فراتاب - گروه بین الملل: از ابتدای ۲۰۱۵ تاکنون یک روند رو به افول در جبهههای نبرد داعش و مناطق تحت کنترل این گروه چه در عراق و چه در سوریه شروع شده است. این روند در طول ماههای گذشته هر چند با فراز و فرودهایی مواجه شده است اما با افزایش حملات ائتلافهای بینالمللی، افزایش حضور روسیه، آبدیدهتر شدن کردها در جبهههای نبرد و برتری گروههای دیگر ازجمله ارتشهای سوریه و عراق و گروههای شبهنظامی دیگر در این دو کشور، داعش در مناطق مختلف مجبور به عقبنشینی یا شکست بیشتر شده است.
در روزهای گذشته در استان رقه، از شمال نیروهای حزب اتحاد دمکراتیک شمال سوریه که از نیروهای کرد منطقه هستند و در جنوب ارتش سوریه، حلقه محاصره پایتخت خلافت خودخوانده داعش را تنگتر کرده اند. این پیشرویها این گمانهزنی را تقویت کرده است که در صورت فروپاشی داعش در خاک سوریه، موضع نیروهای کرد شمال و ارتش دولت مرکزی سوریه به چه شکل رقم خواهد خورد؟
در عین حال داعش با بحران مشروعیت در مناطق تحت کنترل خود نیز دست و پنجه نرم میکند. در یک سال گذشته داعش در نقاطی که تحت کنترل خود گرفته است موفق نشده تا خود را بهعنوان یک بدیل مشروع و مورد رضایت ساکنان به عنوان یک دولت نشان دهد و برعکس در عمده شهرها و مناطق تحت کنترل داعش، کنترل منطقه با خشونت و استمرار حکومت از طریق فشار، ارعاب و به زور سرنیزه ممکن شده است، اینها باعث شده است تا زمینه های اعتراض و تلاش برای رهایی در بسیاری از این شهرها و مناطق نیز وجود داشته باشد.
اما با این حال، با وجود تمام این پیشرویها در جبهههای جنگ علیه داعش، هنوز نمیتوان پیشبینی کرد که چه زمانی داعش به پایان عمر خود میرسد، همراه با این مساله باید تاکید کرد که راهکار نظامی، پایان قطعی داعش را رقم نخواهد زد چرا که بحرانهای عمیق اجتماعی و زمینههایی که باعث ایجاد، رشد و گسترش گروه داعش شدهاند همچنان در مناطق مختلف خاورمیانه وجود دارند. در نتیجه حتی اگر خوشبینانه منتظر پایان قریبالوقوع نظامی داعش باشیم، باز هم شاهد حضور اجتماعی داعش و پراکندگی آن در مناطق مختلف خواهیم بود.
سوریه پس از داعش
از سوی دیگر، بهصورت اخص در سوریه نیز وضعیتی برای پس از بحران هنوز قابل پیشبینی نیست. در شرایطی که گروههای متعدد با قدرتهای تقریبا برابر و بدون آنکه یک گروه دست بالا را داشته باشند در خاک سوریه به اشکال گوناگون در برابر یکدیگر اسلحه کشیدهاند، هیچ اجماع بینالمللی و منطقهای نیز در مورد آینده سوریه بین بازیگران بینالمللی و بخصوص منطقه ای که مستقیما در این کارزار نقش ایفا میکنند وجود ندارد.
اما در میان کردها میتوان روندی را دید که بهعنوان نیروهای میانه از سویی با دولت سوریه و ارتش این کشور ارتباط دارند و از سوی دیگر با ائتلاف بینالمللی تحت رهبری امریکا، که عمدتا مخالف عملکرد و تداوم حضور دولت سوریه در قدرت هستند، همکاری میکنند. به نظر میرسد که طی یک سال گذشته شاهد تمایل بیشتر نیروهای کرد به سمت نیروهای ائتلاف بینالمللی تحت رهبری امریکا بودهایم.
