نیز با ترک نیروهای ناتو و آمریکا از این کشور، چین در صدد است تا خلاء قدرت ایجاد شده در این راستا را در قالب اقتصادی پر کند.

کوزه گر کالجی گفت: در طول 25 سال گذشته شاید کمتر شنیده باشیم که یک چینی توسط طالبان در پاکستان و افغانستان سر بریده شده و یا به کنسول گری های این کشور حمله ای صورت گرفته باشد. دلیل این امر نفوذ زیاد چینی ها بر پاکستان و مزیتی است که برای این کشور دارد و همین امر باعث شده است که منافع اقتصادی چین در این کشورها مورد تهدید قرار نگیرد. اینجا همان جایی است که ما باید با چینی ها در طرح های اقتصادی شان در پاکستان و افغانستان پیوند خورده و همکاری های خود را از منظری متفاوت تری شکل دهیم.

این پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت همچنین با اشاره به افزایش نفوذ اقتصادی چین در خاورمیانه گفت: خاورمیانه منطقه ای است که بخش بزرگی از صادرات چینی ها را تشکیل می دهد و بخش مهمی از واردات انرژی چین نیز از مسیر خاورمیانه صورت می گیرد. به همین دلیل است که هم مسیر زمینی و هم مسیر دریایی راه ابریشم برای چینی ها بسیار مهم و راهبردی است.

نهادهای رقیب برای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی

وی در ادامه با ورود به سطح تحلیل بین المللی راه ابریشم از منظر چین اظهار داشت: در سطح بین المللی چینی ها به دنبال تثبیت جایگاه خود در عرصه جهانی هستند و پیش بینی می شود که تا سال 2040 حجم اقتصاد این کشور 2 برابر آمریکا شود. نیکسون رئیس جمهوری آمریکا در دهه 1970 میلادی گفته بود، از این می ترسم که زمانی برسد که چینی ها ما را به دلیل نقض حقوق بشر در کارخانه ماشین سازی فورد مورد بازخواست قرار دهند.

کوزه گر با اشاره به بانک سرمایه گذاری زیر ساخت آسیا که هم اکنون 57 عضو دارد و همچنین بانک توسعه بریکس که بخش مهمی از اعتبارات این طرح ها از سوی آنها تامین و توسط چینی ها پایه گذاری شده است گفت: این نهادها به عنوان رقیبی برای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در آمده اند.

چینی ها نیز در اینجا داری منفعت هستند و ما شاهد بودیم که تا چین وارد بندر گوادر شد، هندی ها نیز در چابهار سریع پای کار آمدند

وی در ادامه با اشاره به گسترش سازمان همکاری های شانگهای نیز توضیح داد: محور این سازمان در ابتدا بروی امنیت قرار داشت، ولی از سال 2001 به این سو هم به صورت عمودی و هم به صورت افقی گسترش پیدا کرده است و این طرح بزرگ یک قرابت و هماهنگی نیز با طرح راه ابریشم دارد.

بستری مهم برای توسعه شبکه ریلی کشور

این پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جایگاه ایران در این طرح ها گفت: طرح راه ابریشم آمریکا شامل 9 کشور است که ایران در داخل آن قرار ندارد. اصولاً در طرح های آمریکا و اتحادیه اروپا ما جایگاهی نداریم و عضویت در این طرح ها نیز نیاز به یک بازنگری کلان در سیاست خارجی ایران دارد. در طرح آمریکایی ها رسماً ایران، چین و روسیه به دلیل مسایل سیاسی و ژئوپلتیک کنار گذاشته شده اند.

وی همچین افزود: امروز جهت گیری سیاست خارجی آمریکا از آسیای مرکزی- خزر به آسیای مرکزی- افغانستان تغییر جهت داده است و ما می توانیم با در نظر گرفتن این موضوع، درب های ارتباطی خود را با استفاده از شرق دریای خزر با چینی ها تقویت کنیم. در همین راستا باید اشاره کنم که قطاری که همزمان با سفر شی جین پینگ از سمت شرق به ایران آمد، به صورت نمادین بود که می تواند مبین اهمیت این قضیه باشد. از سوی دیگر این ظرفیت نیز در آسیای مرکزی وجود دارد که آنها از طریق همکاری با ایران و چین خود را از زیر هژمونی سنتی روسیه برهانند.

کوزه گر کالجی ادامه داد: طرح راه آهن ایران، افغانستان و چین که مهمترین مسیر انجام نشده شرق دنیا است، در صورت ادامه یافتن می تواند یک تحول مهم در مسیر ریلی ایران و منطقه بوجود آورد. همچنین سواحل مکران و بنادر جنوبی ما نیز ظرفیت های فروانی دارند که باید در این طرح ها از آنها استفاده کرد. ما یک زمانی برای خط لوله صلح به سراغ روسیه و قطر رفتیم و نتیجه آن شد که خط لوله صلح کنار رفت و خط لوله تاپی به جای آن مطرح شد.

