فراتاب - گروه سیاسی: تالشها قومی ایرانیتبار هستند که در ایران، جمهوری آذربایجان و روسیه زندگی میکنند. گفته میشود که عدهای هم در قزاقستان و حتی افغانستان ساکنند. مردم تالش مسلمان و پیرو دو مذهب شیعه و سنی (شافعی) هستند. آنها به زبان تالشی و فارسی صحبت میکنند. زبان تالشی، شاخهای از زبانهای ایرانی شمال غربی میباشد و با زبانهای اوستایی، کُردی و تاتی شباهت دارد. «خوچکو»، به دلیل آهنگین بودن این زبان، آن را شبیه زبان ایتالیایی میداند. آمار تعداد تالشها را متفاوت ذکر کردهاند و از 5/1 تا بیش از 2 میلیون نفر ذکر شده است. به طور کلی مشخص است که جمعیت آنها در جمهوری آذربایجان، بیشتر از ایران و سایر نقاط میباشد. آمار غیررسمی، تعداد جمعیت تالشان را در جمهوری آذربایجان از 700 هزار نفر تا بیش از 1 میلیون نفر ذکر کردهاند. تالشیها دومین قوم آذربایجان هستند که در قسمت جنوبی این کشور و در نوار مرزی ایران به صورت متراکم زندگی میکنند. این قوم، بازماندگان مردم باستانی «کادوسیان» هستند. تالشها که در جنگاوری، دلیری و میهنپرستی کم نظیر بودهاند، پس از اسلام «طیلسان»، نامیده شدند. آنها همواره خود را ایرانی دانسته و تحت حاکمیت ایران بودند اما یکپارچگی این مردمان اصیل، با قراردادهای گلستان و ترکمنچای در دو سده پیش از بین رفت و قسمتی از سرزمین و مردم تالش به روسیه تزاری واگذار گردید.
با فروپاشی شوروی در دهه نود میلادی، علیاکرم همتزاده که یک تالشی و سرهنگ بازنشسته بود، در سال 1993 جمهوری خودمختار تالش- مغان به مرکزیت لنکران را اعلام نمود. انتخابات مجلس برگزار گردید و پس از انتخاب همتزاده به عنوان رئیسجمهور، رنگ و آرم پرچم نیز مورد تصویب قرار گرفت. این جمهوری خودگردان، پس از حدود 2 ماه در 23 اوت 1993 با تهاجم نیروهای دولتی و خودداری همتزاده از درگیری مسلحانه، ساقط و رهبران آن زندانی و متواری شدند. از نظر جغرافیایی، تالشهای ساکن ایران در دو استان گیلان و اردبیل هستند(تالش جنوبی) و تالشهای جمهوری آذربایجان در جنوب خاوری این کشور و سواحل خزر و در مناطق آستارا، لریک، لنکران، ماساللی، یاردیملی، جلیلآباد و بیلهسوار هستنند(تالش شمالی). این بخش به «تالش گشتاسبی» هم معروف است. گفته میشود که در شبهجزیره آبشوران هم، تعداد تالشها بسیار زیاد است.
با توجه به اینکه کشور ما رنگینکمانی از اقوام و زبانهاست و گروههای گوناگونی را در بر میگیرد، در صورت بهرهگیری هوشمندانه و درست از این اقوام، میتوان از آن برای پیگیری منافع ملی استفاده نمود. بدین صورت که تکثر قومی در کشور و دنباله این قومیتها در حوزه تمدنی ایران که در کشورهای پیرامون واقع شدهاند، عاملی مثبت در جهت گسترش منافع ملی و ارتقای جایگاه ایران هستند. به عبارت بهتر، گسترش نفوذ منطقهای ایران با بهرهمندی از دنباله قومیتهای ایرانی در آن سوی مرزها امکانپذیر است و این موضوعی است که در دیپلماسی عمومی که از ابزارهای دیپلماتیک است، قابلیت اجرایی دارد.
دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی مبادله، از ابعاد دیپلماسی عمومی هستند که برای نیل به اهداف به کار میروند. در بعد فرهنگی، زبان یکی از کارآمدترین و اثربخشترین مصادیق این دیپلماسی است که در رابطه با تالشها مصداق پیدا میکند و قابلیت تاثیرگذاری فراوانی دارد. اینکه تالشان به دلیل پیشینه تاریخی، فرهنگی و نژادی، خود را در حوزه تمدنی ایران تعریف میکنند، باید از این طریق مورد حمایت قرار گیرند. بدین صورت که با تقویت زبان فارسی و زبان تالشی، انتشار و گسترش فرهنگ لغات به هر دو زبان، تلاش برای انتقال زبان و ادبیات فارسی به صورت شعر یا نثر، هویت زبانی این قوم را حفظ کنیم.
در بعد رسانهای باید از رسانههای جمعی و مجازی استفاده شود که بتوان بعد فرهنگی را عملیاتی نمود؛ یعنی رسانههای صوتی و تصویری بویژه در استانهای تالشنشین با پخش موسیقی محلی، سنتی و مدرن، اخبار، فیلم و ... به زبانهای تالشی و فارسی در گسترش زبان و تداوم آن فعال شوند و رسانههای نوشتاری و مجازی نیز هماهنگ با رسانههای پیشگفته عمل نمایند.
در بعد دیپلماسی مبادله که بیشتر، خواص را در بر میگیرد به تبادل فرهنگی و دانشگاهی توجه میشود. بورس تحصیلی و فرصت مطالعاتی به دانشجویان تالشی ساکن در جمهوری آذربایجان داده شود، سمینارهای فرهنگی اجرا گردد، همایشهای ایرانشناشی برگزار و از اساتید و دانشجویان تالشی دعوت شود.
توجه به این وجه از دیپلماسی و لزوم استفاده از آن در رابطه با حوزه تمدنی ایران را میتوان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم برداشت نمود. بدین صورت که طبق اصل 15 قانون اساسی، استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی در کنار زبان فارسی اجازه داده شده است. با توجه جدی به این اصل در مناطق تالشنشین کشورمان، این موضوع بر تالشهای ساکن در باکو اثر قطعی خواهد گذاشت.
این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که با شرایط مردم تالش در جمهوری آذربایجان آگاه شویم. آنان به طرق گوناگون تحت فشار هستند و توسط دولت باکو در خطر آسیمیله شدن (یکسانسازی فرهنگی) قرار دارند. در این کشور، نه در اعلان، بلکه در اعمال، تقریباً تمام عناصر هویتی غیر از آذری و ترکی مورد انکار قرار میگیرد.
در مورد قوم تالش، باکو نام تالش را به منطقه جنوب تغییر داده تا از ذکر نام آن خودداری شود. انتخاب نامهای تالشی که از حقوق اولیه انسانها و معیار اصلی ابراز وجود است، ممنوع میباشد. تالشها بالاجبار از کاربرد زبان خود پرهیز میکنند و اجازه انتشار کتاب، روزنامه و مجله به زبان تالشی را ندارند. همچنین هرگونه فعالیت فرهنگی و هنری مرتبط با تالش ممنوع است. دولت، مجوز «مرکز فرهنگی تالش» را لغو نمود. اجازه تاسیس شبکههای رادیویی و تلویزیونی به آنها داده نمیشود، از ایجاد صفحاتی در شبکههای اجتماعی به نام تالش خودداری میشود و سایتهای مرتبط با تالش مسدودند. با توجه به این محدودیتها، هدف مردم تالش، میل به آزادیهای مردمسالار، مقابله با اندیشههای پانترکیسم و حفظ هویت قومی و زبانی است.
با این اوصاف، استفاده از این دیپلماسی میتواند هم به حفظ فرهنگ و زبان تالشی به عنوان بخشی از خرده هویت ایران کمک کند و هم فضای مناسبتری برای حفظ فرهنگ و هویت تالشهای ایراندوست باکو ایجاد نماید.
نویسنده: رستم بهرامی کارشناس ارشد روابط بین الملل از دانشگاه خوازرمی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است