کردها در سوریه بهدنبال استقرار یک الگوی جدید حاکمیتی هستند که به آنها اجازه بدهد تا حدودی خودمختاری و خودمدیریتی را در این مناطق برقرار کنند. آنچه نیروهای اتحاد دمکراتیک شمال سوریه از آن با عنوان کنفدرالیسم غیرمتمرکز یاد میکنند به دلایل متعدد ژئوپولیتیک و اقلیمی، مختص منطقه شمال سوریه است.
در عین حال نیروهای اتحاد دمکراتیک شمال سوریه وعده دادهاند که در صورت آزادی رقه نیز همین امکان خودمدیریتی دمکراتیک را برای این منطقه تضمین کنند. در برابر نیروهای کرد در شمال رقه، نیروهای ارتش سوریه و نزدیکان سیاسی بشار اسد، ایده برپایی مجدد حکومت مرکزی قدرتمند و یکپارچه برای تمام سوریه را پس از پایان بحران در ذهن خود دارند.
با نگاهی به روند شرایط در سوریه، اجرای سناریوی دولت مرکزی قدرتمند، بهویژه به دست بشار اسد، در آینده نزدیک و با ادامه وضعیت حاکم بر سوریه بسیار ضعیف به نظر میآید. در عین حال بهعنوان آلترناتیو این ایده نیز هنوز یک اجماع بینالمللی و منطقهای در مورد آینده سوریه وجود ندارد. قدرتهای حاضر در بحران سوریه برای فردای پس از پایان بحران در خاک سوریه یا کنارهگیری اسد از قدرت برنامه مشخصی ندارند، در نتیجه وقتی برنامه جامعی در مورد آینده سوریه از سوی بازیگران ارایه نشده است، آینده کردها در سوریه نیز به سختی قابل پیشبینی است هرچند قطعاً همانطور که تا اینجای بحران نشان داده است وضعیت آنها به مراتب بهتر از گذشته پیش از بروز بحران در سوریه خواهد بود.
عمق یافتن و طولانی شدن بحران سوریه باعث شده است که درگیریها میان گروههای مختلف نژادی، قومی و مذهبی آنچنان در این کشور ادامه پیدا کند که حتی تصور امکان همزیستی مسالمتآمیز برای گروههای مختلف در این کشور نیز بسیار سخت شود. احتمال بسیار زیادی وجود دارد که اگر زمانی دورنمای ثبات در سوریه روشن شود، نوعی فدرالیسم در این کشور بهعنوان یک راهحل نهایی به جای قدرت مرکزی قابل تصور باشد.
روند ایده آل کردهای سوری
ایدهآل کردهای سوریه این است که وارد فرآیندی شوند که کردهای عراق طی سالهای دهه ۱۹۹۰ با استفاده از فرصت ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال عراق تحت تاثیر قطعنامه 688 شورای امنیت، و تقویت نیروهای نظامی و امنیتی آن را آغاز کردند و بعد از سال ۲۰۰۳ با استفاده از سقوط نظام بعثی وضعیت موجود را در قانون اساسی جدید این کشور به یک وضعیت حقوقی و مشروع تبدیل کردند.
اما موانع جدی در برابر کردهای سوریه وجود دارد که جلوی آنها را در رسیدن به این ایدهآل میگیرد. اصلیترین مانع جلوی راه کردهای سوریه، پراکندگی جمعیتی در شمال سوریه است. با وجود اینکه اکثریت جمعیت شمال سوریه در مرزهای جنوبی ترکیه را کردها تشکیل میدهند، اما حضور اقوام عرب و ارمنی و ... در این منطقه قابل توجه است. روستاها و مناطق متعددی در این منطقه وجود دارند که کاملا عربنشین هستند و در عین حال ارمنیها و دیگر اقوام نیز در این منطقه ساکن هستند.
