چرا کُردها در صدر موج مهاجرت پر خطرهستند؟ | فراتاب
کد خبر: 11960
تاریخ انتشار: 22 دی 1400 - 12:14
گفت و گوی هفته نامه غرب با اردشیر پشنگ

فراتاب به نقل از هفته نامه غرب: این روزها شاهد شنیدن افزایش اخبار دلخراش مرگ مهاجرین در دریاهای مدیترانه و مانش، برخورد غیرانسانی مرزبانان اروپایی با برخی دیگر و یا سر از اسارت درآوردن تعدادی دیگر از آنان در جاهای مختلف از جمله شمال سوریه بدست گروههای مسلح و تروریستی هستیم. نکته قابل تامل و تکان‌دهنده این است تعداد قابل توجهی از این مهاجرین کُرد هستند و در این بین کسانی که از استان کرمانشاه به قصد یافتن زندگی و معیشتی بهتر دست به چنین سفرهای پرخطر و مرگ‌آفرینی می‌زنند بیش از پیش شده‌اند! برای بررسی هرچه بهتر چرایی افزایش میل به مهاجرت‌های غیرقانونی و پرخطر در نزد کُردها به سراغ د.اردشیرپشنگ پژوهشگر ارشد مسایل خاورمیانه رفته‌ایم کسی که خود از نزدیک طی ماههای اخیر پیگیر دست‌کم یک پرونده پرپیچ و خم از بین دهها پرونده باز مهاجرین هموطن بوده است. متن مصاحبه بدنبال می‌آید:

 

معمولاً پناهجویی به معنای فرار افراد از شرایطی است که در آن در معرض خطر هستند یا مشکل بزرگی دارند. فکر می‌کنید چه شرایطی باعث می‌شود مهاجرت و پناهجویی برای کُردها یک نسخه‌ی شفابخش شود؟

در پاسخ به این پرسش بایستی تأکید کرد که مهاجرت نسخه شفابخش نیست، بلکه یکی از راه‌های گریز و تلاشی‌ست برای اینکه شاید فرد بتواند در جغرافیا و شرایطی دیگر یک زندگی عادی، توأم با معیشت مناسب و امنیت بیشتر با چشم انداز کم دغدغه‌مند را برای خود، خانواده و نزدیکانش فراهم کند. به همین دلیل شاهدیم تعداد کسانی که در کشور و در مناطق کُردنشین به طور خاص قصد مهاجرت دارند طی سال‌های اخیر بیشتر شده است. افزایش مشکلات اقتصادی، بغرنج‌تر شدن وضعیت معیشت، به تاراج رفتن ارزش پول ملی به‌طور عام در نقاط مختلف کشور و در مناطق کُردنشین همچون آذربایجان‌غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام فقدان توجه و سرمایه‌گذاری کافی، پایین بودن سهم این استان‌ها در بودجه - که در بودجه 1401 هم متاسفانه تکرار شده- عقب افتادن توسعه این مناطق طی سال‌های جنگ و عدم جبران پس از آن، حاکم بودن نگاه امنیتی، دیدن مسائل و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این مناطق از پشت عینک امنیتی و بسیاری دیگر از موضوعات دست به دست هم داده تا مناطق کُردنشین از نظر توسعه‌یافتگی و شاخص فلاکت در وضعیت بسیار بغرنج‌تری نسبت به بسیاری از مناطق دیگر کشور باشند و به همین دلیل هم میزان درخواست و تلاش برای مهاجرت از یک سو و میزان رواج کارهایی چون کولبری که عملاً شغل نیستند بلکه توهینی به مقام انسانیت‌اند، حتی در میان تحصیلکرده‌ها پیدا کرده است. همه این مسائل سبب شده تا مهاجرت با همه‌ی سختی‌هایش به نسخه‌ای برای فرار از جغرافیا و وضع موجود تبدیل شود. همانطور که می بینیم بسیاری خیلی چیزها و حتی جان‌شان را در راه مهاجرت از دست می‌دهند، از دست دادنی‌هایی که شاید دیگر جبران نشوند.

بیشترین مهاجرت‌ها سهم کشورهایی است که درگیر جنگ‌اند، مثل عراق، افغانستان و سوریه. حتی در زمان حمله داعش به عراق و سوریه که مردم این دو کشور به سمت ترکیه و یونان سرازیر شدند، کُردهای ایران نیز به عنوان عراقی یا سوری بودن همراه آنان مهاجرت کردند. آیا می توان پیدا کردن شغل مناسب را یک دلیل دیگر برای مهاجرت عنوان کرد؟
بدون شک یافتن شغل و درآمد مناسب، احساس امنیت و به‌طورکلی یافتن وضعیت بهتر چه در بعد اقتصادی که در این سال‌ها پررنگ شده، چه در بعد اجتماعی و سیاسی از دلایل افزایش مهاجرت در ایران به طور عام و در مناطق کُردنشین به طور خاص است. یافتن شغل بهتر قطعاً یکی از دلایل عمده‌ی مهاجرت کُردهاست.

