ایران و اروپا؛ به کدامین سو؟ | فراتاب
کد خبر: 1705
تاریخ انتشار: 28 اردیبهشت 1395 - 10:11
عبدالله مهربان
به دنبال پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92, همگان انتظار داشتند تا صفحهای دیگر از روابط ایران و اروپا رقم بخورد. که البته در همان مناظرات انتخاباتی روحانی پرچم سفیدش را بالا برد و استفاده از کد واژه هایی همچون "مذاکره با کدخدا" دیگر نیازی

فراتاب-سرویس بین الملل: اگر چه رابطه ایران و کشورهای اروپایی در زمینه های سیاسی, تجاری و فرهنگی دارای پیشینه ای به درازای چند قرن است، ولی تفاوت های بنیادین در حوزه تمدن و فرهنگ، به ویژه بعد از انقلاب که عامل ایدئولوژیک نیز مزید بر آن گردید، تا کنون نتوانسته است رابطه ای استراتژیک و مقوم را میان این دو قطب از جغرافیای جهان پدید آورد. با این وجود اهمیت اتحادیه اروپا در نظام بین الملل و جایگاه ژئواستراتژیک ایران در منطقه همیشه ملزوماتی را در کشش دو جانبه برای تقویت روابطی دو طرفه ایجاد نموده است و همین تفاوت ها و ملزومات، جزر و مدهایی را به ویزه در چهار دهه ی اخیر میان این دو قطب پدید آورده، که همیشه سواحل ایران را دستخوش آسیب های بیشتری نموده است.

دیپلمات های ایرانی هیچ گاه به این دو امر مهم در رابطه با اتحادیه اروپا پی نبردند که اتحادیه همچنان که از نامش پیداست مجموعه ای است یکپارچه و با وجود اختلافات داخلی، سیاست های کلانشان ولو در حوزه روابط خارجی همسان و هماهنگ است. با این وجود همیشه طرف ایرانی سعی در برقراری روابط انفرادی با کشورهای عضو و دور زدن اتحادیه داشته است. دیگری عامل آمریکا است که همواره ایرانی ها آن را نادیده گرفته و سعی در برقراری رابطه با اتحادیه اروپا منهای آمریکا نموده اند.

 

عوامل موثر بر روابط ایران و اروپا:                    

پرونده هسته ای؛ حقوق بشر؛ مسئله فلسطین _ اسرائیل؛  رابطه ایران و آمریکا و مساله تروریسم                                       

مقاطع تاریخی روابط ایران و اروپا:

سالهای اول انقلاب و دولت موقت؛  دوره جنگ تحمیلی؛ دوره سازندگی؛ دوره اصلاحات؛ دولت احمدی نژاد؛ دوره اعتدال (دولت کنونی)

مروری بر روابط چهار دهه گذشته

پس از انقلاب بهمن 57، در دوران دولت موقت تغییر چندانی در روابط اتحادیه اروپا و ایران روی نداد. با این وجود، ترس از سرایت بی ثباتی به کشورهای منطقه و تسلط شوروی بر دولت جدید ایران، نگرانی هایی را در ذهن اروپایی ها به وجود آورد. بعد از دولت بازرگان عواملی همچون تاثیر قدرت های رسمی و غیررسمی حاکم برسیاست ایران، ضرورتهای اقتصادی، جهت گیری اروپایی ها در جنگ ایران و عراق و ماجرای گروگانگیری بر روابط ایران و ارپا تاثیرگذار بودند. به دنبال ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، وزیر خارجه آمریکا از کشورهای اروپای غربی خواست تا با تدابیر تنبیهی اقتصادی و مالی، مسدود کردن دارایی ها، قطع واردات نفت از ایران و مهار مبادلات تجاری، آمریکا را همراهی نمایند. با این وجود حمایت اروپایی ها از آمریکا بیشتر جنبه سیاسی داشت. ولی در جنبه های اقتصادی، اروپایی ها کماکان به روابط خود با دولت جدید ایران ادامه دادند. در جنگ هشت ساله، جانبداریهای مستقیم و غیرمستقیم کشورهایی چون فرانسه، انگلیس و آلمان از عراق، موجبات سردی روابط فیمابین فراهم گشته و خرید نفت اروپا از ایران کاهش یافت.

بعد از پذیرش قطعنامه 598 و آتش بس رسمی میان ایران و عراق، فرصت مناسبی برای تقویت روابط و نفوذ استراتژیک اروپایی ها در ایران و منطقه پیش آمد. اما صدور فتوای قتل سلمان رشدی، توسط امام خمینی در 25 بهمن 1367 به یکباره آب سردی بر روابط فیمابین ریخت. کشورهای اروپایی سفرای خود را از تهران فرا خواندند. در دولت سازندگی علیرغم تاکید بر ابقای حکم قتل سلمان رشدی، هاشمی رفسنجانی اعلام کرد که فتوا جنبه مذهبی داشته و سیاسی نیست, به همین خاطر دولت ایران هیچ برنامه ای برای کشتن رشدی ندارد و همین اظهار نظر رفسنجانی باعث گردید تا بعد از یک ماه سفرای اروپایی به تهران بازگردند. این مسئله زمینه ای را فراهم کرد تا در سال 1371 طی بیانیه ای از جانب اروپایی ها و تاکید بر لزوم گفتگوها با ایران، "گفتگوهای انتقادی" میان طرفین با تاکید بر نگرانی در مورد رفتارهای ایران شروع و چند دوره از آن برگزار گشته و نتایج مثبتی را به همراه داشت. تا حدی که اتحادیه اروپا در صدد افزودن ایران به فهرست کشورهای ضد تروریسم برآمد.

