آیا عربستان می تواند ایران را در منطقه سهیم کند؟ | فراتاب
کد خبر: 1312
تاریخ انتشار: 11 اردیبهشت 1395 - 13:10
نشنال اینترست تحلیل کرد:
حسین موسویان دیپلمات پیشین کشورمان و پژوهشگر دانشگاه پرینستون آمریکا، معتقد است ایران پیروز این رقابت است چرا که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به هر شیوه ای که متوسل شدند در عمل درمانده شده و نتوانستند کاری از پیش ببرند.

نشریه نشنال اینترست آمریکا در مقاله ای به قلم ماتیو مک اینیس، نوشت:هفته گذشته، در نشست آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس که در عربستان سعودی برگزار شد، هیچ موضوعی مطرح نشد به جز این مسئله که آمریکا و کشورهای عضو این شورای چه برخوردی با ایران داشته باشند. این نشست بعد از اجرای توافق هسته ای در ژانویه سال جاری و مصاحبه اخلال برانگیز جفری گلدبرگ با رئیس جمهور اوباما درباره رویکرد فیلسوفانه وی به خاورمیانه صورت گرفت. اوباما ضمن ملامت ریاض و تهران به علت مناقشه و رقابت فزاینده بر سر رهبری سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه، آن را عامل اصلی جنگ های نیابتی و هرج و مرج و ناآرامی در سوریه، عراق و یمن توصیف کرد و گفت که لازم است دو طرف یاد بگیرند «یکدیگر را در منطقه سهیم بدانند». در این نشست، رئیس جمهور اوباما بار دیگر بر ضرورت همکاری در جهت پیوند دادن ایرانی متعهد و با مسئولیت به منطقه و همگام ساختن آن با کشورهای منطقه تأکید کرد. حال باید دید که در صورت همسو شدن ایران با دیگر کشورهای منطقه اوضاع چگونه خواهد شد؟ در حالی که رژیم تهران هنوز هم حکومتی انقلابی است، آیا آمریکا باید اکنون خواستار چنین تحولی باشد؟
در هفته جاری، پیش از برگزاری نشست فوق، سید حسین موسویان، مشاور نزدیک به حسن روحانی، رئیس جمهور ایران و پژوهشگر دانشگاه پرینستون در سر مقاله ای این دیدگاه را مطرح کرد. موسویان معتقد است ایران پیروز این رقابت است چرا که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به هر شیوه ای که متوسل شدند در عمل درمانده شده و نتوانستند کاری از پیش ببرند. او می گوید جامعه بین الملل، به ویژه اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان باید برای ایجاد ساز و کاری جهت همکاری در منطقه تلاش کنند، ترتیباتی که ایران، عراق و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در برگیرد. ساختار این نظام باید از «سازمان امنیت و همکاری اروپا» (OSCE) الگوبرداری شود. این سازمان در سال ١٩٧٥، در طول جنگ سرد ایجاد شد و هدف آن کمک به پیشبرد گفتگوها درباره منافع امنیتی اروپا بود و که تکیه گاه آن را آمریکا و اتحاد جماهیرشوروی تشکیل می دادند.
جمهوری اسلامی - دست کم تا کنون - در جایگاه و مقامی نبوده است که بتواند شرایط امنیت منطقه را تعیین کند.
از نقش به نسبت بی اهمیت و ناچیز «سازمان امنیت و همکاری اروپا» در پایان دادن به جنگ سرد که بگذریم، نظر موسویان موضوع جدیدی نیست. رهبران ایران از سال ١٩٧٩ همواره گفته اند که منطقه خاورمیانه و به ویژه خلیج فارس، در مجموع باید به دست کشورهای منطقه مدیریت شود. با این که، به ظاهر این طرح خوب و منطقی به نظر می رسد، ولی این انگیزه چندان دیپلماتیک نیست. تهران به دو علت همواره خواستار آن بوده است که آمریکا در حیات خلوت آن حضور نداشته باشد، یکی به علت مسائل عقیدتی که به جمهوری اسلامی مربوط می شود و علت دیگر، اهداف راهبردی است، یعنی هم سو کردن توازن قدرت با نظرات خود و به حداقل رساندن خطر اقدام نظامی از سوی ارتش آمریکا. از سال ٢٠٠٥ تا ٢٠١١، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملیات و مبارزات نیابتی برضد نیروهای آمریکا در عراق را رهبری کرد که بر اثر آن حدود ٥٠٠ سرباز آمریکایی کشته و هزاران نفر نیز زخمی شدند .
از سال ١٩٩١، یعنی از زمان جنگ کویت که برای آزادسازی این کشور صورت گرفت، قدرت نظامی آمریکا عامل اصلی در تأمین امنیت خلیج فارس بوده است. نظر به سپر حمایتی آمریکا به پشتیبانی از اسرائیل و متحدان عرب ما، که به طور همزمان موجب انزوای ایران شد، تهران چاره ای جز فرافکنی و دنبال کردن قدرت بازدارنده و نظامی نداشت و آن استفاده از ابزارهایی همچون موشک های بالستیک و نیز اتحاد با حزب ا... لبنان و سایر ارتش های دست نشانده منطقه و ادعای برخورداری از قابلیت های نامتقارن نیروی دریایی برای تهدید کشتیرانی در خلیج فارس و نیز برتری و سلطه دریایی آمریکا بود. جمهوری اسلامی به طور قطع می تواند به کشورهای همجوار و متحدان غربی آن ها آسیب وارد کند، با این حال، دست کم تاکنون، در جایگاه و مقامی نبوده است که بتواند شرایط امنیت منطقه را تعیین کند.