 

چند روز پیش گزارشی با عنوان مهاجرت کُردهای ایرانی به سلیمانیه عراق در روزنامه اعتماد منتشر شد که به وضعیت نامناسب آنان در این شهر اشاره شده بود. این افراد حتی برای کارگری ساختمان حاضر به رفتن از زادگاه و پناهنده شدن به یک کشور غریبه شده بودند. اصولاً شهرهایی مثل سلیمانیه چه تفاوت‌ها و مزیت‌هایی نسبت به شهرهای کُردنشین ایران دارد که جوانان کُرد به آن دل بسته‌اند؟
من با توجه به حوزه‌ی مطالعات و پژوهش‌هایم طی سال سفرهایی را در قالب همایش‌های دانشگاهی و علمی در سلیمانیه دارم. در زمان‌های مختلف هم از نزدیک و هم به‌صورت مستمر شرایط آن‌جا را دنبال و پیگیری می‌کنم. به هرحال اقلیم کردستان عراق شامل چهار استان اربیل، سلیمانیه، دوهوک، حلبچه و به طورکلی مناطق کُردنشین عراق که کرکوک و بخش‌هایی از دیالی و شنگال را شامل می‌شود از نظر میزان سرمایه‌گذاری، ارزش پول ملی، ثبات اقتصادی و بین‌المللی بودن؛ یعنی حضور و ظهور شرکت‌های بین‌المللی در آن‌جا و همچنین از منظر در حال توسعه بودن از یکسو و نیاز آن‌ها به نیروهای متخصص و کارگرهای ساده‌تر از سویی دیگر دست به دست هم داده تا به یکی از مناطق پرجاذبه نه فقط برای کُردهای ایران بلکه دیگر شهروندان ایرانی و کُردهای عراقی و همچنین برای بسیاری شهروندان در آسیای جنوب شرقی تبدیل شود. ثبات و امنیت نسبی که در آن جا است این مسئله را دوچندان کرده اما برای کُردهای ایرانی یک مزیت دارد و آن هم مرز بودن است که باعث می‌شود افراد به‌سرعت رفت‌و‌آمد کنند. این مسئله همچنین سبب می‌شود غربت و هجرت معنای چندانی نداشته باشد. از نظر شاخص‌های زبانی، فرهنگی و اجتماعی‌شان نیز می‌توان گفت همگی کُرد و از یک زبان هستند. همه این مسائل باعث می‌شود وضعیت ایده‌آل‌تری در این مناطق به وجود بیاید و در نتیجه سلیمانیه، اربیل، کرکوک، دوهوک و حلبچه به هدف مناسبی برای برخی از جویندگان کار که در ایران شرایط مناسبی ندارند و یا به‌دنبال وضعیت بهتری هستند به ویژه در مناطق کُردنشین تبدیل شوند.

 

چه کشورهای دیگری می‌توانند مقصد خوبی برای جوانان کُرد باشد و آن‌ها بیشتر چه کشورهایی را انتخاب می‌کنند؟
این متأثر از میزان تخصص و مهارت افراد است، هرکشوری مخصوصاً کشورهای توسعه‌یافته بنا بر نیازهایشان لیستی را منتشر می‌کنند و می‌گویند در این لیست چه افرادی را با چه مهارت‌هایی می‌خواهند. برخی از کشورها سیاست‌های مهاجرتی بازتری را گذاشته و افراد بیشتری را می‌پذیرند، هرچند در سال‌های اخیر به دلیل بحران‌های اجتماعی و سیاسی خاورمیانه، سوریه و شمال آفریقا و تغییرات آب و هوایی، سیل مهاجرت به سمت اروپا و کشورهای توسعه‌یافته بیشتر و جذب مهاجر بسیار سخت شده است. در مقابل می‌بینیم که رادیکال‌های راست افراطی در اروپا هم تا حدی نسبت به گذشته قدرت پیدا کردند. یکی از مهم‌ترین اشتراکات راست‌گرایان افراطی در اروپا در کشورهای مختلف و مهاجرپذیر مثل اسکاندیناوی‌ها مخالفت با مهاجرین است، به هرحال شرایط فعلی برای مهاجرین نسبت به سال‌های گذشته تا قبل از بهار عربی سخت‌تر و بغرنج‌تر شده است. همانطور که می‌بینیم اوضاع خیلی مناسب نیست و مهاجرین به‌راحتی پذیرفته نمی‌شوند، اما به طورکلی با نگاهی به تعداد کُردها در کشورهای اسکاندیناوی و آلمان نتیجه می‌گیریم این کشورها عمدتاً برای کُردها مناسب‌تر بوده است، همچنین در امریکا و کانادا هم جمعیت قابل توجهی از کُردها وجود دارند اما همانطور که گفتم شرایط مهاجرت چه برای افراد متخصص و چه غیرمتخصص‌ها بسیار سخت شده، مهاجرت‌های کلاسیک که عمدتاً به دنبال جذب نخبگان و سرمایه‌گذاران است به قوت خود باقی است و این مورد شامل خیلی عظیمی از متقاضیان مهاجرت که دنبال معیشت و زندگی اقتصادی بهتر هستند نمی‌شود، موضوعی که باعث می‌شود تا این افراد عمدتاً از مسیرهای سخت، غیرقانونی و پیچیده حرکت کنند.