اما برگزاری دادگاه میکونوس آلمان در سال 1375 مجدداً باعث سردی روابط طرفین شد و سفرای اروپایی بار دیگر تهران را به مقصد پایتخت های خویش ترک نمودند. البته در زمستان همان سال سفرا تصمیم به بازگشت گرفتند که با مخالفت رهبر ایران در مورد نحوه و ترتیب بازگشت آنها این امر صورت نگرفت، تا اینکه در خرداد 1376 و با روی کار آمدن دولت خاتمی تغیراتی در ماهیت سیاست خارجی ایران مبنی بر تنش زدایی اتخاذ گردید و مزید بر بازگشت سفرا، روند بهبود در روابط ایران و اتحادیه اروپا چشم انداز خوش بینانه ای را فراروی طرفین قرار داد و گفتگوهای سازنده جایگزین گفتگوهای انتقادی گشت.

جو شفاف سیاست خارجی، تنش زدایی، صداقت در گفتارهای سیاسی خاتمی (به قول مفسران اروپایی) عامل اصلی بهبود روابط خارجی ایران شد. استقبال اروپایی ها از پیشنهاد خاتمی برای نامگذاری سال 2001 به عنوان سال گفتگوی تمدنها اوج این مناسبات بود. اما واقعه 11 سپتامبر 2001 موجب بر هم ریختن معادلات بین المللی گشته و محور شرارت خواندن ایران توسط جرج بوش بار دیگر مناسبات ایران و اروپا را در فضایی از ابهام و تردید قرار داد.

سرانجام با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد در سال 1384 سیاست خارجی تهاجمی جایگزین تنش زدایی شد و احمدی نژاد با زیرسوال بردن ساختار حاکم بر نظام بین الملل و سازمانهای آن، همچون سازمان ملل و شورای امنیت سعی در به چالش کشیدن قدرت های غربی داشت. وی با تمرکز و توجه ویژه به کشورهای جهان سومی آفریقایی، آمریکای لاتین و شرق آسیا به ویژه کشورهایی که با آمریکا تخاصم دارند، در عمل جهان غرب را به مبارزه طلبید. انکار هولوکاست و تاکید بر محو اسرائیل بهانهی بیشتری را در اختیار غربیها گذاشت و اسرائیل خیلی سریع تلاش نمود تا نگرش اروپاییها نسبت به ایران را تغییر دهد. که از این تلاشها نتیجه گرفته و با تمرکز بر مسئله هسته ای ایران, تیر نهایی را در ترکش اروپاییها گذاشت و با قطع خرید نفت از ایران در اسفند 1390 تاریکترین مقطع را در روابط اروپا و ایران رقم زد.

 

چشم انداز فرارو

به دنبال پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92, همگان انتظار داشتند تا صفحه ای دیگر از روابط ایران و اروپا رقم بخورد. که البته در همان مناظرات انتخاباتی روحانی پرچم سفیدش را بالا برد و استفاده از کد واژه هایی همچون "مذاکره با کدخدا" دیگر نیازی به رمزگشایی نداشت تا غربی ها خوان مذاکره با دولت جدید را بگشایند. در روزهای آغازین شروع به کار دولت روحانی و انتخاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه مذاکرات و روابط با اروپا وارد فاز عملیاتی گردید. نهایتاً در دیماه گذشته و با نهایی شدن توافقات هسته ای، بیش از یک دهه از روابط پر فراز و نشیب و تنش آلود میان ایران و اروپا وارد فصل تازه ای شد. که در صورت تفاهم و تداوم می تواند دستاوردهای ارزشمندی برای دو طرف به همراه داشته باشد. از سویی ایران خسته از تحریم و تنش بین المللی و در این اواخر تیرگی روابط با کشورهای عربی, به دنبال بازیابی و ترمیم روابط با شرکای قدرتمند سابقش می باشد و از سویی دیگر اروپای درگیر با بحران های اقتصادی و تقابل با روسیه بر سر مسائل شرق اروپا به دنبال جایگزین های مناسب تری می گردد.

اینک در داخل نظام سیاسی ایران دو نیروی محرکه ی متفاوت، دو جهت متفاوت را برای ترسیم نقشه راه سیاست خارجی در دوره جدید نشانه رفته اند. گرایش های نئولیبرال اقتصادی دولت روحانی، توسعه و پویایی خود را در مراودت و مبادلات با دنیای آزاد غرب جسته، ولی طیفی از کانونهای قدرت و تصمیم سازی ایران، ناوگان سیاست خارجی را به سمت شرق با سکان داری روسها سوق میدهند. در کشمکش این شهرآورد سیاسی این دولت است که در حال حاضر بویژه با عبور از بحران هسته ای ابتکار عمل را ولو تحت فشار جریانهای مخالف در دست دارد.

فراست روحانی با علم بر این تقابل آشکار است که نمی خواهد ابتکار عمل را از دست دهد. لذا بلافاصله بعد از توافق نهایی هسته ای، با تدارک سفر به کانون های قدرتمند و تأثیرگذار اروپایی همچون فرانسه ایتالیا در صدد برآمد تا ضمن ترمیم روابط اقتصادی، هژمونی خود را در عرصه سیاست خارجی به نمایش بگذارد. جالب آنکه یکی از اولین و مهمترین اقدام هایش در این سفر عقد قرارداد خرید هواپیماهای ایرباس فرانسوی بود تا ضمن ترمیم ناوگان هوایی فرسوده که بیشتر مشتمل بر هواپیماهای روسی است به صورت نمادین خطوط هوایی و ارتباطی اش را که نمادی از خطوط ارتباطی در آینده خواهد بود با هواپیماهای اروپایی جایگزین نمود.

عبدالله مهربان-کاندیدای دکتری مطالعات اروپا از دانشگاه تهران

نظرات
آخرین اخبار