درست به همین دلیل است که کردهای سوریه از عبارت «نظام خودمختاری دمکراتیک شمال» به جای کردستان برای اشاره به منطقه شمال سوریه استفاده میکنند چراکه با وجود اکثریت کردها در این منطقه، بسیاری از اقوام دیگر هم در این مناطق زندگی میکنند و وجود شهرها و روستاهایی با اکثریت جمعیت عربی و ارمنی باعث میشود که اطلاق کردستان به این منطقه، به منزله نوعی تحمیل به دیگران حساب شود.
مانع بزرگ و مهم دیگر در رسیدن کردهای سوریه به رویایشان ترکیه است. ترکیه بیش از ۸۷۰ کیلومتر مرز خاکی با مناطق کردنشین سوریه دارد. دولت ترکیه مبارزین کرد در شمال سوریه را که اکنون در شمال این کشور با داعش مبارزه میکند، بهعنوان شاخهای از گروه پکک یا حزب کارگران کردستان میشناسد و آنها را با عنوان گروه تروریستی خطاب میکند. ترکیه بهعنوان همسایه شمالی به هیچوجه روی خوشی به استقلال یا خودمختاری کردها در شمال سوریه نشان نمیدهد.
مانع سومی که برای کردهای سوریه وجود دارد، فقدان وجود یک پشتیبانی بینالمللی یا حقوقی از خواستههای آنهاست. در عراق سال ۱۹۹۱ با تصویب قطعنامه ۶۸۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد و ایجاد مناطق پرواز ممنوع در شمال و جنوب عراق برای جلوگیری از حملات دولت به این مناطق و فراهم کردن امکان کمکهای بشردوستانه، زمینهای برای رشد و قدرت گرفتن کردها در عراق پدید آمد که از یک پشتیبانی بینالمللی و تضمین حقوقی مطمئن برخوردار بود. چنین قطعنامه یا اجماع بینالمللی نه در مورد سوریه و نه در مورد مناطق دیگر این کشور هنوز میان قدرتهای جهانی یا در شورای امنیت سازمان ملل متحد پدید نیامده است.
دو مانع دیگر هم به لحاظ نظامی و دفاعی برای کردهای شمال سوریه وجود دارد. برخلاف کردهای عراق، با وجود همبستگی حاصل از تشکیل اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه، کردها برتری محسوسی نسبت به گروههای شبهنظامی و نظامی دیگر در خاک سوریه ندارند و قدرت گروههای دیگر سوری، چه گروههای مخالف دولت و چه ارتش دولتی سوریه، می توانند با استفاده از حمایتهای متحدینشان قدرت کردها در شمال را در میان مدت با چالش جدی روبرو کنند. در نتیجه در شرایطی که منافع اتحاد دمکراتیک کردها در برابر دیگر گروههای حاضر در سوریه قرار بگیرد، این گروه ممکن است در رسیدن به آنها ناتوان باشد. به اضافه اینکه جغرافیای شمال سوریه بهعنوان منطقهای مسطح و بیابانی، یکی از عمدهترین برتریهای کردها را که عمدتا در شمال عراق کوهستانها بهعنوان تنها پناهگاه کردها است، از آنها گرفته است، در نتیجه در مناطق شمال سوریه، برتری دفاعی کردها در مناطق کوهستان از آنها سلب شده است.
تمام این عوامل همراه با غیرقابل پیشبینی بودن روند شرایط در سوریه باعث میشود که نتوان پیشبینی کرد چه آیندهای در انتظار کردهای شمال سوریه خواهد بود. با وجود روند پیشرویها کردها در شمال سوریه همچنین ایدهآلهای آنها برای تشکیل یک نظام کنفدرال غیرمتمرکز در این منطقه، برای کردهای سوریه دستاوردی مشابه آنچه در کردستان عراق رخ داد، بسیار سخت و مشکل خواهد بود اما ممکن است عدم حل بحران سوریه و افزاش تقابل بازیگران و رقبای منطقه ای باعث شود تا کردها همچنان به روند تدریجی تقویت و تحکیم مواضع خود در شمال سوریه ادامه دهند که این امر می تواند بطور طبیعی شانس شان برای ایجاد مناطق تحت مدیریت خود در فردای سوریه پس از بحران افزایش دهد.