 

همانطور که می‌دانید در ماه‌های گذشته 9 جوان پاوه‌ای به قصد پناهندگی ایران را ترک کردند و راهی ترکیه شده و پس از آن، اسیر گروه جبش العدل سوریه شدند. آیا شما اطلاع دارید سرنوشت این جوانان به کجا رسید و الان در چه شرایطی هستند؟
بله، طی ماه‌های اخیر بنده یکی از کسانی بودم که با توجه به مراجعه‌ی تعدادی از اعضای خانواده‌های این افراد و همچنین دغدغه‌ای که خودم در این باره داشتم به طور جدی درگیر این موضوع بودیم و سعی کردیم به شیوه‌‌های مختلفی مثل استفاده از ظرفیت رسانه‌ای، اطلاع‌رسانی و پررنگ کردن ماجرا و همچنین کمک گرفتن از دوستان وزارت خارجه و کسانی که در گذشته با آن‌ها هم‌رشته یا هم‌کلاس بودم، به این افراد کمک کنیم. تلاش کردیم تا از ظرفیت دوستانی که به‌نوعی در حوزه‌های پژوهشی مشترک هستیم حتی دوستانی که در ترکیه و کشورهای دیگر هستند استفاده کنیم تا موضوع دیده شود و این نفرات هرچه زودتر آزاد شوند. متاسفانه موضوع، موضوع پیچیده‌ای است و این نفرات افرادی بودند که قانونی وارد ترکیه شدند اما متاسفانه در آن جا دچار مشکل می‌شوند و وقتی می‌خواهند به طور غیرقانونی از ترکیه خارج شوند توسط پلیس این کشور در استانبول بازداشت می‌شوند و طی فرایند پرسوالی نهایتاً آن‌ها به شهر اعزاز در شمال سوریه فرستاده می‌شوند و آن‌جا تحت اختیار نیروهای مسلح معارض سوری قرار می‌گیرند. . به نظر می‌رسد بغرنج شدن روابط ایران و ترکیه در بحران قره‌باغ می‌تواند یکی از دلایل به‌وجود آمدن این اتفاق باشد، از طرف دیگر پیچیده‌تر شدن اوضاع امنیتی شمال سوریه و بده و بستان‌هایی که در آن‌جا وجود دارد باعث شده این 9 شهروند کارجو که هیچ کدامشان نه سیاسی‌اند و نه ارتباطی به این موضوعات دارند قربانی این داستان شوند و همچنان پس از گذشت چهار ماه در آن‌جا باشند. طی روزهای اخیر فعل و انفعالات بیشتری چه در حوزه رسانه و چه در حوزه دیپلماسی صورت گرفته و من امیدوارم که هرچه زودتر خبر آزادی آن‌ها را بشنویم.

هم اینک برای آزادی این ۹ نفر پس از ۴ ماه اسارت چند نهاد دولتی، گروه غیردولتی و نیز شخصیت‌های متنفد سیاسی و مذهبی در سه کشور ایران، ترکیه و اقلیم کردستان عراق در تلاش هستند تا آنها آزاد شوند. در ایران بخش کنسولی و قضایی وزارت خارجه از طرق سفرای ایران در آنکارا و دمشق و نیز کمیته روابط دو جانبه ایران و ترکیه در حال پیگیری است. در ترکیه خوشبختانه با همکاری چند دوست روزنامه‌نگار موضوع به پارلمان‌این کشور کشیده شد و آقای عمر فاروق گوگرلی اوغلو از حزب ه.د.پ بطور رسمی سوالی را در همین رابطه از سلیمان سویلو وزیر کشور ترکیه مطرح کرده است که بایست در صحن پارلمان بیاید و پاسخ دهد و همچنین چند نهاد و انجمن خیریه و حقوق بشری هم پیگیر مساله هستند. همه این تلاشها امیدوارم مثمرثمر شده و طی روزهای آتی خبر آزادی این ۹شهروند و هموطن کشورمان را بشنویم. {این 9 نفر خوشبختانه چند روز پس از این مصاحبه در صحت و سلامت آزاد و به کشور بازگشتند}

