تفکر آسیایی درباره روابط بین الملل در حال تغییر چین | فراتاب
کد خبر: 1797
تاریخ انتشار: 25 اردیبهشت 1395 - 23:21
نگاهي به کتاب
تلفیق مبحث مربوط به نظریه های روابط بین الملل چین با یک تحلیل منطقه ای، از جمله بحثی درباره اینکه در خاورمیانه و آسیای میانه چگونه به چین نگاه می شود، اقدام قابل ستایشی برای تقویت هر دو مبحث است. کتاب «تفکر آسیایی درباره روابط بین الملل در حال تغییر چین»

فراتاب- تلفیق مبحث مربوط به نظریه های روابط بین الملل چین با یک تحلیل منطقه ای، از جمله بحثی درباره اینکه در خاورمیانه و آسیای میانه چگونه به چین نگاه می شود، اقدام قابل ستایشی برای تقویت هر دو مبحث است. کتاب «تفکر آسیایی درباره روابط بین الملل در حال تغییر چین» با کمک پژوهشگران منطقه ای نوشته شده و این امر به میزان اعتبار پژوهش و استدلال ها در بخش های مرتبط افزوده است.

جی چن، استاد دانشگاه وسترن استرالیا در نقدی که بر این کتاب در مجله روابط بین الملل و امنیت آسیایی منتشر کرد، نوشت: فصل های بخش اول کتاب با بررسی مبسوط و تحلیلی ادبیات مربوطه، به شکل متمرکز سراغ برخی از تلاش های مهم در استدلال‌های نظری در چین می رود. این کتاب با ارایه مقالات مفهومی و روش شناختی از وانگ هویی و نیز ایده های به روز دیگر پژوهشگران، نقد مفصلی از چالش های روشنفکرانه چین برای پارادایم های روابط بین الملل غربی ارایه می دهد.

در هر حال همان طور که ویلیام کالاهان (William Callahan) و لینسی کانینگهام-کراس (Linsay Cunningham-Cross) خاطر نشان کرده اند، برخی از مفاهیم نظری برخاسته از پکن دقیقا به معنای "نظریه" نیستند، بلکه نظراتی هستند که در احساسات ملی گرایانه، منافع این نظام سیاسی یا گزینش های تاریخی ریشه دارند.

از سوی دیگر یونگنیان ژنگ (Yongnian Zheng) و دان وو (Dan Wu) در اقدامی خلاقانه در مقاله "وان گونگوو (Wang Gungwu) و بررسی روابط بین الملل چین" سراغ گونگوو، پژوهشگر و مدرس بزرگ رفته اند. وانگ در چندین دهه گذشته شخصیت برجسته ای در موضوعات مربوط به چینی ها و روابط چین با آسیای جنوبی بوده است.

چشم اندازهای تاریخی وی زمانی که در یک مبحث روشنفکرانه درباره دانشگاه‌های چین یا روش های روابط بین الملل چین مطرح می شوند، اهمیت تازه ای پیدا می کنند. با این وجود ژنگ و وو مشخص نکرده اند که آیا وانگ تحلیلی درباره huaqiao/huaren (واژه ای که چینی ها درباره فرد چینی تباری که در خارج به دنیا آمده و بزرگ شده یا فرد چینی تباری که در چین به دنیا آمده، اما در خارج بزرگ شده، به کار می برند) در قرن بیست و یکم ارایه کرده است یا خیر. دامنه آن، چنان وسیع است که به چارچوب های تحلیلی جدیدی برای تفسیر مهاجرت های دسته جمعی نیاز دارد.

به نظر می رسد که این کتاب خط فکری ویژه ای را تحمیل می کند و جای تعجب ندارد که هیچ یک از استدلال های نظری پژوهشگران چینی و غیرچینی را که مدعی اند نظام سیاسی تمامیت خواه چین منبع تنش در روابط منطقه ای و جهانی است، شامل نمی شود.

جمهوری خلق چین همواره نظریه های روابط بین الملل خود را داشته است – "نگرش جهانی" مائوئیستی نظریه ای است که پژوهشگران نخبه دست اندر کار این کتاب با آن بزرگ شده اند. در هر حال همان طور امیلین کاوالسکی (Emilian Kavalski) در بخش نتیجه‌گیری تشریح می کند، جریان فعلی خلق پارادایم، نتیجه ظهور چین است. جالب است که هنوز هم پژوهشگران در خصوص نظریه پردازی های دوران مائو قلم فرسایی می کنند. باید خاطر نشان کرد که تیانکژیا (Tianxia) یکی از مفاهیم مورد علاقه مائو بود.