وی افزود: باید در ایران از نظر سیاسی ببینیم که هر کشوری چه ظرفیتی را در کجا دارد. اگر ما با روس ها در سوریه کار کردیم این دلیل نمی شود که در سایر جاها نیز با آنها می توانیم همکاری کنیم. هر قسمت و هر بخشی بنا بر اقتضاعات بازیگران تحقق می پذیرد. در اوج همکاری های ایران و روسیه در سوریه از من سوال شد که الان زمان مناسبی است که روی ترکمنستان فشار آورده و خط لوله صلح را جانشین خط لوله تاپی کنیم. جواب من این بود که ترکمنستان همسایه ما است و بخش مهمی از گاز شرق کشور از ترکمنستان وارد می شود، به جای این راه حل های عجیب و غریب بهتر است که ظرفیت ها را سنجیده و به سوی همکاری در بخش های مشترک پیش برویم.

وی ادامه داد: چینی ها نیز در اینجا داری منفعت هستند و ما شاهد بودیم که تا چین وارد بندر گوادر شد، هندی ها نیز در چابهار سریع پای کار آمدند. پیمان چابهار باید سال های قبل صورت می گرفت چرا که مسیر درستی است. در همین کریدور شمال- جنوب باید گفت: چینی ها برای ورود به قفقاز دارای انگیزه های فراوانی هستند و به دنبال جای پا برای خود می گردند. نکته مهم این است تنها مسیر ورود به قفقاز برای ما نیز از آذربایجان و ارمنستان است. در این میان بحث راه آهن آذربایجان و ارمنستان مطرح می شود. در بحث راه آهن قزوین- انزلی- آستارا باکو باید گفت که این مسیر در حال اجرایی شدن است. اما راه آهن ارمنستان که آنها بسیار مشتاق به انجام آن هستند به دلیل کوهستانی بودن مسیر دارای هزینه های بسیار بالایی است. این راه آهن در حدود 470 کیلومتر است که 60 کیلومتر آن در خاک ایران و مابقی در ارمنستان قرار دارد و نیاز به 860 پل، 60 تونل و 27 ایستگاه با هزینه تقریبی 3.5 میلیارد دلار دارد.

 

کوزه گر کالجی گفت: باید گفت که روس ها هیچ تمایلی به احداث این راه آهن ندارند و با تبلیغات فراوان مقابل این موضوع را گرفته اند. ارمنی ها نیز به سراغ چینی ها رفته اند ولی هنوز جواب مشخصی دریافت نکرده اند. در اینجا ما باید یک کمیسیون سه جانبه تشکیل داده و چینی ها را در این مسیر دخیل کنیم، زیرا جدای منافعی که برای ما در بر دارد، راه دو کشور را نیز به قفقاز متنوع تر و هموارتر می سازد.

 در بحث راه ابریشم، چه ما آن را تهدید بدانیم و چه فرصت، باید جایگاه خود را به خوبی تعریف کنیم. وقتی که در هیچ کدام از این طرح ها اسمی از ایران برده نمی شود، لزوم بررسی برای ورود به این طرح ها و درک منافع ملی برای ما بسیار مهم و حیاتی خواهد بود

 ایده پردازی صرف به نتیجه نمی رسد

در پایان این نشست کوزه گر کالجی با تاکید بر اینکه ایده پردازی های صرف و انتزاعی عمل کردن صرفاً به نتیجه نخواهد رسید گفت: آن چیزی که مهم است شناسایی ظرفیت ها است. طرح راه ابریشم وعضویت ایران در آن باید در برنامه توسعه 1404 مد نظر قرار بگیرد. در افق 1404 باید تمام مناطق به صورت موزون رشد پیدا کند. ایران در 25 سال گذشته سیاست یکپارچه ای را در قبال آسیای مرکزی و قفقاز در پیش نگرفته و هنوز روسای جمهور ما نتوانسته اند که یک تور تشکیل داده و به صورت همزمان در قالب یک سفر از کشورهای منطقه دیدار کنند. این امر به دلیل ملاحضاتی است که می گوید مثلاً اگر از جمهوری آذربایجان به ارمنستان برویم، به آذربایجان بر می خورد یا بالعکس همواره اجرایی نشده است. در حالیکه شاهد هستیم فرانسوا اولاند رییس جمهوری فرانسه در سال گذشته پس از شرکت در مراسم قتل عام ارامنه در ایروان، در فردای آن روز به باکو سفر کرد. در اینجا ایران باید سفرهای دیپلماتیک خود را همزمان دنبال کرده و به صورت یکپارچه سیاست واحدی را اجرا کنیم.

ولی کوزه گر کالجی، پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز و کاندیدای دکترای روابط بین الملل از دانشگاه تهران

تهیه و تنظیم: فراتاب / محمدرضا ستاری

نظرات
آخرین اخبار