 

در پایان به نظر شما راهکارها برای کاهش آمار مهاجرت جوانان کُرد و ماندگار کردن آن‌ها در ایران چیست؟
بی‌شک برای کاهش مهاجرت کشور باید دارای ثبات باشد، برای ثبات بایستی یک سیاست خارجی مصالحه‌جو، تنش‌زدا و همکاری‌جویانه منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشیم. برای تحقق این موضوع باید افرادی در مسند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی باشند که به چنین دیدگاه‌هایی اعتقاد داشته باشند، یعنی به تنش‌زدایی، همگرایی و هم‌چنین حل مشکلات و موضوعات جدی که ما در سیاست خارجی با آن‌ها مواجه هستیم و سایه سنگینی بر تمام حوزه‌های سیاسی و اقتصادی گذاشته‌اند و یکی از مهم‌ترین آن‌ها پرونده هسته‌ای ایران است. مسئله دیگر اینکه در خاورمیانه میزان همگرایی کشورهای مختلف، میزان واقعی نزدیکی رهبران و گروه‌های سیاسی حاکم در کشورهای مختلف بسیار پایین است و رقابت از نوع غیرسازنده در خاورمیانه بالاست و این منطقه همچنان یک منطقه امنیتی است، چون موضوعات امنیتی حل نشده بسیاری در منطقه وجود دارد و همه این‌ها دست به دست هم داده تا تنش، بحران و بی‌ثباتی یکی از ویژگی‌های خاورمیانه به طور عام باشد که طبیعتاً این ویژگی‌ها در تمامی کشورها با شدت‌های کمتر و بیشتر تأثیرگذار هستند. همانطور که اشاره کردم پرونده‌های سیاست خارجی در کشور ما باید حل شوند و عادی‌سازی روابط و برداشتن تنش با کشورهایی مثل عربستان سعودی که هزینه‌های سنگینی برای طرفین داشته باید در اولویت قرار بگیرد. سپس یک نگاه توسعه‌محور به کلیت کشور در اولویت قرار بگیرد، البته بایستی همزمان در مناطق کمتر توسعه‌یافته همچون کرمانشاه، ایلام، کردستان، لرستان، آذربایجان غربی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان و هرمزگان که به دلایل مختلفی مثل جنگ و کم توجهی مرکز کشور دچار توسعه‌نیافتگی مضاعف شده‌اند با تبعیض مثبت توسعه روبرو شوند یعنی بودجه‌های مضاعف‌تر و توجهات بیشتری به این استان شود. همانطور که در دوران جنگ، سرعت رشد و توسعه اصفهان و یزد با دلار هفت تومانی بسیار بالا بود اما استان‌های غرب کشور و خوزستان به دلیل جنگ کمترین سرمایه‌گذاری را داشت حالا زمان آن رسیده -هرچندخیلی هم دیر شده- که سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر شود اما متاسفانه آمار بودجه طی سال‌های اخیر از جمله 1401 نشان می‌دهد که این کم‌توجهی همچنان ادامه دارد و میزان بودجه اختصاصی در این مناطق از جمله استان ما یا دیگر مناطق کُردنشین در پایین‌ترین نرخ خودش است و این جا دارد که نمایندگان محترم مجلس و دیگر مسئولان پاسخگو باشند. اگر این مسائل حل نشوند پدیده‌های منفی مثل مهاجرت، افزایش بزه و مشکلات اجتماعی همچون گسترش پدیده کولبری در بین مردان و زنان و بسیاری پیامدهای منفی دیگری که ابعاد سیاسی و امنیتی به خودش خواهد گرفت در این مناطق بیشتر شود و تا این مجموعه تحولات اتفاق نیفتد ما شاهد افزایش مهاجرت به‌طور کل در کشور و به طور خاص در مناطق کمتر توسعه‌یافته یا کمتر بهره‌مند شده از توسعه مثل مناطق کُردنشین مثل شمال‌غرب و غرب کشور همچنان بالا خواهیم بود.

 

منبع: هفته نامه غرب

مصاحبه کننده: حسنی مهدوی چشمه گچی

نظرات
آخرین اخبار