نایکسانی پویای دیل کاپلند و تداوم جنگ داخلی سوریه | فراتاب
کد خبر: 2236
تاریخ انتشار: 18 خرداد 1395 - 09:43
یحیی زرین نرگس
کاپلند در نظریه‌ی نایکسانی پویای خود، بر این باور است که «جنگ‌های بزرگ را نوعاً قدرت‌های نظامی مسلطی به راه می‌اندازند که می‌ترسند به شکل چشم‌گیری دچار افول شوند».

فراتاب ـ سرویس بین المللی: در میانه‌ی پنجمین سال جنگ سوریه، آتش این جنگ اگر بیشتر شعله نگرفته باشد، به جرأت می‌توان از زمینه‌های فروکش‌نمودن آن سخن گفت. نیروهای درگیر در این جنگ، هم‌چنان به مبارزه‌گری، غلبه‌ بر رقبا، توسعه‌ی سرزمینی، تلاش برای کسب قدرت چانه‌زنی بیشتر و پیگیری آمال و اهداف خود ادامه می‌دهند. در تحلیل‌های رایج از بحران داخلی سوریه، کمتر کسی کورسوی امیدی برای نقطه‌ی پایانی بر این روزهای خشونت‌بار و خونین متصور است. جنگ همچنان درحال اوج‌ گرفتن است و هر روز شاهد آوارگی بیشتر، افزایش کشتار غیرنظامیان، ویرانی بیشتر و مصرف خیل سلاح‌های سبک، سنگین و نیمه‌سنگین بیشتری از سوی گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی کرد، عرب، شیعه، سنی، علوی، آشوری و مسیحی و... هستیم. سوال یا مساله اصلی این یادداشت بسیار روشن است، چرا جنگ سوریه هر روز بیشتر دامن‌ می‌گیرد؟

بن مایه‌ی رئالیسم ساختاری تئوری نایکسانی پویای دیل کاپلند را می‌توان به این صورت فهم نمود که «عمده‌ترین ارزش قدرت در جهت تقویت قدرت نظامی و تلاش برای به‌راه انداختن و تداوم جنگ را باید در مفهوم بقا دانست».

"دیل کاپلند" متفکر واقع‌گرای روابط بین‌الملل، در ذیل نظریات رئالیستی و به عنوان آخرین تئوری ارائه‌شده در نظریه‌ی "واقع‌گرایی ظهور و سقوط"، یک ایده‌ی واقع‌بینانه را مطرح می‌کند که اگرچه تئوری او برای فضای داخلی دولت‌ها نیست و مانند غالب نظریات رئالیستی از سطح تحلیل بین‌المللی استفاده می‌کند، اما ما پای او را به داخل سوریه می‌کشیم تا درکی تئوریک از جنگ این کشور داشته باشیم. کاپلند در نظریه‌ی "نایکسانی پویای" خود، بر این باور است که «جنگ‌های بزرگ را نوعاً قدرت‌های نظامی مسلطی به راه می‌اندازند که می‌ترسند به شکل چشم‌گیری دچار افول شوند». بن مایه‌ی رئالیسم ساختاری این تئوری را می‌توان به این صورت فهم نمود که «عمده‌ترین ارزش قدرت در جهت تقویت قدرت نظامی و تلاش برای به‌راه انداختن و تداوم جنگ را باید در مفهوم بقا دانست».

 پاسخ سوال ما، کم‌ و بیش خود را در این تئوری عیان می‌کند. نیروهای نظامی قدرت‌مند در داخل سوریه، از به‌راه‌انداختن و تداوم جنگ داخلی سوریه، حمایت می‌کنند، چرا که آنها به عنوان نیروهای اصلی نظامی و قدرتمند حاضر در بحران این کشور، از افول قدرت خود می‌ترسند، چرا که بقایشان را در کشور جنگ‌زده‌ی سوریه در گرو نظامی‌گری می‌بینند. کردها، نیروهای گروه تروریستی دولت اسلامی (داعش)، تروریست‌های النصره، ارتش بشار اسد و ارتش آزاد که مهم‌ترین بازیگران نظامی عرصه‌ی نبرد سوریه هستند، مادامی که در انزوا فرورفته، ترس از افول قدرت خود دارند. آنها برای جبران این ترس، تلاش می‌کنند تا قدرت نظامی خود را تقویت نموده و جنگ و ادامه‌ی نظامی‌گری را برای فرار از این ترس و تلاش برای تضمین بقای خود در عرصه‌ی خشونت‌بار جنگ سوریه پیش گیرند.