فصل های بخش دوم که درباره واکنش های تک تک دولت های همسایه به ظهور چین می پردازد، از ساختار بندی خوبی برخوردار است و به شکل متقاعد کننده‌ای استدلال پردازی شده است. کالین ماکراس (Colin Mackerras) در مقاله جامعه روشنفکری استرالیا و پاسخ های مردمی به ظهور چین، به شکل شیوا و جامعی به بررسی احساسات نخبگان و احساسات جامعه درباره چین می پردازد. با توجه به اینکه استرالیا یکی از دولت های منطقه ای است که بین چتر امنیتی آمریکا و وسوسه های اقتصادی چین گرفتار شده است، تحلیل وی از بحث ها درباره شکوفایی اقتصادی چین در استرالیا در سال های اخیر زاویه تطبیقی جالبی به این موضوع می افزاید. همچنین قیاس کشورهایی (نظیر قزاقستان و استرالیا) که روابطشان با چین تا حد زیادی به علاقه چین به منابع آنها بستگی دارد، روشن کننده مسایل است.

مقاله اسحاق شیکور (Yitzhak Shichor) درباره نقش تاریخی و فعلی چین در خاورمیانه مقاله ای مبسوط و تحلیلی است، اما به نظر می رسد در آن چندان به تحولات به روز پرداخته نشده است. در این نوشتار هیچ اشاره ای به تاثیر فراوان خیزش عربی بر روشنفکران چینی و دستگاه سیاسی چین نشده است.

تحلیل مایکل کلارک (Michael Clarke) از روابط در حال تحول قزاقستان با چین در مقاله "پاسخ قزاقستان به ظهور چین" تحلیل عمیق و محکمی به لحاظ مفهومی است. این فقط تحلیلی از واکنش های قزاقستان به ظهور چین نیست، بلکه بررسی بنیادینی از منطق سیاست خارجی نخبگان حاکم است.

هیون جین کیم (Hyun Jin Kim) نیز مقاله ای توصیفی - تاریخی از روابط کره با چین ارایه می کند و احساسات جناح های سیاسی مختلف درباره چین از جمله پاسخ ها به صعود چین را تحلیل می کند. در هر حال او علاقه ای ندارد که به کره شمالی وزنه ای گفتمانی بدهد، بلکه با آن کشور به عنوان عامل منفی در پس زمینه روابط کره جنوبی با چین رفتار می کند. اینکه کره شمالی چه نگاهی به چین دارد، جالب تر از این است که کره جنوبی درباره چین چه فکر می‌کند، زیرا دسترسی به اطلاعات درباره کره شمالی دشوارتر است و در عین حال این اطلاعات برای آنهایی مفید است که می خواهند بدانند چین برای خلع سلاح چه کارهایی می تواند و باید انجام دهد.

پیتر موچ (Peter Mauch) نیز تحلیل خوبی درباره مباحث گروه‌های سیاسی مختلف ژاپنی درباره روابط با چین ارایه می کند. او در بررسی تاثیر مباحثات تاریخی و ارایه مقاله درباره جایگاه ژاپن در روابط دردرسرسازش با چین بسیار شایسته عمل می کند.

فصل مربوط به تایوان (نوشته چیه یو شیه و چینگ چانگ چن (Chih-yu Shih and Ching-chang Chen)) به بررسی پاسخ های روشنفکرانه و سیاسی تایوان به نظریه های در حال ظهور روابط بین الملل چین می پردازد. شیه و چن استدلال می کنند که در راستای غلبه آمریکا بر روابط بین الملل در تایوان و عوامل پیچیده سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی در روابط چین و تایوان، فضا برای درک موضوع همچنان محدود است.

به استثنای فصل مربوط به تایوان، دیگر فصول بخش دوم به بررسی پاسخ ها به نظریه های روابط بین الملل چین نمی پردازند و به نظر می رسد برخلاف بخش اول، نویسندگان این بخش چنین قصدی نداشته اند. در واقع در این فصل ها به پاسخ های ملی به ظهور چین و روابط کلی دوجانبه و منطقه ای چین پرداخته می شود و حتی به متفکران جمهوری خلق چین که در بخش اول به آن ها اشاره شد، هیچ اشاره ای نمی کنند.

پیتر موچ در نوشتارش به یان زوتونگ (Yan Xuetong) ارجاع می دهد، اما آنچه به آن ارجاع داده می شود، فقط یک مصاحبه درباره روابط چین و ژاپن است که با یان انجام گرفته است. هیون جین کیم توضیح می دهد که کره جنوبی علاقه ای به دنبال کردن تحولات نظریه های بین المللی در چین ندارد. اگر این امر همان طور که امیلین کاوالسکی (در بخش نتیجه‌گیری) خاطر نشان می کند، در این منطقه مرسوم باشد، ارتباط منطقی میان بخش اول و بخش دوم کتاب باید به شکلی واضح تر توضیح داده می‌شد.

حذف آسیای جنوبی در این کتاب بسیار قابل توجه است. دولت های مجمع کشورهای آسیای جنوبی (آ.سه.آن) مدت ها است درباره ظهور چین و تاثیراتش بر منطقه بحث می کنند.

در کل کتاب "تفکر آسیایی درباره روابط بین الملل در حال تغییر چین" با وجود برخی نواقص، کتاب مفیدی درباره مباحث مربوط به چالش های سیاسی و روشنفکرانه چین برای نظریه های روابط بین الملل و واکنش های منطقه ای به ظهور چین است.

منبع: شورای راهبردی روابط خارجی

نظرات
آخرین اخبار