سپردن خاورمیانه به - اگر نگوییم مصر و ترکیه - به ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با توجه به نقشه ها و ترفند های آنان، برای متحدان سنتی و قدیمی ما، چه رسد به منافع آمریکا، چالش برانگیز و دردسر آفرین خواهد بود. وقتی صحبت از قابلیت های نظامی متعارف، به ویژه قدرت نیروی هوایی به میان می آید، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به طور حتم برتری دارند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی فقط در زمینه دفاعی شش برابر ایران هزینه می کنند. با این که ارتش کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به لحاظ انجام عملیات به کمک تجهیزات پیشرفته خود عالی و در بالاترین سطح نیستند، ولی دلیل چندانی ندارد که از حمله ایران بترسند.
موشک های بالستیک مانع اصلی در این توازن نظامی است. ایران، بدون توجه به تلاش های سازمان ملل و آمریکا برای کنترل و نظارت بر ساخت و آزمایش موشک های کوتاه بُرد، همچنان به سرعت به تولید و ارتقاء آن ها ادامه می دهد. بدون حمایت آمریکا از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در زمینه دفاع موشکی، در نهایت مقاومت در برابر قدرت نظامی و چشمگیر موشکی ایران برای آن ها بسیار دشوار و طاقت فرسا خواهد بود.
با این همه، رقابت سعودی و ایران مبارزه کلاسیک و قدیمی «سیاستِ زور» برای سلطه امنیتی نیست. ترس اصلی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تلاش جمهوری اسلامی ایران برای تغییر نظام های مذهبی و سیاسی منطقه است. تهران از طریق «محورهای مقاومت» - یا همان «جبهه مقاومت» همچنان به صدور نفوذ و عقاید انقلابی خود ادامه می دهد. جبهه مقاومت متشکل از مجموعه ای از شرکا، دست نشانده های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبه نظامیانی از بصره گرفته تا بیروت است و این خطر وجود دارد که به یمن و بحرین نیز کشانده شود. با این که سیاستمداران و دیپلمات های ایران نکات مثبت و خوب و محسنات امنیت جمعی را ترغیب می کنند، رهبران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صراحت بیان کرده اند که تلاش های آن ها جهت براندازی نظام های موجود و ایرانی کردن هرچه بیشتر ساختار امنیتی عراق، سوریه و لبنان است. محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تازگی عنوان کرده است که: "جبهه مقاومت برای بسیج جهان اسلام بر ضد دشمنان عمل کرده است. اینک، اوضاع در عراق، سوریه و یمن خوب است؛ اوضاع به سمت منافع انقلاب اسلامی در حرکت است."
منطقه همچون گردابی نا امن است.
همچون دوران جنگ سرد، وقتی یک یا تعدادی از مشارکت کنندگان فعالانه جهت سرنگونی حکومت سایر کشورها تلاش می کنند، طراحی تدابیر رسمی و غیر رسمی امنیت جمعی، کاری بس دشوار خواهد بود. رها کردن بازیگران منطقه به حال خود، که به تنهایی در برابر این چالش واکنش نشان دهند، به لحاظ امنیتی شرایط را برای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس حتی از آنچه که هست پیچیده تر خواهد کرد و بیش از پیش موجب افزایش مسابقه تسلیحاتی خواهد شد. حتی اگر کشورهای حاشیه خلیج [فارس] نیروهای غیر متعارف ایجاد می کردند که از قابلیت کارآمد تر و مؤثرتری برای پاسخ به فعالیت های ایران برخوردار بود – مثل آن چه که در نشست سال پیش در کمپ دیوید بیان شد - معلوم نیست که نیروهای واکنش حامی سعودی که به شیوه نیروهای سپاه پاسدران انقلاب اسلامی است، بتواند در بلندمدت در جهت منافع منطقه یا آمریکا باشند. لازم به ذکر است که نیروهای واکنش سعودی که به گروه های سُنی پیوسته اند، منسوب به گروه های سنی مذهب ریاض و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هستند که تا کنون در سوریه با آن ها همکاری داشته اند.
منطقه همچون گردابی ناامن است.احتمالاً اخراج نیروهای آمریکا و پایان دادن به حضور چشمگیر آن ها در آینده ای نزدیک به مثابه ایجاد مشکلاتی فراتر از آن چه که به تصور اوباما قابل حل شدن است، می باشد. شاید بنا به توصیه موسویان، برای جلوگیری از تندروی های دو طرف، نظارت ابر قدرت در منطقه الزامی است. اگرچه نظر وی به معنای واگذاری نقش مساوی به مسکو است. با توجه به تقشی که روسیه با تازگی در ایفا می کند، آیا این به واقع همان مسیری است که دوست داریم منطقه بدان سو پیش برود؟

منبع: اداره کل مطبوعات خارجی

نظرات
آخرین اخبار