داعش، نیروهای نظامی کردی در قالب یگان‌های مدافع خلق، نیروهای مدافع زنان در ائتلاف نیروهای سوریه دموکراتیک، ارتش اسد، النصره و ارتش آزاد، نیروهای غالب در جنگ سوریه بوده که داری قدرت نظامی و توانایی مانور بالا هستند، این مهم را روندهای جنگی چند سال اخیر به ما نشان می‌دهد. آنها مادامی که از جنگ کناره گیرند یا توانایی نظامی آنها رو به افول رود، در مقابل قدرت نظامی رقبا قرار گرفته و شکست‌های پیاپی بر آنها تحمیل می‌شود. بنابراین، تلاش این جریان‌های اصلی بر تقویت قدرت نظامی خود، کسب سلاح بیشتر و استفاده از آن برای ادامه‌ی جنگ است. آنها از افول قدرتشان می‌ترسند، پس تنها راهی که در پیش‌روی خود برای قدرت‌نمایی می‌بینند، نه صلح، بلکه جنگ است. تداوم جنگ سوریه، همانا ترس همین جریان‌ها از افول و نابودی است. پس مادامی که این نیروهای نظامی مسلط در سوریه، احساس ترس کنند و قدرت خود را در تهدید ببیند و از افول آن نگران باشند، بی‌شک جنگ سوریه ادامه خواهد داشت.

تداوم جنگ سوریه، همانا ترس همین جریان‌ها از افول و نابودی است. پس مادامی که این نیروهای نظامی مسلط در سوریه، احساس ترس کنند و قدرت خود را در تهدید ببیند و از افول آن نگران باشند، بی‌شک جنگ سوریه ادامه خواهد داشت.

کردها که محاصره کوبانی را در کارنامه خود دارند، پس از تقویت نظامی خود و دفاع جانانه در کوبانی، از لاک دفاعی بیرون آمده، به واسطه‌ی ترس از نابودی و افول قدرت خود، روندی را پیش گرفتند که از دو سال پیش تا به امروز، در قالب عملیات‌های نظامی برای تضمین بقای آنها، قابل صورت‌بندی است. ارتش رژیم اسد که سال‌های سختی را پشت‌سر گذاشته بود و برای مدتها کاری جز عقب‌نشینی از صحنه‌های نبرد و تحمل شکست مداوم نداشت، با تقویت قدرت نظامی خود از سوی حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی، بواسطه‌ی ترس از افول بیشتر و به ‌خطر افتادن بقای خود، به وضعیتی تهاجمی درآمده است و از نیروهای اصلی تداوم جنگ داخلی سوریه به حساب می‌آید. داعش و النصره و ارتش آزاد نیز داستانی جز این ندارند. آنها نیز برای تضمین بقا و قدرت خود، مادامی که با ترس از افول و به مخاطره رفتن بقای خود مواجه بوده‌اند، نظامی‌گری و جنگ پیشه ‌نموده‌اند و توسعه‌طلبی سرزمینی آنها در بخش‌های بواسطه‌ی به خطر افتادن بقایشان قابل تفسیر است، اگرچه گسترش‌گری سرزمینی هر یک از این نیروها نیز برای تضمین بیشتر بقایشان و اطمینان از عدم افول است.

 

*پژوهشگر مسائل خاورمیانه

منبع: سایت الوقت

نظرات
احسان
| |
2016-08-25 01:28:12
با سلام و عرض ادب و تشکر از مسئولین سایت و آقای زرین عزیز
سوال:
همونطور که در تمامی حوزه ها یک نقطه ی حداکثر و یک حداقل وجود داره، با توجه به توضیحات شما آیا برای این قدرت طلبی که در قتلب جنگ و گسترش حوزه ی نفوذ در این منطقه حاکم شده نقطه ی اوجی هم براش متصورید؟
با سپاس
آخرین اخبار