به حرمت شعر و در رثای شاعر بزرگ پرتو کرماشانی | فراتاب
کد خبر: 11965
تاریخ انتشار: 6 بهمن 1400 - 20:47
دکتر محمد یعقوبی
اشعار کردی کلهری پرتو بسان لباسهایی زربفت هستند که بر تن زبان پوشیده شده و دینامیسمی بی توقف است که وظایف موسیقایی و دلالی و معنی شناسی واژگانش در خدمت وسیعتر کردن عرصه و فضای شعری او هستند.

فراتاب_ گروه ادبی: نوشتن برای ماندن است، چرا که همه مطمئنند جسمشان فانی است؛ اما بخشی از وجود هست که می خواهد نامیرا باشد و این نامیرایی را در زبان می طلبد. پس زبان است که عالم را می آفریند نه اثر هنری. نقش اثر هنری آفریدن عالم نیست بلکه مفهوم ساختن و آشکاره گری و واضح نمودن آن است. این است که عالم را از ناپیدایی خارج می سازد و در معرض چشم قرار می دهد، پس اثر هنری به عالم حضور می بخشد و آن را به نمایش می گذارد. صد البته هر اثر هنری را جهانی خاص است که زبان خاص خود را داراست و به زبان خود در تکلم با جهان است. روح انسان می خواهد در جایی سکنی بگزیند و سکونتی جاودانه داشته باشد و به قول هولدرلین شاعرانه سکنی بگزیند. نهال اندیشه در متن رشد میکند قد بر می قرازد و وجود می یابد و بسان جویباری روان در مسیری می شود که همیشه زلال است و قابلیت نوشیدن را داراست و تقلیل پذیر نیست و و گاهی اوقات شاخه هایش در وجود دیگر کسان برگ در می آورد و ثمر می بخشد.

تبدیل تفکر به شکلی از زیستن یا حیات روزمره فرایندی طبیعی و خود انگیخته نیست، بلکه امری دشوار و طاقت فرساست و شاید شاعران، حریف واقعیتهای پلشت و زمخت این حیات نمی شوند به همین خاطر است که در جهان شعر و خیال به مصاف نازیباییهای جهان می روند تا که در جهان واژگان بخشی از سیاهیهای آن را گلرنگ و رنگارنگ بنمایند و نوعی دیگر از حیات ذهنی را برای آدمیت رقم بزنند، بنا به قول مشهور: اگر ادبیات و به ویژه شعر نبود که جلوه ای دیگر به حیات بخشیده، زندگی بس سیاه می نمود و چندان دلیلی برای تداوم نداشت.

پرتو کرماشانی در میدان شعر به هر دوزبان کردی و فارسی جهانی زیبا را خلق نموده است که مصالح این جهانِ زیبای او، واژگان و ترکیبات و اصطلاحاتی هستند که همه ی ما با آنها آشنایی معمولی داریم؛ اما آن چه که باعث شده تا در دست و زبان پرتو منجر به خلق جهانی زیبا شوند آشنایی زداییهای زبانی او هست که کلام معمولی و تکراری ما را در ساخت و صورتی نو و با به کارگیری هنرسازه ها و بخشیدن شعریت و ادبیت به کلام چنان جانی تازه می بخشد که خواننده در گاهِ مواجهه با آن احساس غرابت و تازگی و نو بودن می کند. این شاعر خوش اندیش و زیباسرای از جمله ی شاعران کردی سرای کرماشان محسوب می شود که بعد از گسستی نه چندان کم از شعر گورانی در مناطق کرماشان و ایلام توانستند خون و رمقی تازه درشاهرگ زبان شعری کردی کلهری و کرماشانی تزریق کنند و از نو حیات شعر و زبان شعری کلهری را جانی دوباره ببخشند. کمتر مخاطب آگاهی به زبان کردی هست که وقتی شعر ارمنی او را می شنود از ته دل احساس شعف و شادی خاصی نکند و این شعر لذتی ویژه را به طعم شعری او ندهد.

توان والای پرتو در سرایش غزل کردی با عناصر و فاکتورهای خاص خودش که در جای خود در شعر کردی کلهری فرم و ساختاری نوین بود و جهشی به جلو در این شعر محسوب می شود، جایگاه والایی را در این وادی به او بخشیده است. غزلهای کردی پرتو زبانی نرم و واژگانی سحرآمیز و تصاویری بدیع را در خود جای داده است که مخاطب را به متابعت وا می دارد و فرم و محتوا در معیت هم جهانی رؤیایی را خلق و انکشافی در هستی می کنند انگار که تابلویی رنگین با چندین نقاشی زیبا در برابرت جلوه نمایی می کند. (که م بووش بچم دیره له ی شور شور بارانه  یه ی شه و بمنه لامان مه ر ئه یره بیاوانه   عومریکه چاوه ڕێتم پاماڵ جوانیتم بیلا که ده می ته ڕ که م له و چک چک زوڵفانه) اشعار کردی کلهری پرتو بسان لباسهایی زربفت هستند که بر تن زبان پوشیده شده و دینامیسمی بی توقف است که وظایف موسیقایی و دلالی و معنی شناسی واژگانش در خدمت وسیعتر کردن عرصه و فضای شعری او هستند. او اندیشه های اجتماعی، فلسفی – فرهنگی را در تجربه ی تصاویر و زبان شعری در شاعرانه ترین شکل ممکن بیان می دارد. این سخن دان شاعر در سرایش شعر فارسی هم سعدی زمانه لقب گرفته است تا طبق معمول حیات و تاریخ کردها که در سرودن و نوشتن به زبان همسایگانشان هم ممتازترین بوده اند احمد شوقی را به اذهان متبادر کند که وقت خودش امیرالشعرای شعر عرب لقب گرفت.

پرتو در نظم فارسی به زبان خودش، آفرینش شعری را کمالی نوین داد و فرزند زمانه ی خود بود در پایان آغازینه های زبان فارسی، ققنوس وار از خاکستر آواز خود برخواست و در محتوای شعری خدا را در مهربانی ها و حقیقت دید و زخم کاری را در حریر شعر در پرده داشت و لوح باورش هر روز نقشی نو نگاشت وگامی از خود گذشت و گامی به خود رسید و کمال را در اینها جست و بید گریان را در جویبار باران همره مهربان خود یافت.  برای تعیین جایگاه او در شعر فارسی همین یک لقب سعدی زمانه بودن بس که توانایی شعری او را برای همگان روشن کند. پرتو به معنی واقع کلمه انسانی شاعر و شاعری انسان بود که در میان ما شاعرانه زیست و زیبایی و گنج احساس شعری را برای انسان به یادگار گذاشت. نور اشعارش پر فروغ و روحش قرین رحمت باد. 

 

دکتر محمد یعقوبی 

استاد دانشگاه؛ نویسنده و منتقد ادبی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار